چکیده
احادیث امام جواد (علیهالسلام) در موضوع مهدویت، ویژگیهای خاصی دارد؛ زیرا نزدیک بودن ولادت و امامت و غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عصر امامت امام جواد (علیهالسلام) که حدود شصت سال میشود، جایگاه این روایات را ممتاز مینماید. ایشان سخنانی مهم و کاربردی در این زمینه داشتهاند که محدثان و علمای دین آنها را در کتابهای خویش برای ما به یادگار نهادهاند. در نگاهی کلی به روایات مهدوی امام جواد (علیهالسلام) مشخص میشود که مهمترین موضوعات آن در نه محور خلاصه میگردد. در این مقاله سعی میشود ضمن استقصای کامل این روایات، شرح مختصری نیز آورده شود. با توجه به احادیث نبوی و بشارتهای اهل بیت (علیهمالسلام) درباره تولد فرزندی از یازدهمین پیشوا، حاکمان بنی عباس نگران و ناراحت بودند که این فرزند حکومت آنان را برچیند؛ (1) لذا هر چه به تولد امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نزدیک میشویم، وضعیت بر خاندان عصمت و طهارت سختتر میشود؛ به ویژه دوران زندگانی امام حسن عسکری (علیهالسلام). دستگاه خلافت میکوشید تا آن حضرت به دنیا نیاید. البته از تعداد کم روایات میتوان دریافت که در زمان امام جواد (علیهالسلام) التهابات جامعه شیعی گسترش و نفوذ داشته که ویژگیهای قائم منتظر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای برخی شیعیان و حتی شماری از بزرگان مانند جناب عبدالعظیم حسنی روشن نبوده است. به همین جهت، به نظر میرسد این ابهامات یا به اوضاع سیاسی دشوار آن دوره مربوط است یا سؤالات از مباحث جزئی به شمار میآید و یا ابهامهایی ناشی از شبهات مطرح شده در جامعه آن دوره است.مقدمه
یکی از علتهای ضروری بودن طرح مباحث مهدویت، سخنان و سفارشهای معصومان در این باره است. آنها همگی به دولت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چشم دوخته بودند و در زمان زندگیشان یاد و نام او بر لبانشان نقش بسته بود.گفته شد با توجه به نزدیک بودن ولادت و امامت و غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عصر امامت امام جواد (علیهالسلام)، ایشان نیز سخنانی مهم و کاربردی در این زمینه داشتهاند که مهمترین موضوعات آن عبارتند از:
1. تولد
با توجه به احادیث نبوی و بشارتهای اهل بیت (علیهمالسلام) درباره تولد فرزندی از یازدهمین پیشوا، حاکمان بنی عباس نگران و ناراحت بودند که این فرزند حکومت آنان را برچیند؛ (1) لذا هر چه به تولد امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نزدیک میشویم، وضعیت بر خاندان عصمت و طهارت سختتر میشود؛ به ویژه دوران زندگانی امام حسن عسکری (علیهالسلام). دستگاه خلافت میکوشید تا آن حضرت به دنیا نیاید. لذا دوران حمل و تولد از همگان مخفی شده بود؛ همانطوری که در روایات شباهتهای حضرت ابراهیم (علیهالسلام) و حضرت موسی (علیهالسلام) به امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در پنهان بودن ولادت بیان شده است. (2)امام جواد (علیهالسلام) هم میفرمایند: «تُخفی عَلی النّاسِ وِلادَتُه؛ ولادت او بر مردم مخفی است». (3) این اشاره، هم میتوانست راه را بر مدعیان مهدویت ببندد که ولادتشان آشکار بود و هم میتوانست حیرت عصر غیبت صغرا را بکاهد.
2. نسب
صَقرُ بن ابی دُلَف نقل میکند که از امام جواد (علیهالسلام) شنیدم که فرمودند:امام بعد از من پسرم علی است. امرش امر من و سخن او، سخن من و اطاعت از او، اطاعت از من است و امام بعد از او، پسرش حسن است که امر او، امر پدرش و سخن او، سخن پدرش و اطاعت از او، پیروی از پدرش است.
سپس سکوت کردند. عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! امام بعد از حسن کیست؟» امام جواد (علیهالسلام) گریه شدیدی کردند و فرمودند:
امام بعد از حسن پسرش که قائم به حق منتظر است ... . (4)
امام جواد (علیهالسلام) در روایت دیگری میفرمایند: «امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سومین فرزندم است». (5) معصومان درباره این مسأله، حدود نود روایت فرمودهاند. (6) علت زیاد بودن این گونه روایات، این است که ائمه قصد داشتند حسب و نسب و ویژگیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به صورت کامل بیان شود تا انسانها، فریب مدعیان را نخورند. مشخص بودن تمام این ویژگیها یکی از امتیازات منحصر به فرد تفکر شیعه در باب منجی شناسی است. همه ادیان به منجی اعتقاد دارند، اما بحث هیچ کدام به اندازه شیعه در این باره شفاف و پر محتوا نیست. این مذهب به برکت احادیث معصومان، از همه مذاهب، گروهها و ادیان بالاتر و برتر است.
3. معرفی به اسم و القاب
48 روایت درباره این که اسم و کنیه امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) همان اسم و کنیه پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) است وجود دارد. (7) یکی از این احادیث، از امام جواد (علیهالسلام) است که میفرماید: «امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) هم نام و هم کنیه است.» (8)البته در روایاتی مانند این روایت از امام جواد (علیهالسلام)، آمده که جایز نیست اسم اصلی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ذکر شود. (9) لذا برخی نام حضرت را به صورت جدا از هم (م،ح، م، د) مینویسند و حتی قایل به حرمت هستند. نظر برخی بزرگان در این مورد این است که این احادیث ناظر به عصر غیبت صغرا و زمان تقیه است و امروزه ذکر نام اصلی ایشان اشکالی ندارد. (10)
از سوی دیگر، امام جواد (علیهالسلام) در معرفی آخرین امام، از القابی استفاده نمودند که هشدارهایی نیز در پی آن آمده است. ایشان علت نامیدن حضرت به «قائم» را قیام بعد از فراموش کردن نام و یاد او بیان فرمودهاند که اشاره به آسیبی با عنوان «فراموشی یاد امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)» است. استفاده از واژه «قائم» برای معرفی امام دوازدهم، لفظی است که در ادبیات شیعه بسیار پر رنگ و در روایات اهل سنت بیدرنگ است.
