چکیده:
آیا در بین یهودیان هم منکر وجود ماشیح وجود دارد؟
بلی، برخی از عالمان یهودی در گذشته معتقد بودهاند که ماشیح ظهور یافته و دیگر نباید منتظر او بود. یکی از این عالمان، شخصی است به نام ربی هلیل (قرن 4 میلادی) که بنابر آنچه در تلمود آمده، لحنی شکاک در اینباره دارد و میگوید: «ملت اسرائیل دیگر ماشیحی که ظهور کند، نخواهد داشت؛ زیراکه در زمان حیزقیا (سلطان یهودا) بهرۀ خود را از او بردهاند».
تعداد کلمات:1088 / تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
آیا در بین یهودیان هم منکر وجود ماشیح وجود دارد؟
بلی، برخی از عالمان یهودی در گذشته معتقد بودهاند که ماشیح ظهور یافته و دیگر نباید منتظر او بود. یکی از این عالمان، شخصی است به نام ربی هلیل (قرن 4 میلادی) که بنابر آنچه در تلمود آمده، لحنی شکاک در اینباره دارد و میگوید: «ملت اسرائیل دیگر ماشیحی که ظهور کند، نخواهد داشت؛ زیراکه در زمان حیزقیا (سلطان یهودا) بهرۀ خود را از او بردهاند».
تعداد کلمات:1088 / تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
نویسنده: کبری خدابخش دهقی
آیا در بین یهودیان هم منکر وجود ماشیح وجود دارد؟
بلی، برخی از عالمان یهودی در گذشته معتقد بودهاند که ماشیح ظهور یافته و دیگر نباید منتظر او بود. یکی از این عالمان، شخصی است به نام ربی هلیل (قرن 4 میلادی) که بنابر آنچه در تلمود آمده، لحنی شکاک در اینباره دارد و میگوید: «ملت اسرائیل دیگر ماشیحی که ظهور کند، نخواهد داشت؛ زیراکه در زمان حیزقیا (سلطان یهودا) بهرۀ خود را از او بردهاند».[1]
البته دیگر عالمان در ردّ ادعای فوق گفتهاند اگر قرار بود از پیشینیان کسی ماشیح باشد، داوود سزاوارتر بود؛ چراکه آن پادشاه اسرائیل آن همه سرود در وصف جلال خدا تصنیف کرد و خدا را مدح و ثنا نمود، ولی حیزقیا با آن همه معجزات و آیات که برایش نمایان شد، حتی یک سرود هم به درگاه خداوند نخواند.
آرمان مسیحایی در دوران ابتلا در میان بنیاسرائیل پا گرفت و با گذشت زمان در ژرفای جان قوم، رشد و تحول یافت و متناسب با محیط و شرایط داخلی، به اشکال گوناگونی درآمد. شکوه سلطنت داوود سبب شد که پیامبران بنیاسرائیل به هنگام مشکلات و آوارگیهای قوم، با یادآوری شیرینی آن روزگار، ملت یهود را امیدوار کنند که روزگاری دوباره آن مجد و عظمت تحقق خواهد یافت و کودکی از نسل او مجد و عظمت از دست رفتۀ قوم را به آنان باز خواهد گرداند.
در تاریخ قوم یهود توجه به منجی در چه زمانهایی شدت مییافته است؟ آیا مدعیان دروغین ماشیح هم وجود داشتهاند؟
اعتقاد به ظهور ماشیح، هنگام بدبختیهای ملی قوم یهود شدت مییافته است. وقتی که ظلم و تعدی یک دولت فاتح، که ملت اسرائیل را به زیر سلطۀ خود داشت، غیرقابلتحمل میشد، یهودیان از روی غریزه به پیشگوییهایی که در کتاب مقدس دربارۀ ظهور ماشیح شده است، توجه میکردند تا در روزهای پر از رنج در برابر شدیدترین سختیها تاب بیاورند و نگذارند یأس و حرمان بر آنها چیره شود.
