2. چگونه میتوان با ابراز وجود از گناه دوری کرد؟
3. بالاترین هدیهی آسمانی که فرشتگان برای مؤمنان مقاوم میآورند، چیست؟
ابراز وجود میتواند انواع گوناگونی داشته باشد. ما تنها چند نوع را که در برخی کتابهای روانشناسی به آنها اشاره شده و دو نوعی را که به نظر خودتان رسیده، در اینجا میآوریم. این ابراز وجودها عبارتاند از:
* ابراز وجودهای طبیعی؛
* ابراز وجود به روش تأیید توصیفی؛
* ابراز وجود در فرار از گناه؛
* ابراز وجود با مجاهده و استقامت در راه خدا.
ابراز وجودهای طبیعی
ابراز وجودهای طبیعی، راههای غیرپرخاشگرانهی ارضای نیازها، بدون پیروی از روشهای خاصاند. کاربرد این گونه ابراز وجودها، هنگامی مناسبتر است که به هیچ یک از دو طرف فشار روانی وارد نمیشود و این احتمال نیز وجود ندارد که ابراز وجود به ایجاد تنشهای شدید در فردی دیگر بینجامد.این گونه ابراز وجودها از فرمول خاصی پیروی نمیکنند. آنها روشهایی خودانگیختهاند تا به دیگران اجازه دهیم از خواستهها و مرزهای حریم شخصیمان آگاه شوند. اما با آنکه همهی این ابراز وجودها کاملاً طبیعیاند، از بروز برخی گفتههای منفی در آنها پرهیز شده است؛ برای مثال در هیچ یک از آنها تحقیر و ناسزایی وجود ندارد و موانع موجود در آنها بسیار اندک است. مثالهای زیر از آن جملهاند:
* از اینکه لباست را روی میزِ وسط هال میگذاری و میروی ناراحت میشوم؛
* وقتی شما در اداره سیگار میکشی، حال من بد میشود؛ چون به دود سیگار بسیار حساسم. پس آن را خاموش کنید یا به حیاط بروید؛
* هنگامی که حضرت موسی (علیه السلام) طفلی شیرخوار بود و به ارادهی الهی به کاخ فرعون وارد شد، از گرفتن سینهی هر دایهای امتناع ورزید. سربازان شتابان در پی دایهای بودند که به این طفل شیر دهد. خواهر موسی که شاید سن و سال چندانی نداشت، در برابر سربازان و مأموران خشن فرعون، ابراز وجود کرد و با رفتاری جرئتمندانه گفت: «آیا میخواهید شما را به خانوادهای راهنمایی کنم که سرپرستی این کودک را بر دوش بگیرند؛ خانوادهای که خیرخواه این کودک باشند؟». (1)
این گفتار جرئتمندانه که میتواند مصداقی برای ابراز وجود طبیعی باشد، موجب شد مادر موسی دوباره به فرزند دلبندش که بسیار بیتابش بود برسد.
بیشتر بخوانید: تعریف عزت نفس و راههای کسب آن
ابراز وجود به روش تأیید توصیفی
یکی دیگر از انواع ابراز وجود «تأیید توصیفی» است. بسیاری از مردم میپندارند که ابراز وجود، تنها به مواجهه با افراد یا گروههایی اختصاص دارد که مانع برآورده شدن نیازهای یک فرد میشوند یا حقوق او را پایمال میکنند. اما افزون بر آن، افرادی که توانایی ابراز وجود دارند، قدردانی و ستایش را نیز به گونهای صریح و سودمند بیان میکنند.هنگام حمایت کلامی، اغلب از سه روش استفاده میشود:
1. «چاپلوسی» یا بیان مطالبی که منظور واقعی فرد را منتقل نمیکند و صادقانه نیست. بیشتر مردم، از کسانی که با زبانی تملقگو حرف میزنند، اما نیت دیگری در دل دارند، متنفرند.
برای سلطان محمود غزنوی خوراک بادنجان بورانی آوردند. خوشش آمد. گفت: «بادنجان طعامی است خوش». ندیم او به تعریف از بادنجان پرداخت. سلطان چنان سیر شد، گفت: «بادنجان سخت مضر چیزی است». ندیم باز دربارهی مضرات بادنجان زیادهروی کرد. سلطان گفت: «ای مردک! تا این زمان به تعریف از آن میپرداختی». گفت: «من ندیم توام، نه ندیم بادنجان. مرا چیزی باید بگویم که تو را خوش آید، نه بادنجان را».
عبید زاکانی، ادیب توانا، در این حکایت به زیبایی چهرهی نازیبای افراد چاپلوس را به تصویر کشیده است؛ کسانی که میکوشند با چرب زبانی، ضد ارزشها را ارزش، بدیها را نیکی، پلیدیها را زیبا یا برعکس نشان دهند و مردم را بفریبند.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «تملق از اخلاق مؤمنان نیست». (2)
2. «ستایش همراه با ارزیابی» که بیان قضاوتی خوشایند از شخصی دیگر یا رفتار اوست: «سعید، عجب پسر خوبی هستی!»
در ستایش قضاوتآمیز، از صفتهای عالی و برتر مثل عالی، حیرتانگیز، فوقالعاده و ... استفاده میشود. چنین ستایشی، به ویژه هنگامی که به شکل یک ارزیابی کلی ستایش آمیز از فرد به کار میرود به ندرت سودمند است:
«کارت عالی بود»؛
«تو همسر فوقالعادهای هستی»؛
«شما یک استاد برجسته و درجه یک هستید».
در این موارد، گوینده برای فرد مقابل توضیح نمیدهد که چرا کارش عالی بود، یا به همسرش نمیگوید که چرا و به سبب کدام یک از ویژگیهایش فوقالعاده است، و یا تفاوت آن استاد با دیگر استادان چیست که به او استاد برجسته و درجه یک میگوید. از این روی، ارزیابیهای بالا چندان سودمند نیستند یا به اندازهی تأیید توصیفی سودمند نیستند و گاهی در فرد مقابل ایجاد اضطراب میکنند و حالت دفاعی او را برمیانگیزند.
3. «تأیید توصیفی» ایجاد فرصتی برای فرد دیگر است که بداند شما برای رفتار اختصاصی او ارزش قایلید. تأیید توصیفی، شامل صفتهای عالی نیست. برخلاف ستایش همراه با ارزیابی، تأییدهای توصیفی به گونهای مثبت بر فرد دیگر تأثیر میگذارند و رابطه را تقویت میکنند.
هدف از تأیید توصیفی، توصیف درست کارها، رفتارها یا مهارتهای عملی طرف مقابل است، نه ارزشیابی شخصیت یا ویژگیهای او؛ مانند: «پنجرهها را طوری تمیز کردی که هیچ لکهای ندارند»!
هر گاه رفتار فردی، اثری مثبت بر زندگی شما گذاشت آن را بر زبان آورید. بگذارید او بداند در نتیجهی اعمالش، حوادث خوبی در زندگی شما رخ داده است؛ به ویژه بین زن و شوهر، بیان این مطلب میتواند به صمیمیت رابطه کمک کند:
«وقتی امروز، به جای من ریحانه را از مهد آوردی، کمک بزرگی به من کردی؛ چون مجبور نشدم کارم را نیمه تمام رها کنم»؛
«وقتی روزهای جمعه، صبحانهی مفصلی آماده میکنی، احساس میکنم خیلی دوستت دارم»؛
«از لباس جدیدی که برایم خریدی خیلی خوشم میآید».
پس از بیان پیام تأییدی - توصیفی خود، سکوت کنید تا فرد دیگر بتواند دربارهی گفتههای شما فکر کند یا به آن پاسخ دهد. بیشتر مردم با دفاع از خود، بازخورد مثبت را کم ارزش میشمارند و جملههایی چون: «چیز مهمی نبود» یا «من کاری نکردم» یا «راست نمیگویی، تو به خاطر من این حرف را میزنی» بر زبان میآورند.
هرگاه رفتار فرد دیگر، اثری مثبت بر زندگی شما گذاشت آن را بر زبان آورید.
برای آنکه به طرف مقابل کمک کنید تا پیام توصیفی - تأییدی شما را دریافت کند، باید آمادهی شنیدن اظهار نظرهای دفاعی او باشید و پیام را دوباره تکرار کنید. (3)
ابراز وجود در دوری از گناه
یکی دیگر از انواع ابراز وجود که کانون توجه روانشناسان نبوده، رفتار جرئتمندانه در گناه نکردن است. از جمله موقعیتهایی که به رفتار جرئتمندانه و شجاعانه (4) نیاز دارد، هنگامی است که زمینهی گناه و معصیت فراهم شده است، اما فرد مؤمن، باید با ابراز وجود و رفتاری جرئتمندانه، به گناه «نه» بگوید؛ بدون اینکه به دیگران بیاحترامی کند یا به حقوق کسی تعرض نماید.برای مثال، یکی از آشنایان شما را به مهمانی دعوت میکند. وقتی وارد میشوید میبینید که مردان و زنان کنار هم نشستهاند و برخی خانمها حجابی بسیار نامناسب و ظاهری مناسب مهمانیهای زنانه دارند. در اینجا شما میتوانید چند رفتار متفاوت داشته باشید:
نخست اینکه بدون هیچ رفتار خاصی شما نیز مثل دیگران در جلسهی مهمانی شرکت کنید و از اینکه حرفی بزنید یا اعتراضی بکنید خجالت بکشید (رفتاری که شایستهی یک فرد مسلمان نیست).
دیگر اینکه مهمانی را ترک کنید. این رفتار به چند شکل ممکن است از شما سر بزند:
الف) از فردی که شما را به مهمانی دعوت کرده، عذر بخواهید و به بهانهای مهمانی را ترک کنید؛ یعنی در حالت ضعف و انفعال، به ترک مجلس مجبور شوید.
ب) روش دیگر اینکه به گونهای بسیار پرخاشگرانه دوست خود را مخاطب قرار دهید که: «اینجا کجاست مرا دعوت کردهای؛ در جمع یک مشت بیدین و لا مذهب و ...».
شما خود میتوانید احساس مهمانهای دیگر را دربارهی دین و مذهب و انسانهای مذهبی حدس بزنید و اینکه آنان چه نگرشی پیدا میکنند؛ زیرا هرچند برخی از آنها در این موقعیت، حکمی شرعی را رعایت نکردهاند و از این جهت گناهنکارند، نباید به آنان تهمت زد یا بیاحترامی کرد. افزون بر آنکه اینگونه صحبت کردن، در اصلاح رفتار اشتباه آنان هیچ تأثیری نخواهد داشت.
ج) راه سوم، روش ابراز وجود است؛ یعنی بدون اینکه شما ضعف نشان دهید یا به دوست خود و مهمانان دیگر بیاحترامی کنید، بگویید: «از شما متشکرم که به من لطف نمودید و دعوتم کردید، ولی با توجه به اینکه برخی خانمها حجاب مناسبی ندارند و دین، به من اجازه نمیدهد که در چنین مجلسی شرکت کنم، اگر امکان تغییر نیست، باید مهمانی را ترک کنم».
بدین ترتیب، هم خود مرتکب گناه نشدهاید، و هم دیگران را از اشتباهشان آگاه ساختهاید. همچنین به گونهای نهی از منکر کردهاید که به کسی بیاحترامی نشده است؛ زیرا گاه برخی افراد به راستی از اینکه رفتاری گناه است آگاه نیستید. برای مثال، فکر میکنند خواهرزن، بر شوهر مَحرم است؛ یا به اشتباه میپندارند برادر شوهر، بر زنبرادر محرم است.
البته همیشه نمیتوان به یک شیوه عمل کرد، بلکه گاهی لازم است با برخوردی جدیتر، نهی از منکر کنیم؛ حتی اگر دیگری ناراحت شود. برای مثال، اگر کسی به شما شراب تعارف کرد، نمیتوانید بگویید: «خیلی ممنون که به من لطف کردید، ولی من نمیخورم»، بلکه باید بگویید: «خوردن شراب حرام قطعی است و هر کس شراب بخورد، باید به او حد شرعی زده شود. شما با چه جرئتی آن را به من تعارف میکنی»؟
بیشتر بخوانید: عزت نفس درروایات
گاهی نیز لازم است بدون اینکه حرفی بزنیم محل گناه را ترک نماییم، و از گناه دوری کنیم؛ مانند داستان حضرت یوسف (علیه السلام) هنگامی که زلیخا همسر عزیز مصر، موقعیت را برای گناه آماده کرد و به حضرت یوسف (علیه السلام) تمایل نشان داد، (5) یوسف (علیه السلام) احساس کرد بیش از این ماندن در آن لغزشگاه خطرناک است و باید خود را از آن محل دور سازد. از این روی، با سرعت به سوی در دوید تا آن را باز کند (6) و از محیط گناه بگریزد. ما نیز گاه باید بدون اینکه حرفی بزنیم یا رفتار دیگری داشته باشیم محیط را ترک کنیم؛ مانند زمانی که با فرد نامحرمی در جایی تنها میشویم یا هنگامی که برای مثال، به عروسیای رفتهایم که در آن موسیقی مبتذل پخش میشود. اگر قدرت بازدارندگی دیگران را نداریم. باید دست کم خودمان مجلس را ترک کنیم.
پس باید با توجه به موقعیت، رفتار مناسب داشته باشیم.
ابراز وجود با مجاهده و استقامت در راه خدا
بسیاری از افراد ویژگیهایی ممتاز دارند، اما در برابر غوغای محیط و هجوم افکار عوام و اکثریت منحرف، بسیار محافظهکار، ترسو و کم جرئتاند، و زود در برابر آنان میدان را خالی میکنند. خداوند متعال میگوید مجاهدان در راه خدا، افزون بر قدرت جسمانی، چنان شهامتی دارند که از شکستن سنتهای نادرست و مخالفت با اکثریتی که راه انحراف را پیش گرفتهاند، و با تکیه بر پرشماریشان، دیگران را به یاد استهزا میگیرند، پروایی ندارند. (7)یکی از موقعیتهای ابراز وجود، بیان و دفاع از باورها و نظرات شخصی است. اگر آن باورها، دفاع از عقاید حق و مجاهده در راه خدا باشد، این ابراز وجود ارزشی دو چندان مییابد و آثار و برکات فراوانی را از آنِ فرد میکند.
خداوند متعال در آیهی 30 سورهی فصلت، (8)، برخی از این آثار و برکات را بیان میدارد: «انسان در اثر ایمان و مقاومت، فرشتگان را به خود جلب میکند». (9)
«مقاومتِ در راه حق، هم خوف از آینده را برطرف میکند (10) و هم حزن و اندوهِ گذشته را». (11)
بالاترین هدیهی آسمانی که فرشتگان برای مؤمنان مقاوم میآورند، آرامش روحی و روانی است؛ (12) زیرا هنگامی که فرد نه دربارهی گذشته حزن و اندوهی دارد، نه از آینده نگران است، بالاترین درجهی آرامش روحی و روانی را دارد.
پس از بشارت دربارهی خوف و حزنی که به آن اشاه شد، در سومین مرحله میگویند: «و بشارتتان باد بر آن بهشتی که به شما وعده داده شده است». (13)
یکی از موقعیتهای ابراز وجود، بیان و دفاع از عقاید و باورهای شخصی است.
نمایش پی نوشت ها:
1. وَ حَرَّمْنَا عَلَیْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَ هُمْ لَهُ نَاصِحُونَ (قصص، 12).
2. لَیسَ مِن أَخلَاقِ المُؤمِنِینَ التَّمَلُّق (میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج12، ص19).
3. ر. ک: رابرت بولتون، روانشناسی روابط انسانی، ترجمهی حمیدرضا سهرابی.
4. امام علی (علیه السلام) فرمودند: «شجاعترین مردم کسی است که بر هوای نفس خود چیره شود» (میرزا حسن نوری، مستدرک الوسائل، ج12، ص 111).
5. وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَ قَالَتْ هَیْتَ لَکَ؛ «همهی درها را محکم بست و گفت: بیا که من در اختیار توام» (یوسف، 23).
6. وَ اسْتَبَقَا الْبَابَ وَ قَدَّتْ قَمِیصَهُ مِنْ دُبُرٍ؛ «هر دو به طرف در دویدند. زن پیراهن یوسف را از عقب پاره کرد». (یوسف 25).
7. فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لاَئِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ (مائده، 54). در روایت است که چون این آیه نازل شد، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به شانهی سلمان فارسی دستی زدند و فرمودند: «هم وطنان تو مصداق این آیهاند» (عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج1، ص 642).
8. «آنان که گفتند: بیشک پروردگار ما خدای یکتاست و بر ایمان پایدار ماندند، فرشتگان رحمت بر آنان نازل شوند [و مژده دهند] که دیگر هیچ ترسی [از وقایع آینده] و حزن و اندوهی [از گذشتهی خود] نداشته باشید و شما را به همان بهشتی که وعده دادند بشارت باد».
9. تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلاَئِکَةُ (فصلت، 30).
10. أَلاَّ تَخَافُوا (فصلت، 30).
11. وَ لاَ تَحْزَنُوا (فصلت، 30).
12. أَلاَّ تَخَافُوا وَ لاَ تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا (فصلت، 30).
13. وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ (فصلت، 30).
صالحی، علی محمد، (1391)، خودی نشان بدهید، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ اول.