در ادامه راوی از امام جواد (علیهالسلام) میپرسد: «چرا به امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) «منتظر» گفته میشود؟» امام میفرماید: «زیرا در غیبت او، عدهای مسلمان خالص انتظار حضرتش را میکشند.» (11)
در همین باب، امام جواد (علیهالسلام) که خود یکی از چراغهای هدایت هستند، امامان بعد از خود را با همین کلمه یاد فرمودهاند، ولی از امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با عنوان «چراغ مخفی و پنهان» یاد میکنند. (12)
4. غیبت و ویژگیهای آن
طرح مسأله غیبت، از ابتدای تاریخ اسلام است (13) و از همه معصومان روایاتی درباره غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داریم. (14) این مسأله در احادیث به عنوان یک سنت الهی مطرح گردیده، لذا چنان شایع و معمول شد که برخی از فرقهها از همین مسأله سود جسته، قایل به غیبت امام خود شدند. به طور کلی، هر یک از فرقههای شیعی که در امامت یکی از ائمه توقف کردند و مسیر خود را از حق جدا ساختند، به نوعی غیبت امام خود را طرح کردند.ائمه (علیهمالسلام) برای گذر شیعه از وضعیت آغازین امامت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، همه زمینهها را فراهم کرده بودند. یکی از این زمینهسازیها، عدم ارتباط مستقیم امام با مردم بود. امام جواد (علیهالسلام) هم به این مسأله عنایت داشتند و در احادیث خود، مردم را به مسأله غیبت و مسائل مربوط به آن راهنمایی میکردند. اسماعیل بن مهران میگوید:
امام جواد (علیهالسلام) دو مرتبه از مدینه به بغداد رفتند. اولین بار به حضرت عرض کردم: «فدات شوم! من در این راه بر شما نگران هستم، امر امامت پس از شما با کیست؟» حضرت امام جواد (علیهالسلام) با لبان خندان فرمودند: «آن غیبتی که گمان میکنی در این سال نیست؟ ...». (15)
صَقرُ بن ابی دُلَف هم نقل میکند که از امام جواد (علیهالسلام) شنیدم که میفرمودند:
همانا برای او غیبتی است که روزهای آن زیاد و مدت آن طولانی میشود؛ پس مخلصان انتظارش را میکشند و افراد شکاک انکارش میکنند و منکران، اعتقاد به او را مسخره مینمایند. کسانی که وقت مشخص میکنند، دروغ گویند و عجله کنندگان در عصر غیبت، هلاک میشوند و تسلیم شدگان در برابر قضای الهی در عصر غبت نجات مییابند. (16)
چرا امام جواد (علیهالسلام) به اصل وقوع غیبت تأکید فرمودهاند و چرا همه امامان درباره غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) روایاتی نقل کردهاند. (17)
در پاسخ باید گفت: غیبت برای جامعه شیعه تقریباً مسأله جدیدی به حساب میآمد. این مسأله برای انبیاء گذشته نیز صورت گرفته بود، اما در جاری شدن شط امامت و ولایت، غیبت مخصوص امام زمان است. لذا ائمه این مسأله را برای حفظ شیعه بیان فرمودهاند. آنان برای نجات شیعه از گرفتاری و تباهیهای آخرالزمان، همواره در گوش جان شیعه بیان کردهاند که: «آخرین حجت الهی دارای غیبت است» تا از گردابهای سهمگین نجات یابند.
امام جواد (علیهالسلام) در این روایت، به طولانی بودن غیبت هم اشاره میفرماید: «له غیبه یکثرایامها و یطول امدها.»
دانستن دو ویژگی «کثرت ایام» و «طولانی بودن زمان» برای غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، هشدار مهمی است که برای جامعه شیعه توجه به آن اهمیت دارد. کسب آمادگیهای لازم، مهیا شدن برای مدت طولانی، از دست ندادن روحیه امید و نیفتادن در دایره تردید و ... ، از بهرههای این فرمایش است. فرض کنید به گروهی گفته شود: رهبر شما، مدت زیادی در جمع شما نیست و به گروه دیگری نیز مشابه این سخن گفته شود. آیا نتایج این دو سخن یکی و همسان است؟ قطعاً امام جواد (علیهالسلام) از به کار بردن واژه «کثرت» و «طولانی» برای مدت زمان غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هدف و منظور خاصی داشتهاند که احتمال آن است عبارات بعدی گویای این مقاصد باشد.
به عبارت دیگر، شک پیدا کردن به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از آسیبهای عصر غیبت است که روایات از آن نهی کردهاند. (18) تردید به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای عصر ظهور نیست، زیرا ایشان در آن زمان، همه هستی را روشن میسازند. بنابراین در عصر غیبت، برخیها به سبب طولانی شدن ایام غیبت، دچار تردید میشوند که اهل بیت ما را انذار داده و از آن بر حذر داشتهاند. امام جواد (علیهالسلام) میفرمایند:
وای به حال شخصی که در ایام غیبت نسبت به وجود امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دچار شک بشود!
در مدت طولانی غیبت، شیعیان به شش گروه تقسیم میشوند که دو گروه (مخلصان و تسلیم شدگان) اهل نجات و چهار گروه (شکاکان، منکران، تعیین کنندگان وقت و عجله کنندگان) اهل هلاکت هستند. شکها مقدس و نامقدسند. اگر شک سبب حرکت و رسیدن به حقیقت شود، مقدس است و اگر سبب انکار و ایستا گردد، مایه هلاکت و نابودی است. امام جواد (علیهالسلام) شک درباره امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را موجب انکار و هلاکت بیان فرمودند؛ زیرا مسأله مهدویت، پوشیده و دست نیافتنی نیست. اگر برای کسی در این باره شک حاصل شود، منابع رسیدن به حقیقت بسیار روشن و در دسترس است.
از آثار دیگر غیبت، گرفتاریها و فتنههای عصر غیبت است. عبدالعظیم حسنی نقل کرده که امام جواد (علیهالسلام) فرمودند:
هنگامی که فرزندم علی وفات یابد، چراغ دیگری پس از او نمایان شود؛ سپس [چراغ بعد از او] پنهان میگردد. پس وای بر کسی که شک کند. و خوشا به حال غریبی که با دین خود بگریزد! سپس به دنبال آن وقایعی روی دهد که در آن پیری بر پیشانیها نقش بندد و کوههای سخت و سنگین از جای بجنبد. (19)
فرار از فتنه برای حفظ دین، امری ضروری است. اسلام بر مسأله هجرت برای حفظ عقیده تأکید ورزیده است. اساساً قرآن هجرت را مایه پیدایش آزادی و آسایش میداند (20) و آشکارا دستور میدهد که اگر در محیطی به خاطر عواملی نتوانستید آن چه را وظیفه دارید، انجام بدهید، به محیط دیگر هجرت کنید. (21) اهل بیت (علیهمالسلام) نیز در روایاتی راجع به حوادث و فتنههای آخرالزمان، این مسأله را سفارش کردهاند: (22)
دین خود را حفظ کنید! اگر در منطقهای ساکن هستید که اسیر فتنهها شدهاید یا از آنها رنگ پذیرفتهاید و به جای آن که امر به معروف و نهی از منکر کنید، در برابر شبهات و شهوتها وظیفه خود را عمل نمیکنید و آلوده به معصیتها شدهاید، شایسته و لازم است برای حفظ دین خود و خانواده، به منطقهای بروید که از فتنهها خبری نیست یا شدت آن کمتر است.
هرگاه روایات آخرالزمان مرور میشود، برخی دچار ناامیدی میشوند و گمان میکنند هیچ راه و هیچ چارهای برای مصون و محفوظ ماندن از شر این آسیبها نیست، حال آن که در میان روایات، به روزنههای امیدی مانند وجود مؤمنان در آخرالزمان، حضور دانشمندان و مکانهای ذی صلاحی نیز اشاره شده است. (23)
پیدایش حیرت و سردرگمی، یکی دیگر از آثار غیبت است. امیه بن علی القیسی میگوید:
از امام جواد (علیهالسلام) پرسیدم: امام بعد از شما کیست؟ فرمودند: «فرزندم علی و دو فرزند علی.» سپس مدتی سر را به زیر انداختند. سپس سر برداشتند و فرمودند: «در آتیهای نزدیک حیرتی فرا میرسد ...». (24)
این سردرگمی و سرگردانی در عصر غیبت که برای جامعه شیعه به وجود آمده، (25) رسالت علمای شیعه را سنگینتر نموده و بر علمای راستین، لازم است شیعیان دور افتاده از امام را سرپرستی نمایند. امام جواد (علیهالسلام) میفرمایند:
هر کس سرپرستی یتیمان آل محمد (صلّی الله علیه و آله و سلم) همانهایی که از امامشان دور افتاده و در حیرت جهل غوطهور در دستان دشمنان ناصبی ما اسیرند را بر عهده گیرد و ایشان را نجات داده، از سرگردانی برهاند و شیاطین را با دفع وسوسههایشان مغلوب سازد و بر دشمنان اهل بیت (علیهمالسلام) توسط حجتهای پروردگار و دلایل امامانشان چیره شود، مقام و منزلتش نزد خداوند به بهترین وجهی برشخص عاید برتری یابد؛ فضیلتی به مراتب بالاتر از فضل آسمان بر زمین و عرش و کرسی و پردههای آسمان، و برتری این جماعت بر گروه عابدان، مانند فضیلتی است که ماه شب بدر بر کم سوترین ستاره آسمان دارد. (26)
امام جواد (علیهالسلام) ضمن بیان مقام والا و فضیلت فراوان سرپرستی یتیمان، توصیف و تشبیه زیبایی بیان فرمودند که عبارت است از:
1. بالاتر از فضیلت آسمان بر زمین؛
2. برتری آنان مانند نور ماه شب چهارده بر نور ضعیف یک ستاره دوردست.
معنای واقعی یتیم را از این روایت بهتر درمییابیم. برخی گمان میکنند که یتیم، تنها به کسی گفته میشود که پدر و مادر خود را از دست داده؛ اما در حقیقت کسانی که در عصر غیبت، امامشان غایب است نیز یتیم هستند، زیرا طبق این روایت آنها:
الف) از امامشان دور افتادهاند؛
ب) در حیرت جهل فرورفتهاند؛
ج) دشمنان، آنها را اسیر خود ساختهاند.
بنابراین، باید برای سرپرستی این گونه از ایتام کاری کرد و نگذاشت آنها دچار زیان شوند. امام صادق (علیهالسلام) در این باره میفرمایند:
علمای شیعه در مرزهایی که شیطان و ایادی او در پشت آنها کمین کردهاند، پاسداری داده، آنها را از این که بر شیعیان ناتوان هجوم برند، بازمیدارند و اجازه نمیدهند که شیطان و پیروان او و دشمنان اهل بیت (علیهمالسلام) بر ضعفای شیعه تسلط یابند. (27)
علما و بزرگان شیعه تاکنون ایتام آل محمد (صلّی الله علیه و آله و سلم) را با تألیف، تحقیق، تبلیغ و مجاهدتهای فراوان سرپرستی کردهاند. (28)
یکی از مسائلی که در عصر غیبت مطرح میشود، محل سکونت حضرت است. امیه بن علی القیسی میگوید:
از امام جواد (علیهالسلام) پرسیدم: در عصر غیبت به کجا پناه ببریم؟ حضرت مدتی سکوت کردند، آن گاه سه بار فرمودند: «جایی نیست». دوباره سؤال خود را تکرار کردم، فرمودند: «به مدینه». عرض کردم: کدام یک از شهرها منظورتان است؟ فرمودند: «همین مدینه که ما در آن هستیم، مگر غیر از این جا، مدینهای دیگر هم هست؟». (29)
درباره مکان زندگانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در عصر غیبت کبرا، هیچ دلیل قطعی بر مکان خاصی نداریم، اما در روایات به مکانهایی مانند مدینه دشت حجاز، (30) کوه رضوی، (31) جابلقا و جابلسا، (32) بیت الحمد (33) و مکانهای دیگری اشاره شده است. امام جواد (علیهالسلام) به محل زندگانی آن حضرت در عصر غیبت، به شهر مدینه اشاره کردهاند.
امام صادق (علیهالسلام) نیز هنگامی که از غیبت کبرا بحث میکنند، میفرماید: «چه جایگاه خوبی است، مدینه!» (34) هنگامی که از امام حسن عسکری (علیهالسلام) پرسیدند: «اگر حادثهای برای شما روی دهد، کجا از فرزند بزرگوارتان سراغ بگیریم؟» حضرت فرمودند: «در مدینه». (35)
بنابراین مدینه یکی از مکانهایی به شمار میآید که متعلق به زندگانی شخصی حضرت است؛ البته اقامتگاه امام به این شهر منحصر نیست؛ ایشان امام شرق و غرب عالم و امام جغرافیا هستند.
5. انتظار، وظایف منتظران
مسأله انتظار، یکی از محورهای مهم در وایات مهدوی امام جواد (علیهالسلام) است.حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام) میفرماید:
بر مولای خود امام جواد (علیهالسلام) وارد شدم و میخواستم از قائم پرسش کنم که آیا این حضرت مهدی هستند یا غیر ایشان. امام آغاز سخن کردند و فرمودند: «ای ابوالقاسم! قائم ما همان مهدی است؛ کسی که واجب است در غیبتش، او را انتظار کشند و ... برترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است.» (36)
امام جواد (علیهالسلام) در ابتدای این روایتس، مطالبی درباره وجوب انتظار بیان فرموده و در پایان نیز تأکید میورزند که این انتظار با فضیلتترین اعمال است. بنابراین انتظار، تنها یک حالت روانی نیست؛ بلکه «عمل» است و کار معمولی نیست، بلکه «با فضیلتترین اعمال» است؛ یعنی انتظار حرکت، تلاش، تکاپو و عمل است.
ایشان در روایت دیگری میفرماید: «افراد مخلص در غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) انتظار آن حضرت را میکشند». (37) یکی از معیارهای شناخت منتظران حقیقی، خالص بودن آنها از هر گونه تردید است. به عبارت دیگر، این که عدهای منتظر امام هستند و برخی هم منتظر نیستند، به این علت است که عدهای مخلص هستند و برخی نیستند. اگر دل و فکر کسی خالص از هرگونه انکار و شک و باشد، منتظر دلدار میشود.
از آسیبهایی که احتمال دارد منتظران گرفتار آن شوند، توقیت و تعجیل است که امام جواد (علیهالسلام) درباره اولی میفرماید: «افرادی که برای ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وقت مشخص میکنند، دروغگو هستند». و در این زمینه، روایات بسیاری از ناحیه معصومان رسیده است که از شیعیان خواسته شده از تعیین وقت ظهور بپرهیزند و کسانی را که وقت مشخص میکنند تکذیب نمایند. (38)
امام جواد (علیهالسلام) درباره آسیب تعجیل در عصر انتظار میفرماید: «عجله کنندگان در عصر غیبت هلاک میشوند.» این امر در روایات نکوهش شده است. (39) عجلهای که در این روایات مذمت شده، ضد صبر و تسلیم است که مایه شتابزدگی بدون تهیه مقدمات و باعث بروز تردید میشود؛ ولی اگر خواهان کارهایی باشیم که باعث سرعت و شتاب در امر ظهور است، مذموم نیست. برخیها بدون زمینهسازی و تهیه مقدمات، دست به اقدام میزنند که از آن نهی شده است.
راه نجات از توقیت و تعجیل، همان مسأله تسلیم است که امام جواد (علیهالسلام) میفرمایند:
آنهایی که در برابر قضا و قدر الهی در عصر غیبت صبر داشته و تسلیم باشند، نجات مییابند.
یکی از وظایف شیعیان در عصر غیبت نیز «تسلیم» است. اگر کسی تسلیم نباشد و صبر ننماید و عجله کند، قطعاً نجات نمییابد. همان طوری که در روایات بسیاری به این مسأله اشاره شده است. (40) شخصی که از دایره تسلیم در عصر غیبت خارج شود، گرفتار افراد فرصت طلب یا مهدیهای دروغین میگردد یا در وادی نومیدی و تردید، انکار، تأویل و توجیه بیخردانه، تمسخر و ترک وظایف میافتد. ممکن است کسی بگوید: روایاتی وجود دارد که ما را به دعا برای تعجیل فرج امر نمودهاند و بر اساس این احادیث عجله کردن مطلوب است؟
در پاسخ میگوییم: دعا کردن برای فرج مخالف با تسلیم نیست و شکایت بر غیبت اشکال ندارد: «اللّهم نَشکو الیکَ فَقدَ نَبِیّنا وَ غَیبة ولینا وَ کَثرَة عَدوّنا ...» (41) اما اگر این شِکوه، به مرز شتابزدگی و کارهای عجولانه و گاه اعتراض به قضا و قدر پروردگار متعالی بینجامد، مخالف تسلیم است و قطعاً مطلوب نیست. دعا برای تعجیل فرج، نشانه رضایت به قضا و قدر الهی است و مخالف با صبر و تسلیم و انقیاد نیست. (42) یکی از معجزات و کرامات عصر ظهور یا عصر غیبت برای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پیچیده شدن زمین یا همان «طی الارض» است که به پیمودن مسافتهای طولانی در مدت بسیار کم گفته میشود. قطعاً حجت خدا در همین زمان، کشف و کرامات بسیاری دارند که «طی الارض» سادهترین و ابتداییترین آنان است.
