پيام آور محبت و مجری عدالت
وقايعي كه چند سال بعد در جهان روي داد موجب شد كه كتاب ثم اهتديت توجه پژوهشگران را در مراكز تحقيقي جهان به خود جلب كند. اين كتاب بهسرعت به چندين زبان زنده ترجمه شد و مؤلف آن چند اثر ديگر در همان زمينه منتشر ساخت.
سيد محمد تيجاني سماوي كه خود روزي از سلفيان متعصب و پرتلاش كشور تونس بود با صراحت اعلام كرده بود كه پس از پژوهش و تحقيق بسيار مذهب شيعه اثنيعشري را پذيرفته است. وي يكي از دلايل خود را براي پذيرفتن مذهب شيعه، اعتقاد شيعيان به مهدويت بيان كرده است.
چند سالي گذشت. ناگهان در سراسر جهان گرايشي غير منتظره به دين و مذهب آغاز شد. گرايشي كه جامعهشناسان و پژوهشگران اديان را، در سراسر جهان، دچار حيرت ساخت و در اين ميان تحقيق دربارة مذهب تشيع علوي در رأس پژوهش مراكز تحقيقي قرار گرفت. زيرا اين مذهب بيش از هر دين و آرماني توجه جهانيان را به خود جلب كرده بود. در سالهاي بعد افراد و گروههايي از مسلمانان اهل تسنن در آفريقا، اروپا و آمريكا اعلام كردند كه تشيع را اسلام راستين ميدانند و به آن گرويدهاند. از پنج سال قبل تبليغات وسيعي در جهان بر ضد مباني اعتقادي تشيع و مخصوصاً انديشه و اعتقاد به مهدويت از دو گروه «مسيحي ـ صهيونيستي» و «سلفيان» آغاز گرديد. اين دو گروه كه در ظاهر باهم دشمني دارند با استفاده از چند حديث شبههناك و مجعول در رسانهها و سايتهاي تبليغاتي خود اينطور تبليغ ميكنند كه مهدي يا امام زماني كه شيعيان منتظر او هستند عنصري خشونتطلب، نژادپرست، خونريز، انتقامجو و ضد عرب است.
پاسخ به اين تبليغات دروغين بسيار ضروري است و ما قبل از اينكه با ذكر مدارك دقيق و انكارناپذير به اين اتهامات پاسخ دهيم نگاهي ميافكنيم به گفتههاي پيامبر اسلام(ص) و امامان(ع) درباره حضرت مهدي(عج):
حضرت محمد(ص) دربارة حضرت بقيةالله ميفرمايد:
الف) حضرت بقيةالله به هنگام ظهور، بر فراز منبر نشسته، با مردم پيمان ميبندد كه همانند سيره من با آنها رفتار كند.2
ب) او مردي از تبار من است. بر اساس سنت من پيكار ميكند، چنانكه من بر اساس وحي پيكار نمودم.3
ج) او قدم جاي پاي من ميگذارد و هرگز از آن خطا نميكند.4
د) مهدي(عج) از فرزندان من، همنام من و همكنية من است.5
او در خلقت و سيرت شبيهترين مردمان است به من.
امامان شيعه نيز بارها از سيره حضرت مهدي(عج) سخن گفتند. امام باقر(ع) فرمود: او همانند سيره پيامبر رفتار ميكند.6
و امام صادق(ع) فرمود:
پيروي او از سنت پيامبر است. او براي هدايت مردم بر اساس سيره پيامبر رفتار ميكند.7
و سيره پيامبر بر اساس محبت و مهرورزي بوده است.
در سورة آلعمران دربارة او و خطاب به وي آمده است:
«اي پيامبر به موجب رحمت و لطف الهي، تو نسبت به مردم مهربان بوده و اخلاق نرم و ملايمي داري و اگر درشتخويي سنگدل بودي همه از دورت پراكنده ميشدند. پس با آنها هميشه با بردباري و حلم و حُسن خلق رفتار كن. برايشان آمرزش بخواه. در كارها با ايشان مشورت نما و آنگاه كه بر كاري تصميم گرفتي توكل بر خدا كن. زيرا كه خداوند توكلكنندگان بر خويش را دوست دارد.»8
ترديدي نيست كه حضرت مهدي(عج) مانند ديگر امامان شيعه در قلة رحمت و محبت جاي دارد. او گنجينه ارزشمند كرامت و مُبلّغ مكتبي است كه شعار جاودانياش ستايش خداوندي است كه «رحمان» و «رحيم» است.
حضرت مهدي(ع) پاكيزهترين خلق خدا، معدن لطف و صفا و پرچمدار عدالتخواهي است. پس چگونه اين پيامآور آزادي و رهايي انسان ميتواند پرچمدار خشونت باشد؟!
دشمنان آزادي و كرامت انساني كه تلاش ميكنند تشيع را عامل خشونت نشان دهند به چند روايت ضعيف توسل ميكنند و آن را در سايتهاي اينترنتي به چند زبان به نمايش ميگذارند.
پيامبر اكرم ستايش خداوندي را تبليغ ميكرد كه «رحمان» و «رحيم» است و قرآني كه پيامبر اسلام بهعنوان وحي الهي به انسانها هديه كرد ظهور حضرت مهدي(عج) را مژده داد و اين پيامآور مهر از صالحان و پاكان خواهد بود (سورة انبياء، آيه 5)، صالحاني كه اعمالشان نيك است (سورة نور، آيه 55).
پيامبر(ص) بارها از ويژگيهاي حضرت مهدي(عج) سخن گفت و فرمود:
«صورتش همانند صورت من و سيرتش همانند سيرت من است» و سيرت حضرت محمد(ص) هرگز بر اساس انتقامجويي و خشونت نبود. بهعنوان مثال:
در روز فتح مكه چون سپاهيان اسلام وارد مكه شدند، سعد بن عباده پرچمدار انصار با صداي بلند فرياد ميكشيد كه: اليوم يوم التلحمه، يعني امروز روز جنگ و درگيري است. چون اين شعار به گوش پيامبر اسلام حضرت محمد(ص) رسيد، فرمود: چنين نيست. اليوم يوم المرحمه، يعني امروز روز عفو، رحمت و بخشايش است.
قبل از فتح مكه، در جنگ احد نيز هنگامي كه نيروهاي مسلمان تحت فشار قواي كفار قرار گرفتند، گروهي از نيروهاي اسلام نزد پيامبر رفتند و گفتند: يا رسولالله(ص) بر نيروهاي كفر نفرين كن. حضرت فرمود: چنين چيزي را از من نخواهيد. من براي لعنت و نفرين مبعوث نشدهام، من براي هدايت آمدهام. آنچه كه اينان (كفار) انجام ميدهند از روي جهالت و ناداني است. ما بايد از خدا بخواهيم كه هرچه زودتر هدايت شوند.
امام حسن عسكري(ع) دربارة فرزندش بارها فرمود: «او شبيهترين مردم است به رسول خدا؛ هم در صورت و هم در سيرت.» و همچنين فرمود: «او قائم اهل بيت و مهدي امت من است. او در صورت و در رفتار و گفتار شبيهترين مردمان است به من.»9
از روايات متواتر بين شيعه و سني فهميده ميشود كه حضرت مهدي(عج) پس از قيام، به كتاب خدا و سيرة پيامبر اكرم(ص) عمل ميكند و در اين دو نهتنها نژاد، جنس و قوميت، بلكه ملاك در آن ارزشهايي همچون ايمان ما عمل صالح، تقوا و علم است. قرآن كريم صريحاً ميفرمايد: إنّ أكرَمَكُمْ عِنداللهِ أتقيكيمْ10 (همانا گراميترين شما نزد خداوند باتقواترين شما است)
جلالالدين السيوطي در تفسير الدر المنثور في التفسير بالماثور نقل ميكند كه حضرت محمد(ص) در خطبه وداع در ايام تشويق فرمود: «اي مردم آگاه باشيد كه خداي شما يكي است. آگاه باشيد كه هيچ عربي بر عجم و هيچ عجمي بر عرب و نيز هيچ سياهپوستي بر سرخپوست... برتري و فضيلت ندارد مگر به تقوا...»11
درحاليكه احاديث بسيار بر اين نكته تأكيد ميكنند كه حضرت مهدي(ع) براي احياي تعاليم اسلام و پيامبرش ظهور ميكند و پا جاي پاي پيامبر ميگذارد، دستگاههاي تبليغاتي صهيوني و سلفي (وهابي) بر چند حديث شبههناك دروغپردازاني نظير محمد بن علي كوفي، احمد بن ايادي و علي بن ابيحمزه بطائني تأكيد ميورزند تا پيامآور محبت را، به دروغ، گسترشدهندة خشونت معرفي كنند.
درحاليكه پيامبر اسلام و امامان همه عرب هستند، بطائني اين روايت را جعل كرده است كه: «... قائم به سوي كوفه ميرود و به خونريزي مشغول شده و هفتاد قبيله از قبايل عرب را ميكشد.»
و شخص ديگري به نام «رفيد» در روايت ديگري از سختگيري امام مهدي نقل ميكند كه حتي كودكان را نيز به خنده واميدارد:
«... زماني كه قائم خيمهها را در مسجد كوفه برپا ميدارد و سپس براي مردم برنامهاي نو بر اساس امري جديد ارائه ميدهد و بر اعراب سختگير ميباشد...»12
اين احاديث با صدها روايتي كه از مهرورزي و محبت امام مهدي(عج) به همة انسانها سخن ميگويند تعارض دارد. در كتاب منتخبالاثر (ص 152) آمده است كه روزي امام علي(ع) از رسول اكرم(ص) پرسيد: آيا مهدي(عج) از ما اهل بيت است؟
رسول اكرم(ص) پاسخ داد:
«آري مهدي از ماست. خداوند همانگونه كه دين را به وسيله ما آغاز نمود، به وسيله او به اتمام ميرساند. مردم به دست ما خاندان از شرك رهايي يافتند و پس از پايان گرفتن فتنههاي دشمنان، ميان مردم الفت و صميميت ايجاد شد. وظيفه ما از آغاز، برداشتن كينهها و عداوتها بوده است»
و آيا اين مهدي(عج) كه رسول اكرم(ص) بدينگونه از او سخن ميگويد و ميآيد تا كينهها و عداوتها را از بين ببرد، همان كسي است كه ميآيد تا بر اعراب سختگيري كند؟!
رسول اكرم(ص) در جاي ديگر فرمود:
«[مهدي] عدالت را در پهنة گيتي ميگستراند و صفا و صميميت صدر اسلام را به آنها بازميگرداند.» (منتخبالاثر، ص 478)
يكي ديگر از جاعلان حديث دربارة حضرت مهدي(عج)، كه تلاش كرده است از پيامآور عشق و محبت و انساندوستي يعني حضرت مهدي(عج) چهرهاي بسيار خشن نشان دهد، محمد بن علي كوفي است كه ما در اينجا به يك روايت مجعول از او اشاره ميكنيم و اگر فرصتي ديگر به دست آمد چهره او را كه يك جمال بيشرم است كاملتر به خوانندگان نشان خواهيم داد.
مرحوم نجاشي در كتاب رجال (ص 332)، محمد بن علي كوفي را شخصي «فاسد العقيده» معرفي ميكند كه «به هيچ چيز او نميشود اعتماد كرد» و به علت غلو دربارة ائمه اطهار(ع) او را از قم بيرون كردند. احاديث جعلي او كه متأسفانه مورد استفاده دشمنان تشيع قرار گرفته بسيار هولناك است. او يك حديث دروغين از زراره و از قول امام باقر(ع) نقل ميكند كه با تمام احاديثي كه از آن امام همام نقل شده در تعارض كامل قرار دارد. و اين متن آن حديث شگفت است. زراره ميگويد:
«از امام باقر(ع) پرسيدم: آيا قائم از سيره پيامبر پيروي ميكند؟ فرمود: خير، او هرگز به سيره آن حضرت رفتار نميكند. گفتم: چرا جانم به فدايت؟!
فرمود: رسول خدا در ميان امت با ايجاد الفت ميان مردم رفتار نمود، امّا قائم ما با كشتار رفتار ميكند. در نامهاي كه در دست است، به او امر شد كه كشتار را پيشه سازد و توبة احدي را نپذيرد. واي بر كسي كه با او به دشمني برخيزد.»13
علي بن ابيحمزه بطائني نيز از قول امام صادق(ع) روايتي درباره امام مهدي(عج) نقل ميكند كه هر انسان آگاهي متوجه جعلي بودن آن ميشود. او مينويسد امام صادق(ع) فرمود: «چون قائم(عج) خروج كند، در ميان او، عرب و قريش، چيزي جز شمشير نباشد. از آنها جز شمشير دريافت نكند و به آنها جز شمشير ارزاني ندارد... شيوه زندگياش جز شمشير و مرگ در زير ضربات شمشير نميباشد.»
هولناكترين خبر جعلي را احمد بن محمد ايادي نقل ميكند كه ميگويد: قائم بهقدري آدم ميكشد كه خون به ساق پاي او ميرسد.
به راستي چه بايد كرد؟
«اينها قطرهاي از اقيانوس، مشتي از خروار و اندكي از بسيار احاديث غير قابل اعتماد و استنادي است كه توسط شيادان، دروغپردازان، بدعتگذاران، دوستان نادان و دشمنان كاردان جعل و نقل شده است كه ما صرفاً براي آگاهي دوستان آگاه، شيعيان دردآشنا، منتظران درد هجران كشيده و چشم به راهان شيفته و شيداي يوسف زهرا، حجت خدا، محبوب دلها، معدن جود و سخا، مظهر رحمت و رأفت خدا، احياگر سنت و شريعت رسول خدا(ص)، يكتا مصلح جهان از عترت طاها، حضرت وليعصر، ناموس دهر، امام زمان(عج) همراه با نقد و بررسي تقديم گرديد تا عزيزان با ديدن يك يا چند حديث در يك كتاب معتبر يا مشهور، تصور شيوه رفتاري خشونتآميز در سيرة آن امام رئوف و مهربان نكنند.»14
و در اين دوران كه سلفيان (وهابيان) پيكاري سخت بيرحمانه را بر ضد تشيع و شيعيان ادامه ميدهند بر اديبان و نويسندگان لازم است كه بدون آشنايي كافي با مباني بنيادي مكتب اسلام و حديثشناسي در آثار خود به نقل احاديث و اخبار راجعبه حضرت مهدي(عج) نپردازند؛ زيراكه در بسياري از مواقع ضرباتي كه دوستان نادان بر عقيده، مكتب و آرماني وارد ميآورند از ضربات دشمنان كاردان مصيبتبارتر است.
پي نوشت :
1. كتاب ثم اهتديت با عنوان آنگاه هدايت شدم توسط آقاي سيد جواد مهدي به فارسي ترجمه شد. اهل سنت واقعي، همراه با راستگويان، از آگاهان بپرسيد از ديگر آثار مشهور سيد محمد تيجاني است كه به فارسي ترجمه و منتشر شده است.
2. الارشاد، تأليف شيخ مفيد، ج 22، ص 382.
3. عقدالدرر في اخبار المنتظر، تأليف مقدسي، ص 17.
4. فتوحات مكيه، ج 3، ص 333.
5. كمالالدين و تمام النعمه، تأليف شيخ صدوق، ج 1، ص 282.
6. تهذيبالاحكام، ج 6، ص 154.
7. كمالالدين، ج 2، ص 35.
8. سورة آلعمران، آية 159.
9. كفايةالاثر، تأليف الخزاز القمي الرازي، ص 11.
10. سورة حجرات، آية 13.
11. «يا ايها الناس، الان ان ربكم واحد، الا ان ابكم واحد. الا لافضل لعربي علي عجمي و لاعجمي علي عربي ولا لاسود علي احمر... الا بالتقوي» (تفسير الميزان علامه طباطبايي، ج 18، ص 334 ، به نقل از تفسير درالمنثور).
12. نويسندگان كتاب ارزشمند موعود اديان اين احاديث را از قول بطائني و رفيد نقل كرده و به تفصيل پاسخ آن را دادهاند. (ص 161 ـ 162)
13. استاد علياكبر مهديپور در مقالة ارزشمند «بررسي چند حيث شبههناك دربارة عدالت آفتاب عالمتاب»، فصلنامه علمي ـ تخصصي انتظار موعود، شماره 14 (زمستان 68) به تفصيل درباره محمد بن علي كوفي، جعّال بزرگ احاديث، بحث كرده است.
14. نشريه انتظار موعود، سال 4، شمارة 14.
/س