سهیلا جلالی کندری (1)
مرجان غلامی (2)
چکیده
عترت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) در جایگاه ترجمان قرآن هستند، لذا شناخت روایات تفسیری آن بزرگواران اهمیت ویژهای دارد. پژوهش حاضر، به گونهشناسی روایات نقل شده از امام جواد (علیهالسّلام) در تفاسیر نقلی میپردازد. برای این کار، سه تفسیر روایی البرهان، نورالثقلین و کنزالدقائق، به عنوان جامعه آماری انتخاب شده است. بر پایه این مجموعه، روایات به دست آمده از امام جواد (علیهالسّلام) در تفسیر قرآن، بدون تکرار، حدود 45 مورد است که در شش گونه تقسیم میشود: بیان معنای لغوی، تبیین تفسیری، تطبیق بر مصداق، بیان حکمت احکام، استناد به قرآن و بیان علوم قرآنی. در این میان، بیشترین فراوانی متعلق به روایات «تبیین تفسیری» و اغلب، با محتوای بیان احکام است. گونه «تطبیق بر مصداق» در مرتبه دوم فراوانی قرار دارد که موضوع عمده در آن، تبیین جایگاه اهل بیت (علیهمالسّلام) و نیز شناخت دشمنان ایشان است. این آمار، نشان میدهد که امام جواد (علیهالسّلام) در برابر فشارهای حکومتِ وقت و حمایت آنها از مکاتب فقهیِ ساختگی، بیشترین همت خود را صرف تبیین صحیح میراث پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) کردند؛ یعنی شناساندن جایگاه عترت از طریق قرآن و نیز تبیین احکام قرآن بنا بر سنت نبوی. گفتنی است استفاده از سلاح تقیه، هرگز مانع بیان حقایق از سوی آن حضرت نشد.طرح مسأله
گنجینه روایات امام جواد (علیهالسّلام) یکی از خزانههای بیبدیلی است که تفاسیر روایی برای ما عرضه نمودهاند. این روایات که هر کدام در موضوع مورد بحث خود اعم از مباحث کلامی، فقهی، اخلاقی از اهمیت و جایگاه ممتازی برخوردارند، به لحاظ میزان ارتباطشان با حوزه تفسیر، در گونههای مختلفی قرار میگیرند. گونههایی که برخی از آنها مقدمه تفسیر است و برخی دیگر، مرحلهای عمیقتر از آن. پژوهش حاضر، ضمن گونهشناسی روایات نقل شده از امام جواد (علیهالسّلام) در تفاسیر روایی، به بررسی این مسأله میپردازد که آیا اوضاع روزگار، تأثیری بر تعدد گونههای روایات آن حضرت در تفسیر قرآن داشته است و آمار به دست آمده از هرگونه، تا چه حد بستر تاریخی خود را نشان میدهد؟ مأمون جلسات مناظره با حضور مقامات علمی برگزار میکرد تا بر امام جواد (علیهالسّلام) پیروز شود و ایشان را ناتوان نشان دهد؛ اما پاسخهای همه جانبه، دقیق و قاطع آن حضرت به مسائل مطرح شده، راه را بر مأمون و عباسیان بست و جریان امور را در جهت مخالفِ خواست و مصلحت آنها و متضاد با آرزوها و امیال ایشان به گردش انداخت. (9) در یک نگاه کلی، به نظر میرسد که در برابر سیاستهای ضدشیعی حکومت وقت و نابه سامانیهای فرهنگی که در مجموع، جامعه را به شدت از معارف ناب اهل بیت (علیهمالسّلام) دور گردانده بود، امام جواد (علیهالسّلام) بیشترین هم خود را صرف تبلیغ جایگاه واقعی اهل بیت (علیهمالسّلام) و اشاعه علوم و سنت نبوی (صلّی الله علیه و آله و سلم) نمودهاند. اما اثبات این فرضیه و بیان چگونگی و جزئیات این تلاش، در گرو مطالعه گونههای روایات تفسیری آن حضرت و به ویژه آمار به دست آمده از این گونههاست.منابع این پژوهش، در گردآوری روایات امام جواد (علیهالسّلام) در تفسیر قرآن، تفاسیر روایی البرهان فی تفسیر القرآن معلامه بحرانی، نورالثقلین عبد علی حویزی و کنزالدقائق و بحرالغرائب میرزا محمدقمی مشهدی است. این تفاسیر، به قرنهای یازده و دوازده هجری یعنی دوران توجه دوباره علما به حدیث و نقل تعلق دارند و دارای روایات مشترک و گاه متفاوت هستند. لذا به منظور گردآوری فراگیرتر روایات امام، هر سه تفسیر یاد شده محل رجوع قرار گرفته است.
از آن جا که در نقل روایات تفسیری، به صحت احادیث، کمتر توجه شده، بلکه بیشتر بنا بر نقل بوده تا نقد، در میان روایات زیر مجموعه پژوهش حاضر، مواردی یافت شد که بنا به دلایلی چون شباهت به اسرائیلیات و تعارض با اخبار شیعه، از نقل و شمارش آنها در میان روایات گونهها امتناع گردیده و از آن جا که بررسی درستی صدور روایات یاد شده از عهده مقام و مجال این پژوهش خارج است، در این زمینه به کلام علما و محدثان در ذیل احادیث استناد شده است. (3)
گذری بر زندگانی امام جواد (علیهالسّلام)
امام جواد (علیهالسّلام) در سال 195 قمری در شهر مدینه متولد شدند. در روز و ماه ولادت آن جناب بین تاریخنگاران اختلاف است؛ عدهای آن را در ماه رمضان، (4) و بعضی دهم ماه رجب ذکر کردهاند. (5) پدر بزرگوارش، امام رضا (علیهالسّلام) و مادر آن حضرت سبیکه (سکینه) نوبیه و به روایت دیگر خیزران بوده که او را از خانواده امالمؤمنین ماریه قبطیه دانستهاند. (6)امام جواد (علیهالسّلام) همانند پدر بزرگوارشان در دو جبهه «سیاست» و «فکر و فرهنگ» قرار داشتند. البته اوضاع فرهنگی نیز از اوضاع سیاسی تأثیر میپذیرفت.
دوران امامت آن حضرت به لحاظ سیاسی، با دو نفر از خلفای عباسی - مأمون و معتصم - مقارن بود. مأمون با سیاست ویژه تظاهر به دوستی اهل بیت (علیهمالسّلام) و حمایت از علویان، آنان را به خود جلب کرد. این عمل در اصل دعوت از امام رضا (علیهالسّلام) به خوبی مشهود بود. پس از شهادت امام رضا (علیهالسّلام) و انتشار خبر دست داشتن خلیفه در این ماجرا، مأمون در ادامه سیاست قبلی و به منظور تحکیم پایههای حکومت خود، به اقدام دیگری دست زد و آن، تزویج دخترش امالفضل به امام جواد (علیهالسّلام) بود. هدف مأمون از این ازدواج، رفع اتهام وارده از خودش و کسب حمایت شیعیان پس از شهادت امام رضا (علیهالسّلام)، و مراقبت دائم از اخبار و فعالیتهای امام جواد (علیهالسّلام) و نیز زیر نظر گرفتن طرفداران ایشان، از طریق کنترل رفت و آمدهای آنان نزد آن حضرت بود. (7)
امام به منظور پیشگیری از برنامههای حکومت در مورد کشتار شیعیان، این ازدواج را پذیرفتند. اما از آن جا که از سیاستها و نقشههای مأمون در بهرهبرداری از جایگاه دینی و اجتماعی خود به خوبی باخبر بودند، پس از ازدواج، اقامت در بغداد را رد کردند و به مدینه بازگشتند و تا سال شهادت خویش در آن جا مقیم شدند. (8)
مأمون جلسات مناظره با حضور مقامات علمی برگزار میکرد تا بر امام جواد (علیهالسّلام) پیروز شود و ایشان را ناتوان نشان دهد؛ اما پاسخهای همه جانبه، دقیق و قاطع آن حضرت به مسائل مطرح شده، راه را بر مأمون و عباسیان بست و جریان امور را در جهت مخالفِ خواست و مصلحت آنها و متضاد با آرزوها و امیال ایشان به گردش انداخت. (9)
سختگیریهای حکومت در مورد امام جواد (علیهالسّلام) طاقتفرسا بود. تا آن جا که از ابن بزیع عطار روایت شده که گفت:
امام جواد (علیهالسّلام) فرمودند: «سی ماه بعد از مأمون فرج و گشایش حاصل میشود» و ما منتظر شدیم. بعد از سی ماه امام رحلت نمودند.
ولی علیرغم تمامی این سختیهای تحمل ناپذیر، امام حتی به اندازه سرانگشتی از موضع خود مبنی بر تسلیم نشدن در برابر زمامداران ستمگر و ردّ هر نوع سازش و تفاهم با آنان، تکان نخوردند. (10)
در بررسی اوضاع فرهنگی عصر امام جواد (علیهالسّلام) نیز میبینیم که در این دوره، نحلهها و فرقههای گوناگون رشد یافته بودند. اندیشههایی مثل واقفیه، به ویژه با توجه به بحث بحران و تثبیت امامت، در میان شیعه اختلافاتی را به وجود آورده بود. از فرقههای غیرشیعی نیز به حضور پر رنگ جهمیه، و البته معتزله - به عنوان اثرگذارترین اندیشه - در این عصر میتوان اشاره کرد. امامیه نیز خود دچار تشتتها و اختلافات کلامی درون گروهی بودند. (11)
در چنین بحرانهای فرهنگی، امام یاران خود را از افکار فرق درون مذهبی بر حذر، میداشتند (12) و با وجود محدودیتهای شدید سیاسی، آن حضرت در مجالس علمی و مناظرات با سران فرقهها و نیز در سفرهای حج و هر مناسبت دیگر، معارف الهی مکتب تشیع را تبیین میکردند و به بزرگان علمی آن دوران میرساندند. همچنین، در جهت گسترش فرهنگ ناب تشیع، کارگزاران و وکلایی در مناطق گوناگون قلمرو بزرگ عباسیان تعیین و یا اعزام مینمودند. و هم چنین به منظور جذب نیروهای شیعی در ساختار حکومت بنی عباس برای یاری شیعیان، به بعضی از یاران خود اجازه دادند در مناطق گوناگون، مناصب دولتی مثل وزارت و قضاوت را بپذیرند. (13)
در نتیجه، نفوذ اجتماعی امام جواد (علیهالسّلام) به حدی گسترده شد که معتصم را واداشت به مجرد رسیدن به خلافت، از احوال ایشان جویا شود و آن حضرت را زیر نظر داشته باشد. (14) وی در سال 220 قمری آن حضرت را از مدینه به بغداد فراخواند و در آخرِ ذی قعده همان سال ایشان را مسموم کرد و به شهادت رساند. (15)
گونههای روایات امام جواد (علیهالسّلام) در تفسیر قرآن
منظور از عبارت «روایات معصومان (علیهمالسّلام) در تفسیر قرآن»، آن دسته از روایات است که مفسران در تفاسیر روایی از آن بزرگواران نقل کردهاند و بر این اساس تسامحاً به همه آنها، عنوان «روایات تفسیری» دادهاند. بنابراین، مراد از عبارت «روایات در تفسیر قرآن» در این پژوهش، همان «روایات تفسیری» در معنای عام آن است که آن را اینگونه تعریف کردهاند:قول یا فعل یا تقریر معصوم، یا گزارهای از امور و شئون مربوط به معصوم که در پرتو آن، جهتی از جهات معنایی قرآن مفهوم گردد. این تعریف شامل دستهجات حدیثی مصطلح و غیرمصطلح میشود. حدیث تفسیری مصطلح، شامل احادیثی میشود که نظر به آیه یا آیاتی خاص داشته باشند، و یا ناظر به قاعدهای کلی از قواعد فهم قرآن باشند؛ حدیث تفسیری غیر مصطلح، حدیثی است که در پرتو آن، جهتی از جهات معنایی آیه مفهوم گردد؛ بیآن که حدیث، به طور خاص، ناظر به آیه یا آیاتی خاص، یا ناظر به قاعدهای کلی از فهم قرآن باشد. (16)
با توجه به تعریفی که تفسیر را بیان مراد از ظاهر الفاظ قرآن میداند، (17) شمار زیادی از روایات یاد شده از دایره این علم خارج میشود که در این پژوهش، با عناوینی چون تبیین معنای باطنی، بیان مصداق و ...، مشخص و از یک دیگر تفکیک شده است. گفتنی است که جدا نمودن اینگونهها، به معنای تباین کامل میان روایات آنها با تفسیر نیست، بلکه در مواردی رابطه سایر گونهها با گونه تفسیر، از نوع «عموم و خصوص من وجه» است؛ مانند بیان علوم قرآنی که گاهی در مقام تفسیر آیهای است که به یکی از مباحث علوم قرآنی نظارت دارد و در مواردی چون بیان سبب نزول به عنوان مقدمه تفسیر به حساب میآید.
روایات امام جواد (علیهالسّلام) در تفسیر قرآن، بر اساس نوع کارکردشان به گونههای ذیل تقسیم میشود:
1. بیان معنای لغوی
نخستین گام در تفسیر قرآن، فهم معانی لغات آن است. دست یافتن به معانی واژهها در زمان نزول، اهمیت به سزایی دارد. اینگونه، دربردارنده روایاتی است که در آنها به معانی لغوی کلمات، اصطلاحات و غرایب قرآنی اشاره شده است. این شیوه تبیین واژگان، تفسیر قرآن نیست، بلکه در حدّ ترجمه (18) و مقدمهای ضروری برای رسیدن به فهم درست کلام الهی است. نمونه این نوع را در روایت ذیل میتوان دید:امام جواد (علیهالسّلام) در پاسخ سؤال عبدالعظیم حسنی درباره آیه (وَ الْمُنْخَنِقَة وَ الْمَوْقُوذَة وَ الْمُتَرَدِّیَة وَ النَّطِیحَة وَ ...) (19) فرمودند:
منخنقه حیوانی است که گلو و راه تنفسش را بفشارند تا خفه شود و بمیرد؛ موقوذه حیوانی است که بیماری پیدا کند که نتواند از جای برخیزد یا بجنبد و هم چنان بماند تا بمیرد؛ متردّیه آن است که از سطح بلندی به پایین افتد یا از کوه بیفتد یا در چاهی افتد و بمیرد؛ و نطیحه آن است که حیوان شاخداری او را با شاخش زخم زند و از جراحت آن بمیرد (20)». (21)
به نظر میرسد که کلمات یاد شده در روایت، از اصطلاحات کاربردی پیش از نزول قرآن و در زمان نزول بوده و پس از آن کاربرد خود را در میان جامعه از دست داده و بعدها جزو غرایب به حساب آمده که معنایش روشن نبوده است. امام در پاسخ به عبدالعظیم حسنی «رحمه الله»، معانی این اصطلاحات را بیان فرمودند.
2. تبیین تفسیری
اینگونه، دربردارنده روایاتی است که ناظر به تفسیر، یعنی بیان مراد از ظاهر الفاظ و عبارات قرآن، (22) و تبیین مفاد آیات آن است. این نوع از بیان، موارد متعددی چون عام و خاص، مطلق و مقید، ناسخ و منسوخ و تفصیل محتوای آیه را هم شامل میشود. بخش عمده روایات امام جواد (علیهالسّلام) در تفسیر قرآن از این نوع است که به شیوههای مختلف بیان شده است:1-2- تفسیر واژگانی
امام جواد (علیهالسّلام) در مواردی به تفسیر لفظ یا الفاظی از عبارات یا آیات قرآن پرداختهاند. این الفاظ به لحاظ معنای لغوی روشن هستند و بیان امام ناظر به تفسیر و تبیین مراد الهی از آنها در عبارات آیات است. برای نمونه، در تفاسیر سه گانه، ذیل آیه (وَإِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ) (23) روایتی از امام جواد (علیهالسّلام) در تفسیر کلمه «واحد» نقل شده است:ابوهاشم جعفری گوید: «از امام جواد (علیهالسّلام) پرسیدم: معنای واحد چیست؟» فرمودند: «اتفاق همه زبانها بر یگانگی او چنان که خودش فرماید: (وَ لَئِن سَألتَهُم مَن خَلَقَهُم لَیقُولُنَّ اللهُ) (24): «و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آنان را خلق کرده؟ مسلّماً خواهند گفت: خدا»». (25)
2-2- تفسیر عبارات و آیات
بخش عمده روایات امام جواد (علیهالسّلام)، به توضیح و تبیین عبارات و آیات قرآن و رفع ابهام از آنها اختصاص دارد. این ابهامزدایی و ایضاح، به شیوههای مختلفی صورت گرفته که میتوان آنها را در دستههای ذیل، از یک دیگر تفکیک نمود:1-2-2- تبیین مجمل
مجمل، لفظ یا عبارتی است که دلالتش بر مراد خداوند واضح نبوده، بلکه دارای نوعی ابهام و اشکال است. این ابهام و اشکال، از عواملی چون اشتراک در لفظ، غرابت استعمال و معین نبودن مرجع ضمیر ناشی میشود، که احتمالات معنایی مختلفی را که هیچ کدام رجحان قاطعی بر دیگری ندارد، درباره آن لفظ یا عبارت به وجود میآورد. (26) تبیین مجمل که به معنای رفع ابهام و یا گزینش عالمانه یکی از احتمالات یاد شده در رابطه با معنای آیات است، بخشی از روایات تفسیری امام جواد (علیهالسّلام) را به خود اختصاص میدهد. غالب روایات این دسته به لحاظ محتوا، حول محور بیان احکام میچرخد، هر چند موضوعات دیگر هم در میان آنها یافت میشود.امام در پاسخ سؤال معتصم درباره سارق که دست او باید از کدام ناحیه قطع شود، فرمودند: «دست دزد باید از آخر انگشتان قطع شود و کف دست باید باقی بماند». پرسید: «به چه دلیل؟ فرمودند: «به دلیل فرمایش پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) که میفرمایند: «سجده بر هفت موضع انجام میشود: صورت و دو دست و دو زانو و دو پا.» اگر دستش را از مچ یا آرنج قطع کنند، دیگر دستی نخواهد ماند تا سجده نماید. خداوند متعال که میفرماید: (أن المساجد لله)؛ (27) منظورش همین هفت موضع است که با آن سجده میکنند (فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً). (28) آنچه به خدا اختصاص داشته باشد قطع نمیشود». (29)
قطع دست سارق حکمی است که از آیه (وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَة فَاقْطَعُواْ أَیْدِیَهُمَا جَزَاء بِمَا کَسَبَا) (30) به دست میآید. اما در این که دست دزد از چه موضعی باید قطع شود، بین فقها اختلاف نظر وجود دارد و این اختلاف هم ناشی از اجمال و ابهام موجود در کلمه «ید» است که آیا از کتف به حساب میآید یا از آرنج یا ساق یا مچ یا بین انگشتان. امام جواد (علیهالسّلام) با ظرافت و دقت نظر، کلمه مساجد را که در ظاهر به معنای معابد است، با انضمام حدیث پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم)، به مواضع سجود (مواضعی که به واسطه آن سجود تحقق مییابد) معنا کردند و از ره گذر این معنا، آیه قطع ید سارق را تفسیر و با این روش بدیع، موضع قطع دست را تعیین فرمودند. ایشان اینگونه استنباط میفرمایند: کف دست که از مواضع هفتگانه سجود به شمار میآید، مخصوص خداوند است؛ لذا مشمول عقوبت حد سرقت قرار نمیگیرد؛ زیرا کیفر حد، در مقابل گناهی است که جز درباره کسی که مرتکب آن شده جاری نمیشود، ولی کف دست، موضع سجده برای خداوند است. (31) به این ترتیب، حضرت در این روایت اجمال موجود در واژه «ید» را تبیین فرمودهاند.
- همچنین ذیل آیه (إِنَّمَا جَزَاء الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُواْ أَوْ یُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ یُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ) (32) آمده است که امام جواد (علیهالسّلام) درباره گروهی راه زن که در منطقهای موسوم به جلولا سبب آزار مردم شده بودند؛ اینگونه حکم کردند:
اگر تنها مسافران را ترسانده، ولی کسی را نکشته و مالی از کسی نگرفتهاند، عامل خلیفه (در آن منطقه) باید امر به حبس آنها نماید، و این است معنای (یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ)، و اگر راه را بسته و مرتکب قتل هم شده باشند، باید دستور قتل آنها را صادر کند، و اگر راه را بسته، و مرتکب قتل هم شده، و مال مسافران را هم گرفته باشند، باید دستور دهد که دست و پای مخالف آنها را قطع کنند و سپس به دارشان بکشند. (33)
مراد از محاربه با خدا و رسول (صلّی الله علیه و آله و سلم) به قرینه عبارت (وَ یسعَونَ فِی الأرضِ فَساداً) اخلال به امنیت عمومی و راهزنی است، نه مطلق محاربه با مسلمانان. (34) ترتیب یا تخییر بین کیفرهایی را که در آیه با تردید بیان شده است، تنها میتوان از قرینه حالیه یا مقالیه خارجی به دست آورد و آیه از این جهت، خالی از اجمال نیست و فقط سنت آن را تبیین میکند. (35) همانطور که ملاحظه میشود در این روایت، امام با بیان جزئیات موارد، متعلقات هر یک از کیفرهای مذکور در آیه را بیان فرموده و با تفکیک این موارد از یک دیگر، اجمال موجود در آیه شریفه را برطرف نمودهاند.
2-2-2- تبیین معنای عبارات
در پارهای از روایات، امام جواد (علیهالسّلام) در مقام تفسیر عبارت آیه، به شرح آن میپردازند تا مفهومش برای شنونده روشن شود؛ مانند آنچه در روایت ذیل آمده است:عن عبدالعظیم بن عبدالله الحسنی قال: سألت محمدبن علی الرضا (علیهالسّلام) عن قول الله عزوجل: (أولی لَک فَأولی ثُمَّ أولی لَک فَأولی) قال: «یقول الله عزّوجلّ: بُعداً لک من خیرالدنیا، و بُعداً لک من خیر الاخرة»؛ (36)
عبدالعظیم حسنی از امام جواد (علیهالسّلام) درباره آیه (أولی لَک فَأولی ثُمَّ أولی لَک فَأولی) (37) سؤال کرد؛ حضرت فرمودند: «خدای عزّوجل میفرماید: قطعاً خیر دنیا از تو دور گردد و خیر آخرت نیز از تو دور باد!».
مفسران این آیه را در مقام وعید و تهدید میدانند که در شأن ابوجهل نازل شده است. (38) در این روایت، امام با تأکید ضمنی بر این مطلب، به تفسیر عبارت آیه پرداختند، با بیانی که نشان میدهد در آیه، تکرار صورت نگرفته و گرچه لفظ عیناً تکرار شده و هر دو در مقام تهدید به عقاب است، معنای دو عبارت از یک دیگر متفاوت است. (39)
3-2-2- تأویل متشابه
تقسیم آیات کلام الله به دو گونه محکم و متشابه، برخاسته از خود قرآن است، از آن جا که میفرماید: (هُوَ الَّذی أنزَلَ علیک الکتابَ مِنهُ آیاتٌ مُحکماتٌ هُنَّ أمُّ الکتابِ وَ أخَرُ مَتَشابِهاتٌ ... ). (40)متشابه آیهای است که مراد و معنای واقعی آن با قرینهای خارج از آن آیه و با انضمام به آیه دیگر روشن میگردد، در مقابلِ آیه محکم که مراد آن بر حسب معنای ظاهر، مشخص و معلوم است، بیآن که قرینهای در کلام لازم آید. (41) تفسیر و فهم مراد از آیات متشابه، از طریق ارجاع به محکمات قرآن صورت میگیرد و برترین عقول وادراکات نسبت به این نوع از تفسیر یا تأویل، (42) معصومان (علیهمالسّلام) هستند که بنابر روایات صحیحه، مصادیق راسخان در علم به شمار میآمدند. (43) گفتنی است تأویل متشابهات، بر این اساس که مراد از ظاهر الفاظ است، جزو مقوله تفسیر قرار میگیرد.
آیات مربوط به صفات و افعال خداوند متعالی، روشنترین مصادیق متشابهات قرآنی است که تبیین نادرست آنها، غالباً به انحراف از مدار توحید، از طریق قایل شدن به ویژگیهای آفریدگان برای خداوند سبحان میانجامد. در روایت ذیل، امام جواد (علیهالسّلام) در بیانی کلی و جامع درباره تمامی اسما و صفات الهی که با توجه به نسبی بودن مسأله تشابه آیات، امکان متشابه بودن هر یک از آنها برای گروهی از مردم وجود دارد، با تفکیک میان ویژگیهای خداوندی از صفات آفریدگان، حقیقت معانی این آیات را روشن و تشابه احتمالی را برطرف کردهاند:
ابوهاشم جعفری میگوید: خدمت امام جواد (علیهالسّلام) بودم. مردی از آن حضرت سؤال کرد: «مرا آگاه بفرما از نامها و صفاتی که در قرآن برای پروردگار عالم ذکر شده که آیا این نامها و صفات، خود او هستند؟» امام فرمودند: «این سخن، دو وجه دارد: اگر مقصود تو از این قول که «اینها خود او هستند» این است که خدا با تکثر و تعدد این نامها و صفات، دچار تکثر و تعدد شود، خداوند برتر از این است؛ و اگر میگویی که این صفات و نامها، همیشه بودهاند، این لفظ «همیشه» دو معنا را احتمال دارد: اگر مقصودت این است که همیشه در علم او بودند و همیشه سزاوار آنها بوده، باید گفت: آری؛ و اگر میخواهی بگویی همیشه تصویر و تلفظ و تقطیع حروف آنها وجود داشته، پناه میبریم به خداوند از این که با او چیزی غیر از او باشد، بلکه خدای تعالی بود و هیچ آفریدهای نبود؛ سپس آن نامها و صفات را آفرید و آنها را وسیله میان خود و آفریدگانش قرار داد تا به وسیله آنها به درگاه او زاری و او را عبادت کنند؛ و اینها ذکر (وسیله یاد نمودنِ) او هستند. خدا بود و ذکری نبود و آن که به ذکر، (پیوسته) یاد میشود، خدایی است قدیم که همیشه بوده و نامها و صفات، زاییده معانی هستند و مقصود از همه آنها، خداوند است که اختلاف و یا اتحاد با دیگری، شایسته شأن او نیست ... و چون خداوند همه چیز را نابود گرداند، صورتهای لفظی و معنوی و حروف را نیز از بین میبرد و تقطیع آن را نیست و نابود میکند؛ ولی کسی که همیشه عالم بوده، هرگز نابود نمیشود و همواره باقی است...» . (44)
در بخشهای دیگر از این روایت، امام جواد ة برای درک بیشتر و بهتر مخاطب از این مطلب، پارهای از صفات الهی را برای مثال ذکر نموده و به تبیین آنها پرداختهاند.
راوی در ادامه بحث، از معنای بعضی از صفات متشابه سؤال میکند که نمونهای از آن در ذیل آمده است:
آن مرد گفت: «پس چگونه پروردگار خود را «سمیع» بنامیم؟» امام (علیهالسّلام) فرمودند: «زیرا آن چه از طریق گوشها درک میشود، بر او پوشیده نیست و ما او را موصوف به شنیدن معقول و معمول در سر نمیدانیم؛ و هم چنین او را بینا میخوانیم، از آن جهت که آن چه با دیدگان دریافت میشود، از رنگ و شخص و جز آن، از او پنهان نیست و نه به این معنا که او را با چشمی که برهم زده میشود وصف کرده باشیم.» (45)
3. تطبیق بر مصداق
بسیاری از «روایات تفسیری» در پی تفسیر آیه نیست؛ زیرا تفسیر به معنای بیان معانی الفاظ و جملههای قرآنی است ولی بیشتر آن احادیث از این قبیل نیست، بلکه در پی تطبیق آیه بر برخی از مصادیق و در موارد فراوانی تطبیق بر بارزترین مصداق آن است. این گونه روایات، بر فرض درستی و تمامیت سند و جهت صدور، هرگز گستره شمول و عموم معنای آیه را محدود نمیسازد و بیان مصداق کامل یا یک مصداق، مصادیق دیگر را نفی نمیکند و دست مفسر را در تطبیق آیه بر سایر مصادیق آن نمیبندد؛ بلکه آیه معنایی عام دارد و هم چنان به عموم خود باقی است. فایده و نقش این روایات که آن را روایات تطبیقی مینامیم، آن است که با تبیین برخی مصادیق آیه، مفسّر را در ارائه معنای کلی راهنمایی میکند. (46) با توجه به نوع مصداق بیان شده در روایات تطبیقی، این گونه روایات، به انواع ذیل تقسیم میشود:1-3- بیان مصادیق انحصاری
اینگونه مربوط به ویژگیهایی است که در برخی از آیات قرآن وجود دارد؛ با این توضیح که آیات مذکور منحصراً قابل تطبیق بر مصادیق خاصی است و بر غیر آن قابل تطبیق نیست (علی بخشی، 1390، ص 16). بیان مصداق انحصاری، به معنای بیان مراد آیه و حصر آن در همان مصداق است و این همان تفسیر آیه است، نه تطبیق خارج از تفسیر.امام جواد (علیهالسّلام) با نقل روایتی از امام باقر (علیهالسّلام) در مقام احتجاج با مخالفان، «راسخان در علم» را منحصر به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) و اوصیای معصوم آن حضرت دانستهاند. این روایت که ایشان آن را به نقل از امام صادق (علیهالسّلام) از پدر بزرگوارشان گزارش میدهند، مربوط به گفتوگوی امام باقر (علیهالسّلام) با الیاس (علیهالسّلام) در باب احتجاج بر حقانیت خلافت ائمه (علیهمالسّلام) است. امام باقر (علیهالسّلام) پس از بیان این که علم خداوند، بدون اختلاف است، استدلال نمودهاند به این که علم رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) نیز از علم الهی و بدون اختلاف است و از این رو، مقام خلافت آن حضرت، تنها در انحصار صاحبان این نوع از علم، یعنی امامان است که آن را از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) به ارث بردهاند. سپس میفرماید: «اگر بپرسند: راسخان در علم چه کسانی هستند؟ بگو: کسی که در علم او اختلاف نیست». (47)
2-3- بیان مصادیق غیرانحصاری
این گونه، همان است که مفسران و صاحب نظران، از آن به «جری» تعبیر کردهاند. (48) این اصطلاح، برگرفته از روایاتی چون «یجری کما تجری الشمس و القمر» (49) درباره قرآن است که گویا نخستین بار علامه طباطبایی طرح کرده است. (50)«جری» به مصادیقی گفته میشود که نوعاً خارج از مورد نزول است و پس از گذشت زمانی هر چند کوتاه پس از نزول آیه، حادث میگردد و آیه بر آن انطباق داده میشود. (51) علامه طباطبایی با اطلاق این عنوان بر این دسته از روایات، (52) در حقیقت، آنها را از دایره تفسیر بیرون دانسته است. (53)
پاسخ به شبهاتی که برخی از مخالفان درباره روایت گونه جری (که غالب آنها درباره فضایل اهل بیت (علیهمالسّلام) و قدح دشمنان آن بزرگواران است) (54) بر تفاسیر شیعه و عقاید شیعیان درباره قرآن، وارد کردهاند، (55) تبیین این مقوله و تفکیک آن از تفسیر را لازم کرده است. (56) از این رو، دانشمندان و پژوهشگران علوم قرآنی پس از علامه، به طور گسترده به این موضوع پرداختهاند. روایات رسیده از امام جواد (علیهالسّلام) در این قسم، به لحاظ نوع مصداق، بر دو گونه است:
1-2-3- مصداق اتم
