نویسنده: پرویز ورجاوند
بعد از رویداد دورهی اول جنگهای ایران و روس و شکست ایران، عباس میرزا نایبالسلطنه و میرزا بزرگ قائم مقام بر آن شدند تا با فرستادن تعدادی از جوانان برای آشنائی با زمینههای علمی و فن اروپا، موجبات حرکت علمی را در جهت توان بخشیدن به تکنولوژی نظامی به منظور دفاع از کشور و فراهم ساختن موجبات پیشرفتهای علمی و فن را در کشور میسر سازند. اولین افرادی که به این منظور روانه انگلستان شدند عبارت بودند از کاظم فرزند نقاشباشی عباس میرزا برای آشنائی با نقاشی غرب، و دیگری حاج بابا فرزند یکی از صاحب منصبان عباس میرزا برای تحصیل در رشتهی شیمی و طب. این دو نفر همراه سرهرفرد جونس sir harford jones وزیر مختار انگلیس در ایران که به لندن باز میگشت، روانه انگلستان شدند و در رمضان یا شوال 1226 ق به آن سامان رسیدند. میرزا صالح شیرازی در سفرنامهی خود در چند مورد به این حاجی بابا افشار اشاره دارد و از یاریهای او در مدتی که برای تحصیل در انگلستان بوده یاد میکند. حاجی بابا افشار در شوال 1234 ق بعد از حدود هشت سال اقامت که همراه میرزا صالح به لندن رفته بودند به طرف ایران حرکت میکنند. و در صفر یا ربیعالاول 1235 ق به تبریز میرسند. حاجی بابا بعد از ورود به سمت حکیم باشی در دستگاه ولیعهد مشغول به کار میشود. با آمدن کرمیک Cormick پزشک انگلیسی او سمت نیابت پزشک انگلیسی را پیدا میکند و تا پایان زندگی عباس میرزا در خراسان همراه او بوده است. بعد از درگذشت ولیعهد، حاجی بابا با سمت حکیم باشی در خدمت محمد میرزای ولیعهد در میآید و تا 1254 ق همچنان در این سمت بوده چنانکه سولتیکف Soltykoff روس در همین سال به کمک او در تهران به حضور محمد شاه بار مییابد.
نکتهی قابل ذکر دربارهی حاجی بابای افشار آن که جیمز موریه انگلیسی ده سال پس از پایان مأموریتش در ایران و بازگشت به انگلستان دست به انتشار کتاب «حاجی بابا» میزند که به گونهای زننده و نابخردانه در تمامی زمینهها فرهنگ و آداب و رسوم ایرانیان را در آن به باد تمسخر گرفته است. او چهار سال بعد کتاب «حاجی بابا در انگلستان» را انتشار میدهد و در پی کتاب اول به شدیدترین وضع، سیمای بدی از ایران و مردم آن در قالب داستان ترسیم میکند. لازم به یادآوری است که این جیمز موریه که با سمت منشیگری سفارت انگلیس و گاه به عنوان جانشین وزیر مختار در دو سفر و مأموریتش در ایران مشغول به کار بوده است، از چهرههای کریهی مأموران استعماری انگلیس به شمار میرفته و نقش بزرگی در تحصیل قرار داد ننگین «گلستان» بین ایران و روسیه بر ایران بر عهده داشته است. دربارهی کتاب سرگذشت حاجی بابا و نویسندهی اصلی آن در دائرةالمعارف مصاحب چنین آمده است که «جیمز موریه، مؤلف ظاهری کتاب، در حقیقت چنانکه خود وی مدعی است باید مترجم کتاب حاجی بابا باشد، زیرا اقامت محدود او در ایران و بیاطلاعی او از احوال واقعی ایران، و مخصوصاً ضعف سایر آثار او، نشان میدهد که سرگذشت حاجی بابا در واقع حاصل تجارب و مطالعات او نبوده است ... هویت اصلی مصنف واقعی سرگذشت حاجی بابا محل بحث است، و به احتمال قوی، چنانکه خود جیمز موریه گفته است، میبایست مصنف آن یک ایرانی کاملاً واقف به اوضاع و احوال و عقاید و رسوم مملکت خود بوده باشد». حاجی بابا افشار بعد از انتشار کتاب موریه در انگلستان از این که جیمز موریه به ناحق از نام او این چنین بهرهی ناشایست جسته است ناراحت بوده و نارضایتی شدید خود را به «استوارت» منشی وزیر مختار انگلیس در تهران یادآور شده و او این ناراحتی را چنین یاد کرده است: «در جزء ایرانیانی که به دیدن ما آمده یکی نیز میرزا بابا حکیمباشی بود که در لندن تحصیل کرده و انگلیسی به کمال درستی تکلم میکند. میرزابابا فوقالعاده نسبت به موریه خشمناک است که چرا در کتاب حاجی بابا به جسارت نام او را اختیار کرده و بر آداب ایرانی تاخته است». از سال درگذشت و پایان کار حاجی بابای افشار اطلاع دقیقی در دست نیست.
کتابنامه:
لغت نامهی دهخدا؛ رجال بامداد، 191/4؛ دائرةالمعارف فارسی؛ مصاحب، 825/1.
منبع مقاله :
گروه نویسندگان، (1391)، دائرةالمعارف تشیع (جلد ششم)، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.
بیشتر بخوانید: جیمز موریه و ادبیات استعماری
نکتهی قابل ذکر دربارهی حاجی بابای افشار آن که جیمز موریه انگلیسی ده سال پس از پایان مأموریتش در ایران و بازگشت به انگلستان دست به انتشار کتاب «حاجی بابا» میزند که به گونهای زننده و نابخردانه در تمامی زمینهها فرهنگ و آداب و رسوم ایرانیان را در آن به باد تمسخر گرفته است. او چهار سال بعد کتاب «حاجی بابا در انگلستان» را انتشار میدهد و در پی کتاب اول به شدیدترین وضع، سیمای بدی از ایران و مردم آن در قالب داستان ترسیم میکند. لازم به یادآوری است که این جیمز موریه که با سمت منشیگری سفارت انگلیس و گاه به عنوان جانشین وزیر مختار در دو سفر و مأموریتش در ایران مشغول به کار بوده است، از چهرههای کریهی مأموران استعماری انگلیس به شمار میرفته و نقش بزرگی در تحصیل قرار داد ننگین «گلستان» بین ایران و روسیه بر ایران بر عهده داشته است. دربارهی کتاب سرگذشت حاجی بابا و نویسندهی اصلی آن در دائرةالمعارف مصاحب چنین آمده است که «جیمز موریه، مؤلف ظاهری کتاب، در حقیقت چنانکه خود وی مدعی است باید مترجم کتاب حاجی بابا باشد، زیرا اقامت محدود او در ایران و بیاطلاعی او از احوال واقعی ایران، و مخصوصاً ضعف سایر آثار او، نشان میدهد که سرگذشت حاجی بابا در واقع حاصل تجارب و مطالعات او نبوده است ... هویت اصلی مصنف واقعی سرگذشت حاجی بابا محل بحث است، و به احتمال قوی، چنانکه خود جیمز موریه گفته است، میبایست مصنف آن یک ایرانی کاملاً واقف به اوضاع و احوال و عقاید و رسوم مملکت خود بوده باشد». حاجی بابا افشار بعد از انتشار کتاب موریه در انگلستان از این که جیمز موریه به ناحق از نام او این چنین بهرهی ناشایست جسته است ناراحت بوده و نارضایتی شدید خود را به «استوارت» منشی وزیر مختار انگلیس در تهران یادآور شده و او این ناراحتی را چنین یاد کرده است: «در جزء ایرانیانی که به دیدن ما آمده یکی نیز میرزا بابا حکیمباشی بود که در لندن تحصیل کرده و انگلیسی به کمال درستی تکلم میکند. میرزابابا فوقالعاده نسبت به موریه خشمناک است که چرا در کتاب حاجی بابا به جسارت نام او را اختیار کرده و بر آداب ایرانی تاخته است». از سال درگذشت و پایان کار حاجی بابای افشار اطلاع دقیقی در دست نیست.
کتابنامه:
لغت نامهی دهخدا؛ رجال بامداد، 191/4؛ دائرةالمعارف فارسی؛ مصاحب، 825/1.
منبع مقاله :
گروه نویسندگان، (1391)، دائرةالمعارف تشیع (جلد ششم)، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.