نگاهی به شخصیت و احداثات ستی فاطمه؛ بانوی تیموریِ یزد
چکیده
شهر یزد با توجه به شرایط آب و هوایی خاص مناطق خشک و بیابانی از دیرباز مردمان سخت کوشی را در خود پرورش داده است. زنان نیز به نوبهی خود از این قاعده مستثنی نبودهاند، اما به دلیل محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی به نسبت مردان کمتر در عرصهی تاریخ نامی از آنان بر زبان آمده است. در این بین زنانی نیز بودهاند که هم ردیف مردان در جامعه متجلی شده و احداثاتی را از خود به جا گذاشتهاند. یکی از این افراد بیبی فاطمه خاتون ملقب به ستی فاطمه بود که از بانوان نیکوکار قرن نهم هجری در یزد به شمار میآید.
ستی فاطمه علاوه بر اینکه همسر امیر جلالالدین چخماق شامی؛ حاکم یزد در عصر تیموری بود، خواهر گوهرشاد خاتون همسر شاهرخ تیموری است که این نسبت و پیوند خانوادگی خود بر اقتدار وی به عنوان یک مشاور امین در رونق یزد، به همراهی همسرش پرداخت و همچون خواهرش گوهرشاد به ساخت بناهای عامالمنفعه و احداثات زیادی در این خطه کویری دست زد، به گونهای که نام خود را در زمره زنان روشنفکر و فعال در برگی از صفحات تاریخ یزد به یادگار گذاشته است.
در این پژوهش سعی بر آن گردیده است که علاوه بر معرفی شخصیت ستی فاطمه به آثاری که امروزه از خود برجای گذاشته و مهمتر از همه مقبرهای که در زمان حیات برای خود ساخته و به نوعی الگویی منحصر از ویژگی عصر تیموری است، پرداخته شود.
تعداد کلمات: 2588/ تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
شهر یزد با توجه به شرایط آب و هوایی خاص مناطق خشک و بیابانی از دیرباز مردمان سخت کوشی را در خود پرورش داده است. زنان نیز به نوبهی خود از این قاعده مستثنی نبودهاند، اما به دلیل محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی به نسبت مردان کمتر در عرصهی تاریخ نامی از آنان بر زبان آمده است. در این بین زنانی نیز بودهاند که هم ردیف مردان در جامعه متجلی شده و احداثاتی را از خود به جا گذاشتهاند. یکی از این افراد بیبی فاطمه خاتون ملقب به ستی فاطمه بود که از بانوان نیکوکار قرن نهم هجری در یزد به شمار میآید.
ستی فاطمه علاوه بر اینکه همسر امیر جلالالدین چخماق شامی؛ حاکم یزد در عصر تیموری بود، خواهر گوهرشاد خاتون همسر شاهرخ تیموری است که این نسبت و پیوند خانوادگی خود بر اقتدار وی به عنوان یک مشاور امین در رونق یزد، به همراهی همسرش پرداخت و همچون خواهرش گوهرشاد به ساخت بناهای عامالمنفعه و احداثات زیادی در این خطه کویری دست زد، به گونهای که نام خود را در زمره زنان روشنفکر و فعال در برگی از صفحات تاریخ یزد به یادگار گذاشته است.
در این پژوهش سعی بر آن گردیده است که علاوه بر معرفی شخصیت ستی فاطمه به آثاری که امروزه از خود برجای گذاشته و مهمتر از همه مقبرهای که در زمان حیات برای خود ساخته و به نوعی الگویی منحصر از ویژگی عصر تیموری است، پرداخته شود.
تعداد کلمات: 2588/ تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
نویسنده: نغمه قدوسی (1)
مقدمه
یزد اگرچه در طول تاریخ هیچگاه مرکز حکومت منسجمی نبوده است، اما اوج و فرودهای فراوانی در تاریخ آن دیده میشود. چنانچه اوج شکوفایی معماری آن را میتوان در دوران آلمظفر و تیموری جستجو کرد. در این بین زنان علاوه بر تقویت بنیان خانواده، با توجه به آزادیهای اجتماعی آن دوران که به تفصیل به آن پرداخته میشود، برخی خود به عمران و آبادانی میپردازند.
بیبی فاطمه خاتون یکی از زنانی بود که اگرجه نام وی در تاریخ ایران نیامده است، اما در خطه یزد و آبادانی این دیار، نام او ماندگار است. در این مقاله ضمن معرفی این شخصیت دلایل اقتدار وی نیز بررسی میشود.
بیبی فاطمه خاتون یکی از زنانی بود که اگرجه نام وی در تاریخ ایران نیامده است، اما در خطه یزد و آبادانی این دیار، نام او ماندگار است. در این مقاله ضمن معرفی این شخصیت دلایل اقتدار وی نیز بررسی میشود.
بیبی فاطمه خاتون و همسرش
فاطمه خاتون ملقب به ستی فاطمه یا فاطمه خاتون بیگم (2)، دختر شمسالدین امیر محمد (وقفنامه مسجد میرچقماق) و همسر امیر جلالالدین چقماق شامی حاکم وقت یزد و خواهر بیبی گوهرشاد خاتون، همسر شاهرخ تیموری است.
ازدواج او با امیرچقماق به نوعی ازدواج سیاسی به شمار میآمد که موجب افزایش قدرت و اعتبار امیر جلالالدین و خود وی گشته است. این منزلت و اعتبار نه تنها از القاب و احداثاتش کاملاً مشهود است، بلکه پیوند خانوادگی (خواهر همسر شاهرخ) که در این رابطه ایجاد شده را نیز نباید نادیده انگاشت. زیرا این خود از دلایل توجه شاهرخ تیموری به یک فرماندهی سپاه (امیر چخماق) به عنوان حاکم خطهی یزد است.
ازدواج او با امیرچقماق به نوعی ازدواج سیاسی به شمار میآمد که موجب افزایش قدرت و اعتبار امیر جلالالدین و خود وی گشته است. این منزلت و اعتبار نه تنها از القاب و احداثاتش کاملاً مشهود است، بلکه پیوند خانوادگی (خواهر همسر شاهرخ) که در این رابطه ایجاد شده را نیز نباید نادیده انگاشت. زیرا این خود از دلایل توجه شاهرخ تیموری به یک فرماندهی سپاه (امیر چخماق) به عنوان حاکم خطهی یزد است.
تصویر 1. بخشی از وقفنامه امیر چخماق که ذکر نسب بیبی فاطمه در آن دیده میشود.
از آنجا که بیشتر اسامی زنان با پیشوندها و پسوندهایی که حاکی از درجه و مقام و موقعیت اجتماعی آنان است. ترکیب میشد، میتوان اهمیت بیبی فاطمه خاتون را باتوجه به القابش نشان داد. پسوندهایی چون خاتون، ملک، آغا، بیگم، خانم و پیشوندهایی چون حره، بیبی، بیکه و ستی که همراه با اسامی استفاده میشدند. برخی از این القاب را میتوان به القاب بیبی فاطمه تعمیم داد. (3)
غیاثالدین محمد نگارندهی فرهنگ غیاث الغات به نقل از لطایف و برهان واژه ستی را به معنای زن نیک خاتون آورده است که یکی از معروفترین و مرسومترین القاب بیبی فاطمه به شمار میرود.
جلالالدین بن تیمور شامی همسر بیبی فاطمه حاکم دمشق بود ولیکن در سال 803ق. در محاصره دمشق توسط شاهرخ به قبیله وی درآمد. پس از شرکت چقماق شامی در اولین لشکرکشی تیمور به فارسی و اشغال ابرقو در سال 816 ق. توانست موقعیت خود را تثبیت کند، به طوری که در سال 818 ق. به حکومت یزد اعزام شد. طی حدود 30 سال در دو دوره بر یزد حکمرانی کرد و تنها در حدود سال 846ق. امیری به نام امیر حمزه چورا حکومت یزد را در دست گرفت. (4)
امیرچقماق همسر دیگری نیز در دوران دوم حکومت خود با نام بیکه سلطان (5) (دختر بایسنغر و نوهی شاهرخ تیموری) داشته است، اما بیشتر موقوفات به جای مانده از امیر چقماق تنها با همکاری بیبی فاطمه بود و به غیر از ساخت یک باغ موقوفات دیگری به نام بیکه سلطان ثبت نشده است. (6) حجم وسیعی از موقوفات امیرچقماق و بیبی قاطمه خاتون باقی مانده است که یا به صورت مستقل توسط هر یک یا با همکاری یکدیگر بنا شده است. موقوفات مذکور در جدولی گردآوری شده که در ذیل آورده میشود:
میتوان مدعی شد که امیرچقماق و همسرش بیبی فاطمه خاتون با علاقهای که به یزد داشتند، نقشی مهم در رشد و شکوفایی آن ایفاء کردند تا آنجا که امیرچقماق پس از عزیمتش از یزد، اداره امور شهر را به فرزندش امیر شمسالدین محمد میرک سپرد. (7)
پس از خروج امیر چقماق از یزد از صحنه روزگار محو شد، به گونهای که زمان مرگ و محل دفن وی نیز به طور دقیق مشخص نیست. پروفسور ایواناکه زمان مرگ وی را 855ق. و محل دفنش را در مدرسهای به نام خودش در هرات میداند.
بی بیفاطمه خاتون علاوه بر احداثات بیان شده، تعمیرات و تغییراتی نیز در برخی از بناهای عام المنفعه یزد ایجاد کرد که یکی از آنها کتیبه صفه و گنبد مسجد امیر چخماق بود که سوره سجده را با خط مولانا شمسالدین محمد شاه حکیم (8) بر آن نوشته و ایجاد نمود. (9)
همچنین مفروش کردن مسجد جامع با سنگ مرمر و نصب دو ستون مرمرین در دو طرف صفه که بالای آن را با کاشی معرق با ذکر نام بانی و سال ساخت مزین کرده است. (10) در این کتیبه فاطمه خاتون را از زنان سیده معرفی نموده که در سال 836ق. به ساخت این صفه همت گماشته است.
«فی زمان السلطان الاعظم معین الحق و الخلافه و الدین شاه رخ بهادر سلطان خلد الله تعالی ملکه و سلطنه فی العالم. امرت با علاء المبانی توفیقاً بفضل الله الحامی امره الامیر الچخماق الشامی سمیه بنت الرسول فاطمه البتول فتقبلها بقبول فی شهر سنه 836»
غیاثالدین محمد نگارندهی فرهنگ غیاث الغات به نقل از لطایف و برهان واژه ستی را به معنای زن نیک خاتون آورده است که یکی از معروفترین و مرسومترین القاب بیبی فاطمه به شمار میرود.
جلالالدین بن تیمور شامی همسر بیبی فاطمه حاکم دمشق بود ولیکن در سال 803ق. در محاصره دمشق توسط شاهرخ به قبیله وی درآمد. پس از شرکت چقماق شامی در اولین لشکرکشی تیمور به فارسی و اشغال ابرقو در سال 816 ق. توانست موقعیت خود را تثبیت کند، به طوری که در سال 818 ق. به حکومت یزد اعزام شد. طی حدود 30 سال در دو دوره بر یزد حکمرانی کرد و تنها در حدود سال 846ق. امیری به نام امیر حمزه چورا حکومت یزد را در دست گرفت. (4)
امیرچقماق همسر دیگری نیز در دوران دوم حکومت خود با نام بیکه سلطان (5) (دختر بایسنغر و نوهی شاهرخ تیموری) داشته است، اما بیشتر موقوفات به جای مانده از امیر چقماق تنها با همکاری بیبی فاطمه بود و به غیر از ساخت یک باغ موقوفات دیگری به نام بیکه سلطان ثبت نشده است. (6) حجم وسیعی از موقوفات امیرچقماق و بیبی قاطمه خاتون باقی مانده است که یا به صورت مستقل توسط هر یک یا با همکاری یکدیگر بنا شده است. موقوفات مذکور در جدولی گردآوری شده که در ذیل آورده میشود:
میتوان مدعی شد که امیرچقماق و همسرش بیبی فاطمه خاتون با علاقهای که به یزد داشتند، نقشی مهم در رشد و شکوفایی آن ایفاء کردند تا آنجا که امیرچقماق پس از عزیمتش از یزد، اداره امور شهر را به فرزندش امیر شمسالدین محمد میرک سپرد. (7)
پس از خروج امیر چقماق از یزد از صحنه روزگار محو شد، به گونهای که زمان مرگ و محل دفن وی نیز به طور دقیق مشخص نیست. پروفسور ایواناکه زمان مرگ وی را 855ق. و محل دفنش را در مدرسهای به نام خودش در هرات میداند.
بی بیفاطمه خاتون علاوه بر احداثات بیان شده، تعمیرات و تغییراتی نیز در برخی از بناهای عام المنفعه یزد ایجاد کرد که یکی از آنها کتیبه صفه و گنبد مسجد امیر چخماق بود که سوره سجده را با خط مولانا شمسالدین محمد شاه حکیم (8) بر آن نوشته و ایجاد نمود. (9)
همچنین مفروش کردن مسجد جامع با سنگ مرمر و نصب دو ستون مرمرین در دو طرف صفه که بالای آن را با کاشی معرق با ذکر نام بانی و سال ساخت مزین کرده است. (10) در این کتیبه فاطمه خاتون را از زنان سیده معرفی نموده که در سال 836ق. به ساخت این صفه همت گماشته است.
«فی زمان السلطان الاعظم معین الحق و الخلافه و الدین شاه رخ بهادر سلطان خلد الله تعالی ملکه و سلطنه فی العالم. امرت با علاء المبانی توفیقاً بفضل الله الحامی امره الامیر الچخماق الشامی سمیه بنت الرسول فاطمه البتول فتقبلها بقبول فی شهر سنه 836»
تصویر 2. کتیبهی مسجد جامع احداث شده توسط ستی فاطمه
چنان که از متن این کتیبه معرق برمیآید، بیبی فاطمه خاتون را بنت رسول الله خطاب کرده و تاریخ ساخت آن را سنه 836ق. نوشته است. (11) از دیگر اقدامات همسر امیرچقماق تعویض منبر چوبی مسجد جامع با منبری مزین از کاشی الوان بود. چنانچه گفته شده خاک مصرفی در آجر و کاشی این منبر را ستی فاطمه از کربلای معلی به یزد آورده است. (12) گفتنی است احداث آسیاب محلهی سرآب نو (محلهی شیخداد کنونی)، باغ بیگم، رباط و حفر چندین حلقه چاه در یزد به او نسبت داده شده است. (13) این بانو در کنار ساخت بناهای عام المنفعه در نزدیک بازار محلهی امیر چخماق، آرامگاهی جهت مدفن خود بنا کرد که به تفضیل به آن پرداخته خواهد شد.
بقعهی ستی فاطمه و تجلی معماری آسیای میانه در یزد
در قوانین دین اسلام هیچ قانونی زنان را از تملک املاک و دارایی منع نمیکند و بنابراین از لحاظ نظری این امکان برای زنان وجود داشت که بناهایی را بسازند یا اعطا کنند. اما در عمل، این امکان به اعضای نزدیک خانوادهی حاکم که شامل مادر، همسران یا دختران بود، محدود میشد. همچنین شاید چنین به نظر برسد که به دلیل عدم جایگاه زنان در مراتب سیاسی، امکان رقابت آنان با سلطان در زمینهی حمایت از معماری وجود نداشت. با این همه شاهد زیباترین بناهای سرزمین ایران در دوران تیموری همچون بناهای گوهرشاد در مشهد و هرات هستیم که حاصل حمایتهای زنی چون گوهرشاد است. (14)
سبک مرکزی معماری تیموری بین سالهای 813 تا 849 ق. تحت نفوذ گروهی از معماران که سرآمد آنها قوامالدین شیرازی و فرزندش غیاثالدین بودند، به وجود آمد. قوامالدین یکی از چهار هنرمند بینظیر در دربار شاهرخ بود که تأثیر ژرفی بر معماری آن دوران گذاشت و از آثار وی میتوان به مدرسه و مسجد گوهرشاد و مدرسه غیاثیه خرگرد خواف اشاره کرد. (15)
از احداثات معماری ستی فاطمه میتوان به آرامگاهی اشاره کرد که توسط وی و فرزندانش در مجموعه امیر چخماق به عنوان محل دفنش ساخته شد.
بقعه ستی فاطمه بنای کوچکی با پلان چلیپایی است که در بردارندهی انواع تزیینات نقاشی و گچبری است. این تزیینات در دورانی با اندودی از گچ پوشانده شده و تنها بخشهایی از آن لایهبرداری شده است.
گنبد آرامگاه ستی فاطمه دو پوسته است که پوششی خیارهای سطح بیرونی آن را مزین کرده است. این نوع گنبد در یزد نمونهای منحصر به فرد بوده و مشابه آن در بناهای آسیای میانه همچون آرامگاه تیمور در هرات دیده میشود.
سبک مرکزی معماری تیموری بین سالهای 813 تا 849 ق. تحت نفوذ گروهی از معماران که سرآمد آنها قوامالدین شیرازی و فرزندش غیاثالدین بودند، به وجود آمد. قوامالدین یکی از چهار هنرمند بینظیر در دربار شاهرخ بود که تأثیر ژرفی بر معماری آن دوران گذاشت و از آثار وی میتوان به مدرسه و مسجد گوهرشاد و مدرسه غیاثیه خرگرد خواف اشاره کرد. (15)
از احداثات معماری ستی فاطمه میتوان به آرامگاهی اشاره کرد که توسط وی و فرزندانش در مجموعه امیر چخماق به عنوان محل دفنش ساخته شد.
بقعه ستی فاطمه بنای کوچکی با پلان چلیپایی است که در بردارندهی انواع تزیینات نقاشی و گچبری است. این تزیینات در دورانی با اندودی از گچ پوشانده شده و تنها بخشهایی از آن لایهبرداری شده است.
گنبد آرامگاه ستی فاطمه دو پوسته است که پوششی خیارهای سطح بیرونی آن را مزین کرده است. این نوع گنبد در یزد نمونهای منحصر به فرد بوده و مشابه آن در بناهای آسیای میانه همچون آرامگاه تیمور در هرات دیده میشود.
تصویر 3. نمای بیرونی آرامگاه تیمور در هرات
این پوشش در بقعهی ستی فاطمه در اثر گذشت زمان فرسوده و تخریب و به شکل نادرستی مرمت شده است که در حال حاضر میراث فرهنگی استان در حال بازسازی پوستهی خیارهای آن است. به جز کتیبهی کاشی معرق که در سر در بنا وجود دارد و نام علی محمد کاوه به تاریخ 841 بر آن ثبت است، کتیبهی تاریخ دار دیگری دیده نشده و سنگ قبر سادهی این بانو تنها حامل نقش سروی بر خود است.
تصویر 4. کتیبهی سر در بقعه ستی فاطمه به خط علی محمد کاوه
تصویر 5. سرو منقور بر سنگ قبر بقعه که بخشهایی از آن ساییده شده است.
به طور کلی شباهتهای فراوانی میان بقعه ستی فاطمه با مدرسه غیاثیه خرگرد خواف، مسجد و مدرسه گوهرشاد و گنبد مصلی عتیق در یزد وجود دارد.
نکتهی قابل توجه در معماری بقعهی بیبی فاطمه اینکه با توجه به سبک معماری قوامالدین در غیاثیه خرگرد و مسجد و مدرسهی گوهرشاد و منحصر به فرد بودن چنین سبکی در خطهی یزد، شاید بتوان این احتمال را داد که معمار بقعهی ستی فاطمه نیز قوامالدین شیرازی بوده است که البته اثبات این ادعا نیازمند بررسیهای بیشتری است.
نکتهی قابل توجه در معماری بقعهی بیبی فاطمه اینکه با توجه به سبک معماری قوامالدین در غیاثیه خرگرد و مسجد و مدرسهی گوهرشاد و منحصر به فرد بودن چنین سبکی در خطهی یزد، شاید بتوان این احتمال را داد که معمار بقعهی ستی فاطمه نیز قوامالدین شیرازی بوده است که البته اثبات این ادعا نیازمند بررسیهای بیشتری است.
تصویر 6. آرامگاه گوهرشاد در هرات
تصویر 7. وضعیت کنونی گنبد ستی فاطمه که تنها قسمتهای پایین آن سالم مانده و نشان دهندهی فرم اولیه گنبد است.
بیشتر بخوانید: بررسی سهم زنان عهد تیموری در آفرینشهای هنری با تکیه بر هنر معماری
اموال وقفی در وقفنامه مسجد امیرچقماق
مسجد امیرچخماق که در تواریخ یزد به نام مسجد جامع نو خوانده میشد و بعدها در دورهی صفویه به چخماقیه (16) معروف گشت، در سال 841ق. توسط امیر جلالالدین و بیبی فاطمه خاتون در محله دهوک به خارج از شهر یزد ساخته شد. (17)
وقف نامهای بر این مسجد نوشته شد که اموال وقفی این زوج در آن ذکر شده است. امروزه سه نسخه از این وقف نامه موجود است که اکثر ارجاعات بیان شده در مقاله مربوط به نمونه متأخر است. در این وقف نامه به 5 مورد از وقفیات بیبی فاطمه خاتون که در خارج از یزد هستند به شرح زیر اشاره شده است:
وقف نامهای بر این مسجد نوشته شد که اموال وقفی این زوج در آن ذکر شده است. امروزه سه نسخه از این وقف نامه موجود است که اکثر ارجاعات بیان شده در مقاله مربوط به نمونه متأخر است. در این وقف نامه به 5 مورد از وقفیات بیبی فاطمه خاتون که در خارج از یزد هستند به شرح زیر اشاره شده است:
1. مسجد جامع امیرچقماق:
در واقع مرکز اصلی این موقوفات بود، به طوری که در وقفنامه به طور مفصل درباره متولیان و وظایفشان قید شده است.
2. خانقاه:
از بناهای میدان امیرچقماق است که بخشی از عواید موقوفه برای هزینههای این خانقاه در نظر گرفته میشد تا صرف سکونت تمامی مسلمانان من جمله سادات، علما و فقرای مؤمن و پرهیزگار در هنگام سفر به این دیار و نیز صرف مخارج سفر آنان شود. احمد بن حسین نویسنده تاریخ جدید یزد در کتاب خود ذکر کرده است که هر روز در این مکان برای اطعام فقرا آش میدادند و این نکته اهمیت این موقوفه را بیشتر آشکار میسازد.
3. آب انبار:
از ملحقات خانقاه به شمار میآید. (18)
4. نهر آب:
بنا بر اظهارات موجود در متن وقفنامه نیت اصلی واقفه (بی بیفاطمه) حفر نهری مابین مسجد و خانقاه بود تا امکان استفاده از آب قنات جدید (قنات خیرآباد دهوک) فراهم گردد.
5. حفر چاه آب سرد:
این چاه روبروی خانقاه حفر شد تا مردم بتوانند در گرمای شدید از آن آب نوشیده و رفع عطش کنند. (19)
زن در دوران تیموری
اگرچه تمدن و فرهنگ اسلامی در ادوار مختلف به طور معمول سایر فرهنگها را تحت تأثیر قرار میداد، اما تأثیر چندانی بر تیموریان نداشت و تیمور ظاهراً دین اسلام را پذیرفته بود و در عمل مسلمانی مؤمن و متعصب نبود. (20)
بدین ترتیب با وجود پذیرش اسلام توسط تیموریان، برای آنها هنوز سنت و آداب ایلی بر سنت و رسوم اسلامی غلبه داشت. بنابراین زنان تیموری شباهتهای زیادی با زنان مغولی داشتند. چنانچه میدانیم زنان مغولان نیز بنا بر رسم جامعه ایلی، دوشادوش مرد و برابر او در فعالیتهای روزمره شرکت داشتند و مهمترین نقش را در گرداندن چرخهای اقتصادی ایفا میکردند. (21)
با آنچه گذشت میتوان نتیجه گرفت که در اثر غلبه قوم مغول بر ایران را به دنبال آن ایجاد دگرگونیهای عظیم فرهنگی و اجتماعی، اهمیت و قدرت زن در تاریخ این سرزمین فزونی مییابد. چنانچه زنی که تا آن زمان نقش خود را به طور غیرمستقیم در سیاست و جامع ایفا مینمود، اینگونه بیباکانه و مستقیم وارد عرصه زندگی اجتماعی و سیاسی میشود. (22)
نتیجه چنین تفکری این بود که ابنیه و اماکن بیشماری در مناطق گوناگون از خوارزم، بلخ سمرقند، بخارا و به ویژه هرات تا نیشابور و مشهد، یزد، کرمان، شیراز، اصفهان، قزوین، ساری، میانه، تبریز و سبزوار توسط زنان ساخته شد.
در بررسیهای آماری ایجاد ابنیه و اماکن عامالمنفعه توسط زنان، شهرهای شیراز، یزد و کرمان، از موقعیت برتر و چشمگیری برخوردارند. آغاز این اقدامات به نظر میرسد که از قرن سوم باشد و اوج آن در قرن هشتم است و قرنهای هفتم و نهم به ترتیب اولویتهای بعدی را دارند. اقدامات عمرانی زنان منحصر به ساختن نبوده، بلکه به تعمیر امکنه مقدسه و تزیین آنها نیز همت میگماشتند. بدیهی است این گونه امور نیازمند روحیه خاص و روشنفکرانه، توان مالی، حق تملک و اقتدار اجرایی بوده که شاهد نتایج آن هستیم.
به طور کلی نمیتوان حضور زنان در تاریخ یزد را به یکباره مربوط به قرن 9 هجری و آن هم منحصر به شخصیتی چون بیبی فاطمه خاتون دانست. زیرا قبل از آن نیز تاریخ این خطه شاهد زنان خیر و نیکوکاری بوده است که در آبادانی و ساخت بناهای عامالمنفعه نقش داشتند، زنانی چون دختران فرامرز بن علی گرشاسب بن علاءالدوله کالنجار در قرن پنجم هجری (23)، ارسلان خاتون همسر ابومنصور در قرن پنجم (24)، شاه خاتون مادرشاه یحیی مظفری (25) و خواهر شاه یحیی (26) و بسیاری دیگر را میتوان نام برد.
بدین ترتیب با وجود پذیرش اسلام توسط تیموریان، برای آنها هنوز سنت و آداب ایلی بر سنت و رسوم اسلامی غلبه داشت. بنابراین زنان تیموری شباهتهای زیادی با زنان مغولی داشتند. چنانچه میدانیم زنان مغولان نیز بنا بر رسم جامعه ایلی، دوشادوش مرد و برابر او در فعالیتهای روزمره شرکت داشتند و مهمترین نقش را در گرداندن چرخهای اقتصادی ایفا میکردند. (21)
با آنچه گذشت میتوان نتیجه گرفت که در اثر غلبه قوم مغول بر ایران را به دنبال آن ایجاد دگرگونیهای عظیم فرهنگی و اجتماعی، اهمیت و قدرت زن در تاریخ این سرزمین فزونی مییابد. چنانچه زنی که تا آن زمان نقش خود را به طور غیرمستقیم در سیاست و جامع ایفا مینمود، اینگونه بیباکانه و مستقیم وارد عرصه زندگی اجتماعی و سیاسی میشود. (22)
نتیجه چنین تفکری این بود که ابنیه و اماکن بیشماری در مناطق گوناگون از خوارزم، بلخ سمرقند، بخارا و به ویژه هرات تا نیشابور و مشهد، یزد، کرمان، شیراز، اصفهان، قزوین، ساری، میانه، تبریز و سبزوار توسط زنان ساخته شد.
در بررسیهای آماری ایجاد ابنیه و اماکن عامالمنفعه توسط زنان، شهرهای شیراز، یزد و کرمان، از موقعیت برتر و چشمگیری برخوردارند. آغاز این اقدامات به نظر میرسد که از قرن سوم باشد و اوج آن در قرن هشتم است و قرنهای هفتم و نهم به ترتیب اولویتهای بعدی را دارند. اقدامات عمرانی زنان منحصر به ساختن نبوده، بلکه به تعمیر امکنه مقدسه و تزیین آنها نیز همت میگماشتند. بدیهی است این گونه امور نیازمند روحیه خاص و روشنفکرانه، توان مالی، حق تملک و اقتدار اجرایی بوده که شاهد نتایج آن هستیم.
به طور کلی نمیتوان حضور زنان در تاریخ یزد را به یکباره مربوط به قرن 9 هجری و آن هم منحصر به شخصیتی چون بیبی فاطمه خاتون دانست. زیرا قبل از آن نیز تاریخ این خطه شاهد زنان خیر و نیکوکاری بوده است که در آبادانی و ساخت بناهای عامالمنفعه نقش داشتند، زنانی چون دختران فرامرز بن علی گرشاسب بن علاءالدوله کالنجار در قرن پنجم هجری (23)، ارسلان خاتون همسر ابومنصور در قرن پنجم (24)، شاه خاتون مادرشاه یحیی مظفری (25) و خواهر شاه یحیی (26) و بسیاری دیگر را میتوان نام برد.
نتیجهگیری
باتوجه به شواهد برجای مانده، امیر جلالالدین چقماق شامی نزد شاهرخ تیموری از جایگاه بالایی بهرهمند بود که به ازدواج وی با ستی فاطمه انجامید و پس از این ازدواج به سبب نفوذ و اعتبار همسرش جایگاه و مقام بالاتری را به دست آورد.
بدین سبب میتوان این ازدواج را به نوعی ازدواج سیاسی تلقی کرد که توانست امیرچقماق را بدان مرحله از ثبات برساند که قریب 30 سال بر یزد حکومت کند، شاهرخ تیموری نوه خویش یعنی دختر بایسنغر را به عقد وی درآورد و حتی نبیرهی امیر جلال الدین، امیرک احمد در سال 857ق. به حکومت یزد برسد. (27)
آبادانیهای صورت گرفته توسط بیبی فاطمه خاتون ناشی از اقتدار و شخصیت مستقل وی بود که شاید بتوان آن را ویژگیای خانوادگی به شمار آورد، زیرا مشابه این اقتدار و استقلال در گوهرشاد خاتون، خواهر وی که از همسران بانفوذ شاهرخ بود نیز دیده میشود. بر این اساس میتوان نقش زنان را در تبیین موفقیت مردان مشخص نمود. چه بسا در صورت ازدواج فرماندهی چون جلالالدین چقماق شامی با زنی که نسب و اقتدار ستی فاطمه را نداشت، هم اکنون نام وی به عنوان فرماندهی لایق مطرح بود نه حاکمی که چنین حجم وسیعی از احداثات را در یزد با وجود آورده باشد. و این است نتایج اقتدار زنی که اقداماتش به آبادانی انجامید.
پینوشتها:
1. کارشناس پایگاه میراث فرهنگی شهر تاریخی یزد.
2. کاتب، احمدبن حسین، تاریخ جدید یزد، تصحیح: ایرج افشار، ص 212.
3. حجازی، بنفشه، به زیر مقنعه، ص 224.
4. سمرقندی، عبدالرزاق، مطلع السعدین و مجمع البحرین، مترجم عبدالحسین نوائی، انتشارات طهوری، 1353، ص 774.
5. بیگه که مخفف بیگم است و به معنی امیربانو یا سالاربانو و ملکه تعبیر شده است. بیانی، شیرین، زن در ایران عصر مغول، ص 87.
6. کاتب، ص 98.
7. افشار، ایرج، یادگارهای یزد، 2 جلد، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی 1374، ج 2، ص 162.
8. وی از خوشنویسان سدهی نهم هجری بود که در کتیبهنویسی و نگارش خطوط ثلث، نسخ و رقاع مهارت خاصی داشته است.
9. مستوفی بافقی، محمدمفید، جامع مفیدی، به کوشش ایرج افشار، تهران: انتشارات کتابفروشی اسدی، 1340، ج 1، ص 177.
10. همان.
11. افشار، یادگارهای یزد، ج 2، ص 147.
12. مستوفی بافقی، جامع مفیدی، ج 1، ص 177.
13. همان و کاتب، احمدبن حسین، تاریخ جدید یزد، تصحیح: ایرج افشار، تهران: فرهنگ ایران زمین 1345، ص 212.
14. اوکین، برنارد، معماری تیموری در خراسان، ترجمه علی آخیشنی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1386، ص 171.
15. علومی، مجید، بناهای تیموری شهر یزد، پایگاه میراث فرهنگی، 1384، ص 18.
16. افشار، تاریخ جدید یزد، ج 2، ص 161.
17. مستوفی بافقی، تاریخ یزد، ج 1، ص 171.
18. کاتب، تاریخ جدید یزد، ص 97.
19. افشار، یادگارهای یزد، ج 2، ص 162 و 183.
20. هارولد لمب، تیمورلنگ، ص 264.
21. بیانی، زن در ایران عصر مغول، ص 148.
22. همان، ص 150.
23. باستانی پاریزی، خاتون هفت قلعه، ص 237.
24. جعفری، تاریخ یزد، ص 62.
25. ستوده، ج 4، 187.
26. ستوده، ج 1، ص 267.
27. مستوفی، جامع مفیدی، ص 201.
منابع تحقیق:
- افشار، ایرج، یادگارهای یزد، 2 جلد، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی 1374.
- باستانی پاریزی، محمد ابراهیم، خاتون هفت قلعه، انتشارات کتابفروشی دهخدا، 1344.
- اوکین، برنارد، معماری تیموری در خراسان، ترجمهی علی آخیشنی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1386.
- بیانی، شیرین، زن در ایران عصر مغول، تهران: دانشگاه تهران، 1382.
- جعفری، جعفر بن محمد، تاریخ یزد، به کوشش ایرج افشار، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1338.
- حجازی، بنفشه، به زیر مقنعه، تهران: نشر علم، چاپ اول، 1376.
- علومی، مجید، بناهای تیموری شهر یزد، پایگاه میراث فرهنگی، 1384.
- کاتب، احمد بن حسین، تاریخ جدید یزد، تصحیح: ایرج افشار، تهران: فرهنگ ایران زمین، 1345.
-کلاویخو، سفرنامه کلاویخو، ترجمه مسعود رجب نیا، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1337.
- مستوفی بافقی، محمد مفید، جامع مفیدی، به کوشش ایرج افشار، تهران: انتشارات کتابفروشی اسدی، 1340.
- نوابخش، ع، زن در تاریخ، بیجا: نشر رفعت، بیتا.
- هارولد لمب، تیمور لنگ، ترجمهی علی جواهر کلام، انتشارات امیرکبیر، 1334.
- اکیوایواناکه، موقوفات یکی از امرای تیموری، ترجمهی سیدمحمد مهدی هاشمی، مجلهی میراث جاویدان، بهار 1384، شماره 49.
منبع مقاله: احمدی (صرّاف)، نزهت؛ (1392)، زن در تاریخ اسلام (مجموعه مقالات سمینار بینالمللی زن در تاریخ اسلام)، تهران: انتشارات کویر، چاپ اول.
بدین سبب میتوان این ازدواج را به نوعی ازدواج سیاسی تلقی کرد که توانست امیرچقماق را بدان مرحله از ثبات برساند که قریب 30 سال بر یزد حکومت کند، شاهرخ تیموری نوه خویش یعنی دختر بایسنغر را به عقد وی درآورد و حتی نبیرهی امیر جلال الدین، امیرک احمد در سال 857ق. به حکومت یزد برسد. (27)
آبادانیهای صورت گرفته توسط بیبی فاطمه خاتون ناشی از اقتدار و شخصیت مستقل وی بود که شاید بتوان آن را ویژگیای خانوادگی به شمار آورد، زیرا مشابه این اقتدار و استقلال در گوهرشاد خاتون، خواهر وی که از همسران بانفوذ شاهرخ بود نیز دیده میشود. بر این اساس میتوان نقش زنان را در تبیین موفقیت مردان مشخص نمود. چه بسا در صورت ازدواج فرماندهی چون جلالالدین چقماق شامی با زنی که نسب و اقتدار ستی فاطمه را نداشت، هم اکنون نام وی به عنوان فرماندهی لایق مطرح بود نه حاکمی که چنین حجم وسیعی از احداثات را در یزد با وجود آورده باشد. و این است نتایج اقتدار زنی که اقداماتش به آبادانی انجامید.
پینوشتها:
1. کارشناس پایگاه میراث فرهنگی شهر تاریخی یزد.
2. کاتب، احمدبن حسین، تاریخ جدید یزد، تصحیح: ایرج افشار، ص 212.
3. حجازی، بنفشه، به زیر مقنعه، ص 224.
4. سمرقندی، عبدالرزاق، مطلع السعدین و مجمع البحرین، مترجم عبدالحسین نوائی، انتشارات طهوری، 1353، ص 774.
5. بیگه که مخفف بیگم است و به معنی امیربانو یا سالاربانو و ملکه تعبیر شده است. بیانی، شیرین، زن در ایران عصر مغول، ص 87.
6. کاتب، ص 98.
7. افشار، ایرج، یادگارهای یزد، 2 جلد، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی 1374، ج 2، ص 162.
8. وی از خوشنویسان سدهی نهم هجری بود که در کتیبهنویسی و نگارش خطوط ثلث، نسخ و رقاع مهارت خاصی داشته است.
9. مستوفی بافقی، محمدمفید، جامع مفیدی، به کوشش ایرج افشار، تهران: انتشارات کتابفروشی اسدی، 1340، ج 1، ص 177.
10. همان.
11. افشار، یادگارهای یزد، ج 2، ص 147.
12. مستوفی بافقی، جامع مفیدی، ج 1، ص 177.
13. همان و کاتب، احمدبن حسین، تاریخ جدید یزد، تصحیح: ایرج افشار، تهران: فرهنگ ایران زمین 1345، ص 212.
14. اوکین، برنارد، معماری تیموری در خراسان، ترجمه علی آخیشنی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1386، ص 171.
15. علومی، مجید، بناهای تیموری شهر یزد، پایگاه میراث فرهنگی، 1384، ص 18.
16. افشار، تاریخ جدید یزد، ج 2، ص 161.
17. مستوفی بافقی، تاریخ یزد، ج 1، ص 171.
18. کاتب، تاریخ جدید یزد، ص 97.
19. افشار، یادگارهای یزد، ج 2، ص 162 و 183.
20. هارولد لمب، تیمورلنگ، ص 264.
21. بیانی، زن در ایران عصر مغول، ص 148.
22. همان، ص 150.
23. باستانی پاریزی، خاتون هفت قلعه، ص 237.
24. جعفری، تاریخ یزد، ص 62.
25. ستوده، ج 4، 187.
26. ستوده، ج 1، ص 267.
27. مستوفی، جامع مفیدی، ص 201.
منابع تحقیق:
- افشار، ایرج، یادگارهای یزد، 2 جلد، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی 1374.
- باستانی پاریزی، محمد ابراهیم، خاتون هفت قلعه، انتشارات کتابفروشی دهخدا، 1344.
- اوکین، برنارد، معماری تیموری در خراسان، ترجمهی علی آخیشنی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1386.
- بیانی، شیرین، زن در ایران عصر مغول، تهران: دانشگاه تهران، 1382.
- جعفری، جعفر بن محمد، تاریخ یزد، به کوشش ایرج افشار، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1338.
- حجازی، بنفشه، به زیر مقنعه، تهران: نشر علم، چاپ اول، 1376.
- علومی، مجید، بناهای تیموری شهر یزد، پایگاه میراث فرهنگی، 1384.
- کاتب، احمد بن حسین، تاریخ جدید یزد، تصحیح: ایرج افشار، تهران: فرهنگ ایران زمین، 1345.
-کلاویخو، سفرنامه کلاویخو، ترجمه مسعود رجب نیا، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1337.
- مستوفی بافقی، محمد مفید، جامع مفیدی، به کوشش ایرج افشار، تهران: انتشارات کتابفروشی اسدی، 1340.
- نوابخش، ع، زن در تاریخ، بیجا: نشر رفعت، بیتا.
- هارولد لمب، تیمور لنگ، ترجمهی علی جواهر کلام، انتشارات امیرکبیر، 1334.
- اکیوایواناکه، موقوفات یکی از امرای تیموری، ترجمهی سیدمحمد مهدی هاشمی، مجلهی میراث جاویدان، بهار 1384، شماره 49.
منبع مقاله: احمدی (صرّاف)، نزهت؛ (1392)، زن در تاریخ اسلام (مجموعه مقالات سمینار بینالمللی زن در تاریخ اسلام)، تهران: انتشارات کویر، چاپ اول.