برخی از آیات قرآن، دارای مصادیق با مراتب مختلف هستند، لذا کاملترین و عالیترین (بارزترین) مصادیق آن آیات، به عنوان مصداق اتم آنها شناخته میشود. (57) این نوع از مصداق هم ناظر به آیات قدح است و هم آیات مدح و در نوع اول، اسفلِ مصادیق به لحاظ ارزش معنوی، و اتمّ آنها از نظر تناسب تطبیقی و در دیگری، عالیترین مصادیق - از هر دو جهت - را در نظر دارد. امام جواد (علیهالسّلام) در روایتی، میفرماید:پس از وفات رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) در حالی که مردم در مسجد جمع شده بودند، امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) با صدای بلند این آیه را تلاوت فرمود: (الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَن سَبیلِ اللهِ أضَلَّ أعمالَهُم)؛ (58) «کسانی که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، (خدا) اعمال آنان را تباه خواهد کرد.» در این هنگام ابن عباس به حضرت عرض کرد: «ای اباالحسن! دلیل این فرمایش شما چه بود؟» فرمود: «پارهای از قرآن را تلاوت نمودم.» گفت: «آیا آن را برای امر خاصی بیان فرمودید؟ فرمود: «آری، خداوند متعالی در کتاب خود فرموده است: (ما آتاکُم الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکم عَنهُ فَانتَهُوا). (59) پس آیا تو شهادت میدهی بر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) که او ابوبکر را جانشین خود نمود؟!» ابن عباس گفت: «نشنیدم رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) وصیتی در این باره بنماید مگر در خصوص شما.» فرمود: «پس چرا با من بیعت نکردی؟!» گفت: «مردم بر بیعت با ابوبکر جمع شدند، من هم جزو آنها بودم.» امام فرمود: «همانگونه که گوسالهپرستان بر پرستش گوساله اجتماع کردند؛ در این جا دچار فتنه شدید و مثل شما، (کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَّ یُبْصِرُونَ (60)). (61)
امام جواد (علیهالسّلام) در این روایت، با استناد به کلام امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)، آیات اول و سوم را در شأن غاصبان خلافت و اتباع آنها تلاوت نمودند، به این معنا که افراد یاد شده، مصادیق این آیات هستند و با توجه به جایگاه ممتاز نعمت «ولایت و رهبری الهی» در میان سایر نعمتها، این کلام شریف، ناظر به مصادیق اتم آیات مذکور است. ایشان هم چنین، آیه دوم را در شأن وصایت رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلم) و ولایت الهی و خطاب به غاصبان خلافت و پیروان آنها تلاوت فرمودند، و با توجه به این که افضل آن چه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) بیان نموده، مسأله ولایت الهی و سرسپردن به آن، در همه امور زندگی و نهی از سرپیچی از اوامر خلیفة الله است که به منزله اوامر خداوند است. این مورد نیز، ناظر به معرفی مصداق اتم است.
بیشتر بخوانید: امام جواد (ع) الگوى دانشمندان جوان
2-2-3- مصادیق عمومی
اینگونه، مربوط به روایاتی است که صرفاً به بیان یکی از مصادیق عام، از میان عموم مصادیق یک آیه میپردازد. برای نمونه، امام جواد (علیهالسّلام) در روایتی در پاسخ به سؤال راوی درباره آیه (وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ) (62) فرمودند:لایتمنی الرجل امرأة الرجل و لا ابنته، ولکن یتمنی مثلهما. (63)
مرد مسلمان نباید زن و یا دختر مرد دیگر را آرزو کند، بلکه باید مانند آنها را آرزو نماید.
همانطور که ملاحظه میشود، «ما فضّل الله» نیز تعبیر عامی است که میتواند مصادیق متعدد داشته باشد و آن چه در این روایت آمده، صرفاً نمونهای از آن است.
4. بیان حکمت احکام و مسائل
بعضی از روایات موجود در تفاسیر روایی، مربوط به بیان فلسفه و علت احکام و مسائل است. در فرمایشهای رسیده از امام جواد (علیهالسّلام) نیز اینگونه روایات یافت میشود؛ برای نمونه، ایشان در پاسخ به این سؤال راوی که گفت: «چگونه عده مطلقه سه حیض یا سه ماه قرار داده شده و عده وفات چهار ماه و ده روز؟» فرمودند:اما این که عده مطلقه سه حیض قرار داده شده، به علت آن است که با این وسیله رحم زن از بودن نطفه در آن استبرا و پاک میشود، اما این که عده زنی که شوهرش وفات کرده چهار ماه و ده روز است، جهتش آن است که خداوند متعالی به نفع زنان، برگردن آنان شرطی قرار داده و در شرطی که بر علیه آنها فرموده، تقصیر نکرده بلکه در شرط بر آنها، هم چون شرط به نفعشان، جانب مصلحت را رعایت فرموده است. اما شرطی که به نفع آن هاست: خداوند متعالی در مورد «ایلاء»، به نفع زنان چهار ماه را تعیین نموده، زیرا میداند که نهایت صبر ایشان تا این مدت است. خداوند عزوجل در قرآن میفرماید: (لِّلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِن نِّسَآئِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ). (64) پس در ایلاء، خداوند متعالی مرد را مجاز قرار نداده بیشتر از چهار ماه مباشرت با همسرش را ترک کند؛ زیرا میداند که این مدت نهایت صبر زنان بوده که میتوانند خود را از مردان بازدارند و اما شرطی که علیه آنهاست: خداوند در قرآن میفرماید: «یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا(65)). (66) بخشی از روایات ائمه (علیهمالسّلام) به بیان فضائل و یا خواص تلاوت سورهها یا آیاتی از قرآن کریم میپردازد. مراد از فضایل، ثواب و آثار اخروی قرائت قرآن است و خواص را بر آثار دنیوی تلاوت قرآن از قبیل درمان بیماریها، برطرف شدن گرفتاریها، ابطال سِحر و برآمدن حوایج مختلف اطلاق میکنند. تعلیل در کلام ائمه (علیهمالسّلام) همیشه در مورد احکام نیست و گاه مسائل دیگر را هم در بر میگیرد، مسائلی که بعضاً دارای ابهام و یا ایهام معنایی هستند که در این موارد، بیان علت از سوی امام در جهت شفافسازی معنای آنهاست. برای نمونه، امام در پاسخ به سؤال راوی که «چرا پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) امی نامیده شد؟» ابتدا عقیده مردم در این باره را - که گمان میکردند پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) به دلیل ناتوانی از خواندن و نوشتن، امی نامیده شده - به شدت نفی کرده، سپس فرمودند:
«امی» نامیده شدن رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) تنها به این دلیل بود که ایشان از اهل مکه بودند، و مکه از امّهات و مهمترین شهرها بود و این است معنای کلام الهی که میفرماید: (وَلِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا)؛ (67) و برای این که اهل مکه و حوالی و اطراف آن را انذار کند. (68)
همانطور که ملاحظه میشود، تعلیل امام در این روایت، در جهت رفع ایهام و تبیین درست معنای «اُمی» است.
5. استناد به قرآن
بسا اوقات، پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) یا ائمه (علیهمالسّلام) حکمی را بیان و مستند آن را از قرآن ذکر کردهاند. به سخن دیگر، مطلبی یا حکمی بیان شده و برای قانع ساختن مخاطب یا سؤال کننده، و یا برای تعلیم چگونگی استفاده از قرآن، مستند قرآنی آن مطلب یا حکم بازگو گردیده است. (69) روایات امام جواد (علیهالسّلام) در این باب، با توجه به محتوا بر دو قسم است:1-5- اعتقادی
اینگونه، مربوط به روایاتی است که در آن، امام برای بیان مسائل اعتقادی و کلامی، به آیات قرآن استناد میکنند:از علی بن اسباط روایت شده که گفت: امام محمدتقی (علیهالسّلام) را دیدم در حالی که بیرون آمده بودند و رو به من میآمدند. به ایشان نیک نظر کردم و سرو پاهای آن حضرت را وارسی نمودم تا قامت او را برای اصحاب خویش در مصر وصف کنم. در بین آن که همچنان مینگریستم، حضرت نشستند و فرمودند: «ای علی، خدا در باب امامت، حجت آورده، به مثل آن چه در باب نبوت به آن حجت آورده و فرموده: (وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیّاً) (70) و از کودکی به او نبوت دادیم. و نیز فرموده: (وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ) (71) چون حضرت موسی (علیهالسّلام) به رشد و کمال خویش رسید، به او حکمت و دانش عطا کردیم؛ بنابراین، گاهی جایز است که به پیغمبر، در کودکی پیغمبری عطا شود و نیز جایز است که در چهل سالگی به او عطا شود». (72)
2-5- فقهی
اینگونه، در بردارنده روایاتی است که در آنها، امام جواد (علیهالسّلام) برای تبیین احکام شرعی به آیات قرآن استناد نمودهاند. برای مثال، آن حضرت درباره مردی که دو خاله و موالیاش را به جای نهاده بود، سؤال شد، فرمودند:«أولواالأرحام بعضهم أولی ببعض). (73) پس مال بین دو خاله قسمت میشود. (74)
6. بیان علوم قرآنی
منظور از «علوم قرآنی»، دانشی است که در آن درباره مسائل مرتبط با شناخت قرآن و شئون مختلف آن بحث میشود؛ مباحثی چون وحی و نزول قرآن، اسباب نزول، علم قرائت، ناسخ و منسوخ، فضایل سور و ... اینگونه مباحث، بیرونی است و به درون و محتوای قرآن از جهت تفسیری نمیپردازد. (75) در میان روایات منسوب به امام جواد (علیهالسّلام) مباحثی مربوط به برخی از علوم قرآن مطرح شده از جمله:1-6- قرائت
قرائات عبارت از علم به کیفیت ادای کلمات قرآن و اختلاف این کیفیت است؛ اختلافی که به ناقل و راوی آن منسوب است. (76) یکی از انواع اختلاف در قرائت، اختلاف به وسیله زیادت و نقصان است (77) که از جمله مصادیق آن، به اختلاف در ذکر و یا حذف «بسمله» از آغاز سورههای قرآن میتوان اشاره کرد. به طور کلی درباره این که آیا «بسمله» جزو قرآن است یا خیر، سه نظر وجود دارد: (78)در میان شیعه امامیه این مطلب مورد اتفاق است که «بسم الله الرّحمن الرّحیم» در ابتدای هر سوره، جزو همان سوره و یکی از آیات آن است و این آیه، با هر یک از سورههای قرآن نازل شده است؛ ولی بعضی از علمای شافعیه گفتهاند که «بسم الله» فقط در سوره حمد، جزو آن است و در سایر سورهها جزئیت ندارد؛ گروه دیگری از علما نیز معتقدند که «بسم الله» یک آیه مستقل است و جزو هیچ یک از سورههای قرآن حتی سوره حمد هم نیست و این آیه برای تیمّن و تبرک در آغاز سورههای قرآن و این که در میان سورهها فاصله باشد، خوانده میشود و به طور مستقل، بدون این که به یک سوره خاصی وابستگی داشته باشد، نازل گردیده است.
آیت الله خویی با استناد به روایات شیعه و عامه، نظر اول یعنی جزئیت «بسمله» در تمام سورههای قرآن را با عنوان نظر درست، معرفی میکند. (79)
به نظر میرسد که روایت امام جواد (علیهالسّلام) در باب قرائت «بسمله» را نیز میتوان از دلایل اثبات این نظریه دانست:
از ابی عمران همدانی نقل شده که گفت: «در نامهای به امام جواد (علیهالسّلام) عرضه داشتم: فدایت شوم! چه میفرمایید درباره کسی که در نماز، «بسم الله الرحمن الرحیم» (80) را تنها یک بار، در آغاز سوره حمد بخواند و برای سوره بعد از حمد، آن را نخواند؟ عباسی (هشام بن ابراهیم عباسی) (81) میگوید: این کار جایز است.» امام در پاسخ به خط خود نوشتند: «برخلاف گفته او - یعنی عباسی - آن (بسمله نماز و یا سوره) را دوباره بخواند». (82)
علامه مجلسی در شرح این روایت میگوید:
«یُعیدها» ممکن است متعلق به «کَتَبَ»، و از کلام راوی باشد (یعنی امام دوبار نوشتند) و یا کلام امام است (یعنی امام امر به اعاده نمودند)؛ و کلام، ظاهر در وجه دوم است و در این صورات، مرجع ضمیر «ها» یا نماز است یا «بسمله» (که در این صورت، «مرتین» یعنی در هر رکعت دو بار، یکی در حمد و دیگری در سوره؛ و یا دو بار در دو رکعت، برای سوره)، و یا سوره. (83)
نتیجه آن که بنابر تمام وجوه مذکور، این روایت لزوم قرائت «بسمله» در آغاز هر سوره را بیان میفرماید.
2-6- فضایل و خواص آیات و سورهها
بخشی از روایات ائمه (علیهمالسّلام) به بیان فضائل و یا خواص تلاوت سورهها یا آیاتی از قرآن کریم میپردازد. مراد از فضایل، ثواب و آثار اخروی قرائت قرآن است و خواص را بر آثار دنیوی تلاوت قرآن از قبیل درمان بیماریها، برطرف شدن گرفتاریها، ابطال سِحر و برآمدن حوایج مختلف اطلاق میکنند. (84) با وجود این که احادیث فضایل و سورهها، جزو تفسیر نیستند؛ زیرا نه در مقام بیان معنای ظاهری قرآن هستند و نه معنای باطنی، اما عادت مفسران برآوردن این احادیث در ابتدای تفسیر هر سوره قرار گرفته است. (85) نمونه اینگونه، در میان روایات امام جواد (علیهالسّلام) روایت ذیل است:ابوعمرو میگوید: اوضاعم نابه سامان شد. در این مورد، نامهای به امام جواد (علیهالسّلام) نوشتم. آن حضرت در پاسخ نوشتند: «بر تلاوت سوره (انا ارسلنا نوحاً الی قومه) مداومت کن!» ابوعمرو میگوید: یک سال آن سوره را تلاوت کردم؛ ولی تغییری در زندگیام حاصل نشد. بار دیگر به امام نامه نوشتم و از اوضاع نابه سامانم به آن حضرت خبر دادم و عرض کردم که بر اساس دستور ایشان، به مدت یک سال، سوره نوح را تلاوت کردم؛ ولی تغییری در زندگیام حاصل نشد. حضرت در پاسخ نامه نوشتند: «مدت یک سالِ تو کامل گردید، بعد از آن به سراغ تلاوت سوره (انا انزلناه) برو». ابوعمرو میگوید: «به این دستورعمل کردم، زمانی نگذشت که ابن ابی داوود به دنبال من فرستاد و قرضم را ادا کرد و به امور من و خانوادهام رسیدگی نمود و مرا به نمایندگی خود به منطقه کلاء از بصره فرستاد و پانصد درهم به من عطا کرد و ...». (86)
نمودار گونههای روایات امام جواد (علیهالسّلام) در تفسیر قرآن
در مجموع، بنابر منابع تفسیری این پژوهش، روایات رسیده از امام جواد (علیهالسّلام) در تفسیر قرآن، بدون تکرار، حدود 45 روایت است. با در نظر گرفتن این که بعضی از روایاتِ طولانی، قابل تقطیع و تفکیک در گونههای مختلف هستند و نیز بعضی از روایات، بر اساس جنبههای مختلف، در بیش از یک گونه قرار میگیرند، ممکن است در محاسبه آمار گونههای مختلف، یک روایت چند بار شمارش شده باشد؛ در عین حال، محاسبه تعداد کلّ روایات، بدون لحاظ نمودن این نکات صورت گرفته است. بر این اساس، آمار پراکندگی روایات امام در گونههای یاد شده را در نمودارهای ذیل میتوان ملاحظه نمود:نتیجه
بنابر منابع مورد استناد این پژوهش، مجموع روایات از امام جواد (علیهالسّلام) در تفسیر قرآن، حدود 45 مورد است. به نظر میرسد کمی این روایات، علاوه بر دوران کوتاه حیات ایشان، مربوط به تقیه حاکم بر عصر آن بزرگوار نیز باشد، تا جایی که دیده میشود آن حضرت حتی هنگام حضور در جلسات مناظره، ابتدا نظر نمیدادند و اغلب در پی اصرار خلیفه، رأی خود را اظهار مینمودند. اما روایات رسیده از ایشان، بیانگر این است که این تقیه، هرگز مانع از بیان حقایق از سوی آن حضرت نشد و دیدگاههای ایشان، ردّ صریحی بر نظریات مخالف بود.بیشترین فراوانی در میان گونههای روایات تفسیری امام، مربوط به تبیین تفسیری و اغلب، با محتوای بیان احکام است. در مرتبه دوم، روایات تطبیقی قرار دارند که غالب آنها درباره تبیین جایگاه حقیقی ائمه (علیهمالسّلام) و شناخت دشمنان ایشان است.
تقیه یاد شده از یک طرف واز سوی دیگر، مکاتب فقهی که در آن زمان، تحت حمایت خلفای عباسی، شد و توسعه یافته بودند، همگی، عناصر از پیش تعیین شدهای برای دور کردن مردم از اهل بیت (علیهمالسّلام) بود.
یکی از نتایج طبیعی گسترش مکاتب متعدد، دگرگون شدن چهره اسلام و واژگون شدن احکام آن، تحت تأثیر برداشتهای نادرست علما و فقهای آن مکاتب بود. در چنین اوضاعی، طبیعی است که بخش اعظم روایات امام جواد (علیهالسّلام) در تفسیر قرآن، در جهت تبیین درست میراث پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) قرار بگیرد؛ یعنی شناساندن جایگاه عترت از طریق قرآن که نمود این امر، به طور ویژه در روایات «تطبیق بر مصداق» قابل ملاحظه است و نیز تبیین احکام قرآن بنابر سنت نبوی که به انحاء مختلف صورت گرفته؛ اما وجه غالب آن در «تبیین تفسیری» نمودار است.
