آریاییان در ایران زمین (قسمت سوم)

پس از آنکه آریایی‌ها در ایران زمین جابجا شدند (مادها و پارتها از غرب دریای مازندران، پارتها و سکاها و کشها از شرق ان دریا به ایران زمین آمده‌اند). مادها در یاری به «اورارتو» با آشوریها درافتادند و در جنگهای بزرگ ورزیده شدند و زورمند گردیدند
چهارشنبه، 7 آذر 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آریاییان در ایران زمین (قسمت سوم)
نگاهی به واژه‌های که در ایران زمین
 
چکیده:
پس از آنکه آریایی‌ها در ایران زمین جابجا شدند (مادها و پارتها از غرب دریای مازندران، پارتها و سکاها و کشها از شرق ان دریا به ایران زمین آمده‌اند). مادها در یاری به «اورارتو» با آشوریها درافتادند و در جنگهای بزرگ ورزیده شدند و زورمند گردیدند، اورارتو کشوری بود در شمال غرب ایران که از شمال تا دریای سیاه و کوههای قفقاز، از مشرق تا میانه، از جنوب تا جنوب دریاچه‌ی ارومیه و رشته کوه تاوروس و از مغرب تا حدود موش و اززنجان و فرات گسترش داشت.
 
تعداد کلمات: 1545کلمه / تخمین زمان مطالعه:  7 دقیقه
 
آریاییان در ایران زمین (قسمت سوم)
نویسنده: احمد حامی
 
فلزها:
آریایی‌ها، آهن را از زمانی می‌شناختند که مردم هند و ایران از مردم شمال اروپا جدا نشده بودند، زیرا این فلز به فارسی «آهن» به کردی «آسن» به آذری (گویش کهنه‌ی آذربایجان که در پاره ای از روستاهای دورافتاده مانند «گلین قیه» و «میشه پاره» به جا مانده است) «اُزنم به آلمانی «ای‌زِن» به انگلیسی «ایرن» گفته می‌شود. با آهن جنگ‌افزار و نعل چارپایان می‌ساختند (تیغ شاهان شد آنچه فولادست، نعل اسبان شد آنچه ریم آهن).

مس و قلع و روی را از دیرگاه می‌شناختندو چون مس فلز نرمی است، آن را با قلع همجوش کرده، چند جوش «مفرغ» می‌ساختند (در ایران امروزی نشانه ای از معدن بزرگ قلع پیدا نشده است). از روی فلز سبکی است، سپر و زره ساخته می‌شد. اسفندیار، زره رویین به تن داشت و «رویین تن» بود.

از پس مانده‌ی کوره‌های فلزگدازی‌یی که در ایران پیدا شده برمی‌آید که نمی‌توانستند همه‌ی فلز را از سنگ معدن بگیرند، زیرا همه‌ی تفاله‌های پس مانده‌ی کوره‌های فلزگدازی باستانی کم و بیش دارای فلز هستند.
 باربری:
در فلات کم آب ایران که آبادیها دپیوسته نبودند، فرآورده‌ی زیادی به دست نمی‌آمد که جابجا کردن ان نیاز به ارابه داشته باشد. در آغاز، بار کم روی پشت یا دوش یا سر آدمها جابجا می‌شد. پس از آن که فراورده‌ها افزایش یافتند و ددان رام شدند، باربری در دشت بویژه در کویر و کنارهای آن، با شتر و در کوهستان با اسب و قاطر و درازگوش انجام می‌گرفت. ارابه، جنگ‌افزار بود و یا ددر جاهای آباد که فرآورده‌های کشاورزی زیاد بود؛ مانند کناره‌ی دریای مازندران به کار می‌رفت.

 فن ساختن در ایران باستان:
پس از آنکه آریایی‌ها در ایران زمین جابجا شدند (مادها و پارتها از غرب دریای مازندران، پارتها و سکاها و کشها از شرق ان دریا به ایران زمین آمده‌اند). مادها در یاری به «اورارتو» با آشوریها درافتادند و در جنگهای بزرگ ورزیده شدند و زورمند گردیدند، (اورارتو کشوری بود در شمال غرب ایران که از شمال تا دریای سیاه و کوههای قفقاز، از مشرق تا میانه، از جنوب تا جنوب دریاچه‌ی ارومیه و رشته کوه تاوروس و از مغرب تا حدود موش و اززنجان و فرات گسترش داشت. مرکز آن شهر «وان» در کنج جنوب شرقی دریاچه‌ی وان بود (جاهایی که با پسوند وان نامیده می‌شوند، از زمان اورارتویی‌ها به جا مانده‌اند؛ مانند وان، تاتوان، ایروان، نخجوان، شیروان ، لیقوان، سیلوان، ششوان، هفتوان)، تا آنجا که در سال 612 پیش از میلاد نینوا را گرفتند و دولت آشور را برانداختند و در شمار دولتهای بزرگ درآمدند و پس از برافتادن اورارتو، در شرق آن کشور، دولت بزرگ ماد را بنیان گذاشتند.
مادها در فن ساختن خیلی چیزها از اورارتویی‌ها یاد گرفتند. پس از آنکه پارس‌ها شاهنشاهی ایران را بنیاد گذاشتند و فرمانروایی آریایی‌ها را جانشین حکومت سامی‌ها کردند که تا امروز دنباله دارد، در فن ساختن جهش بزرگی پیدا شد، کارشناسان همه‌ی ملت‌های شاهنشاهی هخامنشی در گردآوری مصالح ساختمانی و در ساختن و پرداختن ساختمان‌های بزرگ دست به دست هم دادند تا بناهای بزرگ و ابدی‌یی مانند تخت جمشید ساخته شد.

  بیشتر بخوانید:  نوروز در کتب فقهى و استدلالى‏

این بنای بزرگ روی سنگ آهک و با سنگ آهک ساخته شده است. تکه‌های سنگ تراشیده (پاستون، ستون، سرستون، بائو و کلاهک درگاهها) را بدون ملات جذب و جفت روی هم سوار کرده‌اند. تکه های ستون را با میل فولادی به همدیگر بست زده‌اند. سنگ‌های بائوی درگاهها و کلاهک سردرگاهها را در همدیگر جا داده‌اند (کُم و زبانه کرده‌اند). برای بالا بردن تکه‌های سنگ، خاک‌ریز کر ده‌اند، خاک ریز را شیب داده، سنگ‌ها را روی گرده چوب به بالا غلتانده‌اند. پس از تمام شدن ساختمان، خاک ریخته شده را از جای کار برداشته‌اند. هنوز خاکهایی را که برای کندن مزار پادشاهان هخامنشی در نقش رستم ریخته‌اند، به جا مانده است.

نامی از تخت جمشید برده شد باید گفته شود که تخت جمشید هرگز نسوخته است، زیرا
1- تخت جمشید روی سنگ آهگی و با سنگ آهگی ساخته شده است.
2- سنگ آهگ خالص، کربنات کلسیم CaCO3  است که در فشار جوّ و در گرمای 14/894 درجه با گرفتن cal/g391 گرما می‌پزد و به 44 درصدCO2 و 56 درصد CaO  تجزیه می‌شود. گاز CO 2به هوا می‌رود و CaO می‌ماند.
3- آهک زنده CaO با آب ترکیب آهک شکفته CaOH2 می‌دهد و cal/g 280 گرما آزاد می‌شود.
5- اگر تخت جمشید سوخته بود، باید رویه‌ی سنگهای بالاتنه‌ی آن در شعله‌ی آتش و سنگهای پایین تنه و کف آن، زیر جشم‌های سوزان کمی پخته باشد، آب برف و باران با پوسته‌ی آهک پخته ترکیب شده و آن را شسته باشد.
6- روی سنگ‌هایی که تازه از خاک بیرون آورده شده‌اند، آج تیشه‌ی سنگ‌تراشان زمان هخامنشیان دیده می‌شود. این می‌رساند که به سنگ‌ها آسیب نرسیده و رویه‌ی آنها نسوخته است و گرنه آج روی سنگ‌ها تا امروز نمی‌ماند. سوختن تخت جمشید هم یکی از دروغ‌های بزرگ تاریخ است.
چهارم، چرا در دوران اسلامی فقط درون ساختمانهای ایران زمین را آرایش کرده‌اند؟ در سال 214 میلادی در بغداد از پدری همدانی و مادری از شاهزادگانِ اشکانی، کودکی «مانی» نام چشم به جهان گشود که پیغمبری نامدار شد. مانی، دینی آورد همانند «سوسیال دمکراسی» امروز، برضد جامعه‌ی طبقاتی دوران ساسانی به پا خاست و تجمل را محکوم کرد. پس از او مزدک دنبال کار او را خیلی تندتر گرفت. ساسانیان هر دوی آنها و خیلی از پیروانشان را کشتند. پس از پیدا شدن اسلام در عربستان، پیروانی مانی و مزدک به اسلام گرویدند، مسلمانان را به ایران خواندند و جامعه‌ی طبقاتی ساسانیان را به یاری مسلمانها برانداختند. از آن پس، برای آنکه در مردم بی چیز بغض پیدا نشود، دولتمندان دارایی خود را از دید همگان پنهان کردند. درون خانه‌های خود را آرایش  دادند و بیرون را ساده ساختند. همه‌ی ما دیده ایم که پشت دیوارهای ساده‌ی کاه‌گلی، چه ساختمان‌های بزرگ زیبا، چه گل کاریها، چه آبنماها و چه ... پنهان شده است.

پس از آنکه مصرف کردن آهک و گچ و آجر گسترش یافت، د گرگونی بزرگی در فن ساختن در ایران زمین پیدا شد که نیاز به گفتار جداگانه دارد.
در پایان جا دارد چند چیز در اینجا بازگو شود:
یکی آنکه آهک‌پزی که مادر صنعت سیمان‌پزی است، در ایران زمین کشف شده است. رومیها از یونانیان و یونانیان از ایرانیان آهک‌پزی را یاد گرفته‌اند. در چین، کهنه‌ترین ملات آهک در دیوار چین پیدا شده که از سده دوم پیش از میلاد است. مصریهای باستانی، هرمهای خود را با ملات گچ ساخته‌اند. بابلی‌ها، ملات قیر مصرف می‌کردند. در ایران ملات گل رس (شفته آهک) سه هزار ساله در گور چمباتمه ای مهربان پیدا شده است (در اسماعیل آباد جنوب کردان که در دامنه‌ی کوههای آذری قرار دارد، در گور مهریان، ملات شفته آهک با 38% کربنات کلسیم یافت شده است).

همه‌ی ساختمانها بندری کناره‌ی شمالی خلیج فارس، در بوشهر، لنگه، در سیراف باستانی (نزدیک بندر طاهری) و جاهای دیگر با ملات آهک آبی ساخته شده‌اند که هنوز هم با آن می‌سازند. امروز بهترین آهک آبی (ساروج) را در بندر خمیر می‌پزند و آن را «ساروج خمیر» می‌نامند. (هرگاه نیاز به نشان دادن مدرک باشد، از گوینده بپرسند).

دوم آنکه، برای ساختن در ایران زمین، چوب بست به کار نمی‌رفته است. در خود ساختمانها سوراخ‌هایی می‌گذاشتند، در انها تیرک فرو می‌بردند، روی تیرکها تخته می‌انداختند و ساختمانها را بالا می‌بردند، پس از تمام شدن ساختمان، تخته‌ها را برمی‌داشتند، تیرکها را از سوراخ‌ها می‌کشیدند و جای آنها را باز می‌گذاشتند یا پر می‌کردند تا به پایین برسند.

قوسها را با آجر و ملات گچ، به روش لاچسبانی می‌ساختند، همه‌ی طاقهای ضربی به این روش ساخته شده است و می‌شود. بزرگترین طاق قوسی که در دوران باستان به روش لاچسبانی، بی چوب بست ساخته شده، دهانه‌ی پل دختر در میانه است که بیش از 26 متر دارد.

سوم، در ایران تا پنجاه سال پیش، برای ساختن فقط نقشه‌ی مسطح می‌کشیدند و نقشه‌ی نما کشیده نمی شد. می‌گفتند نقشه‌ی کوچک شده‌ی نما با حقیقت یکی نیست. بنا را می‌ساختند و با بالا رفتن بنا، تناسب آن را با چشم می‌سنجیدند؛ مانند همه‌ی مناره‌های جفت مسجدها که به سوی همدیگر مایل هستند تا از دور موازی دیده شوند.

چهارم، چرا در دوران اسلامی فقط درون ساختمانهای ایران زمین را آرایش کرده‌اند؟ در سال 214 میلادی در بغداد از پدری همدانی و مادری از شاهزادگانِ اشکانی، کودکی «مانی» نام چشم به جهان گشود که پیغمبری نامدار شد. مانی، دینی آورد همانند «سوسیال دمکراسی» امروز، برضد جامعه‌ی طبقاتی دوران ساسانی به پا خاست و تجمل را محکوم کرد. پس از او مزدک دنبال کار او را خیلی تندتر گرفت. ساسانیان هر دوی آنها و خیلی از پیروانشان را کشتند. پس از پیدا شدن اسلام در عربستان، پیروانی مانی و مزدک به اسلام گرویدند، مسلمانان را به ایران خواندند و جامعه‌ی طبقاتی ساسانیان را به یاری مسلمانها برانداختند. از آن پس، برای آنکه در مردم بی چیز بغض پیدا نشود، دولتمندان دارایی خود را از دید همگان پنهان کردند. درون خانه‌های خود را آرایش  دادند و بیرون را ساده ساختند. همه‌ی ما دیده ایم که پشت دیوارهای ساده‌ی کاه‌گلی، چه ساختمان‌های بزرگ زیبا، چه گل کاریها، چه آبنماها و چه ... پنهان شده است.

ساختمان‌های بزرگ تاریخی ایران زمین پس از اسلام هم با همین فکر ساخته شده است؛ مانند مسجدهای بزرگ تاریخی. بیرون مسجدها ساده و بی آلایش و درون آنها با هنرمندی خیره کننده آرایش شده است، نمونه‌های آن در مسجدهای اصفهان، مشهد، مسجد کبود تبریز و خیلی جاهای دیگر دیده می‌شود.

پنجم، قوس نوک تیز و گنبد ایرانی، غیر از آرک (قوس دایره) و کوپل (قسمتی از کره) غربی است. گنبد ایرانی، کامل شده‌ی هرم است و قوس شاخ بزی از پیش نشستن بدنه‌ی سردرگاهی‌ها پیدا شده است. این خود نیاز به گفتار دیگر دارد.
 
منبع ‌مقاله:
 یاد یار مهربان ، با یاد دکتر بهرام فره‌وشی ، به کوشش هما گرامی (فره‌وشی)، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی فره‌وهر، تهران، چاپ اول (1378)

  بیشتر بخوانید
  رویه ای بر فرضیه های نژادی سامی
  قومیّت ها در ایران هخامنشی
  نام ایران در اسناد هخامنشی

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما