نویسنده: سعید کاوه
دوران نوجوانی و جوانی نیز از دورههای پر خطر و پرآسیب زندگی است و چنان چه امور و مواردی در این دوران مراعات نگردد، میتواند مشکل آفرینیها و آسیبهایی را به همراه داشته باشد، به همین جهت لازم دیده شد تا در ارتباط با بعضی عوامل آسیبزا و مشکلآفرین این دوران مطالبی مطرح و توضیحاتی در مورد آنها ارائه گردد. گروه همسالان قادر است فرد را تحت تأثیر قرار دهد و اغلب نوعی هنجار شکنی نیز در میان آنان ملاحظه میشود که پیروی نکردن از آنها میتواند باعث طرد شدن فرد نوجوان از گروه همسالان شود، به همین جهت انتخاب دوستان نقش بسیار مؤثر و تعیین کنندهای در سلامت رفتار و عصبانیت فرد به همراه خواهد داشت عمدهترین مواردی که میتوانند صدمههایی را به نوجوانان و جوانان وارد نمایند، به قرار زیر هستند.
1- به درستی بهرهمند نشدن از هدایت، راهنمایی و تربیت پدر و مادر
2- انتخاب دوستان نادرست و نامناسب
3- شناخت و باور نادرستی مبنی بر این که نوجوانان خودش همه چیز را میداند.
4- نوجوانی و جوانی و دوران عیش و لذت
5- پیش از خودسازی با جنس مخالف ارتباط برقرار نمودن
6- از افکار و تجارب خردمندان بهره نبردن
7- نداشتن فرهنگ مشورت کردن علمی
8- بیش از اندازه با مشکلات والدین و خانواده درگیر شدن
9- با امور جنسی به نحوی افراطی مشغول و درگیر شدن
10- استعداد شغلی خویش را نشناختن.
توضیحاتی در ارتباط با موارد مطرح شده ارائه میشود.
بیشتر بخوانید: اختلالات روانی و ترس و اضطراب در نوجوانان و جوانان
1- به درستی بهرهمند نشدن از هدایت، راهنمایی و تربیت پدر و مادر
تربیت فرزند امری فقط مادرانه نیست و کودک از همان بدو تولد به حمایت، توجه و تربیت والدین هر دو نیازمند است. البته فرزند هر قدر کوچکتر است به مراقبتهای مادرانه بیشتر نیاز دارد و پس از طی رشد و دورههایی به توجهات پدرانه نیازمندتر میگردد.در دورهی نوجوانی و جوانی نیز به همین صورت است که فرزند دختر و پسر هر دو به خدمات و توجهات پدر و مادر نیازمندند، اما با توجه به اینکه با امور اجتماعی بیشتر درگیر میشوند، از این رو به ارتباط و خدمات پدرانه کمی بیشتر نیازمند میگردند. البته یکی از اشتباههایی که پدرها مرتکب میشوند این است که خدمات پدرانهشان را در اشتغال و کسب درآمد خلاصه میکنند، در صورتی که فرزندان از کمبود توجه، مراقبت، هدایت و تربیت والدین در مقایسه با کمبود عوامل مادی بیشتر آسیب میبینند.
از سوی دیگر نوجوانی و جوانی به دلیل این که در مواردی توام با بعضی رفتارهای سرکشانه، بیمنطقیها و عصیانها است و مادران ممکن است به تنهایی از عهده تربیت فرزندان برنیایند، به همین جهت به همکاریهای همه جانبهی پدر نیاز داشته باشند. هم چنین اغلب پسران و دختران موفق هم از تربیت، مراقبت و هدایتهای مادر و پدر تواماً برخوردار بودهاند. بنابراین برای نوجوانان یا جوانی که از چنین امری محروم شود، زمینه برای ابتلا به بعضی آسیبها و ناهنجاریهای رفتاری و عصبانیتها فراهم میشود.
