لباس «تقوی» و «شرم» بهتراز لباسهای ظاهری

تشبیه «تقوى» و «شرم» به لباس، تشبیهی بسیار زیباست، زیرا روح تقوى و شرم علاوه بر پوشانیدن بشر از زشتى گناهان و محافظت از خطرات روحی و اخلاقی، زینت بزرگى براى بشر بوده و بر شخصیت انسانی او در اجتماعات اخلاقی مى ‏افزاید.
سه‌شنبه، 29 آبان 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حمید حنائی نژاد
موارد بیشتر برای شما
لباس «تقوی» و «شرم» بهتراز لباسهای ظاهری

ما لباسى که ستر عورات شما کند و جامه ‏هایى که به آن تن را بیارایید براى شما فرستادیم، و لباس تقوا نیکوترین جامه است.

چکیده
تشبیه «تقوى» و «شرم» به لباس، تشبیهی بسیار زیباست، زیرا روح تقوى و شرم علاوه بر پوشانیدن بشر از زشتى گناهان و محافظت از خطرات روحی و اخلاقی، زینت بزرگى براى بشر بوده و بر شخصیت انسانی او در اجتماعات اخلاقی مى ‏افزاید.
تعداد کلمات: 1569/ تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه.
لباس تقوا
 
نویسنده: حمید حنائی نژاد
 
خداوند دو نوع لباس که یک نوع آن «لباس ظاهری» بوده و خود به دو قسم تقسیم می شود و نوع دیگر که «لباس باطنی» است را معرفی می کند، نخست به مساله «لباس ظاهری»  و پوشانیدن بدن که در تاریخ زندگانی آدم نقش مهمى داشته، اشاره کرده مى‏ فرماید: "اى فرزندان آدم، ما لباسى بر شما فرو فرستادیم، که زشتیهاى بدنتان (عورات) را پنهان مى‏ سازد، و نیز لباس تجمل و زینت که اندام شما را زیباتر از آنچه هست نشان مى‏ دهد، براى شما فرستاده ‏ایم، که منظور همان «لباسهاى زینتى» است. به دنبال این جمله که درباره «لباس ظاهرى» سخن گفته است، قرآن بحث را به «لباس باطنی» کشانده و مى‏ گوید: «لباس تقوی و شرم» که همان «لباس باطنی» است از «لباس ظاهری» بهتر است". تشبیه «تقوى» و «شرم» به لباس، تشبیهی بسیار زیباست، زیرا همانگونه که لباس هم بدن انسان را از سرما و گرما حفظ مى‏ کند، و هم محافظی در برابر بسیارى از خطرها است، عیوب جسمانى را نیز مى‏ پوشاند و هم زینتى است براى انسان، روح تقوى و شرم نیز علاوه بر پوشانیدن بشر از زشتى گناهان و محافظت از خطرات روحی و اخلاقی، زینت بزرگى براى بشر بوده و بر شخصیت انسانی او در اجتماعات اخلاقی مى‏ افزاید.
 

لباس تقوا نیکوترین جامه است.

خداوند در قرآن کریم خطاب به تمامی فرزندان حضرت آدم می فرماید: «یا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُوارِی سَوْآتِکُمْ وَ رِیشاً وَ لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِکَ خَیْر».[1]
ترجمه آیه: «اى فرزندان آدم، محققا ما لباسى که ستر عورات شما کند و جامه‏ هایى که به آن تن را بیارایید براى شما فرستادیم، و لباس تقوی نیکوترین جامه است‏».(الهی قمشه ای، مهدی، ترجمه قرآن، 1380ش، ص 153).

 

لباس تقوى در مقابل لباس جسمانى.

نخست به همان مساله لباس و پوشانیدن بدن اشاره شده است. ولى در آیه آمده فایده این لباس که براى شما فرستاده ‏ایم، تنها پوشانیدن تن و مستور ساختن زشتیها نیست بلکه لباس تجمل و زینت که اندام شما را زیباتر از آنچه هست نشان مى‏ دهد، براى شما نیز فرستاده ‏ایم (وَ رِیشاً). «ریش» در اصل واژه عربى، به معنى پرهاى پرندگان است و از آنجا که پرهاى پرندگان لباسى طبیعى در اندام آنها است، به هر گونه لباس، نیز گفته مى‏ شود، ولى چون پرهاى پرندگان غالبا به رنگهاى مختلف و زیبا است، یک نوع مفهوم زینت در معنى کلمه «ریش» افتاده است، علاوه بر این به پارچه‏ هایى که روى زین اسب و یا جهاز شتر مى‏ اندازند «ریش» گفته مى‏ شود. اما مناسبتر در آیه فوق همان لباسهاى زینتى و جالب است. به دنبال این جمله که درباره لباس ظاهرى سخن گفته است، قرآن بحث را به «لباس معنوى» کشانده و مى‏ گوید: «لباس پرهیزکارى و تقوا از آن هم بهتر است». تشبیه تقوى و پرهیزکارى به لباس، تشبیه بسیار گویایى است، زیرا همانطور که لباس هم بدن انسان را از سرما و گرما حفظ مى ‏کند، و هم سپرى است در برابر بسیارى از خطرها، و هم عیوب جسمانى را مى‏ پوشاند و هم زینتى است براى انسان، روح تقوى و پرهیزکارى نیز علاوه بر پوشانیدن بشر از زشتى گناهان و حفظ از بسیارى از خطرات فردى و اجتماعى، زینت بسیار بزرگى براى او محسوب مى ‏شود. زینتى است چشمگیر که بر شخصیت او مى‏ افزاید. در اینکه منظور از لباس تقوى چیست در میان مفسران گفتگو بسیار شده است، بعضى آن را به معنى«عمل صالح» و بعضى «حیاء» و بعضى «لباس عبادت» و بعضى به معنى «لباس جنگ» مانند زره و خود و حتى سپر گرفته ‏اند، زیرا تقوى از ماده «وقایة» به معنى نگاهدارى و حفظ است، و به همین معنى در قرآن مجید نیز آمده است چنان که در سوره نحل آیه 81 مى‏ خوانیم: «و براى شما پیراهن‏ هایى قرار داد که شما را از گرما حفظ مى‏ کند و هم پیراهن‏ هایى که شما را در میدان جنگ محفوظ مى ‏دارد». ولى همانطور که بارها گفته‏ ایم آیات قرآن غالبا معنى وسیعى دارد که مصداقهاى مختلف را در بر مى‏ گیرد، در آیه مورد بحث نیز مى‏ توان تمام این معانى را از آیه استفاده کرد. و از آنجا که لباس تقوى در مقابل لباس جسمانى قرار گرفته، به نظر مى‏ رسد که منظور از آن همان «روح تقوى و پرهیزکارى» است، که جان انسان را حفظ مى‏ کند و معنى «حیاء» و «عمل صالح» و امثال آن در آن جمع است.(مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، 1374ش، ج6، صص 131-133 با تلخیص و اندکی تصرّف).

 

همانطورى که براى پوشاندن معایب ظاهرى لباسى است، براى پوشاندن معایب درونى نیز لباسى است، و آن همان لباس تقوی است.

لباس پوشش واجب و لازمى است که کسى از آن بى ‏نیاز نیست، و آن پوشش عضوى است که برهنه بودنش زشت و مایه رسوایى آدمى است، به خلاف «ریش» که به معناى پوشش زاید بر مقدار حاجت و باعث زینت و جمال است. خداى تعالى در این جمله بر آدمیان منت مى‏ گذارد که به پوشیدن لباس و آرایش خود هدایت‏شان کرده است. و به طورى که بعضى گفته ‏اند این آیه دلالت بر اباحه لباس زینت دارد.
« وَ لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِکَ خَیْرٌ ...» در اینجا از ذکر «لباس ظاهر» و پوشاندن عورت ظاهرى به ذکر «لباس باطن» و چیزى که سیئات باطنى را مى ‏پوشاند، و آدمى را از شرک و گناه که باعث رسوایى او است باز مى‏ دارد منتقل شده است.
آرى، آن تاثر و انفعالى که از کشف عورت به آدمى دست مى ‏دهد در عورت ظاهرى و باطنیش از یک سنخ است، با این تفاوت که تاثر از بروز معایب باطنى بیشتر و ناگوارتر و دوامش زیادتر است، زیرا حسابگر آن مردم نیستند، بلکه خداى تعالى است و نتیجه‏ اش هم اعراض مردم نیست، بلکه شقاوت و بدبختى دائمى و آتشى است که به دلها سرایت مى ‏کند، و به همین دلیل لباس تقوى نیز از لباس ظاهر بهتر است.
در این جمله لباسى را که انسان به استفاده از آن هدایت شده آیتى الهى شمرده که اگر انسان به دقت در آن بنگرد خواهد فهمید که در باطن او معایب و نواقصى است که آشکار شدنش باعث رسوایى او است. و آن معایب عبارت است از رذایل نفس که اهمیتش به مراتب بیشتر از معایب ظاهرى و پوشاندنش واجب‏تر از پوشاندن عیب و عورت ظاهرى است، و نیز خواهد فهمید که همانطورى که براى پوشاندن معایب ظاهرى لباسى است، براى پوشاندن معایب درونى نیز لباسى است، و آن همان لباس تقوا است که خداوند به آن امر فرموده و به زبان انبیاى بزرگوار براى بشر آن را بیان کرده است.(طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، 1378ش، ج8، ص 86).

 

بیشتر بخوانید: سخنان حضرت امام جعفر صادق (ع) در خصوص لباس ظاهر و باطن.


چنان که ظاهر بدن را به لباس ظاهرى مى‏ پوشى، باطن خود را نیز به لباس صدق و راستى پوشیده‏ دار، و از مکر و حیله و خدعه و مانند این‏ها، محترز باش!.

چنان که ظاهر خود را به لباس ظاهرى آراسته مى‏ کنى، باطن را نیز از تخیّلات ردیّه و اعتقادات سخیفه، مخلّى ساخته، به حلیه آراء صحیحه و علوم حقّه، مزیّن و محلّى ساز.حضرت امام جعفر صادق (ع) در خصوص لباس ظاهر و باطن مى‏ فرماید که: هر گاه مى ‏پوشى بدن خود را به لباسى و عورت ظاهر خود را، به لباس ظاهر پوشیده مى‏ کنى، از پوشانیدن عورت باطن، که ذنوب و گناهان است، غافل مباش. و استغاثه کن به جناب احدیّت که چنان که در دنیا به لطف و مرحمت خود، ظاهر بدن تو را پوشیده و در میان مردم رسوا نکرده، در روز قیامت نیز عورت باطن تو را، به رحمت خود بپوشاند، و در رءوس اشهاد رسوا نکند. و نیز چنان که ظاهر بدن را به لباس ظاهرى مى‏ پوشى، باطن خود را نیز به لباس صدق و راستى پوشیده‏ دار، و از مکر و حیله و خدعه و مانند این‏ها، محترز باش. و چنان که ظاهر خود را به لباس ظاهرى آراسته مى‏ کنى، باطن را نیز از تخیّلات ردیّه و اعتقادات سخیفه، مخلّى ساخته، به حلیه آراء صحیحه و علوم حقّه، مزیّن و محلّى ساز.(امام جعفر صادق، گیلانی، عبدالرزاق، مصباح الشریعة (ترجمه و شرح گیلانی)، 1377ش، صص 72-73).
 

تنها پشیمانى و حیا و شرم مى‏تواند کفّاره گناهان باشد، پس از شرم سر به زیر باید انداخت و لباس شرم را بر تن نمود.

 غزّالى در مورد ستر عورت ظاهر و باطن کلامی دارد وی مى ‏گوید: امّا ستر عورت باید بدانى که معناى آن پوشیدن زشتیهاى بدن از دید مردم است، زیرا آنچه مورد نظر خلق مى‏ باشد ظاهر تن است، لیکن درباره زشتیهاى باطن و اسرار فضیحت‏ بار درونى خود که جز پروردگارت کسى دیگر از آنها آگاه نیست چه مى‏ اندیشى؟ آن رسوایی ها را به خاطر بیاور، و از نفس خویش بخواه که آنها را پوشیده بدارد، لیکن محقّق بدان که هیچ چیزى از دید پروردگارت پوشیده نیست، و تنها پشیمانى و حیا و ترس مى ‏تواند کفّاره گناهانت باشد. و فایده به خاطر آوردن آنها این است که لشکریان ترس و حیا از کمینگاه هاى خود برانگیخته مى‏ شوند، و بدین سبب نفس تو زبون مى‏ شود، و دلت فروتنى پیدا مى‏ کند، و در برابر خداوند مانند بنده ‏اى گنهکار، بدکردار و گریزان که پشیمان شده و به سوى مولاى خود بازگشته و از شرم و ترس سر به زیر انداخته است مى‏ ایستى.(‏فیض کاشانی، ملا محسن، عارف، راه روشن، 1372ش، ج1، ص 589).
 

پی نوشت:
[1]. الاعراف: 26.
 

منابع:
1 - الهی قمشه ای، مهدی، ترجمه قرآن، ایران، قم، انتشارات فاطمة الزهرا، 1380ش، چاپ دوم.
2 - مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ایران، تهران، انتشارات دارالکتب الإسلامیة، 1374ش، چاپ سی و دوم.
3 - طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1378ش، چاپ یازدهم.
4 - امام جعفر صادق، گیلانی، عبدالرزاق، مصباح الشریعة (ترجمه و شرح گیلانی)، ایران، تهران، انتشارات پیام حق، 1377ش، چاپ اول.
5 - فیض کاشانی، ملا محسن، عارف، راه روشن، ایران، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، 1372ش، چاپ اول.

 



مقالات مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما