عشق و مستی

دی دامنش گرفتم کی گوهر عطایی شب خوش مگو مرنجان که امشب از آن مایی افروخت روی دلکش شد سرخ همچو اخگر گفتا بس است کم کن تاچند از این گدایی با مدعی مگویید اسرار عشق ومستی تا بی خبر بمیرد در رنج خود پرستی
چهارشنبه، 24 تير 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عشق و مستی
عشق و مستی
عشق و مستی





خواننده : حسام الدین سراج
آلبوم : عشق و مستی
شاعر : حافظ
دی دامنش گرفتم کی گوهر عطایی
شب خوش مگو مرنجان که امشب از آن مایی
افروخت روی دلکش شد سرخ همچو اخگر
گفتا بس است کم کن تاچند از این گدایی
با مدعی مگویید اسرار عشق ومستی
تا بی خبر بمیرد در رنج خود پرستی
عاشق شو ار که روزی کار جهان سرآید
نا خوانده نقش مقصود در کارگاه هستی
سلطان من خدا را زلفت شکست مارا
تا کی کند سیاهی چندین دراز دستی
ای همرهان ویاران گریید همچو باران
تادر چمن نگارا آرند خوش دوایی
منبع: http://www.semital.com




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.