جدول روایات امام جواد (علیهالسّلام) در تفسیر قرآن
جدول روایات امام جواد (علیهالسّلام) در تفسیر قرآن
ردیف |
روایت |
منبع |
نوع گونه |
1 |
عن عبدالعظیم بن عبدالله الحسنی، عن أبی جعفر محمدبن علی الرضا (علیهالسّلام)، أنه قال: |
البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 219-221؛ |
الف) تبیین تفسیری: تبیین مجمل |
2 |
جعفر [بن محمد] الصّوفی قال: سألت أبا جعفر، محمدبن علی الرّضا (علیهالسّلام) فقلت: یابن رسول الله لم سمّی النّبی (صلّی الله علیه و آله و سلم) الأمّی... لِتُنذِرَ أمَّ القُری وَ مَن حولها. |
البرهان، ج 2، ص 451 و ج 4، ص 804 و ج 5، ص 374؛ نورالثقلین، ج 2، ص 78 و ج 4، ص 558 و ... |
1. بیان معنای لغوی (تبیین معنای «امّی») |
3 |
عن أبی هاشم الجعفری، قال: سألت أبا جعفر الثانی، ما معنی الواحد؟ ... |
البرهان، ج 1، ص 367 |
تبیین تفسیری: تفسیر واژگانی |
4 |
أبِی هَاشِمٍ الجَعفَری قَالَ: کنتُ عِندَ أبّی جَعفَر الثَّانِی فَسَألَهُ رَجُلٌ فَقَالَ أخبِرنی عَنِ الرَّبِ تَبَارَک و تَعَالَی لَهُ أسمَاءٌ و صِفَاتٌ |
روایت کامل در: الکافی، ج 1، 116 تقطیع در: نورالثقلین، ج 1، ص 756 و ج 1، ص 756 و کنزالدقائق، ج 6، ص 193. |
1.تبیین تفسیری: تفسیر واژگانی (تفسیر اسماء الهی) |
5 |
فی تفسیر العیاشی عن أبی جعفر الثانی انه سأله المعتصم عن السارق من ای موضع یجب أن یقطع؟ ... . |
البرهان، مقدمه ج 1، ص 33؛ نورالثقلین، ج 1، ص 628-629 و ... |
تبیین تفسیری: |
6 |
فی روایة عن الجواد (علیهالسّلام) فی جماعة قطعوا الطّریق، قال: «فإن کانوا أخافوا السبیل فقط ... |
البرهان، ج 2، ص 289. |
تبیین تفسیری: |
7 |
عن عبدالعظیم بن عبدالله الحسنی، قال: حدثنی أبوجعفر، قال: ... دخل عمرو بن عبید البصری علی أبی عبدالله (علیهالسّلام)، فلما سلم و جلس تلاهذه الآیة: الّذین یَجتَنِبُونَ کبائِرَ الإثمِ وَ ... . |
البرهان، ج 5، ص 201-203؛ نورالثقلین، ج 5، ص 160-161؛ کنزالدقائق، ج 12، ص 499-501 |
1. تبیین تفسیری: تبیین معنای عبارت (بیان ضمنی معنای کبیره). |
8 |
عن أبی جعفر (علیهالسّلام)، قال: «لا رهن إلا مقبوضا». |
البرهان، ج 1، ص 566؛ نورالثقلین، ج 1، ص 301 |
تبیین تفسیری: تبیین معنای عبارت |
9 |
... عن علی، عن أبیه محمد بن علی بن موسی (علیهالسّلام)، عن أبیه ... «قیل للصادق جعفر بن محمد (علیهالسّلام): صف لنا الموت؟ |
البرهان، ج 3، ص 854 نورالثقلین، ج 2، ص 398 |
1.تبیین تفسیری: تبیین معنای عبارت |
10 |
الف) ... عن أبی جعفر الثانی (علیهالسّلام)، قال: قال أبوعبدالله (علیهالسّلام): «بینا أبی (علیهالسّلام) یطوف بالکعبة إذا رجل معتجر ... |
البرهان، ج 5، ص 701؛ |
الف) تبیین تفسیری: تبیین معنای آیات؛ |
11 |
عن ابی جعفر الثانی عن أبی جعفر (علیهالسّلام)، قال: ... قال الله عزوجل فی لیلة القدر: فیها یفرَقُ کلُّ أمرٍ حَکیمٍ بقول: ینزل فیها کل أمر حکیم ... |
البرهان، ج 5، ص 705؛ سند از: تأویل الأیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص 794 |
تبیین تفسیری: تبیین معنای عبارات و آیات |
12 |
الف) ... عن ابی جعفر الثانی (علیهالسّلام) قال: قال أبی عبدالله (علیهالسّلام): «کان علی بن الحسین (علیهالسّلام) یقول: إِنَّا أنزَلناهُ ... |
نورالثقلین، ج 5، 635 |
الف) تبیین تفسیری: تبیین معنای آیات |
13 |
... عن علی بن مهزیار قال: کتب أبوالحسن بن الحصین الی أبی جعفر الثانی معی: جعلت فداک قد اختلف موالوک فی صلوة الفجر ... |
نورالثقلین، 1، ص 173؛ کنزالدقائق، ج 2، ص 253 |
1. تبیین تفسیری: تبیین مجمل |
14 |
... عَن أبِی جَعفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِی الثَّانِی (علیهالسّلام) قَالَ: أقبَلَ أمِیرُ المؤمِنینَ ذَاتَ یَومِ وَ مَعَهُ الحَسَنُ بنُ عَلِیِ وَ سَلمَان ... أسألک عَن ثَلَاثِ مَسَائِلَ إِن أخبَرتَنِی ... وَ إِن لَم یأذَنِ اللهُ عَزَّوَجَلَّ بِرَدِّ تِلک الرُّوحِ عَلَی |
روایت کامل در: عیون اخبار الرضا (علیهالسّلام)، ج 1، ص 65-68. |
1. تبیین تفسیری: تبیین معنای عبارات |
15 |
... محمدبن علی بن مهزیار قال: کتب الیه أبوجعفر ... الذی أوجبت فی سنتی هذه ... |
نورالثقلین، ج 2، ص 259 |
تبیین تفسیری: تبیین معنای عبارات |
16 |
عبدالعظیم بن عبدالله الحسنی عن محمدبن علی الرضا عن أبیه الرضا (علیهالسّلام)، عن ... عن علی بن أبی طالب (علیهالسّلام) قال: دخلت أنا و فاطمة علی رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلم) فوجدته یبکی بکاء شدیداً ... |
تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 120؛ کنزالدقائق، ج 7، ص 334-336 |
تبیین تفسیری: تبیین مجمل |
17 |
... عن عبدالعظیم ... عن أبی جعفر الثانی عن أبیه (علیهالسّلام) ... قال أمیرالمؤمنین (علیهالسّلام) قال رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلم) ان الله خلق الإسلام فجعل له عرصة، و جعل له نورا ... |
تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 129؛ |
تبیین تفسیری: |
18 |
عن عبدالعظیم الحسنی قال: قلت لمحمد بن علی بن موسی (علیهالسّلام): إنی لأرجو أن تکون القائم ... |
البرهان، ج 1، ص 355؛ نورالثقلین، ج 1، ص 138 |
تطبیق بر مصداق غیر انحصاری عمومی |
19 |
... أحمدبن محمّد ابن أبی نصر قال: سألت أبا جعفر (علیهالسّلام) فی السّنة الّتی حجّ فیها ... جعلت فداک! بأی شیء دخلت مکة مفردا أو متمتّعا؟ فقال: متمتّعا ... |
نورالثقلین، ج 1، ص 192؛ |
تبیین تفسیری: تبیین مجمل |
20 |
عن محمّد بن عون النّصیبی قال: لمّا أراد المأمون أن یزوَج أبا جعفر محمّد بن علی بن موسی (علیهالسّلام) ابنته أم الفضل ... ما تقول فی محرم قتل صیدا؟ ... |
کنزالدقائق و بحر الغرائب، ج 4، ص 236-238 |
تبیین تفسیری: تبیین مجمل |
21 |
... عبدالعظیم بن عبدالله الحسنی قال: قلت لأبی جعفر محمّد بن علی ... قال: قال أمیرالمؤمنین (علیهالسّلام): مجالسة الأشرار تورث سوء الظّنّ بالأخیار |
کنزالدقائق، ج 4، ص 353. |
بیان حکمت احکام و مسائل |
22 |
... عن أبی جعفر الثانی (علیهالسّلام) أنّ أمیرالمؤمنین (علیهالسّلام) قال لابن عبّاس: إنّ لیلة القدر فی کلّ سنة ... |
کنزالدقائق، ج 14، ص 366 |
تبیین تفسیری، تبیین معنای عبارت. |
23 |
عن أبی جعفر (علیهالسّلام) قال: لقد خلق الله لیلة القدر أوّل ما خلق الدّنیا ... |
البرهان، ج 5، ص 707-708 |
1.تبیین تفسیری، تبیین معنای عبارت؛ |
24 |
و قال أبوجعفر (علیهالسّلام): ألا ترون من بعثه الله للشّفاء علی أهل الضّلالة، من أجناد الشّیاطین و أرواحهم، أکثر ممّا ترون [مع] خلیفة الله... |
سند کامل از: الفصول المهمة، ج 3، ص 375؛ |
1. تبیین تفسیری، تبیین معنای عبارت؛ |
25 |
قال الامام العسکری (علیهالسّلام): «دخل رجل علی محمدبن علی بن موسی الرضا (علیهالسّلام) و هو مسرور، فقال: ما لی أراک مسرورا؟ ... |
البرهان، ج 4، ص 605-606 |
1. تبیین تفسیری، تبیین معنای عبارت؛ |
26 |
عن عبدالعظیم بن عبدالله الحسنی قال: سألت محمدبن علی الرضا عن قول الله عزوجل: «أولی لَک فَأولی ... |
البرهان، ج 5، ص 541 |
تبیین تفسیری، تبیین معنای عبارت |
27 |
عن علی بن مهزیار، قال: کتب إلی أبوجعفر (علیهالسّلام) أن «سل فلانا أن یشیر علی و یتخیر لنفسه ... |
البرهان، ج 1، ص 709 |
تبیین تفسیری، تبیین معنای عبارت |
28 |
علی بن مهزیار قال: کتب أبوجعفر (علیهالسّلام) الی رجل بخطه و قراءته فی دعاء کتب أن یقول: یا ذ الذی کان قبل کل شیء .. |
نورالثقلین، ج 5، ص 236 |
تبیین تفسیری، تبیین معنای عبارت |
29 |
... عبدالرحمن بن أبی نجران قال: سألت أبا جعفر الثانی عن التوحید ... |
نورالثقلین، ج 4، ص 561 |
تبیین تفسیری: تأویل متشابه |
30 |
عن ابن أبی عمیر عن أبی جعفر الثانی فی قوله: «یا أیَها الّذینَ آمَنُوا أوفُوا بِالعُقُودِ» ... |
نورالثقلین، ج 1، ص 583؛ |
تطبیق بر مصداق غیر انحصاری اتم |
31 |
... عن الحسن بن العباس الحریشی، عن أبی جعفر (علیهالسّلام)، قال: «قال أمیرالمؤمنین (علیهالسّلام)، بعد وفاة رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلم) فی المسجد و الناس مجتمعون ... |
البرهان، ج 5، ص 54؛ نورالثقلین، ج 5، ص 26 |
تطبیق بر مصداق غیر انحصاری اتم |
32 |
عبدالرحمان بن أبی نجران، قال: سألت أبا جعفر (علیهالسّلام) عن قول الله: وَ لا تَتَمَنَّوا ما فَضَّلَ اللهُ بِهِ ... |
البرهان، ج 2، ص 71 |
تطبیق بر مصداق غیر انحصاری عمومی |
33 |
و عن أبی جعفر (علیهالسّلام)، قال: «یا معشر الشیعة، خاصموا بسورة إِنَّا انزلناهُ فِی لَیلَة القَدرِ تفلجوا ... |
البرهان، ج 5، ص 706-707 و ... |
1. تطبیق بر مصداق غیرانحصاری اتم |
34 |
... عن الحسن بن العباس بن الحریش، عن أبی جعفر الثانی (علیهالسّلام): «أن أمیرالمؤمنین (علیهالسّلام) قال: یوما لأبی بکر وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذِینَ ... |
البرهان، ج 3، ص 635 |
تطبیق بر مصداق غیر انحصاری اتم |
35 |
عن الحسن بن العباس بن الحریش عن أبی جعفر قال: ان لنا فی لیالی الجمعة لشأنا ... |
نورالثقلین، ج 1، ص 515؛ کنزالدقائق، ج 3، ص 467 |
تطبیق بر مصداق غیرانحصاری اتم |
36 |
الحسین بن بشار قال کتبت الی أبی جعفر (علیهالسّلام) فی رجل خطب الی؟ فکتب: من خطب ... |
نورالثقلین، ح 2، ص 170؛ |
تطبیق بر مصداق غیرانحصاری عمومی |
37 |
ابن أبی عمیر، عمن حدثه، قال: سألت محمدبن علی الرضا (علیهالسّلام) عن هذه الآیة وُجُوهٌ یومَئِذٍ خاشِعَة ... |
البرهان، ج 5، ص 644 |
تطبیق بر مصداق غیر انحصاری عمومی |
38 |
محمدبن سلیمان عن أبی جعفر الثانی (علیهالسّلام) قال: قلت له جعلت فداک کیف صارت عدة المطلقة ثلاث ... |
البرهان ج 1، ص 486-487 |
بیان حکمت احکام و مسائل |
39 |
عن محمّد بن سلیمان، عن أبی جعفر الثّانی (علیهالسّلام) قال: قلت: له: کیف صار الزّوج إذا قذف امرأته ... |
کنزالدقائق، ج 9، ص 254 |
بیان حکمت احکام و مسائل |
40 |
عن علی بن أسباط، قال: خرج إلی محمدبن علی الرضا (علیهالسّلام)، فنظرت إلی رأسه و رجلیه ... |
البرهان، ج 3، ص 705؛ نورالثقلین، ج 3، ص 325 |
استناد به آیات قرآن: اعتقادی |
41 |
عن بعض أصحابنا عن أبی جعفر الثانی (علیهالسّلام) قال قلت له: انهم یقولون فی حداثة سنک؟ ... |
البرهان، ج 4، ص 204؛ نورالثقلین، ج 4، ص 75 |
استناد به آیات قرآن: اعتقادی |
42 |
عن أبی جعفر الثانی (علیهالسّلام) فی رجل مات و ترک خالتیه و موالیه ... |
البرهان، ج 4، ص 315؛ کنزالدقائق، ج 5، ص 383 |
استناد به آیات قرآن: فقهی |
43 |
علی بن مهزیار عن ... قال: کتبت الی أبی جعفر (علیهالسّلام) جعلت فداک ما تقول فی رجل ابتدأ ب بِسمِ الله ... |
نورالثقلین، ج 1، ص 9؛ |
بیان علوم قرآنی: قرائت |
44 |
ابی عمرو الحذاء قال: سائت حالی فکتبت الی ابی جعفر (علیهالسّلام) فکتب الی: أدم قراءة انا أرسلنا ... |
نورالثقلین، ج 5، ص 421 |
بیان علوم قرآنی: فضایل و خواص سور |
45 |
أصول الکافی: بأسناده إلی أبی جعفر (علیهالسّلام) ... فیه قال السّائل: یابن رسول الله، کیف أعرف أنّ لیلة القدر ... |
کنزالدقائق، ج 12، ص 114 |
بیان علوم قرآنی: فضایل و خواص سور |
نمایش پی نوشت ها:
1. استادیار دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا (علیها السلام).
2. کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث.
3. به عنوان نمونه نک: سیدهاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 193، ح 419؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة (علیهالسّلام)، ج 11، ص 220-223، بیان علامه ذیل حدیث ش1؛ محمدبن محمدرضا قمی مشهدی، کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج 6، ص 167.
4. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج 1، ص 492؛ محمدبن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 273.
5. علی بن عیسی بن اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة (علیهالسّلام)، ج 2، ص 343.
6. الکافی، ج 1، ص 492.
7. نک: علیاکبر حسنی، تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام، ج 2، ص 251.
8. نک: حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 7، ص 76؛ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 289.
9. جعفر مرتضی عاملی، زندگانی سیاسی امام جواد (علیهالسّلام)، ص 64-67.
10. همان، ص 84-85.
11. نک: حسین نعیمآبادی، تاریخ تشیع دردوران امام جواد (علیهالسّلام)، چکیده.
12. نک: رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیهمالسّلام)، ص 490.
13.نک: تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام، ج 2، ص 258.
14. زندگانی سیاسی امام جواد (علیهالسّلام)، ص 82.
15. نک: ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب (علیهالسّلام)، ج 4، ص 384.
16. محمد احسانی فرلنگرودی، طرحی نو در تبیین غنای تفسیری در احادیث اهل بیت (علیهمالسّلام)، ص 270-271.
17. در ادامهی بحث و ذیل عنوان «تبیین تفسیری» به تعریف یاد شده اشاره خواهد شد.
18. نک: علی اکبر رستمی، آسیبشناسی و روش شناسی تفسیر معصومان (علیهمالسّلام)، ج 1، ص 189.
19. سوره مائده، آیه 3.
20. البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 220؛ عبدعلی بن جمعه حویزی، نورالثقلین، ج 1، ص 585.
21. این روایت بخشی از یک روایت طولانی است که در آن، عبدالعظیم حسنی در یک سری پرسشهای متوالی، درباره ی بخشهای مختلف آیه ی مذکور از امام جواد (علیهالسّلام) سؤال میکند. بخشهای دیگر این روایت را که هر کدام شامل یک سؤال و جواب است، میتوان در گونههای جداگانه قرار داد، لذا در پژوهش حاضر، قسمتهای دیگر این روایت در گونههای «تبیین تفسیری (در گروه تبیین مجمل)» و «بیان علوم قرآنی (در زیر مجموعهی بیان سبب نزول)» قرار گرفته است.
22. این معنا از تفسیر، برگرفته از کلام علامه طباطبایی و آیت الله معرفت در تفکیک تبیین معنای ظاهری - تحت عنوان تفسیر - از تبیین معنای باطنی است. (نک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 208 و ج 12، ص 108 و ج 14، ص 230 و موارد متعدد دیگر؛ محمد هادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج 3، ص28).
23. و معبود شما، معبود یگانهای است که جز او هیچ معبودی نیست، [و اوست] بخشایشگر مهربان. (سوره بقرة ، آیه 163).
24. سوره زَخرف، آیه 87.
25. البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 367؛ نورالثقلین، ج 4، 618؛ کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج 12، ص 108.
26. جلال الدین سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 641؛ محمدکاظم شاکر، مبانی و روشهای تفسیری، ص 189-190.
27. مساجد (سجدهگاه ها) ویژه ی خداست. (سوره جن، آیه 18).
28. پس هیچ کس را با خدا مخوانید. (سوره جن، آیه 18).
29. نورالثقلین، ج 1، ص 328.
30. و مرد و زن دزد را به [سزای] آنچه کردهاند، دستشان را [به عنوان کیفری از جانب خدا] بُبرید. (سوره مائده، آیه 38).
31. نک: معرفت، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج 1، ص 79-81.
32. سزای کسانی که با [دوستداران] خدا و پیامبر او میجنگند و در زمین به فساد میکوشند، جز این نیست که کشته شوند یا بردار آویخته گردند یا دست و پاشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند. (سوره مائده، آیه 33).
33. البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 289.
34. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 326-327.
35. همان، ص 327.
36. البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 541؛ نورالثقلین، ج 5، ص 466؛ کنزالدقائق و بحر الغرائب، ج 14، ص 44.
37. سوره قیامت، آیات 34-35.
38. محمدبن جریر طبری، جامع البیان عن تأویل آیات القرآن، ج 29، ص 12؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 60؛ سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 6، ص 29.
39. نک: محمدبن عبدالله خطیب اسکافی، درة التنزیل فی بیان الآیات المتشابهات فی کتاب الله العزیز، ص 351.
40. اوست کسی که این کتاب را بر تو فرستاد. پارهای از آن، آیات محکم (صریح و روشن) است. آنها اساس کتاباند؛ و پارهای دیگر مشتابهاتاند (که تأویل پذیرند). سوره آل عمران، آیه 17).
41. محمدعبدالعظیم زرقانی، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج 2، ص 167، نک: مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 679-700؛ سیدمحمد رادمنش، آشنایی با علوم قرآنی، ص 205.
42. یکی از معانی و کارکردهای واژه ی تأویل، توجیه متشابهات است، معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج 3، ص 30. به نظر میرسد بیشترین کاربرد تأویل مربوط به آیات متشابه است و توجیه متشابه بیشترین کارکرد را در کتاب و سنت دارد؛ نک: محسن قاسمپور، پژوهشی در جریانشناسی تفسیر عرفانی، ص 26.
43. الکافی، ج 1، ص 186 و 213.
44. نورالثقلین، ج 5، ص 234-235؛ کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج 13، ص 75، هر دو به نقل از الکافی، ج 1، ص 116-117، ح 7.
45. همان.
46. عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج 1، ص 167-168.
47. البرهان فی تفسیر القران، ج 5، ص 701-704؛ نورالثقلین، ج 1، ص 317 و ج 4، ص 621-622 و ج 5، ص 633-634؛ کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج 4، ص 45 و ج 12، ص 122-124.
48. لازم به ذکر است که بیان مصادیق ظاهری مفاهیم را نمیتوان جدا از این نوع دانست، و دلیل تفکیک این دو قبلاً بیان شد.
49. بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمّة (علیهالسّلام)، ج 23، ص 79.
50. مهدی رستمنژاد، گونه شناسی روایات تفسیری، ص 26.
51. علی اکبر بابایی و محمدکاظم شاکر، باطن و تأویل قرآن، ص 100.
52. به عنوان نمونه، نک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 251 و 362.
53. شاهد ما در نسبت این تقسیم به علامه طباطبایی آن است که ایشان در ارزیابی برخی از روایات میگوید: «هی من الجری و التطبیق أو من البطن و لیست بمفسّره». این تعبیر که مشابه آن در موارد زیادی از بحثهای روایی آمده است به خوبی بر این مطلب دلالت دارد که از نظر علامه.» جبری و تطبیق غیر از «تفسیر» است. نک: مبانی و روشهای تفسیری، ص 308.
54. سیدعلی آقایی، روش شناسی فهم و نقد حدیث در تفسیر المیزان، کتاب ماه دین، ص 11-12.
55. به عنوان نمونه، نک: ایگناس گلدزیهر، گرایشهای تفسیری در میان مسلمانان، ترجمه: سید ناصر طباطبایی، ص 265.
56. آسیب شناسی و روش شناسی تفسیر معصومان (علیهمالسّلام)، ج 1، ص 80.
57. نک: معصومه علی بخشی، (1390ش)، «روش شناسی گفتارهای قرآنی امام موسی بن جعفر (علیهالسّلام)»، دو فصلنامه علمی - پژوهشی حدیث پژوهی، ص 17.
58. سوره قتال، آیه 1.
59. و آنچه را رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت، باز ایستید. (سوره حشر، آیه 7)
60. همچون مَثَل کسانی است که آتشی افروختند، و چون پیرامون آنان را روشنایی داد، خدا نورشان را برد؛ و در میان تاریکیهایی که نمیبینند رهایشان کرد. (سوره بقرة ، آیه 17).
61. البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 54؛ نورالثقلین، ج 5، ص 26؛ کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج 12، ص 214.
62. و زنهار، آنچه را خداوند به «سببِ» آن، بعضی از شما را بر بعضی (دیگر) برتری داده آرزو مکنید. (سوره نساء، آیه 32).
63. البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 71.
64. و آنان که با زنان خود ایلاء میکنند چهار ماه انتظار بکشند ... .(سوره بقره، آیه 226).
65. عده ی زنانی که شوهرشان فوت کرده چهار ماه و ده روز است. (سوره بقره، آیه 234).
66. البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 486-487.
67. سوره شوری، آیه 7.
68. البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 804؛ نورالثقلین، ج 2، ص78 و ج 5، ص 322-323؛ کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج 5، ص 198-199.
69. مهدی مهریزی، «روایات تفسیری شیعه، گونهشناسی و حجیت». مجله علوم حدیث، ص 17.
70. سوره مریم، آیه 12.
71. سوره قصص، آیه 14.
72. البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 706.
73. (طبقِ کتاب خدا) بعضی از خویشاوندان، نسبت به بعضی دیگر، اولویت دارند. (سوره انفال، آیه 85).
74. البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 415؛ نورالثقلین، ج 1، ص 173-174؛ کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج 3، ص 254.
75. معرفت، علوم قرآنی، ص 7.
76. محمدمهدی رکنی یزدی، آشنایی با علوم قرآنی، ص 40.
77. نک: سیدابوالقاسم خویی، البیان فی تفسیر القرآن، ص 187.
78. همان، ص 440.
79. نک: همان، ص 440-445.
80. (سوره حمد، آیه 1).
81. وی معاصر امام رضا (علیهالسّلام) و امام جواد (علیهالسّلام) و از مخالفین ایشان بود (نک: مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول (صلّی الله علیه و آله و سلم)، ج 15، ص 106).
82. نورالثقلین، ج 1، ص 9؛ کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج 1، ص 13.
83. مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول (صلّی الله علیه و آله و سلم) ج 15، ص 106.
84. نک: محمد احمد معبد، نفحات من علوم القرآن، ص 119؛ مرکز الثقافة و المعارف القرآنیة ، علوم القرآن عند المفسرین، ج 2، ص 269.
85. احسان امین، التفسیر بالمأثور و تطویره عند الشیعة ، ص 165.
86. نورالثقلین، ج 5، ص 617-618.
نمایش منبع ها:
قرآن کریم (1415ق)، ترجمه: مهدی فولادوند، تهران: دارالقرآن الکریم.
آقایی، سیدعلی (1384ش)، «روششناسی فهم و نقد حدیث در تفسیر المیزان»، کتاب ماه دین، شماره 99.
ابن بابویه، محمدبن علی (1378 ق)، عیون اخبار الرضا (علیهالسّلام)، تحقیق مهدی لاجوردی، تهران: نشر جهان.
ابن شهر آشوب مازندرانی، محمدبن علی (1379ق)، مناقب آل ابی طالب (علیهالسّلام)، قم: انتشارات علامه.
ابن غضائری، احمدبن حسین (1364ق)، کتاب الضعفاء (معروف به رجال)، قم: مؤسسه اسماعیلیان.
ابن فارس، احمد (1404ق)، معجم المقاییس اللغة، تحقیق محمد هارون قم: مکتب الاعلام الاسلامی.
احسانی فرلنگرودی، محمد (1384ش)، «طرحی نو در تبیین غنای تفسیری در احادیث اهل بیت (علیهمالسّلام)»، فصلنامه علوم حدیث، شماره 35-36.
احمدمعبد، محمد (1426ق/ 2005م)، نفحات من علوم القرآن، چاپ دوم، اسکندریه، دارالسلام.
اربلی، علی بن عیسی (1381ق)، کشف الغمة فی معرفة الائمة (علیهمالسّلام)، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، تبریز: انتشارات بنی هاشمی.
استرآبادی، علی (1409ق)، تأویل الآیات الظاهرة فی فضایل العترة الطاهره (علیهالسّلام)، تحقیق حسین استاد ولی، قم: مؤسسه نشر اسلامی.
امین، احسان (1421ق)، التفسیر بالمأثور و تطویره عند الشیعة، بیروت: دارالهادی.
بابایی، علی اکبر و محمد کاظم شاکر (1381ش)، باطن و تأویل قرآن، قم: مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه قم.
بحرانی، سید هاشم بن سلیمان (1374 ش)، البرهان فی تفسیر القرآن، قسم الدراسات الإسلامیة مؤسسة البعثة، قم: مؤسسة البعثة.
برقی، احمدبن محمد بن خالد (1383ش)، الرجال، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
جعفریان، رسول (1386ش)، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیهمالسّلام)، قم: انصاریان.
جوادی آملی، عبدالله (1388ش)، تفسیر تسنیم، تحقیق علی اسلامی، چاپ هشتم، بی جا، بی نا.
حر عاملی، محمدبن حسن (1418ق/1376ش)، الفصول المهمة فی اصول الأئمة (تکملة الوسائل)، تحقیق محمد القائینی، بی جا، مؤسسه معارف اسلامی امام رضا (علیهالسّلام).
حسنی، علی اکبر (1379ش)، تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
حویزی، عبدعلی بن جمعه (1415ق)، تفسیر نورالثقلین، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، قم: اسماعیلیان.
خطیب اسکافی (1422ق)، محمدبن عبدالله، درة التنزیل فی بیان الآیات المتشابهات فی کتاب الله العزیز، بیروت: دارالمعرفة.
خویی، سیدابوالقاسم (بی تا)، البیان فی تفسیر القرآن، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی.
ـــــ (1410 ق)، معجم رجال الحدیث، قم: مرکز نشر آثار شیعه.
رادمنش، سیدمحمد (1374ش)، آشنایی با علوم قرآنی، چاپ چهارم، تهران: علوم نوین.
رستمنژاد، مهدی (1388ش)، «گونهشناسی روایات تفسیری»، مجله حسنا، ش 1.
رستمی، علی اکبر (1380ش)، آسیبشناسی و روششناسی تفسیر معصومان (علیهمالسّلام)، بی جا، کتاب مبین.
رکنی یزدی، محمدمهدی (1379ش)، آشنایی با علوم قرآنی، مشهد: آستان قدس.
زرقانی، محمدعبدالعظیم (بی تا)؛ مناهل العرفان فی علوم القرآن، بی جا، داراحیاء التراث العربی.
سیوطی، جلال الدین (1421ق)؛ الإتقان فی علوم القرآن، بیروت: مؤسسة الأعلمی.
ـــــ (1404ق)، الدرالمنثور فی تفسیر المأثور، قم: کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.
شاکر، محمدکاظم (1382ش)، مبانی و روشهای تفسیری، قم: مرکز جهانی علوم اسلامی.
طباطبایی، سیدمحمدحسین (1417ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ پنجم، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
طبرسی، فضل بن حسن (1372ش)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مجمع البیان لعلوم القرآن)، با مقدمه محمدجواد بلاغی، چاپ سوم، تهران: انتشارات ناصرخسرو.
طبری، محمدبن جریر (1412ق)، جامع البیان فی تفسیر القرآن (جامع البیان لتأویل آیات القرآن)، بیروت: دارالمعرفة.
طوسی، محمدبن حسن (1381ق)، الرجال، نجف: انتشارات حیدریه.
ـــــ (بی تا)، الفهرست، نجف، المکتبة المرتضویه.
عاملی، جعفر مرتضی (بی تا)، زندگانی سیاسی امام جواد (علیهالسّلام)، ترجمه محمد سپهری، بی جا، مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی.
علی بخشی، معصومه (1390ش)، «روششناسی گفتارهای قرآنی امام موسی بن جعفر (علیهالسّلام)»، دو فصلنامه علمی - پژوهشی حدیثپژوهی، شماره 6.
قاسمپور، محسن (بی تا)، پژوهشی در جریانشناسی تفسیر عرفانی، بی جا، بی نا.
قمی مشهدی، محمدبن محمدرضا (1368ش)، کنزالدقائق و بحرالغرائب، حسین درگاهی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
کلینی، محمدبن یعقوب (1407ق)، الکافی، تحقیق: علی اکبر غفاری؛ محمد آخوندی، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
گلدزیهر، ایگناس (1383ش)، گرایش های تفسیری در میان مسلمانان، ترجمه سیدناصر طباطبایی، مقدمه و حواشی سیدمحمدعلی ایازی، تهران: ققنوس.
مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی (1403ق)، بحارالانوار الجامعة لدررأخبار الائمة (علیهمالسّلام)، تحقیق جمعی از محققان، بیروت: دارإحیاء التراث العربی.
ــــ (1404ق)، مرآةالعقول فی شرح اخبار آل الرسول (صلّی الله علیه و آله و سلم)، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران: دارالکتب الاسلامیة.
مرکز الثقافة و المعارف القرآنیة (1417ق)، علوم القرآن عندالمفسرین، قم: مکتب الاعلام الاسلامی.
مصطفوی، حسن (1368ش)، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
معرفت، محمدهادی (1418ق)، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، مشهد: الجامعة الرضویه للعلوم الاسلامیه.
ـــــ ، (1415ق)، التمهید فی علوم القرآن، چاپ دوم، قم: مؤسسة النشر الاسلامی.
ـــــ ، (1381ش)، علوم قرآنی، چاپ چهارم، قم، مؤسسه فرهنگی التمهید.
مفید، محمدبن محمد (1413ق)، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسة آل البیت (علیهمالسّلام)، قم: کنگره شیخ مفید.
مهریزی، مهدی (1389 ش)، «روایات تفسیری شیعه، گونهشناسی و حجیت»، مجله علوم حدیث، شماره 54.
نجاشی، احمدبن علی (1407ق)، الرجال (فهرست اسماء مصنفی الشیعة)، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
نعیمآبادی، حسین (1390ش)، تاریخ تشیع در دوران امام جواد (علیهالسّلام)، پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته تاریخ اسلام، دانشگاه باقر العلوم (علیهالسّلام). (www.sokhan.etarikh.com)
جمعی از نویسندگان؛ (1395)، مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام جواد (علیهالسلام) (جلد سوم)، قم: انتشارات مرکز مدیریت حوزههای علمیه، چاپ اول.