6. یاران
روایاتی درباره تعدد یاران حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نقل شده که آنان 313 نفر به تعداد اصحاب بدر هستند. (43) در برخی روایات هم بیشتر (44) که درباره این روایات گفته شده:آمارهای یاد شده با یکدیگر تعارض ندارند، بلکه در طول یک دیگرند و در مجموع، نشانگر سیر تکاملی یارانند. 313 نفر، نخستین گروندگان هستند که با اجتماع آنان، دعوت آغاز میشود؛ سپس ده هزار یا دوازده هزار که نیروهای مهم انقلاب جهانی را تشکیل میدهند، به سرعت به آنها میپیوندند و پس از پاک سازی حجاز، تودههای انبوه از سراسر جهان به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میپیوندند. (45)
بیشتر بخوانید: حضرت مهدی در کلام امام جواد علیهماالسلام
امام جواد (علیهالسلام) درباره یاران حضرت میفرماید:
... اصحابش 313 تن، به تعداد اصحاب بدر از دورترین نقاط زمین به گرد او جمع گردند و این همان فرمایش خدای تعالی است که فرمود: «هر کجا باشید، خداوند همگی شما را میآورد، در حقیقت، خدا بر همه چیز تواناست». (46)
درباره یاران ایشان در این روایت به سه نکته اشاره شده:
الف) تعداد یاران خاص؛ اجتماع یاران؛ فراگیر بودن یاران.
اما درباره نحوه اجتماع آنان نیز مطالبی در روایات آمده (47) که یاران آن حضرت در روز روشن روی ابر سوار میشوند. (48) در روایتی هم آمده است: «آنها شبانه از رختخوابهایشان ناپدید میشوند و صبح در مکه هستند» که از طی الارض حکایت میکند. امام محمدباقر (علیهالسلام) میفرماید:
شیعیان و یاران حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از سراسر زمین به سوی او حرکت میکنند؛ زمین زیر پایشان پیچیده و جمع میشود و با طی الارض به امام میرسند و با او بیعت میکنند. (49)
امام جواد (علیهالسلام) در روایت دیگری میفرماید:
هرگاه 313 نفر مخلص نزد حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) جمع میشوند، خداوند متعالی او را ظاهر میسازد و هرگاه تعداد به ده هزار نفر برسد، آن حضرت با اجازه پروردگار خروج و قیام میفرماید. (50)
در این قسمت از روایت، فرق ظریفی بین ظهور و خروج گذاشته شده است: شرط ظهور، جمع شدن 313 نفر، اما شرط خروج و قیام، اجتماع ده هزار نفری است؛ لذا مشخص میشود روایاتی که ظهور امام را همزمان با ندای آسمانی و در بیست و سوم ماه رمضان و قیام در روز عاشورا، بیان میکنند - که حدود سه ماه و هفده روز بین آنها فاصله است - نیز هم سو با این روایت است.
7. علایم ظهور
امام جواد (علیهالسلام) درباره حوادث و فتنههایی که پیش از ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در دوران غیبت اتفاق میافتد مطلبی فرمودهاند که در میان آن ها، از علایم ظهور هم سخن به میان آمده است؛ برای مثال، اولین نشانه حتمی ظهور خروج سفیانی است که روایات زیادی را به خود اختصاص داده است. (51) نام مشهور وی، «عثمن بن عنبسه» است (52) که در روایات با عناوین پلیدترین انسان، سرخ روی، بور، زاغ چشم، (53) آبلهرو، دارای چهره وحشتناک و از تبار یزیدبن ابی سفیان بیان شده که پس از خروج در شام و به تصرف درآوردن سوریه، اردن و فلسطین، به سوی عراق میرود و بعد از جرم و جنایت در کوفه و نجف، خبر ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در مکه را دریافت میکند. او برای جنگ با حضرت، سپاه به سوی مکه معظمه میفرستد. چون سپاهیان به سرزمین «بیداء» میرسند، جبرئیل امین فریاد برمیآورد: «ای سرزمین «بیداء»، این گروه ستمگر را در کام خود فرو ببر!» لذا زمین شکافته شده، سپاه او را در کام خود فرو میبرد. (54)ابوهاشم داوود بن قاسم جعفری میگوید:
در محضر امام جواد (علیهالسلام) بودیم و سخن از سفیانی و آن چه در روایات آمده، به میان آمده که آمدن او از حتمیات است. به آن حضرت عرض کردم: آیا خداوند متعالی را در امور حتمی بدائی است؟ فرمودند: آری. عرض کردیم: پس میترسیم که در مورد قائم نیز بداء حاصل شود؟ حضرت فرمود: «قائم از وعدههاست و خداوند برخلاف وعده خود رفتار نمیکند». (55)
طبق این روایت، میتوان معتقد شد که در علایم حتمی مانند خروج سفیانی، احتمال بداء وجود دارد؛ یعنی در شرایط و کیفیت خروج و برنامههای سفیانی تغییری صورت بگیرد، نه این که اصل سفیانی بداء بپذیرد. (56)
8. ظهور
ظهور یکی از مسائل قطعی نزد شیعیان است. امام جواد (علیهالسلام) در این باره میفرماید:اگر از عمر دنیا فقط یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را طولانی میگرداند تا این که امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آن روز ظهور کند ...» (57)
همانند این موضوع، در روایات دیگر نیز تکرار شده (58) که بیان میکند ظهور حتمی، قطعی و انکارناپذیر است. قطعاً روزی پردههای غفلت و غیبت کنار میرود و همگان شاهد ظهور حضرت و برپایی حکومت عدل گستر او خواهند بود.
امام جواد (علیهالسلام) در ادامه فرمودند:
خدای تعالی امر او را در یک شب اصلاح فرماید، چنان که امر حضرت موسی کلیم الله را اصلاح فرمود؛ او رفت تا برای خانوادهاش شعله آتش بیاورد، اما چون برگشت، پیامبر بود. (59)
برخی میپرسند با توجه به روایات علایم ظهور مانند قیام سفیانی و مبارزه او با حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چگونه ظهور حضرت ناگهانی است؟
در جواب این سؤال توضیحاتی ذکر شده که عبارتند از:
1. ممکن است مقصود از «یک شب» کنایه از سرعت باشد و از آن جایی که معارضه با مخالفان به سرعت و گاه با اعجاز صورت میگیرد، از تعبیر به یک شب استفاده شده است.
2. ممکن است مقصود از اصلاح امر در یک شب، بروز و ظهور حضرت باشد ولی پیروزی نهایی به طول انجامید.
امام جواد (علیهالسلام) در روایت دیگر، به دو نکته درباره ظهور اشاره میفرمایند:
الف) پیچیده شدن زمین؛
ب) هموار شدن سختیها.
یکی از معجزات و کرامات عصر ظهور یا عصر غیبت برای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پیچیده شدن زمین یا همان «طی الارض» است که به پیمودن مسافتهای طولانی در مدت بسیار کم گفته میشود. قطعاً حجت خدا در همین زمان، کشف و کرامات بسیاری دارند که «طی الارض» سادهترین و ابتداییترین آنان است. اما در مورد عصر ظهور، روایاتی به این مسأله اشاره کردهاند. امام رضا (علیهالسلام) میفرماید:
هنگامی که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور میکند، زمین از نور خداوند روشن میشود و زمین زیر پای آن حضرت به سرعت حرکت میکند. (60)
امام محمدباقر (علیهالسلام) میفرماید:
یاران حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از سراسر زمین به سوی او حرکت میکنند؛ زمین زیرپایشان پیموده میشود و با طی الارض به امام میرسند و با او بیعت میکنند.
در مورد هموار شدن همه سختیها، روایتهای زیادی وجود دارد که در دولت جهانی امام عصر مسألهای وجود ندارد که باعث رنج و دشواری دنیوی و بیارزش باشد. به برکت امام و دستآوردهای حکومت ایشان، همه سختیها به آسانی و همه مشکلات به شیرینی تبدیل میشود. اما تمام این برکات، مکانیسم خاص خود را دارد. همان طوری که در قرآن میخوانیم: «اگر اهل شهرها ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکاتی از آسمان و زمین به رویشان میگشودیم». (61)
9. حکومت
حاکمیت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یکی از موضوعاتی است که معصومان به آن تأکید کردهاند و در بیش از صد روایت آمده است. (62) جهان پس از ظهور آن حضرت، پر از عدل و داد میشود و در همه هستی سایه میافکند. تلقی اصحاب حضرت هم همین بوده است. عبدالعظیم حسنی میگوید:به امام جواد (علیهالسلام) گفتم: امیدوارم شما قائم اهل بیت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلم) باشید که زمین را پر از عدل و داد نماید، هم چنان که آکنده از ظلم و جور شده باشد ... امام جواد (علیهالسلام) فرمودند: «سوگند به کسی که محمد (صلّی الله علیه و آله و سلم) را به نبوت مبعوث فرمود و ما را به امامت مخصوص گردانید، اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را طولانی گرداند تا در آن قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید، هم چنان که آکنده از ظلم و جور شده باشد». (63)
گسترش عدالت با جمله «یملأ الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً» از مشهورترین سخنانی است که درباره امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وارد شده و در احادیث بارها تکرار گردیده است. این عبارت کوتاه، نکات متعددی را در خود جای داده که عبارتند از:
الف) تعبیر «یملاءالارض»، میرساند حکومت امام جهانی است؛ زیرا الف و لام در کلمه ارض جنس است و همه زمین را شامل میشود و پر شدن همه زمین از عدل و داد عمومی و فراگیر است.
ب) تعبیر قسط و عدل میفهماند منجی اسلام صرفاً کارکرد معنوی ندارد بلکه کارکرد اجتماعی نیز دارد؛ زیرا حوزه اقتصاد، اجتماع و فرهنگ را شامل میشود.
ج) معنای عدل و قسط و همچنین ظلم و جور با هم تفاوت دارد. (64) هر چند عدل و قسط معمولاً در کنار یک دیگر و یا به جای یک دیگر به کار میروند، موارد کاربرد متفاوتی دارند. نقطه مقابل عدل، ظلم است نه جور، (65) و قسط نقطه مقابل جور است. فرق بین عدل و قسط این است که عدالت یعنی حق دیگری گرفته نشود و قسط این است که بین افراد تبعیض نشود؛ پس ظلم، به نفع خویشتن گرفتن و جور، حق کسی را به دیگری دادن است. (66) مثلاً امام علی (علیهالسلام) در پاسخ به مالک اشتر و یارانش که از ایشان میخواستند تا سهم آنان از بیت المال را به زیادهخواهان دهد، فرمودند: «أتَأمُرُونِّی أنأَ طلُبَ النَّصرَ بِالجَور؛ آیا از من میخواهید تا پیروزی را با جور طلب کنم؟» (67) حضرت علی (علیهالسلام) با آن که آنان راضی هستند اما سهم آنها را به زیادهخواهان نمیدهد، زیرا جور هست اگرچه ظلم نیست.
د) حاکمیت وگسترش عدالت در این بیان، موجب امید و نشاط میشود؛ زیرا وعده غلبه حتمی حق بر باطل و استقرار حکومت اسلامی امیدساز است.
یکی دیگر از جلوههای حکومت مهدوی که نشأت گرفته از عدالت است، بروز و ظهور قهر و انتقام الهی است. امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) جلوه رحمت الهی هستند و مانند اجداد طاهرینشان مهربانترین فرد هستی؛ اما درباره انتقام گرفتن از گذشتگان باید گفت: رجعت بدکاران مانند کسانی که به اهل بیت (علیهمالسلام) ظلم کردند، بیشک درست است و امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) منتقم این خاندان است. (68)
10. دعا
امام جواد (علیهالسلام) در قنوت نماز، بعد از اقرار به بزرگی خداوند و سپاس الهی، ظلم ستمکاران را بیان میکنند که موجب دوری مردم از هدایت و غیبت امام عصر شد و نام آخرین حجت الهی را بر زبان جاری میسازند و میگویند:خدایا! ... آنان که بندگانت را گمراه کرده و کتابت را تحریف نموده و احکامت را عوض کرده و حقت را منکر شده و در جایگاه اولیائت جای گرفتند و بر اثر جسارت بر تو و ستم نمودن بر خاندان پیامبرت، گمراه شده و بندگانت را گمراه کردند ... و زمینت را در کوری و کری و تاریکی وحشتناکی قرار دادند ... پس خدایا! ایمان آورندگان را بر دشمنت و دشمن دوستانت یاری فرما تا پیروز گردند، و به سوی حق بخوانند، و پیرو امام منتظر باشند که به عدالت قیام میکند. خدایا! بر دشمنانت و دشمنان آنان عذاب و آتش دوزخت را دو چندان گردان! عذابی که آن را از گروه ستمگران بازنمیداری ... (69)
در قنوت دیگری بعد از دعاهای فراوانی به خداوند متعال عرضه میدارند:
... خداوندا! آن گروهی را که ایمان آوردند، یاری و تأیید فرما تا بر دشمنانت و دشمنان دوستانت پیروز شوند و آنها را به حق و حقیقت فراخوانند و دنبالهرو امام منتظری باشند که برای برقراری عدل و داد قیام میکند ... . (70)
و در دعایی که بعد از نماز سفارش کردهاند آمده است:
... خدایا! ولیات فلانی را از پشت سر، و از طرف راست، و از طرف چپ، و از بالای سر، و از زیر پا حفظ فرما، و عمرش را طولانی گردان، و او را قیام کننده به امرت و یاور دینت قرار بده، و آنچه دوست دارد و چشمش به آن روشن میگردد، به او بنمایان و نیز در مورد خود و فرزندان و خاندان و اموال و شیعیان و دشمنش نیز این چنین عمل کن، و به دشمنانش از او چیزی را نشان بده که از آن میترسند، و به او درباره ایشان آن چیزی را نشان بده که دوست دارد و چشمش روشن میگردد، و سینههای ما و سینههای گروه مؤمنان را به واسطه او شفا عنایت فرما! (71)
امام جواد (علیهالسلام) با اختصاص بخشی از نیایشهایش به امام مهدی (علیهالسلام)، به ما درس میدهند که در برابر این مسأله بیاعتنا نباشیم. هم چنین توجه به اینگونه دعاها، شایستگی دعا برای امام را در این زمان برجسته میسازد.
نتیجه
اندیشه مهدویت در عصر امام جواد (علیهالسلام) بیفروغ نبود و روایات ایشان درباره تولد مخفیانه، معرفی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عنوان سومین فرزندش، وجوب انتظار در زمان غیبت، حتمیت ظهور، وجوب اطاعت در زمان ظهور، همنام بودن آخرین امام با نام پیامبر، غیبت، حرمت تسمیه، دستاوردهای دولت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، اشاره به یاران آن حضرت، علت نامیدن ایشان به لفظ قائم و منتظر، حیرت برخی در زمان امامت آن حضرت و دعا بعد از نماز صبح و بعد از هر نماز برای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.از این گونه نقلها و تعداد کم روایات، میتوان دریافت که التهابات جامعه شیعی در زمان امام جواد (علیهالسلام) گسترش و نفوذ داشته که ویژگیهای قائم منتظر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای برخی شیعیان و حتی شماری از بزرگان مانند جناب عبدالعظیم حسنی روشن نبوده است. البته طبیعتاً این دوره را نمیتوان با دوره امام باقر (علیهالسلام) و امام صادق (علیهالسلام) مقایسه کرد؛ از سوی دیگر، امامان تا زمان امامت امام جواد (علیهالسلام) معارف بسیاری درباره مهدویت بیان کرده بودند. به همین جهت، به نظر میرسد این ابهامات یا به اوضاع سیاسی دشوار آن دوره مربوط میشود؛ یا سؤالات از مباحث جزئی است و یا ابهامهایی ناشی از شبهات مطرح شده در جامعه آن دوره است.
نمایش پی نوشت ها:
1. نک: منتخب الاثر، ف 2، ب 25 و 34: امام حسن عسکری در روایتی، علت مخالفت و موضعگیری در برابر اهل بیت (علیهمالسلام) را وجود همین روایات بیان میفرماید: «... انهم قد وقفوا من الاخبار المتواتره علیان زوال ملک الجبابره و الظلمه علی ید القائمنا و کانوا لا یشکونانهم من الجبابره و الظلمه، فسعوا فی قتل اهل بیت رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلم) و ابادة نسلهطمعاً منهم من الوصول الی منع ولد القائم او قتله ...». (همان، ص 291).
2. معجم احادیث الامام المهدی، ج 4، ص 281 و ج 5، ص 149.
3. کمال الدین، ج 2، ص 71: «... هو الذی تُخفی علی الناس ولادته و یغیب عنهم شخصه».
4. کمال الدین، ج 2، ص 72: «حدثنا الصفر بن ابی دلف قال: سمعت ابا جعفر محمدبن علی الرضا یقول: انّالامام بعدی ابنی علی، أمره امری، و قوله قولی، و طاعته طاعتی، و الامام بعده ابنه الحسن، امره امرابیه، و قوله قول ابیه، و طاعته طاعه ابیه، ثم سکت. فقلت له: یابن رسول الله فمن الامام بعدالحسن؟ فبکی بکاء شدیداً، ثم قال: انّ من بعد الحسن ابنه القائم بالحقّ المنتظر ...»
5. همان، ص 70: «... و هو الثالث من ولدی ...».
6. منتخب الاثر، ص 282.
7. همان، ص 236.
8. کمال الدین، ج 2، ص 71: «... و یحرم علیهم تمسیته و هو سمّی رسول الله و کنیه ...»
9. آقای نجم الدین طبسی در فصلنامه انتظار، ش 3، ص 203 مقالهای با عنوان «حکم تسمیه و ذکر نام شریف حضرت ولی عصر» نوشتهاند و روایات این مطلب را در چهار دسته تقسیم کرده و ادله قائلان به جواز و عدم آن را بررسی کرده است.
10. از مراجع حاضر در این عصر، آیت الله مکارم شیرازی از کتاب القواعد الفقیه، ج 1، ص 500، بحث مفصلی در این زمینه دارند و ثابت میکنند که این مسأله حرمت ندارد.
11. کمال الدین، ج 2، ص 72: «... فقلت له: یابن رسول الله لم سمّی القائم؟ قال: لانهی قوم بعد موتذکره و ارتداد اکثر القائلین بامامته، فقلت له: و لم سمّی المنتظر؟ قال: لانّ له غیبة یکثرأیامها و یطول أمدها فینتظر خروجه ...».
12. غیبت نعمانی، ب 10، ح 37، ص 265: «اذا مات اثنی علی بدا سراج بعده ثم خفی، فویل للمرتاب و طوبی للغریب الفار بدینه ثم یکون بعد ذلک احداث تشیب فیها النواصی و یسیر الصمّ الصلاب».
علامه مجلسی درباره آخرین بند این حدیث مینویسد: «سیر الصم الصلاب کنایه عن شده الامر و تغیر الزمان حتی کانّ الجبال زالت عن مواضعها، او تزلزل الثابتین فی الدین عنه». (بحارالانوار، ج 51، ص 157).
ضمناً در این کتاب به جای لفظ «للغریب» لفظ «للعرب» آمده که احتمالاً اشتباه نویسندگان نسخهها باشد. آقای کامل سلیمان نیز به جای «یُسیّر» واژه «یُسیُّل» را استفاده نموده، مینویسد: «معنای آن این است که فلزات سختی چون فولاد در آن زمان ذوب میشود و روان میگردد که در این صورت اشاره به ذوب فلزات خواهد بود». (روزگار رهایی، ج 2، ص 909).
13. کمال الدین، ج 1، ص 287.
14. نک: منتخب الاثر، ص 312 و 316 در این اثر به بیش از صد روایت اشاره شده است.
15. کافی، ج 1، ص 323: «عن اسماعیل بن مهران قال: لما خرج ابوجعفر من المدینه الی بغداد فی الدفعه الاولی من خرجتیه، قلت له عند خروجه: جعلت فداک انی اخاف علیک فی هذا الوجه، فالی من الامر بعدک؟ فکر بوجهه الی ضاحکا و قال: لیس الغیبه حیث ظننت فی هذه السنه ...» (ارشاد، ص 327).
16. کمال الدین، ج 2، ص 72: «... له غیبة یکثر أیامها و یطول أمدها فینتظر خروجه المخلصون و ینکره المرتابون و یستهزی بذکره الجاحدون، و یکذب فیها الوقاتون، و یهلک فیها المستعجلون، و ینجوفیها المسلمون.»
17. نک: معجم احادیث الامام المهدی. هم چنین نک: علی اصغر رضوانی، موعودشناسی، ص 329-337.
18. بحارالانوار، ج 51، ص 86 در صفحه 145 آن، قریب به این مضمون از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است: «والذی بعثنی بالحق بشیرا، لیغیبن القائم من ولدی، بعهد معهود الیه منی، حتی یقول اکثرالناس: ما لله فی آل محمد حاجه و یشک آخرون بدلائله، فمن ادرک زمانه فلیتمسک بدینه و لا یعجل للشیطان علیه سبیلا بشکه فیزیله عن ملتی و یخرجه من دینی». (همان، ص 147؛ بشاره الاسلام، ص 153): «یطلع علیکم کما تطلع الشمس اینما تکونون، فایاکم و الشک و الارتیاب، انفوا عن انفسکم الشکوک و قد حذرتم فاحذروا».
19. غیبت نعمانی، ب 10، ح 37، ص 265.
20. سوره نحل، آیه 41.
21. در تفسیر نمونه، ج 4، ص 90 مطالب سودمندی در این باره ذکر شده است.
22. برای اطلاع از این روایات نک: روزگار رهایی، ج 2، ص 905، 906، 922، 1002 و 1004.
23. نک: چشماندازی به حکومت مهدی، ص 50.
24. غیبت نعمانی، باب 10، ص 264، ح 37: امیة بن علی القیسی قال: قلت لابی جعفرمحمدبن علی الرضا من الخلف بعدک؟ فقال: ابنی علی و ابنا علی، ثم اطرق ملیا، ثم رفع راسه، ثم قال: انها ستکون حیرة قلت فاذا کان ذلک فالی این؟ فسکت ثم قال: لا این حتی قالها ثلاثا فاعدت علیه، فقال: الی المدینة، فقلت ای المدن؟ فقال: مدینتنا هذه، و هذه مدینة غیرها.» (بحارالانوار، ج 51، ص 156؛ کفایة الاثر، ص 208).
علامه مجلسی، مینویسد: «منظور از «لا این» یعنی کسی در نزداو نمیرود تا او را بیابد و بر او ظفر یابد، بلکه حضرت برخی اوقات در مدینه است و برخی از مردم او را میبینند» (ص 57).
25. بحارالانوار، ج 51، ص 72: «تکون له غیبه و حیره تضل فیها الامم»؛ غیبت طوسی، ص 204: «یکون لغیبته حیره یضل فیها اقوام و یهتدی آخرون، اولئک خیار الامه مع ابرار العتره»؛ بحارالانوار، ج 51، ص 110: «یخرج بعد غیبته و حیره، لا یشب فیها علی دینه الا المخلصون المباشرون لروح الیقین الذین اخذ الله میثاقهم بولایتنا و کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه».
26. احتجاج، ج 1، ص 9. «من تکفل بایتام آل محمد (صلّی الله علیه و آله و سلم) المنقطعین عن امامهم، المتحیرین فی جهلهم، الاساری فی ایدی شیاطینهم و فی ایدی النواصب من اعدائنا، فاستنقذهم منهم و اخرجهم من حیرتهم و قهر الشیاطین برد وساوسهم و قهر الناصبین بحجج ربهم و دلائل ائمتهم لیحفظوا عهدالله علی العباد بافضل الموانع، باکثر من فضل السماء علی الارض و العرش و الکرسی و الحجب علی السماء ...».
27. احتجاج، ج 1، ص 8: «علماء شیعتنا مرابطون فی الثغر الذی یلی ابلیس و عفاریته، بمنعونهم عن الخروج علی ضعفاء شیعتنا و عنان یتسلط علیهم ابلیس و شیعته و النواصب».
28. همان: «لولا من یبقی بعد غیبته قائمکم من العلماء الداعین الیه و الدالین علیه، و الذابین عن دینه بحجج الله و امنقذین لضعفاء عبادالله من شباک ابلیس و مردته من فخاخ النواصب لما بقی احدالا ارتدعن دین الله و لکنهم الذین یمسکون ازمه قلوب ضعفاء الشیعه کما یمسک صاحب السفینه سکانها، اولئک هم الافضلون عندالله عزوجل».
29. غیبت نعمانی، باب 10، ص 264، ح 37: «... ستکون حیره قلت فاذا کان ذلک فالی این؟ فسکت ثم قال: لا این حتی قالها ثلاثا فاعدت علیه، فقال: الی المدینه، فقلت الی المدن؟ فقال: مدینتنا هذه، و هذه مدینه غیرها.» (بحارالانوار، ج 51، ص 156؛ کفایه الاثر، ص 208).
علامه مجلسی مینویسد: منظور از «لا این» یعنی کسی در نزد او نمیرود تا او را بیابد و بر او ظفر یابد، بلکه حضرت برخی اوقات در مدینه هستند و برخی از مردم ایشان را میبینند. (همان، ص 157).
30. کمال الدین، ج 2، ص 447.
31. بحارالانوار، ج 52، ص 153.
32. نجم ثاقب، ص 300.
33. غیبت نعمانی، ص 126.
34. بحارالانوار، ج 52، ص 157.
35. غیبت طوسی، ص 139.
36. کمال الدین، ج 2، ص 70: «حدثنا عبدالعظیم الحسنی قال: دخلت علی سیدی محمدبن علی بن موسی بن جعفربن محمدبن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب و انا اریدان اساله عن القائم اهو المهدی او غیره؟ فابتدانی هو فقال یا ابوالقاسم! ان القائم منا هو المهدی، الذی یجب ان ینتظر فی غیبته و یطاع فی ظهوره ... افضل اعمال شیعتنا انتظار الفرج».
37. همان، ج 2، ص 72: «... له غیبةً یکثر أیامها و یطول أمدها فینتظر خروجه المخلصون...».
38. غیبت طوسی، ص 425: «هل لهذا الامر وقت؟ فقال: کذل الوقاتون، کذب الوقاتون، کذب الوقان.» و روایت امام صادق (علیهالسلام): «کذب الوقاتون، انا اهل بیت لانوقت، ثم قال: ابی الله الا ان یخلف وقت الموقتین». (غیبت نعمانی، ص 293).
39. کافی، ج 1، ص 369: «انما هلک الناس من استعجالهم لهذا الامر ان الله لایعجل لعجله العباد انلهذا الامر غایه ینتهی الیها فلوقد بلغوها لم یستقدموا ساعه و لا یستأخروا».
40. کافی، ج 1، ص 390، باب التسلیم: «انما کلف الناس ثلاثه: معرفه الائمه و التسلیم لهم فیما ورد علیام و الرد الیهم فیما اختلفوا فیه»؛ همان ص 368، باب کراهیه التوقیت؛ غیبت طوسی، ص 426؛ غیبت نعمانی، ص 196. «کَذِبَ الوَقَاتَونَ وَ هَلَکَ المُستَعجلونَ و نجی المُسَّلِمون».
41. دعای افتتاح.
42. برای اطلاع بیشتر نک: داوود الهامی، آخرین امید، ص 378؛ مکیال المکارم، ج 2، ص 284.
43. غیبت طوسی، ص 284؛ بحارالانوار، ج 52، ص 334 «... ثلاثمائه و ثالثه عشر رجلاً عده اهل بدر».
44. غیبت نعمانی، ص 307؛ ارشاد مفید، ج2، ص 382؛ بحارالانوار، ج 52، ص 367: «لا یخرج القائم من مکّه حتّی تکمل الحلقه قلت: و کم الحلقه؟ قال: عشره الآف».
45. گروهی از نویسندگان، چشم به راه مهدی، ص 366.
46. سوره بقره، آیه 148.
47. غیبت نعمانی، ص 326؛ بحارالانوار، ج 52، ص 368: «اذا أذن الامام دعا الله باسمه العبرانی فأتیحت له صحابته الثلاث مائة و الثالثة عشر قزع کقزع الخریف ...».
48. غیبت نعمانی، ص 313؛ بحارالانوار، ج 52، ص 368. «و منهم من یری یسیر فی السحاب نهاراً».
49. کمال الدین، ج 2، ص 672؛ غیبت نعمانی، ص 315؛ بحارالانوار، ج 52، ص 368.
50. کمال الدین، ج 2، ص 70 «... یجتمع إلیه من أصحابه عدة أهل بدر ثلاث مائة و ثلاثة عشر رجلا من أقاصی الأ رضو ذلک قول الله عزوجل (أینَ ما تَکونُوا یَأتِبِکُم اللهُ جَمِیعاً إِنَّاللهَ علی کل شیءٍ قدیر) فإذا اجتمعت له هذه العدة من أهلا لإخلاص أظهرالله أمره فإذا اکمل له العقد و هو عشرة الآف رجل خرج بإذن الله عزوجل فلا یزالی قتل أعداء الله حتی رضی الله عزوجل ...»
51. نصرت الله آیتی، سفیانی از ظهور تا افول.
52. کمال الدین، ج 2، ص 651.
53. همان، امام صادق: «آنک لورایت السفیانی لرایت اخبث الناس، اشقر، احمر، ارزق».
54. یکی از آثار سودمند درباره نشانههای حتمی ظهور کتاب لزوم تفکیک علائم حتمی ظهور از علائم غیر حتمی، نوشته استاد علی اکبر مهدیپور است.
55. غیبت نعمانی، ب 18، ص 421، ح 10: «کنا عند ابی جعفر محمدبن علی الرضا فجری ذکر السفیانی، و ما جاء فی الروایه منان امره من المحتوم. فقلت لابی جعفر هل یبدولله فی المحتوم؟ قال: نعم! قلنا له: فنخاف ان یبدو لله فی القائم؟ فقال: ان القائم من المیعاد، والله لا یخلف المیعاد».
علامه مجلسی در توضیح این روایات مینویسد: «لعل للمحتوم معان یمکن البداء فی بعضها و قوله «من المیعاد» اشاره الی انه لایمکن البداء فیه لقوله تعالی: (ان الله لایخلف المیعاد) و الحاصل ان هذا شیء وعدالله رسوله و اهل بیته، لصبرهم علی المکاره آلتی وصلت الیهم من المخالفین، والله لایخلف وعده. ثم انه یحتمل ان یکون المراد بالبداء فی المحتوم البداء فی خصوصیاته لا فی اصل وقوعه کخروج السفیانی قبل ذهاب بنی العباس و نحوذلک» (بحارالانوار، ج 52، ص 250).
56. کتاب سفیانی از ظهور تا افول، نظر موافقان و مخالفان را درباره نقش بدا در علایم حتمی ظهور نقد و بررسی کرده است.
