اهل حق، که در میان خودشان به پارسایان نیز شهرت دارند، فرقهای عرفانی مسلکاند، که امروزه در منطقه صحنه، در اطراف کرمانشاه، ساکناند. ایشان از جمله فرقههایی هستند که به تناسخباوری شهرهاند. بنابر باورهای آنان، که تقریباً فقط در آثار خاندان الهی، یکی از چندین خاندان با سلسلههای این فرقه، منعکس[1] است، موجودات در سیر کمال خود دستخوش تناسخ یا «دونادون» (نامی که ایشان برای تناسخ مورد نظر خود به کار میبرند)[2] میشوند. بنابراین، نظریه تناسخ در مذهب اهل حق زیر مجموعه نظریه سیر کمال موجودات است، و از همین رو، برای آنکه دچار بدفهمی نشویم، لازم است این نظریه را در آن فضا مورد بررسی قرار دهیم.
تعداد کلمات: 1311 / تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
بنابر جهانشناسی اهل حق، عالم دو ساحت یا دو مرتبه دارد: مرتبه علّی، و مرتبه فوق علّی. در مرتبه علّى قانون علّیت حاکم است، اما موجودات مرتبه فوق علی از جبر علّیت آزاد و مختارند. عالم علّی شامل همه موجودات مادی، یعنی کل کیهان، برزخهای کرات، و بخشی از عوالم معنوی ابدی است. همه موجودات دارای روحاند، اما روح موجودات عالم على مادی، و روح موجودات عالم فوق علّى مجرد است. موجودات تحتتأثیر دو نیرو سیر میکنند: یکی نیروی جاذبه فوق علّی، که از جانب مبدأ کل و مصدریت الاهی صادر میشود و همه موجودات را به سوی خود امی کشد، و دوم، نیروی جاذبه علّی که فقط در جهان علی حاکم است و موجودات این مرتبه از جهان را به صورت جبری اداره میکند. حرکت صعودی موجودات به سوی مبدأ کل حرکت سیر کمال است. سیر کمال در موجودات علّی به صورت جبری و در اثر غلبه نیروی جاذبه فوق على بر نیروی جاذبه علّى صورت میگیرد، و در نتیجه این سیر، مثلاً گروهی از جمادات به گیاه و یا گروهی از گیاهان به حیوان تبدیل میگردند. به باور اهل حق، سیر کمال در عالم علّی به صورت گروهی انجام میگیرد. در آخرین مرحله از کمال در عالم علی، گروههای حیوانی تشخص یافته به افراد بشری تبدیل میشوند. نر، ماده، یا مخنث شدن بشر بسته به چگونگی توازن بین تعداد گروه حیوانات نر و مادهای است که در تشکیل فرد بشری دخالت دارند. برای مثال در آدمهای مخنث تعداد مساوی از حیوانات نر و ماده گرد هم آمده و به بشر تبدیل شدهاند.
بنا به این گزارش، از دیدگاه اهل حق، روح در هر بازگشت، بسته به اعمال گذشتهای که انجام داده است، با جسم و روحی که متناسب با وی است ارتباط مییابد، و حتی ممکن است به عنوان تنبیه مدتی را با ارواح حیوانات یا گیاهان و جمادات مرتبط گردد. خاطرات زندگانیهای گذشته بجز در سه مورد فراموش میشود:
۱. در برخی افراد تا چهل روز یا کمی بیشتر، تا زمانی که رشد فکری آغاز نشده است.
۲. در کسانی که به قالب غیر انسانی در آمدهاند، برای تنبیه ایشان.
3. در مورد کسانی که یادآوری آن خاطرات ضرری به سیر کمال آنها نمیزند. بنا به این باور، هم امکان تعویض روح در طول یک زندگی هست، و هم امکان ارتباط همزمان چند روح با یک جسم.
اگر روح پس از پایان پنجاه هزار سال به کمال خود رسیده باشد، با پیش از آن به کمال برسد، برای او جداگانه قیامت برپا میشود و به عوالم بعدی منتقل میگردد، اما اگر به کمال نرسیده باشد، مطابق اعمال نیک با بدی که انجام داده است، تا ابد در بهشت یا جهنم میماند. بنابراین، در این دیدگاه تناسخی، برخلاف برخی دیگر، بهشت و جهنم و قیامت و حتی برزخ نفی نمیشود. اما، به باور ایشان، بهشت صرفاً پاداش کار نیک کسانی است که برای پاداش دست به کار میزنند، و ارتباطی با کمال ندارد. این را هم باید افزود که خصوصیاتی مانند برخی ویژگیهای اخلاقی روح بشری در روح فوق على باقی میماند. ارتباط روح فوق على باعالم علی به سه طریق صورت میپذیرد: ۱. اتحادی، ۲ ادخالی، ۳. اتصالی.[3]
بنابراین، در این منظومه دینی تناسخباور، دو سیر تناسخی تشخیص داده میشود، یکی از پایین به بالا، که از جمادات تا انسان خاکی ادامه مییابد و وضعیتی جبری و علی دارد، و یکی از بالا به پایین، که اگرچه به ظاهر آگاهانه است، اما باز هم الزامی و غیر اختیاری است. نکته جالب توجه در این گزارش این است که تقریباً پاسخ تمام پرسشهایی را که از یک نظریه تناسخی انتظار میرود (حتی اگر قابل نقد هم باشد) در آن میتوان یافت.
منبع:
[1] . خاندان الهی، پیروان حاجی نعمت الله جیحون آبادیاند، که معتقد بود حق بر وی تجلی کردهاست، و به این حجت، با وجود اینکه جزء ده خاندان اصلی (به مثابه سلسلههای راست کیش در میان اهل حق) نبود، مریدنی گرفت. پس از وی رهبری این خاندان به فرزندش، نور على الهی، رسید. وی با انتشار کتابهایی، از جمله کتاب برهان الحق، برای اولین بار عقاید اهل حق را که نزد ایشان همچون اسرار مگو کتمان میشود، فاش ساخت و از همین بابت مورد انتقاد شدید دیگر پیروان اهل حق قرار گرفت. از همین سبب راه ورود به عقاید اهل حق تقریباً محدود به همین آثار است، بنابراین، در این جستار اگر از عقاید اهل حق سخن میگوییم، به همین بخش از فرقه اهل حق نظر داریم. (برای مطالعه بیشتر درباره تاریخ و عقاید این فرقه بنگرید به: چاووشی، ۱۳۸۶)
[2] . دون لفظ ترکی است به معنای جامه. اهل حق دونبه دون شدن را به جای سجام به جامه شدن به کار میبرند. (خواجه الدین، ۱۳۶۲، ۱۴)
[3] . آنچه در اینجا از نظریه اهل حق در باب تناسخ یاد شد، همه برگرفته از گزارش روح الله چاووشی از منابع خاندان الهی بود. (چاووشی، ۱۳۸۷) وی در این گزارش از منابع اصلی نصریها استفاده کرده و از این بابت اطلاعات ارزنده و قابل اعتمادی را در اختیار نهاده است. منابع یاد شده عبارت است از: الامی، بهرام، راه کمال، فرزاد یمنی، انتشارات جیحون، چاپ هشتم، ۱۳۸۲؛ الامی، بهرام، مبانی معنویت فطری، ملیکا ماهرن، فرزاد یمینی، انتشارات درودی، ۱۳۷۶؛ الاهی، بهرام، معنویت یک علم است، فرزاد یمینی، انتشارات جیحون، چاپ اول ۱۳۸۰؛ الامی، نورعلی، آثار الحق، بهرام الامی، نشر توسط مؤلف، جلد اول و دوم، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ الامی، نورعلی، برهان الحق، ناشر مؤلف، چاپ هشتم، ۱۳۷۳؛ الاهی، نورعلی، معرفت الروح، انتشارات جیحون، چاپ چهارم، ۱۳۷۹؛ جیحون آبادی، حاجی نعمت الله، شاهنامه حقیقت: حق الحقایق، نورعلی الامی، نشر توسط مؤلف، چاپ اول، ۱۳۶۳. در این کتاب عقیده به حلول و تناسخ در اشعاری مطول بیان شده است. مطالب بیشتر درباره اهل حق را بخوانید در بهرامی، ایرج، أسطورة اهل حق، مقدمه دکتر عبدالحسین نوایی، تهران، نشر آتیه، ۱۳۷۸؛ و سلطانی، محمد علی، تاریخ خاندانهای حقیقت و مشاهیر متأخر أمل حق در کرمانشاه، تهران، نشر سها، ۱۳۸۱ و خواجه الدین، سرسپردگان، تهران، کتابخانه منوچهری، ۱۳۶۲؛ و نیز خدابنده، عبدالله، شناخت فرقه امل حق، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۲.