پا به پاي خورشيد
قال الصادق عليه السلام:
(لو ادركته لخدمته ايام حيوتي)
امام صادق عليه السلام درباره حضرت غائب يعني حجت بن الحسن عليه السلام فرمود: اگر زمان او را درك مي كردم و در زمان او به صورت ظاهر بودم تمام عمر به او خدمت مي كردم يا به تعبيري، كمر خدمت براي او مي بستم.
الغيبه النعماني، ص 245
و اين همه، مربوط به نور و ظلمت ظاهري است و قرآن نيز در ارتباط با آن مي فرمايد:
«و جعل القمر فيهن نوراً و جعل الشمس سراجاً» (1) .
نور را معنا و مفهوم ديگري نيز هست كه مورد نظر قرآن و روايات بوده و بسياري از روايات به توضيح، تفسير و ويژگي هاي آن پرداخته، و آن نور، خداست كه «الله نور السموات و الارض» (2) بديهي است كه اين نور با نور مادي تفاوت دارد؛ زيرا خداوند متعال، جسم نيست پس نور بودن او هم جسماني نخواهد بود.
از امام باقر عليه السلام سؤال نمود؛ امام در پاسخ او فرمودند: «اي اباخالد! منظور از «النور» امامان معصوم از آل محمد (صلي الله عليه و آله) هستند كه تا دامنه ي قيامت خواهند بود و سوگند به خدا كه آنان، نوري هستند كه خدا نازل كرده؛ و سوگند به خداي متعال كه آن ها نور خدا در زمين و آسمان اند.» (3)
جابر بن عبدالله انصاري مي گويد: داخل مسجد كوفه شدم و مشاهده كردم كه حضرت اميرالمؤمنين علي (صلوات الله عليه) با انگشتان مبارك خود در حال نوشتن بر روي خاك هستند و تبسمي برلب دارند؛ راز لبخند حضرت را جويا شدم، فرمودند : « در شگفتم از كسي كه اين آيه ي شريف را تلاوت مي كند و به حقيقت آن معرفت ندارد.» عرض كردم : «كدام آيه؟» فرمودند:
«الله نور السموات و الأرض مثل نوره كمشكوة فيها مصباح؛ المصباح في زجاجة؛ الزجاجة كأنها كوكب دري؛ يوقد من شجرة مباركة زيتونة لا شرقية و لا غربية؛ يكاد زيتها يضيء و لو لم تمسسه نار ؛ نور علي نور؛ يهدي الله لنوره من يشآء و يضرب الله الأمثال للناس و الله بكل شيء عليم».(4)
مقصود از «مشكوة» محمد (صلي الله عليه و آله) است و مراد از «مصباح» منم و از «يهدي الله لنوره من يشاء» مهدي (عجل الله فرجه )اراده شده است».
اي عزيز! تا چشم باطن را نگشايي و از خار وخاشاك معصيت به آب توبه شست و شو نكني،محال است كه به ديدار آن نور الهي مشرف شوي . شست و شويي كن و آن گاه طلوع نور را بر قلب خود انتظار بكش.
(لو ادركته لخدمته ايام حيوتي)
امام صادق عليه السلام درباره حضرت غائب يعني حجت بن الحسن عليه السلام فرمود: اگر زمان او را درك مي كردم و در زمان او به صورت ظاهر بودم تمام عمر به او خدمت مي كردم يا به تعبيري، كمر خدمت براي او مي بستم.
الغيبه النعماني، ص 245
1. نور الله
و اين همه، مربوط به نور و ظلمت ظاهري است و قرآن نيز در ارتباط با آن مي فرمايد:
«و جعل القمر فيهن نوراً و جعل الشمس سراجاً» (1) .
نور را معنا و مفهوم ديگري نيز هست كه مورد نظر قرآن و روايات بوده و بسياري از روايات به توضيح، تفسير و ويژگي هاي آن پرداخته، و آن نور، خداست كه «الله نور السموات و الارض» (2) بديهي است كه اين نور با نور مادي تفاوت دارد؛ زيرا خداوند متعال، جسم نيست پس نور بودن او هم جسماني نخواهد بود.
2. يكي از كامل ترين مصاديق «نورالله»
از امام باقر عليه السلام سؤال نمود؛ امام در پاسخ او فرمودند: «اي اباخالد! منظور از «النور» امامان معصوم از آل محمد (صلي الله عليه و آله) هستند كه تا دامنه ي قيامت خواهند بود و سوگند به خدا كه آنان، نوري هستند كه خدا نازل كرده؛ و سوگند به خداي متعال كه آن ها نور خدا در زمين و آسمان اند.» (3)
3. «نورالله» كيست؟
جابر بن عبدالله انصاري مي گويد: داخل مسجد كوفه شدم و مشاهده كردم كه حضرت اميرالمؤمنين علي (صلوات الله عليه) با انگشتان مبارك خود در حال نوشتن بر روي خاك هستند و تبسمي برلب دارند؛ راز لبخند حضرت را جويا شدم، فرمودند : « در شگفتم از كسي كه اين آيه ي شريف را تلاوت مي كند و به حقيقت آن معرفت ندارد.» عرض كردم : «كدام آيه؟» فرمودند:
«الله نور السموات و الأرض مثل نوره كمشكوة فيها مصباح؛ المصباح في زجاجة؛ الزجاجة كأنها كوكب دري؛ يوقد من شجرة مباركة زيتونة لا شرقية و لا غربية؛ يكاد زيتها يضيء و لو لم تمسسه نار ؛ نور علي نور؛ يهدي الله لنوره من يشآء و يضرب الله الأمثال للناس و الله بكل شيء عليم».(4)
مقصود از «مشكوة» محمد (صلي الله عليه و آله) است و مراد از «مصباح» منم و از «يهدي الله لنوره من يشاء» مهدي (عجل الله فرجه )اراده شده است».
اي عزيز! تا چشم باطن را نگشايي و از خار وخاشاك معصيت به آب توبه شست و شو نكني،محال است كه به ديدار آن نور الهي مشرف شوي . شست و شويي كن و آن گاه طلوع نور را بر قلب خود انتظار بكش.
پی نوشت ها :
1- نوح / 16.
2- نور/ 35.
3- كافي، ج 7، ص 194 (محمد كليني، دار الكتب الاسلاميه - تهران).
4- نور/ 35.
/خ