57. کمال الدین، ج 2، ص 70: «... لو لم یبق من الدنیا الا یوم لطول الله ذلک الیوم حتی یخرج فیه، فی ملاها الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلماً و جوراً ...».
58. آماری که کتاب منتخب الاثر، درباره ظهور بیان داشته، 657 حدیث است که الفاظ برخی مشابه همین قسمت از حدیث است. (نک: ص 131).
59. کمال الدین، ج 2، ص 70: «... وان الله تبارک و تعالی لیصلح له امره فی لیله کما اصلح امر کلیمه موسی اذ ذهب لیقتبس لاهله نارا فرجع، و هو نبی مرسل».
60. کمال الدین، ج 2، ب 35، ح 5؛ معجم احادیث الامام المهدی، ج 5، ص 377: «... فاذا خرج اشرقت الارض بنوره ... و هو الذی تطوی له الارض».
61. سوره اعراف، آیه 96.
62. نک: منتخب الاثر، ص 308.
63. کمال الدین، ج 2، ص 71: «عبدالعظیم بن عبدالله الحسنی قال: قلت لمحمدبن علی بن موسیانی لارجو ان تکون القائم و من اهل بیت محمدالذی یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما ... لو لم یبق من الدنیا الا یوم لطول الله ذلک الیوم حتی یخرج فیه، فیملاها الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا ...».
64. شاهد این تفاوت، آیه 9 سوره حجرات است که دو واژه عدل و قسط کنار هم آمده و طبیعتاً باید این دو، متفاوت باشند. «فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ
».
65. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 8، ص 55.
66. معجم الفروق اللغویه، نص 428، فیومی، ج 2، ص 503.
67. نهج البلاغه، خ 183.
68. کمال الدین، ج 2، ص 71.
69. بلدالامین، ص 656؛ مهج الدعوات، ص 80. «اللهم ... الذین اضلّوا عبادکَ و حرَفُوا کتابکَ، و بدّلُوا احکامکَ و جَحَدوا حقّکَ و جلسوا مجالس اولیائک جرأه منهم علیک و ظلما منهم لاهل بیت نبیک ... و ترکوا اللهم عالم ارضک فی بکماء عمیاء، ظلماء مدلهَمه ... اللهم الذین امنوا علی عدوک و عدو اولیائک فاصبحوا ظاهرین و الی الحق داعین و للام المنتظر القائم بالقسط تابعین و جدد اللهم علی اعدائک و اعدائهم نارک و عذابک الذی لاتدفعه عن القوم الظالمین».
70. مهج الدعوات، ص 80؛ بلد الامین، ص 656؛ معجم احادیث الامام المهدی، ج 4، ص 190؛ صحیفه مهدیه، ص 153 «... فایّد اللهم الذین آمنوا علی عدوّک و عدوّ اولیائک فاصبحوا ظاهرین و الی الحق الداعین و للامام المنتظر القائم بالقسط تابعین».
71. اللهم ولیک فلان فاحفظه من بین یدیه و من خلفه و عین یمینه و عن شماله و من فوقه و من تحته و امدد فی عمره و اجعله القائم بامرک و المنتظر لدینک و اره ما یجب و ما تقر به عینه و فی نفسه و ذریته و فی اهله و ماله و فی شیته و فی عدوه و ارهم منه ما یحذرون و اره فیهم ما یحب و تقر به عنه واشف به صدورنا و صدور قوم مؤمنین» (کافی، ج 2، ص 548؛ بحار، ج 86، ص 42، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 326، نقل شده از معجم الحادیث الامام المهدی، ج 4، ص 189؛ صحیفه امام جواد (علیهالسلام)، ص 112).
نمایش منبع ها:
قرآن کریم.
آیتی، نصرت الله، (1381)، سفیانی از ظهور تا افول، قم: پژوهشکده مهدویت.
ابن بابویه، محمدبن علی، (1403)، معانی الاخبار، قم: جامعه مدرسین.
ــــ ، (1380)، علل الشرائع، ترجمه ذهنی تهرانی، قم: انتشارات مؤمنین.
ــــ ، (1378)، عیون أخبار الرضا، تهران: نشر جهان.
ــــ ، (1413)، من لا یحضره الفقیه، چاپ دوم، قم: جامعه مدرسین.
ـــــ ، (1380)، کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه پهلوان، قم: دارالحدیث.
ابن طاووس، علی بن موسی، (1379)، مهج الدعوات و منهج العبادات، تهران: رایحه.
ـــــ ، (1416)، الملاحم و الفتن، قم: مؤسسه فرهنگی حضرت صاحب الامر.
ـــــ ، (1383)، جمال الاسبوع بکمال العمل المشروع، قم: دارالثقلین.
الهامی، داوود، (1372)، آخرین امید، قم: مکتب اسلام.
تونهای، مجتبی، (1391)، موعودنامه، فرهنگ الفبایی مهدویت، چاپ سوم، قم: مشهور.
حسینی قزوینی، سیدمحمد، (1376)، موسوعة الامام الجواد (علیهالسلام)، قم: مرکز تحقیقات حضرت ولی عصر.
حمدان الخصیبی، حسین، (1419)، هدایة الکبری، بیروت: البلاغ.
رضوانی، علی اصغر، (1385)، موعودشناسی، قم: جمکران.
سلیمان، کامل، روزگار رهایی، (1375)، ترجمه، علی اکبر مهدیپور، تهران: آفاق.
صافی گلپایگانی، لطف الله، (1387)، منتخب الاثر، قم: حضرت معصومه.
طبرسی نوری، حسین، (1389)، نجم ثاقب در احوال امام غائب، قم، جمکران.
طبرسی، احمدبن علی، (1387)، الاحتجاج علی اهل اللجاج، منیر، تهران.
طبسی نجم الدین، (1379)، چشماندازی به حکومت مهدی، قم: بوستان کتاب.
طوسی، محمدبن الحسن، (1407)، تهذیب الاحکام، تهران: دارالکتب.
قیومی اصفهانی، جواد (علیهالسلام)، (1380)، صحیفه جوادیه، قم: جامعه مدرسین.
کلینی محمدبن یعقوب، (1407)، الکافی، چاپ چهارم، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
کفعمی، ابراهیم بن علی، (1376)، البلدالامین و الدرع الحصین، بیروت: مؤسسه الاعلمی.
گروهی از نویسندگان، (1378)، چشم به راه مهدی، قم: بوستان کتاب.
گروهی از نویسندگان، (1386)، معجم احادیث الامام المهدی، چاپ اول، قم: مؤسسه معارف اسلامیه.
مجتهدی سیستانی، مرتضی، (1387)، صحیفه مهدیه، مشهد: هاتف.
مجلسی، محمدباقر، (1403)، بحارالانوار الجامعه لدرراخبار الائمه الاطهار، چاپ دوم، بیروت: داراحیاء التراث العربی.
مفید، محمدبن محمد، (1413)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم: مؤسسه آل البیت.
ـــــ ، (1413)، اوائل المقالات، قم: کنگره شیخ مفید.
مکارم شیرازی، ناصر، (1378)، القواعد الفقیه، قم: مدرسه امیرالمؤمنین.
مکارم شیرازی و دیگران، (1384)، تفسیر نمونه، قم: مدرسه امیرالمؤمنین.
موسوی اصفهانی، (1389)، مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم، قم: جمکران.
مهدیپور، علی اکبر، (1385)، لزوم تفکیک علائم حتمی ظهور از علائم غیرحتمی، قم: سازمان تبلیغات، اجلاس دوسالانه.
ـــــ ، (1382)، با دعای ندبه در پگاه جمعه، تهران: موعود.
نعمانی، محمدبن ابراهیم، (1375)، غیبت نعمانی، ترجمه، محمدجواد (علیهالسلام) غفاری، تهران: مکتبه صدوق.
جمعی از نویسندگان؛ (1395)، مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام جواد (علیهالسلام) (جلد سوم)، قم: انتشارات مرکز مدیریت حوزههای علمیه، چاپ اول.