طوفان ديگري در راه است

تا اينجا را حاج امين مطمئن است، ولي اين که نشسته باشد و پشت سر زينت خانم چيزي بافته باشد، يادش نمي آيد. راجع به خانه هم، چند روز قبلش رو کرده به بقيه و گفته: “اين خونه مگه دو ميليون بيشتر مي ارزه؟” و همه به علامت نفي سرشان را تکان داده اند و مهندس سيف جواب داده:
شنبه، 17 مرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
طوفان ديگري در راه است
طوفان ديگري در راه است
طوفان ديگري در راه است






نویسنده: سيد مهدي شجاعي
حاج امين، تا آنجا که يادش مي آيد، فقط گفته است:
“منو با اين زنيکه بدکاره روبرو نکنيد”
و وقتي مهندس سيف توضيح داده که:
“اين حرفها مربوط به گذشته است.”
حاج امين گفته:
“از کجا معلوم؟!”
تا اينجا را حاج امين مطمئن است، ولي اين که نشسته باشد و پشت سر زينت خانم چيزي بافته باشد، يادش نمي آيد.
راجع به خانه هم، چند روز قبلش رو کرده به بقيه و گفته:
“اين خونه مگه دو ميليون بيشتر مي ارزه؟”
و همه به علامت نفي سرشان را تکان داده اند و مهندس سيف جواب داده:
“به زحمت يک و هشتصد، اگر بيارزه.”
و وقتي از همه تأييد گرفته، دستش را محکم روي ميز کوبيده، از جا بلند شده و گفته:
“خب بياد سه ميليون بگيره و شرّش رو کم کنه.”
وقتي در محل چو افتاد که حاج امين خانه هاي يک خطه از بازارچه را به قيمت خوب مي خرد که مدرسه بسازد، همه ي افراد محل به جز زينت آمدند و خانه هايشان را واگذار کردند. حتي چند خانه آن طرف تر هم به قصد مشارکت در امر خير، يا به طمع پول خوب حاج امين، آمدن و اصرا و التماس که؛ ما هم واگذار کنيم.
اما زينت از همان اول سفت و قرص گفت: “نه”.
و پايش هم ايستاد.
متن کتاب "  طوفان ديگري در راه است " 




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.