در مورد مدعیان دروغین ماشیح هم باید گفت در تاریخ قوم یهود از دیرباز صدها تن برخاسته و ادعای مسیحایی کردهاند و چند صباحی سادهدلان بنیاسرائیل را مجذوب خود نمودهاند و در نهایت بلاهای جانکاهی بر بلاهای این قوم افزودهاند.
وسفوس، مورخ مشهور تاریخ یهود میگوید: در سالهای قبل از خرابی بیتالمقدس، افرادی ادعا میکردهاند که همان نجاتدهندهای هستند که انبیا ظهور او را از پیش خبر دادهاند، مثل برکوخواو که بعضی او را برکوزیوا نامیدهاند و رهبر شورش یهودیان علیه رومیان بود. ربی عقیوا هرگاه او را میدید، میگفت این همان پادشاه ماشیح است و به آیۀ: «ستارهای (کوخاو) از یعقوب طلوع خواهد کرد»،[2] استناد کرده و آن را چنین تفسیر مینمود: کوزیوا از یعقوب طلوع خواهد کرد. البته یکی دیگر از عالمان یهودی، به نام ربی یوحانان بن تورتا، در اعتراض به او میگفت: عقیوا از گونههای تو (در قبر) علفها خواهند رویید؛ چراکه هنوز ماشیح فرزند داود نیامده است.[3]
یهودیان چه نظری دربارۀ وقت آمدن ماشیح دارند و آیا زمانی را برای آن تعیین میکنند؟
از نگاه بیشتر دانشمندان یهود، یافتن تاریخ آمدن ماشیح تا بدان پایه تقبیح شده است که محاسبهکنندگان مورد لعنت قرار گرفتهاند.[4] از نگاه این دانشمندان، آمدن مسیحا به کارهای نیک مردم مشروط است[5] و اگر ملت اسرائیل براساس قوانین، شنبه را نگاه دارند (یعنی به شریعت ملتزم باشند)، بلافاصله نجات خواهند یافت.[6]
با این همه، در پارهای از منابع البته گاه کلی و گاه بسیار دقیق، آمدن مسیحا محاسبه شده است. برای مثال، در یک پیشگویی و براساس یک عقیدۀ قدیمی، جهان شش هزار سال ادامه خواهد یافت. این هزارهها که با تعداد روزهای آفرینش تناسب دارد، به سه دورۀ دوهزاره تقسیم شدهاند. دوهزارۀ نخست را بایر، یعنی دوران فقدان شریعت، دوهزارۀ دوم را دوران شریعت یا تورات، و دوهزارۀ سوم را روزگاری میدانستند که در آن روزگار ماشیح ظهور خواهد کرد.[7]
محاسبۀ دیگر کمی دقیقتر بیان میکند که پسر داوود پس از 85 یوبیل[8] خواهد آمد و محاسبۀ دیگر ظهور ماشیح را پس از گذشتن 4291 سال از آغاز آفرینش میداند که جهان یتیم خواهد شد و سالیانی جنگهایی خواهد بود و در نهایت پیش از آغاز هزارۀ هفتم جهان بازسازی خواهد شد.[9]
یکی از عالمان یهودی به نام راو آشه میگوید: مقصود دانشمندان از ذکر تاریخ برای ظهور ماشیح این بوده که تا آن تاریخ نباید منتظر آمدن ماشیح بود، ولی از آن به بعد باید انتظار ظهور او را داشت؛ «همواره منتظر ظهور او باش، اگرچه (فرا رسیدن پایان ذلت) تأخیر نماید، مع ذلک در انتظار باش».[10]
گفتیم که کوشش برای محاسبه و یافتن تاریخ پایان ذلت قوم اسرائیل و ظهور ماشیح، از طرف اکثر دانشمندان یهود، به شدت تقبیح شده است؛ چراکه در صورت عدم تحقق، یأس و حرمان را به دنبال خواهد داشت. نهی از توقیت آمدن ماشیح گاهی با لعن و نفرین نیز همراه بوده است.
در آیین یهود برای دوران آخرالزمان چه ویژگیهایی ذکر شده است؟ علائم ظهور ماشیح چیست؟
بنابر متون مقدس یهودیان، دوران آخرالزمان دارای ویژگیهای خاصی است که برخی از آنها عبارتاند از:
_ دردهای زایمان دورۀ ماشیح سخت و شدید خواهد بود؛
_ تاریکی و سیاهی شب، قبل از دمیدن سپیده فزونی مییابد؛
_ آشفتگی و فساد در جهان به حد اعلی خواهد رسید و سختیهای زندگی، غیرقابل تحمل خواهند شد؛
_ جوانان به پیران بیاحترامی کرده و آنها را خجالت خواهند داد و پیران در جلوی جوانان بهپا خواهند ایستاد؛
_ روی مردم چون روی سگ خواهد بود (از بیحیایی)؛
_ محل تحصیل و مطالعه به اماکن فساد مبدل شده، دانش دبیران فاسد خواهد گشت؛
_ فرزند داوود (ماشیح)، فقط در دورهای ظهور خواهد کرد که همۀ مردم آن یا معصوم باشند یا مجرم؛
_ هر وقت ببینی دولتها با هم به نزاع سیاسی که منجر به جنگهای سخت میشود، میپردازند.
داوود پیامبر7 در کتاب مزامیر پنجبار از خدا خواسته است تا برخیزد؛ چهاربار مربوط به چهار دولت یونانیان، بخت النصر، هامان صدراعظم خشایارشاه، رومیان و پنجمی مربوط به دولت گوگ و ماگوگ (یأجوج و مأجوج) است که در آخرالزمان با قدرتی عظیم علیه بنیاسرائیل به جنگ خواهد آمد.
دوران هفتسالهای که ماشیح در آن ظهور میکند، چنین است:
سال اول، بیبارانی؛
سال دوم، قحطی؛
سال سوم، قحطی شدید و مردن مردان، زنان، کودکان، متقیان و فراموشی تورات؛
سال چهارم، سیری و وفور نعمت؛
سال پنجم، سیری و فراوانی عظیم، بازگشت تورات به سوی آموزندگانش؛
سال ششم، به گوش رسیدن صداهایی از آسمان؛
سال هفتم، درگرفتن جنگ و در پایان این دوران هفتساله ماشیح میآید.
بلی، برخی از عالمان یهودی در گذشته معتقد بودهاند که ماشیح ظهور یافته و دیگر نباید منتظر او بود. یکی از این عالمان، شخصی است به نام ربی هلیل (قرن 4 میلادی) که بنابر آنچه در تلمود آمده، لحنی شکاک در اینباره دارد و میگوید: «ملت اسرائیل دیگر ماشیحی که ظهور کند، نخواهد داشت؛ زیراکه در زمان حیزقیا (سلطان یهودا) بهرۀ خود را از او بردهاند».[1]
البته دیگر عالمان در ردّ ادعای فوق گفتهاند اگر قرار بود از پیشینیان کسی ماشیح باشد، داوود سزاوارتر بود؛ چراکه آن پادشاه اسرائیل آن همه سرود در وصف جلال خدا تصنیف کرد و خدا را مدح و ثنا نمود، ولی حیزقیا با آن همه معجزات و آیات که برایش نمایان شد، حتی یک سرود هم به درگاه خداوند نخواند.
آرمان مسیحایی در دوران ابتلا در میان بنیاسرائیل پا گرفت و با گذشت زمان در ژرفای جان قوم، رشد و تحول یافت و متناسب با محیط و شرایط داخلی، به اشکال گوناگونی درآمد. شکوه سلطنت داوود سبب شد که پیامبران بنیاسرائیل به هنگام مشکلات و آوارگیهای قوم، با یادآوری شیرینی آن روزگار، ملت یهود را امیدوار کنند که روزگاری دوباره آن مجد و عظمت تحقق خواهد یافت و کودکی از نسل او مجد و عظمت از دست رفتۀ قوم را به آنان باز خواهد گرداند.
در تاریخ قوم یهود توجه به منجی در چه زمانهایی شدت مییافته است؟ آیا مدعیان دروغین ماشیح هم وجود داشتهاند؟
اعتقاد به ظهور ماشیح، هنگام بدبختیهای ملی قوم یهود شدت مییافته است. وقتی که ظلم و تعدی یک دولت فاتح، که ملت اسرائیل را به زیر سلطۀ خود داشت، غیرقابلتحمل میشد، یهودیان از روی غریزه به پیشگوییهایی که در کتاب مقدس دربارۀ ظهور ماشیح شده است، توجه میکردند تا در روزهای پر از رنج در برابر شدیدترین سختیها تاب بیاورند و نگذارند یأس و حرمان بر آنها چیره شود.
در مورد مدعیان دروغین ماشیح هم باید گفت در تاریخ قوم یهود از دیرباز صدها تن برخاسته و ادعای مسیحایی کردهاند و چند صباحی سادهدلان بنیاسرائیل را مجذوب خود نمودهاند و در نهایت بلاهای جانکاهی بر بلاهای این قوم افزودهاند.
وسفوس، مورخ مشهور تاریخ یهود میگوید: در سالهای قبل از خرابی بیتالمقدس، افرادی ادعا میکردهاند که همان نجاتدهندهای هستند که انبیا ظهور او را از پیش خبر دادهاند، مثل برکوخواو که بعضی او را برکوزیوا نامیدهاند و رهبر شورش یهودیان علیه رومیان بود. ربی عقیوا هرگاه او را میدید، میگفت این همان پادشاه ماشیح است و به آیۀ: «ستارهای (کوخاو) از یعقوب طلوع خواهد کرد»،[2] استناد کرده و آن را چنین تفسیر مینمود: کوزیوا از یعقوب طلوع خواهد کرد. البته یکی دیگر از عالمان یهودی، به نام ربی یوحانان بن تورتا، در اعتراض به او میگفت: عقیوا از گونههای تو (در قبر) علفها خواهند رویید؛ چراکه هنوز ماشیح فرزند داود نیامده است.[3]
یهودیان چه نظری دربارۀ وقت آمدن ماشیح دارند و آیا زمانی را برای آن تعیین میکنند؟
از نگاه بیشتر دانشمندان یهود، یافتن تاریخ آمدن ماشیح تا بدان پایه تقبیح شده است که محاسبهکنندگان مورد لعنت قرار گرفتهاند.[4] از نگاه این دانشمندان، آمدن مسیحا به کارهای نیک مردم مشروط است[5] و اگر ملت اسرائیل براساس قوانین، شنبه را نگاه دارند (یعنی به شریعت ملتزم باشند)، بلافاصله نجات خواهند یافت.[6]
با این همه، در پارهای از منابع البته گاه کلی و گاه بسیار دقیق، آمدن مسیحا محاسبه شده است. برای مثال، در یک پیشگویی و براساس یک عقیدۀ قدیمی، جهان شش هزار سال ادامه خواهد یافت. این هزارهها که با تعداد روزهای آفرینش تناسب دارد، به سه دورۀ دوهزاره تقسیم شدهاند. دوهزارۀ نخست را بایر، یعنی دوران فقدان شریعت، دوهزارۀ دوم را دوران شریعت یا تورات، و دوهزارۀ سوم را روزگاری میدانستند که در آن روزگار ماشیح ظهور خواهد کرد.[7]
محاسبۀ دیگر کمی دقیقتر بیان میکند که پسر داوود پس از 85 یوبیل[8] خواهد آمد و محاسبۀ دیگر ظهور ماشیح را پس از گذشتن 4291 سال از آغاز آفرینش میداند که جهان یتیم خواهد شد و سالیانی جنگهایی خواهد بود و در نهایت پیش از آغاز هزارۀ هفتم جهان بازسازی خواهد شد.[9]
یکی از عالمان یهودی به نام راو آشه میگوید: مقصود دانشمندان از ذکر تاریخ برای ظهور ماشیح این بوده که تا آن تاریخ نباید منتظر آمدن ماشیح بود، ولی از آن به بعد باید انتظار ظهور او را داشت؛ «همواره منتظر ظهور او باش، اگرچه (فرا رسیدن پایان ذلت) تأخیر نماید، مع ذلک در انتظار باش».[10]
گفتیم که کوشش برای محاسبه و یافتن تاریخ پایان ذلت قوم اسرائیل و ظهور ماشیح، از طرف اکثر دانشمندان یهود، به شدت تقبیح شده است؛ چراکه در صورت عدم تحقق، یأس و حرمان را به دنبال خواهد داشت. نهی از توقیت آمدن ماشیح گاهی با لعن و نفرین نیز همراه بوده است.
در آیین یهود برای دوران آخرالزمان چه ویژگیهایی ذکر شده است؟ علائم ظهور ماشیح چیست؟
بنابر متون مقدس یهودیان، دوران آخرالزمان دارای ویژگیهای خاصی است که برخی از آنها عبارتاند از:
_ دردهای زایمان دورۀ ماشیح سخت و شدید خواهد بود؛
_ تاریکی و سیاهی شب، قبل از دمیدن سپیده فزونی مییابد؛
_ آشفتگی و فساد در جهان به حد اعلی خواهد رسید و سختیهای زندگی، غیرقابل تحمل خواهند شد؛
_ جوانان به پیران بیاحترامی کرده و آنها را خجالت خواهند داد و پیران در جلوی جوانان بهپا خواهند ایستاد؛
_ روی مردم چون روی سگ خواهد بود (از بیحیایی)؛
_ محل تحصیل و مطالعه به اماکن فساد مبدل شده، دانش دبیران فاسد خواهد گشت؛
_ فرزند داوود (ماشیح)، فقط در دورهای ظهور خواهد کرد که همۀ مردم آن یا معصوم باشند یا مجرم؛
_ هر وقت ببینی دولتها با هم به نزاع سیاسی که منجر به جنگهای سخت میشود، میپردازند.
داوود پیامبر7 در کتاب مزامیر پنجبار از خدا خواسته است تا برخیزد؛ چهاربار مربوط به چهار دولت یونانیان، بخت النصر، هامان صدراعظم خشایارشاه، رومیان و پنجمی مربوط به دولت گوگ و ماگوگ (یأجوج و مأجوج) است که در آخرالزمان با قدرتی عظیم علیه بنیاسرائیل به جنگ خواهد آمد.
دوران هفتسالهای که ماشیح در آن ظهور میکند، چنین است:
سال اول، بیبارانی؛
سال دوم، قحطی؛
سال سوم، قحطی شدید و مردن مردان، زنان، کودکان، متقیان و فراموشی تورات؛
سال چهارم، سیری و وفور نعمت؛
سال پنجم، سیری و فراوانی عظیم، بازگشت تورات به سوی آموزندگانش؛
سال ششم، به گوش رسیدن صداهایی از آسمان؛
سال هفتم، درگرفتن جنگ و در پایان این دوران هفتساله ماشیح میآید.
پی نوشت:
[1]. سنهدرین، 98 .
[2]. اعداد، 17:24.
[3]. یروشلمی تعنیت، 6 دال.
[4]. انتظار مسیحا در آیین یهود، جولیوس گرینستون، ص356.
[5]. Sanhedrin 98a
[6]. Shabbat 118b
[7]. انتظار مسیحا در آیین یهود، ص71.
[8]. یوبیل نام یکی از اعیاد یهودی است که هر پنجاه سال یکبار تکرار میشود. بنابراین 85 یوبیل، یعنی 4250 سال.
[9]. همان.
[10]. حبقوق، 3:2.