2- انتخاب دوستان نادرست و نامناسب
در دوران نوجوانی و جوانی شخص دیگر دوران کودکی را پشت سر گذاشته و تواناییهای کسب کرده و قادر است دوستانی برای خویش انتخاب و با آنان معاشرت نماید. انتخاب این دوستان لازم است کاملاً با صلاح دید و تأیید خانواده باشد. زیرا بعضی از ناهنجاریهای رفتاری از معاشرت با گروه همسالان و دوستان به فرد سرایت مینماید و با توجه به آسیبپذیری ویژهای که نوجوانان در این سنین دارند، به همین سبب راهکارها و تدابیر لازم بایستی مورد ملاحظه قرار گیرد.اغلب نوجوانانی که مبتلا به عادتها و رفتارهای ناپسند و سایر رفتارهای انحرافی و خلاف هنجار شدهاند، به طور معمول اینگونه امور را در گروه دوستان و همسالان تجربه نمودهاند. گروه همسالان قادر است فرد را تحت تأثیر قرار دهد و اغلب نوعی هنجار شکنی نیز در میان آنان ملاحظه میشود که پیروی نکردن از آنها میتواند باعث طرد شدن فرد نوجوان از گروه همسالان شود، به همین جهت انتخاب دوستان نقش بسیار مؤثر و تعیین کنندهای در سلامت رفتار و عصبانیت فرد به همراه خواهد داشت.
یکی از عمده موارد اختلاف خانوادهها با فرزند نوجوان همین موضوع دوستان و گروه رفقای آنان است که والدین بعضی دوستان و معاشرین فرزندشان را نمیپسندند و بر سر ادامه یا قطع ارتباط با چنین دوستانی اختلاف پیدا میکنند.
3- شناخت و باور نادرستی مبنی بر این که نوجوان خودش همه چیز را میداند.
یکی دیگر از مشکلاتی که در این دوره عارض میشود، رسیدن به شناختها و باورهای نادرستی است که برای بعضی نوجوانان و جوانان ایجاد میشود مبنی بر این که خودشان همه چیز را میدانند. البته در دورهی نوجوانی شخص تازه به تفکر پیچیده و انتزاعی رسیده و در مرحلهای قرار دارد که به تازگی با افکار و شناختهایی مواجه شده است و لذا به باوری مبنی بر همه چیز دانستن میرسد و همین امر مانعی در راه تفاهم با خانواده و سایرین میشود.4- نوجوانی و جوانی و دوران عیش و لذت
یکی از شناختهای نادرست دیگری که برای نوجوانان و جوانان ایجاد میشود، داشتن باوری مبنی بر این است که دوران نوجوانی و جوانی را دورهی کیف، عیش و لذت محسوب میکنند و به همین جهت قسمت قابل توجهی از وقت و تواناییهای فکری و ذهنیشان مصرف اموری سطحی، گذرا، لذت بخش و نه چندان مهم میگردد. به نحوی که آنان قسمت قابل توجهی از اوقاتشان صرف این میشود که بتوانند اوقات خوب و خوشی را داشته باشند و لذت ببرند و چه بسا در این مسیر مبتلا به بعضی آسیبها و مشکلاتی مانند اعتیاد و یا عادت به مصرف دخانیات و مشروبات الکلی میشوند. هم چنین با توجه به موضوع امور جنسی که در چنین دورهای آغاز میشود و جنسیت و امور جنسی را نه به صورت امری انسانی بلکه به صورت موضوعی لذت محور و غیرانسانی برخورد شود، میتواند آسیبها و مشکلاتی را برایش به همراه داشته باشد.بیشتر بخوانید: نوجوان و حیات خانوادگی
بهزاد 23 ساله به مرکز مشاوره مراجعه کرد و مشکل خود را این طور عنوان کرد که در منزل با والدین به ویژه مادرش درگیریهای زیادی دارد و عمده مشکل آنان روی ساعات رفت و آمد او به منزل است، در واقع بهزاد هر وقت که دوست داشت میخواست که از منزل خارج شده و هر زمان که میپسندید مراجعه نماید. به او خاطرنشان شد که حتی یک مرد متأهل که زندگی کاملاً مستقلی دارد نیز چنین اختیاری را ندارد که هر وقت صلاح دید و پسندید در منزل رفت و آمد داشته باشد، او که هنوز فرزندی در خانواده والدین است که جای خود دارد. در واقع هیچ پسر و دختری در خانواده والدینش کاملاً آزاد نیست تا بتواند هر طور که میخواهد و یا صلاح میداند، عمل کند، بلکه کلیهی امور لازم است که با هماهنگی والدین انجام شود.
پس از مطرح شدن چنین مطالبی او خاطرنشان کرد که "پس من کی به عشق و حال خودم برسم." او در عین حال با چند نفر از جنس مخالف دوستی و آشنایی برقرار کرده بود و شدیداً روی این نکته تأکید داشت که باید لذتش را از امور جنسی داشته باشد. او هنوز شغلی متناسب با استعدادش نداشت، چند سالی بود که ترک تحصیل کرده بود و پدرش او را در مواقعی نزد خود میبرد و مشغول به کارش نموده بود. گرایش بسیار و تأکید شدید او روی لذتطلبی، زندگیش را از مسیر طبیعی خارج نموده بود.
در واقع نگرش حاکم در بهزاد بر لذت و خوشگذرانی در چنین دورانی خلاصه میشد، به همین دلیل او قسمت قابل توجهی از نیروی فکری و اوقاتش را صرف این امر میکرد که مشکلآفرینیهای بسیاری را برای او در روابط داخل خانواده ایجاد کرده بود.
در واقع لذت بردن از زندگی امری است که در تمام دوران میتواند روی دهد و فقط منحصر به دوران نوجوانی و جوانی نیست. زیرا لذت بردن را به این دوره حساس و سرنوشت ساز محدود کردن میتواند مانع از رشد، پیشرفت و شکوفایی فرد شود.
5. پیش از خودسازی با جنس مخالف ارتباط برقرار نمودن
یکی دیگر از مواردی که در این دوران به واسطهی بلوغ فکری، رفتاری و جنسی ایجاد میشود، توجه و گرایشهای مختلفی است که نوجوان به جنس مخالف در چنین دورهای پیدا میکند. باید در نظر داشت درصد قابل ملاحظهای از کودکان و نوجوانان به مشکلات رفتاری و عصبانیت مبتلا میشوند. زیرا یکی از نکتههای مهم عصبانیت و اختلالهای رفتاری این است که به طور معمول بزرگسالان به چنین مشکلی مبتلا میگردند، در صورتی که پایه و اساس عصبانیتها و کج رفتاریها در دوران کودکی و نوجوانی ایجاد میگردد. به عبارتی بعضی از کودکان و نوجوانان به عصبانیتها و اختلالات رفتاری مبتلا میشوند، اما چنین امری را نه خود کودک یا نوجوان و نه اعضای خانواده و اطرافیان متوجه نمیشوند، فقط شکوه و گلایههایی از رفتار فرزند دارند و فرزند نیز رفتارهایی مشکلآفرین و دردسرساز برای خود و سایر اعضای خانواده و به ویژه والدین دارد.عمدهترین نکتهای که نوجوانان و جوانان در این دوره بایستی در نظر داشته باشند، این است که پیش از گرایش و آشنایی با جنس مخالف لازم است که شخص مشکلات و ناهنجاریهای رفتاریاش را بر طرف نماید، زیرا همان طور که خاطرنشان شد، عصبانیتها و اختلالات رفتاری قابل سرایت و انتقال است و در روابط متقابل میان دو جنس مخالف اغلب مشکلات رفتاری آشکار شده و رابطهای ناسالم، بیمارگونه و آسیبزا ایجاد و عصبانیتهای موجود نه تنها ارتباط را دچار مشکل میکند بلکه فرد مقابل را نیز دچار مشکل و عصبانیت خواهد نمود.
6- از افکار و تجارب خردمندان بهره نبردن
یکی دیگر از مواردی که عاملی جهت زمینهسازی عصبانیت در دوران نوجوانی و جوانی است. این است که نوجوانان در این دوران گرایش بیشتری به گروه همسالان خویش دارند. آنها مقدار قابل ملاحظهای از اوقات خویش را در معاشرت و ارتباط با همسالان خود میگذرانند و همین امر باعث میشود تا زمان کمتری را با افراد با تجربه داشته باشند و بهره نبردن از افکار و تجارب اینگونه اشخاص آنان را در زندگی با کمبودهایی روبرو مینماید.در واقع لازم است نوجوانان و جوانان یاد بگیرند غیر از گروه همسالان با دیگر افراد گروههای سنی بتوانند ارتباط برقرار نموده و از مصاحبت با آنان بهرهمندیهای مورد نیاز را به دست آورند.
7- نداشتن فرهنگ مشورت کردن علمی
یکی دیگر از عواملی که باعث میشود تا افراد به ویژه نوجوانان و جوانان دچار آسیبهای مختلفی شوند، عادت نداشتن و یا به عبارتی باور نداشتن به مشورت نمودن علمی است. در واقع کلیهی امور و مسایلی که نوجوانان با آنها درگیر و یا روبرو میباشند، مواردی هستند که بعضی افراد دانش، تجربه و تخصص لازم در زمینههای مورد نظر را دارند و جوانان میتوانند از علم، تجربه و دانش تخصصی آنها بهرهمند شوند.8- بیش از اندازه با مشکلات والدین و خانواده درگیر شدن
مورد دیگری که میتواند زمینهسازی برای عصبانیت و اختلال در رفتار در دورهی نوجوانی و جوانی شود، مشغول شدن نوجوان به مشکلات ارتباطی والدین و سایر اعضای خانواده است. البته این امر بیشتر متوجه نوجوانانی است که تواناییهای به مراتب بهتری را در مقایسه با سایر فرزندان دارند. زیرا فرزندی که خود دچار مشکل است نمیتواند کمک حال دیگران باشد.البته این مطالب بدان معنی نیست که در صورت بهرهمند بودن فرزند از اعمال مداخله و کمک به سایر اعضای خانواده، از ارائهی چنین خدماتی دریغ نماید. در واقع آن چه که آسیب زننده و مشکل آفرین میشود، مقدار و میزان اینگونه کمکها و مداخلهها است، به نحوی که نوجوان کمک کننده به اعضای خانواده بیش از اندازه ذهنش درگیر مشکلات آنان میگردد و از پرداختن به امور مهم و حیاتی زندگی خودش غافل شده و همین امر زمینهسازی برای بعضی از آسیبها در زندگی فردیاش خواهد شد.
9- با امور جنسی به نحوی افراطی مشغول و درگیر شدن
اکثریت افراد به طور معمول آموزش علمی مدونی در ارتباط با رفتار جنسی دریافت نمیکنند و آموزش و یادگیری در این زمینه از طریق گروه همسالان در کوچه و خیابان و در مدرسه اتفاق میافتد. والدین نیز به طور معمول یا شرم دارند که در این زمینه با فرزندان صحبت کنند، یا اطلاعات آنان در حد و اندازهای نیست که بتوانند آموزش لازم را به آنان ارائه نمایند. به همین جهت نوجوانی که در این دوره درباره یکی از موارد مهم سرنوشتساز زندگیاش را که لازم است اطلاعات جامعی نسبت بدان به دست آورد. در صورت دست نیافتن به چنین آموزههایی در مسیرهایی مشکلآفرین و آسیبزا قدم خواهد گذاشت.البته بایستی در نظر داشت که اطلاعاتی که توسط گروه همسالان به نوجوان ارائه میشود، اغلب ماهیتی علمی، درست، صحیح و سازندهای نداشته و ذهن نوجوان را به مسیرهایی نه چندان سازنده، بلکه در مواردی مخرب میرساند. شغل نقش بسیار مهم و تعیین کنندهای در زندگی هر فردی بر عهده دارد و در واقع شخص با شغل خود میتواند خدمات مفید و ارزندهای به اجتماع ارائه نماید، اما شغلی که به درستی انتخاب نشده و تطابقی با استعداد شغلی فرد نداشته باشد، مشکل آفرینیای مختلفی از قبیل ارائه کاری با کیفیت نه چندان مطلوب، درآمد کم و ارائهی فعالیتهایی که چندان مطلوبیت و رضایتی را برای شخص آن هم برای یک عمر به همراه ندارد و فرد را در وضعیتی قرار میدهد که آسیبهای بسیاری را بر او وارد میکند. از سوی دیگر یکی از دلایلی که باعث میشود تا دوران بلوغ با دشواریها، سختیها و ناهماهنگی بسیاری توام باشد، موضوع آماده نبودن نوجوان تازه بالغ شده با وضعیت و شرایط جدیدی است که با بلوغ بدان قدم میگذارد. یکی از عمده مشکلات دوران بلوغ، جنسیت و امور جنسی است که فرزند برای آن آمادگی لازم و آموزش علمی از سوی کارشناسان مرتبط را به دست نمیآورند، به همین جهت قسمت قابل توجهی از نیروی فکری و ذهنیشان مصرف چنین امری میشود و چه بسا مشکلات رفتاری، عاطفی و شخصیتی را نیز برای آنها فراهم نماید.
10- استعداد شغلی خویش را نشناختن
از دیگر عواملی که در دوران نوجوانی و جوانی شخص لازم است بدان پرداخته و آشنایی لازم با عوامل تأثیرگذار بر آن را به دست آورد، موضوع شغل و انتخاب حرفه است که هم دختران و هم پسران بایستی چنین امری را به درستی به انجام برسانند. البته انجام این امر برای دختران مهم و ضروری، اما برای پسرها حیاتی است. زیرا یک مرد لازم میشود که در طول مدت زندگیاش برای زمان قابل توجهی به کار و فعالیت بپردازد و در صورتی که در مسیر درست و صحیحی حرکت نکند، دچار مشکل خواهد شد.شغل نقش بسیار مهم و تعیین کنندهای در زندگی هر فردی بر عهده دارد و در واقع شخص با شغل خود میتواند خدمات مفید و ارزندهای به اجتماع ارائه نماید، اما شغلی که به درستی انتخاب نشده و تطابقی با استعداد شغلی فرد نداشته باشد، مشکل آفرینیای مختلفی از قبیل ارائه کاری با کیفیت نه چندان مطلوب، درآمد کم و ارائهی فعالیتهایی که چندان مطلوبیت و رضایتی را برای شخص آن هم برای یک عمر به همراه ندارد و فرد را در وضعیتی قرار میدهد که آسیبهای بسیاری را بر او وارد میکند. از این رو شناختن استعداد شغلی در دوره نوجوانی که به طور معمول زمان انتخاب رشتهی تحصیلی و شغل است، میتواند زمینهساز وضعیتی شود که در نهایت شخص را به مشکلات رفتاری و عصبانیت مبتلا نماید.
در هر حال دورهی نوجوانی و جوانی که میتواند دورهای پرآسیب و مشکلآفرین زندگی باشد، چنان چه با مواردی که خاطرنشان شد به درستی برخورد نشود، میتواند وضعیتی را ایجاد نماید که شخص را به عصبانیت و مشکلات رفتاری و شخصیتی مبتلا خواهد نمود. البته عوامل آسیبزا به مراتب بیشتر از این است، اما به بعضی از عمدهترینشان اشاره و توضیحاتی نیز در ارتباط با آنها ارائه گردید.
منبع مقاله :
کاوه، سعید، (1387)، از عصبیت تا سلامت رفتار، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول