ترجمه و شرح (و أحل له من مسجده ما حل له، و سد الابواب الا بابه)

(و حلال کرد براي علي از دخول در مسجدش آنچه را که براي خودش حلال بود و درهاي منازل اصحاب که به مسجد باز بود به حکم خدا بست جز در خانه علي را). شرح- کفاية الخصام باب 413 صفحه 611 در موضوع سد أبواب (بستن در منازل اصحاب را به مسجد مگر در خانه علي را) حدود بيست و نه حديث از عامه نقل مي کند، و ما در اينجا بذکر يک حديث آن مي پردازيم.
جمعه، 29 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ترجمه و شرح (و أحل له من مسجده ما حل له، و سد الابواب الا بابه)
ترجمه و شرح (و أحل له من مسجده ما حل له، و سد الابواب الا بابه)
ترجمه و شرح (و أحل له من مسجده ما حل له، و سد الابواب الا بابه)


ترجمه و شرح دعاي ندبه (14)

(و حلال کرد براي علي از دخول در مسجدش آنچه را که براي خودش حلال بود و درهاي منازل اصحاب که به مسجد باز بود به حکم خدا بست جز در خانه علي را).
شرح- کفاية الخصام باب 413 صفحه 611 در موضوع سد أبواب (بستن در منازل اصحاب را به مسجد مگر در خانه علي را) حدود بيست و نه حديث از عامه نقل مي کند، و ما در اينجا بذکر يک حديث آن مي پردازيم.
حديث 11 ابن مغازلي به سند خود از نافع غلام عمر نقل مي کند که گفت: «از پسر عمر پرسيدم بهترين مردم پس از رسول خدا کيست؟ گفت تو را چکار که اين سؤالات مي کني؟ گفتم مگر ابوبکر بهترين مردم پس از رسول خدا نيست؟ گفت: أستغفر الله، بهترين مردم پس از رسول خدا کسي است که حلال باشد او را آنچه بر رسول خدا حلال بود. گفتم آن کيست؟ گفت علي بن ابي طالب است که رسول خدا ابواب را به مسجد سد کرد مگر باب علي را،و به او فرمود از براي تو است در اين مسجد آنچه از براي من است، و بر تو است در اين مسجد آنچه بر من است، و تو وارث و وصي مني، أداء مي کني دين مرا، و وفا مي نمائي بوعده هائي که من کرده ام، و قتال مي کني بر طريقه ي من، و دروغگو است آنکه گمان کند که دوست و محب من است در حاليکه دشمن تو باشد».
بدان که به موجب آيه مبارکه: «يا ايها الذين امنوا لا تقربوا الصلاة و انتم سکاري حتي تعلموا ما تقولون ولا جنبا الا عابري سبيل حتي تغتسلوا»-نساء آيه ي 43- (اي کساني که ايمان آورديد با حال مستي و بي شعوري به نماز نزديک نشويد تا بدانيد که چه مي گوئيد، و نه در حال جنابت و ناپاکي (داخل مسجد نشويد) مگر آنکه رهگذر باشيد (غير از مسجدالحرام و مسجدالرسول که عبورش هم جايز نيست) (تا آنکه غسل کنيد) اين آيه مطلق است، ولي به موجب روايات فريقين (خاصه و عامه) اين حکم شامل پيغمبر و اهل بيت نمي شود.
در تفسير برهان ذيل اين آيه مبارکه «و أوحينا الي موسي و اخيه أن تبوءا لقوم کما بمصر بيوتا واجعلوا بيوتکم قبلة»- يونس آيه 87- و به موسي و برادرش وحي کرديم که براي قوم خود در مصر خانه هائي آماده کنيد و خانه هايتان را روبروي هم قرار دهيد. روايتي از ابو رافع از طريق عامه نقل مي کند که رسول خدا خطبه خواند و فرمود: «اي مردم خداوند امر کرد به موسي و هارون که براي قوم خود در مصر خانه هائي بنا کنند و امر کرد که در مسجد آنان شخص جنب بيتوته نکند، و حق نزديکي هم ندارد غير از هارون و ذريه او، و البته علي هم نسبت به من به منزله ي هارون است نسبت به موسي، پس در کليه ي مساجد شخص جنب نبايد توقف کند و در مسجد مدينه نبايد گذر نمايد که حق عبور هم ندارد جز علي عليه السلام و ذريه ي معصومينش عليهم السلام.
و در بحار مجلد 9 صفحه ي 238 (1) روايتي نقل شده که رسول خدا صلي الله عليه و آله به علي عليه السلام فرمود: «يا علي حلال است براي تو در مسجد آنچه را که براي من حلال است، آيا خشنود نمي شوي از اينکه تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسي باشي مگر در امر نبوت».
در کتاب کفاية الخصام صفحه ي 613 در اين خصوص رواياتي نقل کرده تا آنکه مي رسد به حديث بيستم که گويد: «موفق بن احمد به سند خود از زيد بن ارقم روايت کرده که گفت: درب خانه هاي گروهي از اصحاب رسول خدا به سمت مسجد آن حضرت باز بود و از آن درب تردد مي کردند، روزي رسول خدا فرمود: «سدوا هذه الأبواب الاباب علي». اين درب ها جز در خانه ي علي را بگيريد. مردم در اين باره سخناني مي گفتند، رسول خدا صلي الله عليه و آله سخنراني نمود و پس از حمد و ثناي الهي فرمود: «اما بعد بدانيد که به من امر شده به بستن اين درها مگر درب خانه علي، به خدا سوگند که من از طرف خود دري را مسدود نکردم و دري را مفتوح نگذاشتم و لکن خداي تعالي مرا بأمري مأمور نموده و من پيروي امر خدا را نمودم».
(ثم أودعه علمه و حکمته فقال أنا مدينة العلم و علي بابها فمن اراد المدينة والحکمة فلياتها من بابها).
(آنگاه رسول اکرم اسرار علم و حکمتش را بدو سپرد و گفت من شهر علمم و علي در آن شهر است، پس هر که بخواهد حکمت (و دانش) را بيابد بايد از درگاهش وارد شود).
شرح- در کفاية الخصام صفحه ي 628 در سخن حضرت رسول که فرمود «انا مدينة العلم و علي بابها» شانزده حديث از روايات عامه را نقل کرده است از آن جمله از ابن مغازلي شافعي که به سند خود از ابن عباس روايت کرده رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «من شهر علمم و علي در آن شهر است و کسي که طالب علم باشد بايد از درب آن درآيد».
انما المصطفي مدينة علم
و هو الباب من أتاه أتاها (2)
در مجلد 9 بحار صفحه 472 (3) از ابن عباس نقل کرده که رسول الله صلي الله عليه و آله به علي بن ابي طالب عليه السلام گفت «يا علي انا مدينة الحکمة و أنت بابها و لن توتي المدينة الا من قبل الباب» فردوسي گويد:
بگفتار پيغمبرت راه جوي
دل از تيرگيها بدين آب شوي
چه گفت آن خداوند تنزيل و وحي
خداوند امر و خداوند نهي
که من شهر علمم عليم در است
درست اين سخن قول پيغمبر است
گواهي دهم کاين سخن راز اوست
تو گوئي دو گوشم بر آواز اوست
و نيز در مجلد 9 بحار صفحه 457 (4) از اصبغ بن نباته از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت شده که گفت شنيدم از آن حضرت که مي فرمود: «پيغمبر اکرم هزار باب از حلال و حرام از گذشته و از آنچه واقع مي شود تا روز قيامت مرا تعليم داد؛ که از هر بابي از آن هزار باب گشوده مي شود و اين هزار، هزار باب است» به طوري که مرگ و مير و مقدرات و گرفتاريها و قدرت تجزيه و تحليل و تميز حق از باطل را دانستم.
فائده: وجود خليفه بعد از رسول خدا صلي الله عليه و آله براي بقاي دين و شريعت پيغمبر اسلام است و جانشين او هم بايد عالم به جميع ماجاء به النبي باشد، چه از عقايد و معارف، چه از مسائل حلال و حرام و چه از عبادات و معاملات و حدود و قضا و و... و بايستي به جميع حوادث و وقايع و لغات و لسان مختلف آشنا باشد تا بتواند بر مردمان اتمام حجت نمايد.
در مجلد هفتم بحارالانوار (5) روايات متعددي نقل شده که دلالت مي کند بر اينکه أئمه معصومين عليهم السلام عالم به ما کان و ما يکون تا روز قيامت مي باشند از جمله اين روايت است که حضرت صادق عليه السلام فرمود: «آنچه در آسمانها و زمين و بهشت و جهنم است و آنچه از وقايع گذشته و حوادث آينده تا روز قيامت واقع شود مي دانم، سپس فرمود: من آن را از کتاب خدا دريافتم، آن گاه دو کف دست خود را باز کرد و گفت اين طور بدان مي نگرم، سپس فرمود خدا مي فرمايد: «و نزلنا عليک الکتاب نبيانا لکل شيي»- نحل آيه ي 89- (6) يعني اين کتاب که به تو نازل کرديم در آن توضيح همه چيز است».
در مجلد 7 بحار صفحه ي 317 (7) از امام پنجم عليه السلام روايت شده که فرمود: «هر آنچه را که خداوند به پيغمبرش تعليم داده، رسول خدا هم آن را به علي آموخته تا به ما رسيده و اکنون آن علوم در دست ما مي باشد و با دست خود به سينه اشاره نمود».
از امام پنجم عليه السلام روايت شده که فرمود: «عالمي از ما اهل بيت از دنيا نمي رود تا ببيند کسي که جاي او را مي گيرد، علمش همانند علم او، يا بيشتر باشد، راوي سؤال مي کند که اين علم چگونه است؟ مي فرمايد: موروثي است که از رسول خدا صلي الله عليه و آله و علي بن ابي طالب عليه السلام رسيده، که از اين نظر او از مردم بي نياز مي شود. ولي مردم از او بي نياز نمي شوند و به وجود او نيازمندند». (8)
در مجلد 7 بحار صفحه 302 (9) از امام ششم عليه السلام روايت شده که فرمود: «کار خدا أجل و أعظم است از اينکه بنده اي از بندگان خود را حجت قرار دهد و از اخبار آسمان و زمين چيزي از او مخفي بدارد».
حاصل آنکه خليفه خدا بايد عالمتر از جميع امت در امور باشد. قال الله تعالي: «أفمن يهدي الي الحق أحق أن يتبع أمن لا يهدي الا أن يهدي»- يونس آيه ي 35- يعني: آيا کسي که راهنمائي مي کند بحق، سزاواتر است از او پيروي کنند يا کسي که راه نيابد مگر آنکه راهنمائيش کنند.
در مجلد 7 بحار صفحه ي 303 (10) از امام ششم عليه السلام روايت شده که فرمود: «خداوند برتر و بزرگتر از آنست که بنده اي از بندگان خود را حجت بر مردم نمايد و آنگاه خبرهاي آسمان و زمين را از او مخفي و پنهان بدارد». حاصل آنکه خليفه حق که امام امت است بايد عالم تر از جميع آنان باشد.
در مجلد9 بحار صفحه ي 473 (11) در تفسير کلام خداي تعالي «و اتوا البيوت من ابوابها»- بقره آيه ي 188- و آيه ي «و اذ قلنا ادخلوا هذه القرية» «و ادخلو الباب سجدا»- بقره آيه ي 58- و هنگامي که گفتيم داخل اين سرزمين آباد شويد- و با حال خضوع داخل شويد از امام پنجم روايت شده که در تأويل آن فرمود: «مائيم خانه هائي که خداوند امر فرموده که از درهايش بايد وارد شد، مائيم درها و خانه هاي خدا که بايد از آنجا وارد شد، پس کسي که به ولايت ما اقرار نمايد (و پيروي ما را نمايد) البته از درهايش وارد خانه شده، و کسي که مخالفت ما را نمايد و ديگران را بر ما برتري دهد از بيراهه پس و پشت وارد مي شود، و رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود : «أنا مدينة العلم و علي بابها و من أراد العلم فليأت الباب» من شهر علمم و علي در آنست، پس هر که طالب علم است بايد از آن در وارد شود و اين آيه ي مبارکه ي «اوتوا البيوت من ابوابها» به حساب أبجد 218 است که مساويست با جمله ي: «علي بن أبي طالب باب مدينة الحکمة». (12)

پي نوشت :

1. 37 جديد ص 260 نقل از کشف الغمه ي اربلي.
2. همانا مصطفي (ص) شهر علم است و علي در آن است و هر که از در آيد به شهر وارد شود.
3. 40 جديد ص 203 نقل از جامع الأخبار که پيغمبر فرمود: يا علي من شهر حکمتم و تو در آن هستي و کسي هرگز نتواند وارد شهر شود مگر از سمت در آن.
4. 40 جديد ص 130 نقل از خصال و بصائر الدرجات.
5. 26 جديد باب «انهم لا يحب عنهم علم السماء و الأرض».
6. 26 جديد ص 110 از بصائر الدرجات و استشهاد به آيه قرآن براي رفع استبعاد و نفي غلو است چنانکه در روايات ديگري هم بدان آيه استشهاد شده است، و در بعضي از روايات هم ذکر آن علوم را مقيد «باذن و اجازه خدا» نموده.
7. 26 جديد ص 173 نقل از اختصاص و بصائر الدرجات.
8. 26 بحار جديد ص 174 از بصائر الدرجات. و به اين مضمون روايات ديگري هم نقل کرده از جمله در ص 28 روايت شماره 31 نقل از اختصاص که امام پنجم (ع) به فضيل فرمود: «ما به اموري از طرف پروردگارمان آگاهيم که آن را براي پيغمبرش بيان کرده و پيغمبرش هم براي ما اگر اين امر نبود ما هم مانند ساير مردم بوديم».
9. 26 جديد ص 110 نقل از بصائر الدرجات و به همين مضمون روايات ديگر.
10. 26 جديد ص 110 نقل از بصائر الدرجات و به همين مضمون روايات ديگر.
11. 40 جديد ص 205 نقل از مناقب.
12. 40 جديد ص 205 نقل از مناقب.

منبع: كتاب شرحي بر دعاي ندبه




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط