مفهوم شهر
شکلگیری مفاهیم و تدوین بنیانهای نظری، همواره از جنبههای حیاتی فعالیت انسانی بودهاند. از مجرای همین کنشها است که ما به کیستی، چیستی، کجایی و حتی چرایی خود در این جهان پی میبریم. نظریهها، نقشههای شناختی برای یافتن راهمان در محیطی پیچیده و متغیر است. ضرورت تدوین و نیاز به نوعی نقشه شناختی، مشخصهی بنیادی انسان است. خوشبختانه ما مجبور نیستیم چنین کاری را از ابتدا آغاز کنیم، زیرا تلاش نسلهایی از متفکران و محققان، ما را در رسیدن به منبعی غنی از ایدهها و سازههای نظری پشتیبانی میکند که میتوان در چهارچوب آنها به این مهم دست یافت. انتخاب چهارچوبهای نظری به هر شکلی آسان نیست، زیرا به هر روی، هر یک از آنها نقاط قوت را با محدودیتها میآمیزند. یک معمار با نگاه به سیمای شهری، میتواند قواعد طرح معماری، ضرب آهنگ بصری و نقاط عطف تاریخی را ارزیابی کند. مهندسان ترافیک به طرح خیابانها، جریان ترافیک و روشهای بهبود مرحلهبندی چراغهای راهنمایی میاندیشند. مورخان به تأمل دربارهی لایههای اشکال شهری میپردازند که طی سالیان بر روی یکدیگر قرار گرفتهاند و در شرایط خاصی فنی، اقتصادی و سیاسی دورهی خود بازتاب مییابند. برنامهریزان شهری نیز به این نکته تأمل میکنند که چگونه میتوان لایهی بعدی را با لایهی موجود به نحوی منطبق کرد که بدون تخریب گذشته، نیازهای آتی را برآورده کند. (هاروی، 1989: 14)شهر در معنای تاریخی خود، نقطهای است که در آن، حداکثر تمرکز قدرت و فرهنگ یک اجتماع محلی متبلور میشود. شهر جایی است که پرتوهای مجزای حیات با دستمایههایی از اعتبار و کارآمدی اجتماعی در آن متمرکز میشود. شهر، شکل و نشانهی روابط منسجم اجتماعی و جایگاه معبد، بازار، کاخ دادگستری و آکادمی است. نظریهپردازی و مفهومسازی از شهر به یک دانش بین رشتهای نیاز دارد. تعریف شهر همواره یکی از دغدغههای اساسی اکثر نظریهپردازان شهری بوده است. شهر مفهوم پیچیده و چندوجهی سازمان اجتماعی محسوب میشود و مطالعهی آن به چشماندازهای نظری مختلفی نیاز دارد. سخن گفتن دربارهی شهر، کاری بسیار دشوار است. شهر ماهیتاً پدیدهای تودرتو، پیچیده، ناهمگن، گسترده و عظیم است. شهر تودهای بزرگ از بناها، آدمیان، مصنوعات، کالاها، رخدادها و حوادث است. این توده، لایههای بسیار متنوعی دارد. از هر دریچهای که به لایههای آن، یعنی نمادها، اشیاء، کالاها و آدمها نگاه کنیم، میتوانیم انبوهی از ایدهها و گزارهها را تولید و عرضه کنیم. پی بردن به این مجموعهی عظیم از کالاها، انسانها و نهادها، کاری بسیار پیچیده و دشوار است. از اینرو، طی قرن اخیر، تمام شاخههای دانش بشری، کموبیش به صورتهای گوناگون در زمینهی شهر تلاش کردهاند. (فاضلی، 1391: 37)
در اینجا دو دیدگاه از شهر که از سوی ریموند ویلیامز (1) (1973) در کتاب کلاسیک روستا و شهر؛ (2) و لوئیز مامفورد (3) (1938) در کتاب فرهنگ شهرها (4) مطرح شدهاند، بررسی میشود. از نظر مامفورد:
«شهر در معنای تاریخی خود، نقطهای است که در آن، حداکثر تمرکز قدرت و فرهنگ یک اجتماع محلی متبلور میشود. شهر جایی است که پرتوهای مجزای حیات با دستمایههایی از اعتبار و کارآمدی اجتماعی در آن متمرکز میشود. شهر، شکل و نشانهی روابط منسجم اجتماعی و جایگاه معبد، بازار، کاخ دادگستری و آکادمی است. در شهر کالای تمدن، تکثیر میشود؛ در آنجا تجربههای انسانی به علائم ماندگار، نمادها، الگوهای رفتاری و دستگاههای نظم ترجمه میشوند. در آنجا مسائل تمدن متمرکز میشود؛ و آیینها و تشریفات هرازگاهی به درام پرجنب و جوش از جامعهای کاملاً ناهمگون و خودآگاه تبدیل میشود. (مامفورد، 1938: 104)».
شیوهی زندگی شهری و روستایی، مشخصههای رفتاری، ارزشها و هنجارها، شیوهی نگرش به جهان، و مناسبات مشترک بین شهرها و روستاها متفاوت است. عصر اجتماعی به درجهی «شهرگرایی» اشاره دارد که همان شیوهی زندگی رایج در شهرها است. اهمیت شهر به عنوان یک نیروی تمدنساز در کنار تسهیل شکلگیری بازار و فعالیتهای اقتصادی معنا پیدا میکند. این تعریف از شهر در تقابل با تعریفی است که ریموند ویلیامز مطرح کرده است:
«ساختمانهای بزرگ مدنیت، سالنهای اجلاس، کتابخانهها، تماشاخانهها و گنبدها؛ و فراتر از اینها، خانهها، شور و هیجان اکثریت مردم با اهداف مختلف. من در شهرهای مختلفی از جمله استکهلم، فلورانس، پاریس و میلان، ایستاده و این احساسات را درک کردهام (Williams, 1973:14)».
هر دو تعریف فوق بر مفهوم شهر به عنوان الگویی از مدنیت و فرهنگ تمرکز دارند، در حالی که مامفورد بر اهمیت کارکردی شهر تأکید دارد، ویلیامز، بیشتر نگاه تجربی به شهر دارد. محیطهای شهری و روستایی اساساً از نظر فضایی با هم متفاوت هستند. تراکمها در شهر بسیار متفاوتتر از محیطهای روستایی است. این تراکمها فقط شامل مردم نبوده و تراکم فعالیتهای اقتصادی، فرهنگی و فراغت را نیز در برمیگیرد. علاوه بر تراکم، تفاوتها نیز در شهرها بیشتر از روستاها است، چیزی که ویلیامز بر آن تأکید دارد. (Stren, 1994: 44).
علاوه بر تعریفهای فوق، تعریف دیگری نیز از سوی لوئیز ورث (5) (1938) مطرح شده است. وی با ارائه تعریف «شهرگرایی عبارت است از یک شیوهی زندگی» (6) نشانههای مهم تمایز محیط شهری را بیان کرد. ورث با این تعریف بر سه ویژگی اندازه، تراکم و ناهمگنی تأکید میکند. اندازهی شهرها، تماسهای صوری و ناپایدار بین مردم را افزایش میدهد؛ تراکم شهرها، تماسهای نزدیک را به روابط اجتماعی غیرصمیمی و با فاصله بدل میکند؛ و ناهمگنی نیز محصول مشخصهی کثرتگرایی فرهنگی و قومی جمعیت شهری است. (Wirth, 1938: 24).
عناصر تمایز شهر از روستا
به طورکلی، سه عنصر کاملاً مشخص در ایجاد تمایز بین شهر و روستا وجود دارد: عنصر اول، عنصر اکولوژیکی (7) است. ملاحظات فضایی یک شهر، با معیارهایی چون اندازه و تراکم جمعیت در ارتباط است. اینجاست که تفاوتهای بیشتر بین کشورها مشاهده میشود؛ برای مثال در ایالات متحده، جمعیت 2500 نفر یا بیشتر، یک مکان شهری است، در حالی که دانمارک، جمعیت 250 نفر یا بیشتر، در هند، جمعیت 5000 نفر یا بیشتر (Davis, 1969)، و در ایران نیز از سال 1389 به بعد جمعیت 3500 نفر یا بیشتر به عنوان شهر تعریف میشود (اداره کل تقسیمات سیاسی وزارت کشور، 1389)عنصر دوم، عنصر اقتصادی (8) است که کارکرد یک ناحیهی شهری و فعالیتهایی را که در یک ناحیه انجام میشود، مدنظر قرار میدهد. در مقایسه با نواحی روستایی، اکثر فعالیتهای اقتصادی در مرکز شهر، پیرامون تولیدات غیرکشاورزی میچرخد. تعریف مبتنی بر کارکردهای غیرکشاورزی، بعد متفاوتتری از تعریف جمعیت- محور را در نظر میگیرد؛ بنابراین علاوه بر فعالیت غیرکشاورزی، شاخصهای تراکم این نوع کارکردها نیز مورد توجه قرار میگیرد. تنوع کارکردهای اقتصادی که در یک مرکز شهری اتفاق میافتد، نه تنها شامل انواع مختلف تولید است، بلکه فعالیتهای آموزشی، سیاسی، اداری، اجتماعی و اقتصادی را نیز در نظر میگیرد.
در نهایت، عنصر سومی که شهر را از روستا متمایز میکند، عنصر اجتماعی (9) است. از این منظر، شیوهی زندگی شهری و روستایی، مشخصههای رفتاری، ارزشها و هنجارها، شیوهی نگرش به جهان، و مناسبات مشترک بین شهرها و روستاها متفاوت است. عصر اجتماعی به درجهی «شهرگرایی» (10) اشاره دارد که همان شیوهی زندگی رایج در شهرها است. در ارتباط با این موضوع، یک سری تفاوتهای محیطی وجود دارد که مشخصهی اجتماعی مراکز شهری را شکل میدهد، نظیر مشخصههایی چون آب لولهکشی شده، برق سراسری، تسهیلات فراغت و سرگرمی، و سایر خدمات و زیرساختها که در نواحی شهری وجود دارند. این ویژگیها اغلب جنبهی مثبتی دارند، هرچند که میتوانند بعد منفی نیز داشته باشند، نظیر جرائم، ترافیک و آلودگیها. (Williams and Zachary, 2001:26).
بنیانهای نظری در مطالعات شهری
مطالب ذکر شده در بالا نشان میدهد که شهر مفهومی چالشبرانگیز است. حال سئوال این است که از طریق کدامین رویکردها باید بر این چالش غلبه کرد؟ از منظر دانلیوی، (11) پنج رویکرد اساسی در مطالعات شهری وجود دارد. این رویکردها عبارتاند از: تحلیل مکانی، (12) مطالعات سیستمهای شهرها، (13) رویکردهای اجتماعی- فرهنگی، رویکردهای نهادی و رویکردهای اقتصاد سیاسی. رویکردهای تحلیل مکانی و سیستمهای شهرها، اساساً متمرکز بر روابط فضایی و مقیاسهای درون و بین شهری بوده، و اصولاً براساس مطالعات جغرافیدانان و اقتصاددانان قابل شناسایی است. رویکردهای اجتماعی- فرهنگی و نهادی عمدتاً از سوی جامعهشناسان، انسان شناسان و دانشمندان علوم سیاسی مطرح شده است. توسعهی اقتصاد سیاسی نیز شامل رویکردهای نئومارکسیستی به شهر است که نسبت دادن مطالعات این رویکردها به یک رشتهی علمی خاص، دشوار است. (Dunleavy, 1082)پادیسون (14) معتقد است که گونهشناسی دانلیوی، مفید بوده اما جامع نیست. به دلیل آنکه از اواخر قرن نوزدهم به بعد، مطالعات نظری مهمی در پژوهشهای شهری انجام شده است. یکی از این رویکردها، رویکرد مدیریتی به شهر است که بر برنامهریزی، بازساخت و سیاستگذاری شهری تمرکز دارد. به علاوه با ایدهی توسعهی جامعهی پست مدرن، مطالعهی شهرها، مسیر تازهای پیدا کرده، قویتر و جدیدتر شده و رویکرد و روششناسی آن، متناسب با شرایط شهرهای کنونی است. در جدول زیر، به بررسی رویکردهای مختلف دربارهی مطالعهی شهر پرداخته شده است. با نگاهی به هر یک از این رویکردها، هدف اساسی، تعیین روشهای مختلف را منعکس میکند. این رویکردها متفاوت بوده و براساس موضوعهای کلیدی که تحلیلهای شهری را پیریزی میکنند، قابل شناسایی هستند.
یکی از این رویکردها، رویکردهای فضایی- اقتصادی است که از میانههای قرن نوزدهم تاکنون توسعه پیدا کرده و در این زمینه میتوان به رویکردهایی چون تئوری مکان کشاورزی از فون تونن (15) (1826)، الگوی ارزش زمین و قابلیتهای مکانی از هورد (16) (1903)، الگوی رشد محلههای مسکونی از همهر هویت (17) (1903)، الگوی توسعهی شهری از گاتمن (18) (1961)، الگوی تجارت زمین شهری از آلونسو (19) (1960) توسعه اقتصادهای شهری جدید از ریچاردسون (20) (1977)، توزیع فضایی شبکههای شهری و مکان مرکزی از کریستالر (21) (1933)، الگوی شبکهی اقتصاد جهانی از فریدمن و ولف (22) (1982) و الگوی شهرهای جهانی از ساسن (23) (1991) اشاره کرد.
بیشتر بخوانید: بازنگری در «سیمای شهری»
رویکرد مهم دیگری که در مطالعات شهری قابل بررسی است، رویکرد اجتماعی- فرهنگی است که از اواخر قرن نوزدهم تاکنون به طور گسترده توسعه پیدا کرده است. از مهمترین رویکردهایی که از منظر اجتماعی- فرهنگی شکل گرفتهاند، میتوان موارد زیر اشاره کرد: رویکرد شهرها به عنوان مراکز فرهنگی از مامفور (1895)، انواع ایدئال اجتماع و جامعه از تونیس (24) (1995)، شهر ایدئال وبر (25) به عنوان عرصهی تمدن و تغییر تاریخی (1905)، تأثیر انطباق ذهنی بر حیات شهری و رفتار اجتماعی از زیمل (26) (1903)، اصول رقابت، توالی و از پارک (27) (1929)، الگوی متمرکز رشد شهری و گسیختگی اجتماعی از برگس (28) (1925)، شهرگرایی به عنوان شیوهی زندگی شهری از ورث (1938)، گسیختگی اجتماعی- فضایی ناشی از صنعتی شدن شهرها از شفسکی و بل (29) (1955)، ماهیت اجتماعی و مفهوم زندگی شهری از سنت (30) (1994)، مطالعات فقر شهری از بوث (31) (1891)، مطالعات قدرت اجتماعات محلی از لیند لیند (32) (1937)، تئوریهای جایگزین توزیع قدرت از یانگ و ویلموث (33) (1962)، تئوری نخبگان محلی از هانتر (34) (1952)، نقش سازمانها در تأثیرگذاری بر رخدادهای اجتماعی از سوی رکس و مور (35) (1967)، و مدل مدیریتگرایی شهری از پال (36) (1970).
یکی دیگر از رویکردهای عمده در بررسیهای شهری، رویکرد نئومارکسیستی است که از دههی 1960 تاکنون مطرح شده و به طور برجسته در مطالعات هاروی (37) (1977) با عنوان تحلیل مارکسیستی از شهر، کوکبورن (38) (1977) با عنوان حکومت شهری به عنوان دولت محلی، و کستلز (39) (1977) با عنوان ایدئولوژی شهری و تضادهای مصرف جمعی قابل مشاهده است.
علاوه بر رویکردهای ذکر شده، رویکردهای دیگری نیز توسعه پیدا کردهاند که از آن جمله میتوان به رویکردهای برنامهریزی و سیاستگذاری شهری اشاره کرد که از اواخر قرن نوزدهم تاکنون توسعه پیدا کردهاند. از مهمترین بنیانهای نظری در این زمینه میتوان به ایدهی آرمانگرایی در طراحی شهر خوب از موریس (1891)، ایدهی باغ شهر از هاوارد (40) (1898)، تئوری و روش برنامهریزی از گدس (41) (1915)، بازساخت پایتختها از چوای (42) (1969)، چشماندازهای از شهر از لوکوربوزیه (43) (1929)، بازساخت شهر در بستر منطقه از فرانک لوید رایت (44) (1935)، شهر و منطقه از دیکنسون (45) (1946)، رویکرد انتقادی از برنامهریزی شهری از جکوبز (46) (1967)، بازساخت اقتصاد و سیاست گذاری شهری از هاروی (1989) اشاره کرد.
رویکرد پست مدرنیستی نیز از جمله رویکردهای اخیر در مطالعات شهری است که از دههی 1980 در بررسیهای شهری متداول شده است. از نظریهپردازان رایج در زمینهی این رویکرد نیز میتوان به رویکرد شهرها به عنوان مراکز شهرها به عنوان مراکز مصرف از مورت (47) (1998)، شهرها و فراغت از هانیگان (48) (1998)، سیمای شهر از گوتدینر (49) (1995)، و بازنمایی شهری از جکوبز (1996) اشاره کرد. (Paddison, 2001:4)
رویکرد |
دورههای اصلی توسعه |
نویسندگان و مباحث اساسی |
رویکردهای فضایی/ اقتصادی |
||
1. رویکرد تحلیل مکانی |
میانههای قرن 19 |
اثرات فاصله از مکانهای بازار شهری نظیر دسترسی در الگوی مکان کشاورزی؛ فون نونن (1826)، الگوسازی عمودی وافقی در طبقات اجتماعی شهرها از کول (1841) |
اوایل قرن 20 |
الگوسازی از ارزشهای زمین شهری، دسترسی و ویژگیها/ قابلیتهای مکانی؛ هورد (1903) |
|
دهههای 1930 تا 1960 |
مطالعات کاربری اراضی شهری؛ نظیر همر هویت (1939) تحت عنوان رشد محلههای مسکونی، و الگوی توسعهی شهری از سوی گاتمن (1961)، توسعه اقتصاد شهری از الونسو (1960) در زمینهی تجارت زمین شهری، برگرفته از تئوری اجارهداری و دسترسی |
|
دههی 1970 تاکنون |
توسعهی اقتصادهای شهری جدید؛ ریچاردسون (1977) |
|
2. رویکرد شبکههای فضایی |
دهههای 1930 تا 1960 |
توزیع فضایی شبکههای شهرها، رتبهبندی و توسعه، تئوری مکا ن مرکزی کریستالر (1933). |
دههی 1980 تاکنون |
الگوی شبکه اقتصاد جهانی، بازساخت اقتصاد شهری، رقابت. |
|
رویکردهای جامعه شناختی |
||
1. رویکرد اجتماعی- فرهنگی |
اواخر قرن نوزدهم |
ماهیت و مفهوم زندگی اجتماعی شهری. |
دههی 1900 تا 1940 |
ایدهی انطباق ذهنی بر حیات شهری و رفتار اجتماعی از زیمل (1903)، مکتب شیکاگو- درک از رقابت بین کاربری زمین وگروههای اجتماعی برای تصاحب فضای شهری با بهرهگیری از ایدههای اکولوژیکی. برگرفته از اصول رقابت، توالی- هجوم از سوی گروهها/ فضاهای شهری باارزش شهری، پارک (1916، 1929)، الگوی متمرکز رشد شهری و گسیختگی اجتماعی، برگس (1925)، پیشگام کار بعدی در حوزهی گسیختگی اجتماعی- فضایی، الگوی «اصول» اندازه، تراکم و ناهماهنگی به عنوان مفهوم شهرگرایی؛ شیوهی زندگی، ورث (1938). |
|
دهههای 1950 و 1960 تاکنون |
توسعهی تحلیل حوزهی اجتماعی. |
|
2. رویکردهای جوامع اجتماعی- سیاسی و مطالعات قدرت در شهر |
اواخر قرن 19 |
مطالعات تجربی از زندگی اجتماعی شهری به ویژه فقر. |
دهههای 1920 تا 1960 |
توسعهی مطالعات اجتماع- محور. |
|
دهههای 1950 تا 1960 |
مطالعات اجتماع- محور، یانگ و ویلموت (1962)، مطالعات قدرت در شهر/ اجتماع اولیه، تئوریهای جایگزین توزیع قدرت. |
|
دهههای 1960 تا 1980 |
الگوی نخبگان محلی از هانتر (1952)، مدل دال از منابع کثرتگرایی/ پراکنده قدرت توسعهی چشماندازی نئو- وبری، نقش سازمانها در تأثیرگذاری بر رخدادهای اجتماعی، مطالعهی رکس و مور (1967)، مدل مدیریت گرایی شهری، کنترل دسترسی بر منابع اصلی، پال (1970) |
|
رویکرد نئومارکسیستی |
دههی 1960 تاکنون |
تأکید بر فرایندهای اجتماعی همسو با توسعهی شهری و شرایط (نابرابریهای اجتماعی رویکردهای جایگزین، نظیر کارکرد تحلیل مارکسیستی از موضوعهای شهری هاروی (1977)؛ حکومت شهری به عنوان دولت محلی، کوکبورن (1977)؛ ایدئولوژی شهری و تضادهای مصرف جمعی، کستلز، (1977)؛ تئوری وابستگی، و فرم و نقش شهرهای مستعمراتی. |
رویکردهای برنامهریزی/ بازساخت/ سیاستگذاری شهری |
اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 |
آرمانگراهای سنتی برنامهریزی، حفاظت از آرمانهای اجتماعی در طراحی شهر «خوب»، موریس (1891)، هاوارد (1898/1945) در زمینهی توسعه باغ شهرها توسعه اولیه از تئوری و روش برنامهریزی، گدس (1915)، بازساخت پایتختها، توسعه و گسترش هوسمان گرایی، چوای (1969). |
دهههای 1920 تا 1950 |
چشماندازهای مدرنیستی از شهر لوکوربوزیه (1929/1947) و (1933/11964)، فرانک لوید رایت (1935) بازساخت شهر در بستر منطقهای آن، طرح منطقهای نیویورک (1922)، طرح لندن بزرگ (1944)، شهر و منطقه، دیکنسون (1946). |
|
دههی 1960 تاکنون |
منتقدین برنامه ریزی شهری، جکوبز (1967)، بازساخت اقتصاد و سیاست گذاری شهری، توسعه کارآفرینی شهری، هاروی (1989)، تحلیل مسکن. |
|
رویکرد پست مدرنیستی |
دههی 1980 تاکنون |
مباحث التقاطی از ایدههای متضاد فرضهای اثبات گرایی، تبیین فرا- تحلیل از نئومارکسیسم، و تئوری و کارکرد برنامهریزی مدرنیستی. مطالعاتی که بر ابعاد زندگی شهری تأکید دارند- شهرها به عنوان مراکز مصرف، مورت (1998)، از نظر فراغت هانیگان (1998)، و از نظر سیمای شهر، گوتدینر (1995)، شهرهای بازنمایی- علائم رمزگذاری شده در محیط که به عنوان متنها خوانا هستند، جکوبز (1966). |
نمایش پی نوشت ها:
1- Williams. R
2- The Country and the City
3- Mumford. L
4- The Culture of Cities
5- Wirth. L
6- Urbanism as a Way of Life
7- Ecological Element
8- Economic Element
9- Social Element
10- Urbanism
11- Dunleavy
12- Locational Analysis
13- Studies of Systems of Cities
14- Paddison
15- Von Thunen
16- Hurd
17- Hoyt
18- Gottmann
19- Alonso
20- Richardson
21- Christaller
22- Friedmann and Wolff
23- Sassen
24- Tonnies
25- Weber
26- Simmel
27- Park
28- Burgess
29- Shefsky and Bell
30- Sennett
31- Booth
32- Lynd and Lynd
33- Yound and Willmott
34- Hunter
35- Rex and Moore
36- Pahl
37- Harvey
38- Cockburn
39- Castells
40- Howard
41- Geddes
42- Choay
43- Le Corbusier
44- Frank Lloyd Wright
45- Dickinson
46- Jacobs
47- Mort
48- Hannigan
49- Gottdiener
ادارهی کل تقسیمات سیاسی وزارت کشور (1389)، ضوابط و مقررات تبدیل روستا به شهر، تهران.
فاضلی، نعمت الله (1391)، فرهنگ و شهر؛ چرخش فرهنگی در گفتمانهای شهری با تکیه بر مطالعات شهر تهران؛ تهران: انتشارات تیسا، چاپ اول.
کاظمیان، غلامرضا؛ صالحی، اسماعیل؛ ایازی، سیدمحمد هادی؛ نوذرپور، علی؛ ایمانی جاجرمی، حسین؛ سعیدی رضانی، نوید؛ و عبداللهی، مجید (1392)، مدیریت شهری؛ جلد اول: مبانی و حوزهها، تهران: انتشارات تیسا، چاپ اول.
مامفورد، لوییز (1938)، فرهنگ شهرها؛ مترجم: عارف اقوامی مقدم، تهران: انتشارات مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری وزارت مسکن و شهرسازی، چاپ اول.
Davis, Kingsley (1969), World Urbanization. Volume I, Basic Data for Cities, Counties, and Regions. Berkeley, CA: Institute of International Studies. University of California.
Dunleavy, P. J. (1982), The scope of urban studies in social science, Units 3/4 Urban Change and Conflict. Milton Keynes: The Open University Press.
Paddison, Ronan (2001), Studying cities. Handbooks of Urban Studies. Sage Publications Ltd. London EC2A 4PU.
Williams, R. (1973), The Country and the City. London: Chatto & Windus.
Stren, R. (1994), Urban research in Africa 1960-92. Urban Studies. 31 (4/5): 729-44.
Wirth, L. (1938), Urbanism as a way of life. American Journal of Sociology.
منبع مقاله :
اسماعیل زاده، حسن، (1395) بنیانهای نظری در مطالعات شهری؛ جلد یکم: مدیریت شهری (با نگاهی بر شرایط ایران)، تهران: تیسا، چاپ اول.