بزرگترین تولیدکننده محصولات پورنوگرافی و ترویج فحشا در جهان
چکیده
آمریکا به عنوان بزرگترین تولیدکننده محصولات مستهجن و پورنوو در جهان شناخته میشود. تنها در این کشور بیش از ۲۶ میلیون وبسایت پورنو وجود دارد که بازدیدکنندگان آن، بعضاً از عدد ۴۰ میلیون نیز فراتر میرود. تنها در سطح اینترنت، صنعت پورنوو آنلاین سریعترین رشد اقتصادی را دارا است؛ این درحالی است که درآمد حاصل از فحشاگری و پورنوو در آمریکا هرساله بیشتر و بیشتر میشود و سهم قابل توجهی از صنعت این کشور را در برگرفته است.
تعداد کلمات 1566/ تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
آمریکا به عنوان بزرگترین تولیدکننده محصولات مستهجن و پورنوو در جهان شناخته میشود. تنها در این کشور بیش از ۲۶ میلیون وبسایت پورنو وجود دارد که بازدیدکنندگان آن، بعضاً از عدد ۴۰ میلیون نیز فراتر میرود. تنها در سطح اینترنت، صنعت پورنوو آنلاین سریعترین رشد اقتصادی را دارا است؛ این درحالی است که درآمد حاصل از فحشاگری و پورنوو در آمریکا هرساله بیشتر و بیشتر میشود و سهم قابل توجهی از صنعت این کشور را در برگرفته است.
تعداد کلمات 1566/ تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
فسادی که آمریکا در جهان درست کرده است، به حدی است که طبق آمار، تنها در سال ۲۰۰۵ در هر ۳۹ دقیقه یک ویدیوی پورنوو در خاک آمریکا تولید شده است. امروزه نیز صنعت فحشا در آمریکا درآمدی بالغ بر ۱۳ میلیون دلار را سالانه نصیب این کشور میکند. اینها تنها گوشهای از فساد سازمانیافتهای است که آمریکا در آن پیشرو است.
آمریکا به عنوان کشوری که در آن پورنوکراسی (حکومت هوای نفس انسان برخویش) رایج میباشد، ناخواسته باعث فروپاشی اخلاقی جامعه خویش شده است. عمق افسارگسیختگی فحشا و زنازادگی در آمریکا به حدی است که باراک اوباما در کتاب جسارت امید، که به قلم خویش نگاشته است، اعتراف میکند که موج زنازادگی در آمریکا به حدی رسیده است که بیش از ۵۰ درصد افراد از پدرحقیقی خود اطلاعی ندارند و این مسئله را برای اداره جامعه آمریکا بحرانی میداند که راه بیرون رفت از آن بسیار مشکل است.
دامنه فحشا در آمریکا به قدری گسترده شده است که تنها در ارتش این کشور، تعداد شکایات مرتبط با آزار جنسی و تجاوز در سال ۲۰۱۲ بیش از ۲۶ هزار پرونده اعلام شده که حدود ۱۴ هزار از موارد آن، یعنی ۵۳ درصد، مربوط به مردان است.
اخیراً نیز مرکز «سانتا باربارا» طی گزارشی اعلام کرد که در هر ۱۰ دقیقه ۱۳ زن آمریکایی مورد تجاوز قرار میگیرند. چنین کشوری با این عمق از فاجعه جنسی، درحالی که از لحاظ اقتصادی نیز در حال فروپاشی میباشد، ادعا میکند که کدخدای جهان است و میخواهد نظم نوین جهانی را بر اساس الگوهای لیبرالی و سبک زندگی آمریکایی تحت لوای جامعه جهانی شکل دهد. لذا در این بخش، نقش آمریکا در گسترش فساد و فحشا ابتدا در قلمرو سرزمین خودش و سپس در جهان را مرور کنیم.
بعد از ظهور انقلاب صنعتی در اروپا، سرمایهداران اروپایی تصمیم گرفتند برای گسترش صنایع و تبلیغ آنها دست به روشهای مختلف بزنند.آمریکا به عنوان کشوری که در آن پورنوکراسی (حکومت هوای نفس انسان برخویش) رایج میباشد، ناخواسته باعث فروپاشی اخلاقی جامعه خویش شده است. عمق افسارگسیختگی فحشا و زنازادگی در آمریکا به حدی است که باراک اوباما در کتاب جسارت امید، که به قلم خویش نگاشته است، اعتراف میکند که موج زنازادگی در آمریکا به حدی رسیده است که بیش از ۵۰ درصد افراد از پدرحقیقی خود اطلاعی ندارند و این مسئله را برای اداره جامعه آمریکا بحرانی میداند که راه بیرون رفت از آن بسیار مشکل است.
یکی از روشهای آسان و پردرآمد برای آنها، استفاده از زنان در تبلیغاتهایشان بوده که این تبلیغاتها را بیشتر در قرن اخیر مشاهده میکنیم که دلیل آن گسترش رسانههای جمعی در دنیا میباشد. بعد از آن زن به یک ابزار تبلیغاتی مهم و پردرآمد تبدیل شد، به طوری که حتی برای تبلیغ کوچکترین و بیارزشترین کالاهای مصرفی، از زنهای زیبا و آرایشکرده استفاده میکنند.
اگر فساد و فحشا در جامعهای گسترش پیدا کند، افراد آن جامعه دغدغهشان، ارضای نیازهای شهوانی (اعم از ثروت اندوزی، شهوات جنسی و...) و آماده کردن بستر ارضای این نیازها در زندگیشان میشود. وقتی بتوانند مردمشان را به سمت بیبندوباری جنسی سوق دهند، آن وقت توانستهاند دغدغه مردمشان را از آگاهیهای اجتماعی و سیاسی به سمت ارضای نیازهای جنسی بکشانند.
سیاستمداران و تئورسینهای آنها برای تمامی سنین از کودک چندماهه گرفته تا نوجوانان و جوانان برنامهریزی کردهاند، کودکانشان را با الگوهای عروسکی مانند «باربی» و «براتز» آموزش دادند؛ چراکه در یک کودک به اولین چیزی که توجه میشود، محبت مادر است و مادر برای یک کودک، الگویی تمامعیار است.
وقتی بتوانند ذهن و حواس کودک را از الگو قرار دادن مادر جدا کنند، آن وقت میتوانند چیزی که در سیاستهایشان هست برای آن کودک پیاده کنند که این امر را در الگوهای عروسکی قرار دهند؛ به این دلیل که یک کودک بیشتر وقت روزانه خود را با سرگرم شدن با وسیلههای بازی صرف میکند.
به این صورت که یک کودک از زمان کودکی تمام توجه و دقتش را معطوف کند به اینکه، بتواند محبتهای مادر را به موجودی یا عروسکی که دارد، انتقال دهد و با آن ارتباط عاطفی برقرار کند. باربی الگوی عروسکی است که در اختیارش میگذارند تا از لحاظ فیزیک بدنی برایش الگو شود. حالا یک قسمت مانده که پازل خود را تکمیل کنند و آن هم الگوی عاطفی و معرفتی برای آن کودک است. این کار با استفاده از تامین کارتونهای مختلف فراهم میشود؛ به این ترتیب که از همان الگوی فیزیکی باربی، در کارتونها و سریالهایشان استفاده میکنند تا کودک با چهره و جسم باربی آشنا شده و وقتی در کارتون یا سریالی، حرکات و رفتارهای باربی (اعم از رفاقتهای بیحدومرز با جنس مخالف، رفتارهای جنسی و بیبندوباریهای اخلاقی) را مشاهده کرد، یک نوع همزادپنداری به او دست دهد که موجب میشود تا در سالهای بعدی زندگی و روش و منش زندگیاش را با الگوی خود، که باربی بوده، تطبیق دهد. وقتی نظام سرمایهداری آمریکایی توانست کودکان را به سمت اهداف خود سوق دهد، در حقیقت توانست نسل آینده کشور را به سمت اهداف خود بکشاند.
در اینجا توجه شما را به آمار رسمی گزارششده در رسانههای آمریکا جلب میکنم:
بنابر آمار رسمی گزارششده، نزدیک به نیمی (۴۶٪) از کل دختران بین ۱۵ تا ۱۹ ساله آمریکایی، دارای سابقه روابط جنسی هستند. در میان دختران ۱۵ ساله و مجرد آمریکایی، فقط ۱۳ درصد رابطه جنسی را تجربه نکردهاند؛ یعنی ۸۷ درصد آنان بدون ازدواج، از سابقه رابطه جنسی برخوردارند و تا سن ۱۹ سالگی فقط از هر۱۰ نفر، ۳ نفر فاقد چنین رابطهای هستند و البته، این رقم طبق گزارشات رسمی است، که همیشه کمتر از واقعیت بیرونی میباشد.
آمریکا به عنوان کشوری که در آن پورنوکراسی (حکومت هوای نفس انسان برخویش) رایج میباشد، ناخواسته باعث فروپاشی اخلاقی جامعه خویش شده است. عمق افسارگسیختگی فحشا و زنازادگی در آمریکا به حدی است که باراک اوباما در کتاب جسارت امید، که به قلم خویش نگاشته است، اعتراف میکند که موج زنازادگی در آمریکا به حدی رسیده است که بیش از ۵۰ درصد افراد از پدرحقیقی خود اطلاعی ندارند و این مسئله را برای اداره جامعه آمریکا بحرانی میداند که راه بیرون رفت از آن بسیار مشکل است.
دامنه فحشا در آمریکا به قدری گسترده شده است که تنها در ارتش این کشور، تعداد شکایات مرتبط با آزار جنسی و تجاوز در سال ۲۰۱۲ بیش از ۲۶ هزار پرونده اعلام شده که حدود ۱۴ هزار از موارد آن، یعنی ۵۳ درصد، مربوط به مردان است.
اخیراً نیز مرکز «سانتا باربارا» طی گزارشی اعلام کرد که در هر ۱۰ دقیقه ۱۳ زن آمریکایی مورد تجاوز قرار میگیرند. چنین کشوری با این عمق از فاجعه جنسی، درحالی که از لحاظ اقتصادی نیز در حال فروپاشی میباشد، ادعا میکند که کدخدای جهان است و میخواهد نظم نوین جهانی را بر اساس الگوهای لیبرالی و سبک زندگی آمریکایی تحت لوای جامعه جهانی شکل دهد. لذا در این بخش، نقش آمریکا در گسترش فساد و فحشا ابتدا در قلمرو سرزمین خودش و سپس در جهان را مرور کنیم.
بعد از ظهور انقلاب صنعتی در اروپا، سرمایهداران اروپایی تصمیم گرفتند برای گسترش صنایع و تبلیغ آنها دست به روشهای مختلف بزنند.آمریکا به عنوان کشوری که در آن پورنوکراسی (حکومت هوای نفس انسان برخویش) رایج میباشد، ناخواسته باعث فروپاشی اخلاقی جامعه خویش شده است. عمق افسارگسیختگی فحشا و زنازادگی در آمریکا به حدی است که باراک اوباما در کتاب جسارت امید، که به قلم خویش نگاشته است، اعتراف میکند که موج زنازادگی در آمریکا به حدی رسیده است که بیش از ۵۰ درصد افراد از پدرحقیقی خود اطلاعی ندارند و این مسئله را برای اداره جامعه آمریکا بحرانی میداند که راه بیرون رفت از آن بسیار مشکل است.
یکی از روشهای آسان و پردرآمد برای آنها، استفاده از زنان در تبلیغاتهایشان بوده که این تبلیغاتها را بیشتر در قرن اخیر مشاهده میکنیم که دلیل آن گسترش رسانههای جمعی در دنیا میباشد. بعد از آن زن به یک ابزار تبلیغاتی مهم و پردرآمد تبدیل شد، به طوری که حتی برای تبلیغ کوچکترین و بیارزشترین کالاهای مصرفی، از زنهای زیبا و آرایشکرده استفاده میکنند.
اگر فساد و فحشا در جامعهای گسترش پیدا کند، افراد آن جامعه دغدغهشان، ارضای نیازهای شهوانی (اعم از ثروت اندوزی، شهوات جنسی و...) و آماده کردن بستر ارضای این نیازها در زندگیشان میشود. وقتی بتوانند مردمشان را به سمت بیبندوباری جنسی سوق دهند، آن وقت توانستهاند دغدغه مردمشان را از آگاهیهای اجتماعی و سیاسی به سمت ارضای نیازهای جنسی بکشانند.
سیاستمداران و تئورسینهای آنها برای تمامی سنین از کودک چندماهه گرفته تا نوجوانان و جوانان برنامهریزی کردهاند، کودکانشان را با الگوهای عروسکی مانند «باربی» و «براتز» آموزش دادند؛ چراکه در یک کودک به اولین چیزی که توجه میشود، محبت مادر است و مادر برای یک کودک، الگویی تمامعیار است.
وقتی بتوانند ذهن و حواس کودک را از الگو قرار دادن مادر جدا کنند، آن وقت میتوانند چیزی که در سیاستهایشان هست برای آن کودک پیاده کنند که این امر را در الگوهای عروسکی قرار دهند؛ به این دلیل که یک کودک بیشتر وقت روزانه خود را با سرگرم شدن با وسیلههای بازی صرف میکند.
به این صورت که یک کودک از زمان کودکی تمام توجه و دقتش را معطوف کند به اینکه، بتواند محبتهای مادر را به موجودی یا عروسکی که دارد، انتقال دهد و با آن ارتباط عاطفی برقرار کند. باربی الگوی عروسکی است که در اختیارش میگذارند تا از لحاظ فیزیک بدنی برایش الگو شود. حالا یک قسمت مانده که پازل خود را تکمیل کنند و آن هم الگوی عاطفی و معرفتی برای آن کودک است. این کار با استفاده از تامین کارتونهای مختلف فراهم میشود؛ به این ترتیب که از همان الگوی فیزیکی باربی، در کارتونها و سریالهایشان استفاده میکنند تا کودک با چهره و جسم باربی آشنا شده و وقتی در کارتون یا سریالی، حرکات و رفتارهای باربی (اعم از رفاقتهای بیحدومرز با جنس مخالف، رفتارهای جنسی و بیبندوباریهای اخلاقی) را مشاهده کرد، یک نوع همزادپنداری به او دست دهد که موجب میشود تا در سالهای بعدی زندگی و روش و منش زندگیاش را با الگوی خود، که باربی بوده، تطبیق دهد. وقتی نظام سرمایهداری آمریکایی توانست کودکان را به سمت اهداف خود سوق دهد، در حقیقت توانست نسل آینده کشور را به سمت اهداف خود بکشاند.
در اینجا توجه شما را به آمار رسمی گزارششده در رسانههای آمریکا جلب میکنم:
بنابر آمار رسمی گزارششده، نزدیک به نیمی (۴۶٪) از کل دختران بین ۱۵ تا ۱۹ ساله آمریکایی، دارای سابقه روابط جنسی هستند. در میان دختران ۱۵ ساله و مجرد آمریکایی، فقط ۱۳ درصد رابطه جنسی را تجربه نکردهاند؛ یعنی ۸۷ درصد آنان بدون ازدواج، از سابقه رابطه جنسی برخوردارند و تا سن ۱۹ سالگی فقط از هر۱۰ نفر، ۳ نفر فاقد چنین رابطهای هستند و البته، این رقم طبق گزارشات رسمی است، که همیشه کمتر از واقعیت بیرونی میباشد.
بیشتر بخوانید: نقش یهودیان در صنعت پورنوگرافی آمریکا
حداکثر سن تجربه رابطه جنسی دختران آمریکایی، ۱۷ سالگی میباشد، درحالی که حداقل سن ازدواج آنها ۲۰ سالگی است و این بدان معنا است که این عده در معرض حاملگیهای زودرس و ابتلا به بیماریهای مقاربتی که شاید یک دهه به طول انجامد، هستند. طبق آمار رسمی در سال ۲۰۰۶ میلادی، تعداد 200 تا 420 سقط جنین توسط مادران ۱۵ تا ۱۹ ساله به ثبت رسیده است و سن به پایان رساندن دوران بارداری زنان ۱۵ تا ۱۹ ساله در این سال به ۲۷ درصد تنزل پیدا کرده است.
دکتر «ویکتورکلاین» با پژوهش بر روی تعداد زیادی از افراد، دریافت که موارد فساد و فحشا مانند فیلمهای مستهجن به سهولت و به وفور در دسترس مردم قرار میگیرد و برخی افراد مبالغ هنگفتی را برای آنها پرداخت میکنند. وی همچنین متوجه شد تماشای شبکههای مستهجن ماهوارهای، نتایج وخیمی مانند رفتارهای جنسی کودکان با خواهران کوچکتر و تجاوز جنسی به آنها را به بار میآورد.
او همچنین دریافت چه بسا بسیاری از متجاوزین، بداخلاقی و یا عمل بدی از آنها به طور واضح سر نزده و فردی موفق از خود در جامعه جلوه دادهاند؛ برای مثال رئیس شرکت و فردی خیرخواه که بعدها مشخص شد او با چاقو یا اسلحه در دو منطقه وینکسوتوسون به زنان تجاوز کرده است و تنها انگیزه این عمل وی تماشای فیلمهای مستهجن و غیر اخلاقی بوده است.
روشهای مختلفی برای این انحراف در این قشر وجود داشت که یکی از آنها آلوده کردن ذهن جوانها به مسائل جنسی و شهوتهای بیمنتها بود که سیاستمداران آمریکایی برای اینکه بتوانند پایههای قدرت خود را در کشورشان محکم کنند و این قشر را از گردونه سیاسی آتی کشورشان دور کنند، دست به این روش ناپسند و زشت زدند، که «آلوده کردن جوانها به مسائل جنسی و اعتیاد» میباشد.
محققی به نام «دیوید ویت» از دانشگاه «اکروناوهایو» به انتشار و گسترش پورنو و فحشا در بین جوانان ۱۶ تا ۲۰ ساله از ۱۹۹۴۰ تا۱۹۹۰ پرداخت و این نتایج حاصل گردید:
زنان | مردان | سال |
20 درصد | 40 درصد | 1940 |
21 درصد | 42 درصد | 1950 |
25 درصد | 60 درصد | 1960 |
45 درصد | 60 درصد | 1970 |
64 درصد | 77 درصد | 1980 |
75 درصد | 88 درصد | 1990 |
درباره زنای افرادِ ازدواجکرده آمده است که ۶۰ درصد از مردان و ۳۵ درصد از زنان، به زنای بعد از ازدواج اعتراف کردهاند. مسلماً با وجود این ارتباطهای جنسی فراوان، انتظار میرود بیماریهای جسمی و روحی فراوانی را مشاهده کنیم؛ برای مثال، بیماری سفلیس که باعث عقیم شدن است و همچنین بیماریهای مغزی در دوران ۱۹۳۰ شایع گردید و این بیماری جز از طریق رابطه نامشروع منتقل نمیشود.
در سال ۱۹۸۱ طبق آمارها ۳۲۵ هزار بیمار مبتلا به سفلیس در آمریکا شناسایی شد و هر ساله 5/2 میلیون جوان، به بیماریهای جنسی مختلف مبتلا میگردند. بنابر آمارها فقط تا سال ۱۹۹۹، 849 تا480 نفر جان خود را به خاطر بیماری ایدز از دست دادهاند و این بیماری در سال ۲۰۰۲ جایگاه پنجم را در لیست علل مرگ افراد بین ۲۵ تا ۴۴ ساله به خود اختصاص داده است. این ارقام حتی از مجموع تعداد کشتهشدگان آمریکا در جنگهای ویتنام و کره هم بیشتر است و در شهرهای نیویورک و لسآنجلس و سانفرانسیسکو، بیماری ایدز علت اصلی مرگومیر دختران و پسران است. آن طور که مشخص است، اولین بار این بیماری در غرب و بین همجنسبازان، خود را نشان داد و در دو شهر سانفرانسیسکو و نیویورک و بعد از آن به زناکاران منتقل شد.
اینها قسمتهایی از سیاستهای پلید سیاستمداران آمریکایی است برای اینکه بتوانند ابتدا بر مردم کشور خود تسلط پیدا کنند و سپس اهداف خود را در کشورهای دیگر جهان پایهریزی کنند.
آمریکا توانست این سیاستهای پلید خود را ابتدا در مردم خود نهادینه کند، و بخش بعدی سیاستها که ترویج و صدور این برنامهها و تفکرات پورنووکراسی در سرزمینها و کشورهای جهان است که به صورت گسترده در برنامههای دولتمردان آمریکایی وجود داشت؛ شواهد این توطئهانگیزیها در تمام سطح جهان کاملاً مشهود است.
منبع: اسرار شیطان (ناگفته هایی از ایالات متحده آمریکا)، صالح قاسمی، تهران، نشر سلمان پاک، 1395.