تعداد کلمات: 5403 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 21 دقیقه
مراد از جبل عامل در این مقاله، جبل عاملِ فرهنگی است که نباید با جبل عامل تاریخی یکی گرفته شود. جبل عامل هیچ گاه واحدی سیاسی با حد و مرز مشخص نبوده است. این منطقه، در واقع، یک محدودهی بزرگ مسکون بوده که پس از مهاجرت قبیلهی یمنی عامله بدانجا، نام نخستین آن، یعنی جبل الجلیل، به تدریج متروک شده و به جای آن جبل عامل به کار رفته است.
در عصر ممالیک و تحت تأثیر اعمال نظام روک (نوعی نظام تقسیم بندی اراضی برای گرفتن مالیات و نیز اقطاع زمینها)، جبل عامل به دو شهر صور و نبطیه محدود شد و سرانجام براثر نهضت علمی شیعی، که عامل پیوند بخش اصلی ساکنان جبل عامل به یکدیگر بود، این منطقه اهمیت فرهنگی ویژهای یافت و بخشهایی از مغرب و مرکز دشت بقاع نیز به این جغرافیای فرهنگی پیوستند و دو شهر مشغره و کَرک نیز بدانها اضافه شدند. بر مبنای این حیطهی جغرافیایی بود که نخستین و مهم ترین کتاب تاریخی شرح حرکتهای علمی در جبل عامل و عالمان آن، یعنی کتاب آمل الامل فی علماء جبل عامل، را شیخ حز عاملی تألیف کرد. (1)
دربارهی پیشینهی فرهنگی حوزهی جبل عامل، شواهدی در دست نیست که نشان دهد وضع فرهنگی آنجا پیش از فعالیتهای محمدبن مکی عاملی (متوفی 786) معروف به شهید اول و تأسیس حوزهی جزین، با وضع فرهنگی شام و تشیع شامی چه تفاوتی داشته است. ویژگی تشیع شامی، نداشتن فرهنگ مکتوب و فقدان سنت فکری بود؛ اما دو شهر حلب و طرابلس، به سبب ارتباط علمی با حوزههای بغداد و حله، وضع متفاوتی داشتند. البته نباید اقدامات فردی برخی عالمان جبل عامل را، در طول دو قرن پیش از شهید اول، نادیده گرفت. از جملهی این عالمان، اسماعیل بن حسین عودی جزینی (متوفی 580)، جمال الدین یوسف بن حاتم مشغری (متوفی حـ664)، طومان بن احمد مناری (متوفی 728) و صالح بن مشرف طلّوسی (حدود اوایل قرن هشتم، نیای اعلای شهید ثانی)، از تربیت شدگان حوزهی حله بودند. اقدامات این افراد در هموار کردن راه برای شهید اول و تأسیس حوزهی جبل عامل سهم اساسی داشته است. (2) نام ابوالقاسم بن حسین بن محمد بن عود حلبی (متوفی 677 یا 679)، فقیه حلبی دیگری را که به اجبار به جزین مهاجرت کرده بود، باید به این افراد افزود (3) که جمعی از عالمان نه چندان مشهور عاملی نزد وی تحصیل کردند؛ از جمله جمال الدین ابراهیم بن ابی الغیاث بخاری (متوفی حـ 736)، که نقش مهمی در شکل گیری اولیهی حوزهی جبل عامل داشت، اما ظاهراً سیطره و سختگیریهای شدید ممالیک مانع فعالیتهای جدی و گستردهی وی میشد. (4) پدر شهید اول، مکی بن محمد جزینی (متوفی ح 728)، نزد طومان بن احمد مناری عاملی شاگردی کرده بود و مناری خود از شاگردان ابراهیم بخاری و بخاری شاگرد ابن عود بود. (5) در نتیجهی همین تلاشهای مستمر تقریباً دو قرنه، حوزهی جبل عامل آرام آرام شکل گرفت، هرچند بخش عمده و مهم حرکت علمی در جبل عامل، حاصل کوششهای شهید اول است. اهم حوزههای علمی جبل عامل برای این شهرها یا روستاها پایه گذاری شدهاند:
الف) جِزّین، از شهرهای مرزهای شمالی منطقهی جبل عامل
در جنبهی اجتماعی، شهید کوشید تغییراتی در جامعهی شیعیان جبل عامل پدید آورد. وی با پیروی از نظام وکالت، که در عصر حضور ائمه برای جمع آوری مالیاتهای شرعی وجود داشت، نایبانی را از میان شاگردان برگزیدهی خود به مناطق مختلف جبل عامل فرستاد. وی در آثار فقهی خود از فقیه جامع الشرایط با عنوان نایب عام امام یاد کرده که ظاهراً به معنای آن است که وی قائل به شمول دامنهی اختیارات فقیه جامع الشرایط در تصدی برخی مناصب سیاسی بوده است که شیعیان، امام را متولی آن مناصب میدانستهاند. در این اندیشه، شهید از فضای فکری عمومی حاکم بر حله متأثر بوده است. (13) فعالیتهای شهید در زمینهی اجتماعی، اولین سازماندهی اجتماعی شیعیان در جبل عامل به شمار میرود. تلاشهای اجتماعی او باعث شکل گیری برخی فعالیتهای سیاسی شیعیان شد. شیعیان جبل عامل - که پیش تر در نواحی ساحلی، از لاذقیه تا رأس ناقوره، اقامت داشتند- به سبب حملات پی در پی صلیبیان مجبور به ترک زادگاههای خود شدند؛ شیعیان طرابلس به جبل لبنان و ساکنان صور به جبل عامل پناه بردند. در دورهی مملوکی نیز مهاجرتهای اجباری ادامه یافت. ممالیک، پش از بیرون راندن صلیبیان، دو شهر طرابلس و صور را نابود کردند تا امکان بازگشت شیعیان وجود نداشته باشد. همچنین به مناطق شیعه نشین جبل لبنان (14) (همچون کَسروان و جُبیل) مدام حمله میکردند و سعی در بیرون راندن شیعیان داشتند و در این راه حتی به کشتار شیعیان نیز دست زدند. (15) ممالیک، پس از بیرون راندن شیعیان، جمعیتهای ترکمنان وفادار به خود را در این مناطق اسکان دادند. این فشارها از یک سو و فعالیتهای شهید از سوی دیگر، به حرکت گستردهی شیعیان انجامید. به گفتهی صالح بن یحیی، (16) شیعیان با در دست گرفتن فرمان سلطانی (17) مبنی بر ممنوعیت پایبندی به تشیع، تظاهر به اجرای سنت کردند، ولی در باطن در پی ترویج مذهب شیعه بودند. احتمالاً این حوادث اندکی پیش از 784 (18) رخ داده، یعنی زمانی که شهید اول در اوج فعالیتهای علمی خود بوده است. این فرمان، نشان دهندهی دامنه فعالیتهای شیعیان است که پیش از آن نمایندگان شهید به میان آنان فرستاده شده بودند. از پیامدهای این فعالیتها، شهادت محمدبن مکی در 786 بود، اما شاگردان فراوان وی (همچون مقدادبن عبدالله سیوری، حسن بن ایوب بن نجم الدین حسینی، شمس الدین محمدبن نجده، شمس الدین محمد بن ضحاک صهیونی و شمس الدین محمد بن مجاهد) سنتی را که شهید بنا نهاده بود، زنده نگاه داشتند و حوزهی جزین را در دیگر مناطق جبل عامل تداوم بخشیدند.
ب) عَیناتا، شهری در بلندیهای جنوب غربی جبل عامل
در میان شاگردان جمال الدین، شخصی که اهمیت فراوانی دارد و بعدها باکم شدن نقش خاندان بنو حسام، تأثیر مهمی در تداوم فعالیتهای حوزهی عیناتا گذاشته، شمس الدین محمدبن علی مشهور به ابن خاتون است. (29) دو تن از مشهورترین شاگردان او، فرزندش ابوالعباس جمال الدین احمد (متوفی حـ 977) (30) و علی بن عبدالعالی کَرَکی مشهور به محقق کرکی و محقق ثانی (متوفی 940)، (31)در تحولات حوزهی جبل عامل نقش مهمی ایفا کردند. در روزگار ابوالعباس احمد و فرزندش نعمت الله علی بن احمد (متوفی حـ 988) و نوه اش احمد، حوزهی عیناتا به اوج شکوه خود رسید و دو تن از برجسته ترین فقیهان شیعه، یعنی علی بن عبدالعالی کرکی و زین الدین بن علی جُبعی / جُباعی معروف به شهید ثانی (متوفی 966)، (32) نزد برخی از افراد خاندان ابن خاتون درس خواندند و از آنان اجازه گرفتند. عالم و فقیه برجستهی ایرانی، ملاعبدالله بن حسین تستری (33) (متوفی 1021)، به عیناتا سفر کرد و نزد نعمت الله علی (متوفی حـ 988) مشهور به ابن خاتون و فرزندش احمد تحصیل کرد و از هر دو اجازهی عام گرفت. (34)
همچنین فقیه برجستهی عاملی، علی بن هلال کرکی مشهور به شیخ علی منشار (متوفی 984)، (35) از جمال الدین احمد بن محمدبن علی بن خاتون عیناتی روایت کرده است. (36) علی بن هلال بعدها به ایران سفر کرد و در روزگار شاه طهماسب (متوفی 984) شیخ الاسلام اصفهان شد. (37) رونق حوزهی عیناتا، که بیش از یک قرن به طول انجامید، با مهاجرت برخی افراد آل خاتون (38) به ایران و هند از میان رفت. (39)
ج) کَرَک / کرک نوح، واقع در مرکز جبل لبنان
دیگر شاگردان ابن عشره از عالمان و فقیهان مشهور بودند، که عبارتاند از: محمدبن علی جباعی (متوفی 876)، (49) بنیان گذار حوزهی جُباع یا جُبَع؛ محمدبن محمد بن مؤذن جزینی، که در اجازهی خود به علی بن عبدالعالی میسی از استاد خود، ابن عشرهی کسروانی، با عنوان «شیخ افضل» یاد کرده است؛ (50) محمدبن احمد صهیونی (51) و علی بن هلال جزائری (متوفی حـ 910)، که اصالتاً اهل منطقهی جزائر در جنوب هورهای عراق بود و به کرک مهاجرت کرد و در آنجا نزد ابن عشره به فراگیری فقه پرداخت. وی در اجازه ای، از ابن عشره با عبارتهای بلند و توصیفاتی همچون استادم، شیخ بزرگوار، عالم، و فاضل کامل یاد کرده است. (52) علی بن هلال بخش اعظمی از عمر خود را در کرک به سر برد و به تعبیر شاگرد نامورش، علی بن عبدالعالی کرکی، شیخ و بزرگ بلامنازع امامیه در روزگار خویش بود. (53) ابن عشره در 826 در کرک درگذشت. (54)
نکتهی مهم دیگر دربارهی حوزهی کرک، اقامت خاندان سادات بنواعرج در آنجاست که تا زمان مهاجرت به ایران، جایگاه و اهمیت ویژهای در کرک داشتند و، برخلاف آل خاتون، در ایران نیز مقام ممتازی به دست آوردند. حسن بن ایوب مشهور به ابن نجم الدین (از شاگردان شهید اول و از استادان جعفربن حسام عیناتی و ابن عشرهی کسروانی)، فرزندش جعفر (55) و نواده اش بدرالدین حسن بن جعفر کرکی (متوفی 933)، از شخصیتهای شناخته شدهی خاندان بنواعرجاند. حسن بن جعفر نخستین فرد این خاندان است که در کرک اقامت گزید. (56) از محضر درس او در کرک، کسانی چون شیخ علی منشار و شهید ثانی (57) که جملگی از عالمان مشهور دوران خود بودند، استفاده کردند. اطلاعات جامعی دربارهی حسن بن جعفر کرکی در دست است. پس از شهید اول، وی نخستین استاد حوزهی جبل عامل است که دربارهی تألیفاتش دانستههای کاملی در دست داریم که برای شناخت فضای فکری و دانشهای مورد توجه در حوزهی کرک سودمند است. از نوشتههای اوست: الطیبة الجزریة فى القراءات العشر، در شرح کتاب طیبة النشر فى القراءات العشر، از محمد بن محمد جزرى: العمدة الجلیّة فى الاصول الفقهیة، در اصول فقه؛ المحجة البیضا، و الحجة الغراء، که در آن به مباحثی دربارهی فروع شریعت و حدیث و تفسیر پرداخته است؛ و مقنع الطلاب فیما یتعلق بکلام الاعراب، در دانش نحو و تصریف و معانی و بیان. از این کتابها تاکنون نسخهای شناخته نشده است. (58) وی، دختر محقق کرکی را به همسری گرفت و فرزندش سید حسین نخستین فرد از خاندان سادات بنواعرج بود که به ایران مهاجرت کرد و در آنجا به مقامات بلندی دست یافت و بعدها فرزندانش در تمام دورهی صفویه مناصب مهمی داشتند. (59)
د) مَیس، روستایی در بلندیهای جنوبی جبل عامل
از اجازهای که ابراهیم، فرزند دانشمند میسی، در سال 975 برای فرزند خود، عبدالکریم، در نجف صادرکرد، (65) میتوان دریافت که در پی مرگ میسی، ابراهیم و پسرش به نجف کوچیدند. عبدالکریم از نجف به ایران مهاجرت کرد و به دربار شاه طهماسب صفوی راه یافت. پسر عبدالکریم، شیخ لطف الله میسی است که مسجد مشهور شیخ لطف الله در اصفهان به نام اوست. (66)
هـ) مَشغَرَه، شهری واقع در دامنههای جبل لبنان
نخستین کسی که حرّ عاملی از میان اسلاف خود معرفی کرده، جدّ پدرش، محمدبن حسین حرّ عاملی مشغری، است. شهرت او به مشغری نشان میدهد که وی، به احتمال بسیار، نخستین فرد از خاندان حرّ است که از دمشق به مشغره مهاجرت کرده است. شیخ حرّ عاملی (70) پدربزرگ پدرش، محمد، را عالم و فقیهی ارجمند و عالی قدر خوانده و گفته که وی برترین مردمان روزگارش در امور دینی بوده؛ اما، توصیف اخیر تا حد زیادی اغراق آمیز است، چرا که وی با بزرگانی چون علی بن عبدالعالی میسی، علی بن عبدالعالی کرکی و شهید ثانی هم دوره بوده است. احتمالاً مهاجرت وی از دمشق به مشغره، با سقوط ممالیک شام و افتادن شام به دست حکومت عثمانی و سیاستهای ضد شیعی آنان مرتبط بوده است. بر این اساس، تاریخ مهاجرت وی باید بعد از 922 و نبرد مَرج دابق باشد. هر سه فرزند او، محمد وعبدالسلام و على، اهل علم بودند. شیخ حرّعاملى (71) از عموی پدر خود، محمدبن محمد، با وصف عالم فاضل محقق و مدقق یاد کرده و از تبحر وی در زبان عربی سخن گفته و افزوده که او شاعر و ادیب و توانا در فن انشا بوده و در جایی دیگر (72) وی را برترین اهل عصر خود در علوم عقلی شمرده است. به نوشتهی حرّ عاملی، (73)وی نزد پدرش و شیخ حسن صاحب معالم و سید محمد صاحب مدارک درس خوانده است. اما چنین مینماید که گفتهی شیخ حرّ دربارهی تحصیل او نزد صاحب معالم و مدارک نادرست باشد و در واقع، او شاگرد شهید ثانی بوده است. (74) این محمد نخستین فرد مهاجر از خاندان حرّ به ایران است. او در ایران با شیخ بهائی دیدار کرد و دو قصیده در ستایش وی سرود. (75) او علاوه بر به نظم کشیدن تلخیص المفتاح، رسالهای در اصول و رسالهای در عروض نیز تألیف کرد (76) عبدالسلام، پسر دیگر محمدبن حسین، در مشغره نزد پدر و برادر خود علی و سپس نزد حسن بن زین الدین (صاحب معالم) و سیدمحمد عاملی (صاحب مدارک) تحصیل کرد. وى رساله اى بانام الرشاد المنصف البصیر إلى طریق الجمع این اخبار التقصیر، رسالهای در مفطرات و رسالهای دربارهی نماز جمعه داشته است. (77) عبدالسلام اولین استاد شیخ حرّعاملی بود و شیخ حرّ او را ماهر در فقه و ادبیات عرب وصف کرده و گفته که در ده سالگی خواندن متون درسی را نزد او آغاز کرده است. (78) بر همین اساس، فعالیت حوزهی مشغره تا 1043، که حرّ عاملی در آن هنگام ده ساله بوده، ادامه داشته است. علی، دیگر فرزند محمدبن حسین، در قیاس با دیگر برادران خود جایگاه و مقام علمی چندانی نداشت، اما نسل خاندان حرّ از طریق او باقی ماند. وی سه پسر به نامهای حسین، حسن و محمد داشت. حسین دومین فرد از خاندان حرّ بود که به ایران مهاجرت کرد و در اصفهان در خانهی شیخ بهائی اقامت گزید و نزد او درس خواند و اندکی پس از مرگ شیخ بهائی (1030) درگذشت. (79) حسن، پدر شیخ حرّعاملی بود و خود چهار فرزند داشت که از میان آنها محمد و زین العابدین به ایران مهاجرت کردند و احمد و علی در مشغره از دنیا رفتند. (80) محمد، دیگر فرزند علی بن محمدبن حسین، از مشغره به جباع مهاجرت کرد که تا اکنون نیز نوادگان او در همان جا سکونت دارند. وی نخستین فرد از خاندان حرّ است که شیخ حزعاملی (81) از او با وصف مشغری جبعی یاد کرده است. با مهاجرت این افراد، حوزهی علمیهی مشغره نیز از میان رفت، اما دانش آموختگان این حوزه در مکانهای دیگر به فعالیت علمی مشغول شدند.
ویژگی مهم خاندان حرّ گرایش اخباری آنهاست. اما این گرایش - که به صورت مشخص در شیخ حرّ عاملی، بنیان گذار واقعی اخباریگری در ایران، دیده میشود و حتی نام کتاب وی، یعنی وسائل الشیعة التحصیل مسائل الشریعه، نیز به وضوح بر آن دلالت دارد - از کجا ریشه گرفته است؟ این پرسش، پاسخ روشنی ندارد، اما احتمالاً آنان اخباریگری را یا بعدها اخذ کردهاند یا این گرایش نتیجهی تحولات فکری خود اعضای این خاندان علمی بوده است که به نظر میرسد احتمال نخست درست باشد، خاصه آنکه شیخ حرّ عاملی (82) از عالمی به نام حسین بن حسن ظهیری عیناتی / عیناثی ساکن در جبع، به عنوان یکی از استادان مهم خود یاد کرده است. این دانشمند گرایش اخباری داشته و در المسائل الظاهریة (83) به این گرایش خود تصریح کرده است.
و) جُبَع/ جُباع، شهری مشرف بر صیدا
پینوشتها:
1. برای تفصیل ر. ک. مهاجر، جبل عامل بین الشهیدین، ص 19-30؛ نیز ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «جبل عامل».
2. برای شرح احوال این افراد ر. ک. مهاجر، جبل عامل بین الشهیدین، ص 67-76.
3. ر. ک. سبط بن عجمی، ج 1، ص 362-365.
4. ر. ک. صَفَدی، 1962، ج 6، ص 79-83؛ همو، 1418، ج 1، ص 107-110؛ مهاجر، جبل عامل بین الشهیدین، ث 78-89.
5. افندی اصفهانی، ج 3، ص 22.
6. ر. ک. مختاری، ص 39.
7. ر. ک. مجلسی، ج 104، ص 177-178.
8. ر. ک. همان، ج 104، ص 190.
9. ر. ک. همان، ج 104، ص 191-192، 199-202.
10. مهاجر، جبل عامل بین الشهیدین، ص 156-159؛ همو، الشهید الاول، فصل 4، بخش 5.
11. بتدینی، برگ 7 رو.
12. آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 10، ص 40.
13. ر.ک. مهاجر، جبل عامل بین الشهیدین، ص 131-133؛ همو، الشهید الاول، فصل 7، بخش 2.
14. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «جبل لبنان».
15. برای کشتار شیعیان جبل لبنان توسط ممالیک در 705 ر. ک. مَقریزی، ج 2، قسم 1، ص 12، 14-15؛ صالح بن یحیی، ص 57-58.
16. صالح بن یحیی، ص 111.
17. ر. ک. قلقشندی، ج 13، ص 13-20.
18. ر. ک. صالح بن یحیی، همان جا.
19. حرّ عاملی، قسم 1، ص 45.
20. مجلسی، ج 107، ص 69.
21. حرّ عاملی، همان جا.
22. ر. ک. آقابزرگ طهرانی، 1362 ش، ص 23.
23. حرّ عاملی، قسم 1، ص 34؛ مجلسی، ج 107، ص 39؛ افندی اصفهانی، ج 1، ص 47.
24. آقابزرگ طهرانی، 1362 ش، همان جا.
25. مجلسی، ج 105، ص 38، 53.
26. حرّ عاملی، همان جا؛ مجلسی، ج 105، ص 20-21.
27. افندی اصفهانی، ج 5، ص 232-235.
28. حرّ عاملی، قسم 1، ص 187.
29. دربارهی خاندان ابن خاتون ر. ک. مهاجر، جبل عامل بین الشهیدین، ص 168-175.
30. حرّ عاملی، قسم 1، ص 33.
31. برای اجازهی ابن خاتون به محقق ثانی ر. ک. مجلسی، ج 105، ص 20-27.
32. حرّ عاملی، قسم 1، ص 35.
33. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «تستری، ملاعبدالله بن حسین».
34. برای متن اجازه ها ر. ک. مجلسی، ج 106، ص 88-96.
35. آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 15، ص 186.
36. افندی اصفهانی، ج 4، ص 284.
37. ر. ک. منشی قمی، ج 1، ص 614؛ اسکندرمنشی، ج 1، ص 154، 156.
38. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «خاتون، آل».
39. ر. ک. مهاجر، جبل عامل بین الشهیدین، ص 173-174.
40. ذهبی، ج 21، ص 270-271.
41. برای متن اجازه ر. ک. افندی اصفهانی، ج 3، ص 374-375.
42. ر. ک. مجلسی، ج 104، ص 28-29.
43. برای نمونه ر. ک. آقابزرگ طهرانی، 1362 ش، ص 36-37، 39.
44. ر. ک. مجلسی، ج 104، ص 209-210.
45. همان جا.
46. ر. ک. افندی، همان جا؛ آقابزرگ طهرانی، 1362 ش، ص 117.
47. افندی اصفهانی، ج 1، ص 264.
48. آقابزرگ طهرانی، 1362 ش، ص 48-49.
49. همان، ص 131-132.
50. همان، ج 105، ص 36.
51. ر. ک. مجلسی، ج 104، ص 208.
52. همان، ج 105، ص 38-39.
53. ر. ک. همان، ج 105، ص 31.
54. ر. ک. همان، ج 105، ص 70.
55. همان، ج 104، ص 209-210.
56. صدر، ج 1، ص 71.
57. ر. ک. حرّ عاملی، قسم 1، ص 56.
58. عودی جزینی، ص 159.
59. ر. ک. مجلسی، ج 105، ص 151؛ افندی اصفهانی، ج 1، ص 166-167.
60. ر. ک. افندی اصفهانی، ج 2، ص 63.
61. ر. ک. مجلسی، ج 105، ص 35-38.
62. همان، ج 105، ص 38-39.
63. عودی جزینی، ص 158.
64. ر. ک. مجلسی، ج 105، ص 149.
65. ر. ک. حرّ عاملی، قسم 1، ص 188؛ عودی جزینی، همان جا.
66. ر. ک. مجلسی، ج 105، ص 180-181.
67. ر. ک. اسکندرمنشی، ج 1، ص 157، با این ملاحظه که به جای میسی طیسی ضبط شده است؛ افندی اصفهانی، ج 4، ص 117.
68. مهاجر، جبل عامل بین الشهیدین، ص 68-72.
69. مجلسی، ج 105، ص 54-57.
70. ر. ک. آقابزرگ طهرانی، 1362 ش، ص 121.
71. حرّ عاملی، قسم 1، ص 154.
72. همو، قسم 1، ص 177-178.
73. همو، قسم 1، ص 154.
74. همان، قسم 1، ص 178.
75. عودی جزینی، ص 191.
76. ر. ک. حرّ عاملی، قسم 1، ص 160.
77. همان، قسم 1، ص 178.
78. همان، قسم 1، ص 107.
79. همان جا.
80. همان، قسم 1، ص 78.
81. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «حرّ عاملی».
82. حرّ عاملی، قسم 1، ص 170.
83. همان، قسم 1، ص 70.
84. ظهیری عینائی، ص 547-549.
85. مهاجر، جبل عامل بین الشهیدین، ص 209.
86. ر. ک. مجلسی، ج 104، ص 208-210.
87. ر. ک. همان، ج 105، ص 148.
88. ر. ک. عودی جزینی، ص 158-159.
89. ر. ک. همان، ص 159-170.
90. همان، ص 174-175، 182.
91. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «بعلبک».
92. ر. ک. عودی جزینی، ص 182.
$ منابع تحقیق
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت 1983/1403.
ـــــ، طبقات اعلام الشیعة: الضیاء اللامع فی القرن التاسع، چاپ علی نقی منزوی، تهران 1362 ش.
اسکندرمنشی، تاریخ عالم آرای عباسی، تهران 1335 ش، 2 ج، 1343 ش، 1350 ش.
عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم 1401- 1359 ش.
محمدبن علی بتدینی، مختصر نسیم السحر، به اختصار محمد مکی بن محمد شهیدی، نسخهی خطی کتابخانهی مدرسه بروجردی نجف، ش 399/8.
محمدبن حسن حرّ عاملی، امل الآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد [؟ 1385]، چاپ افست قم 1362 ش.
دانشنامهی جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران: بنیاد دایرة المعارف اسلامی، 1375 ش- .
محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، چاپ شعیب أرنؤوط و دیگران، بیروت 1401-1981/1409-1988، 25 ج.
احمدبن ابراهیم سبط بن عجمی، کنوز الذهب فی تاریخ حلب، چاپ شوقی شعث و فالح بکّور، حلب 1417-1996/1418-1997.
صالح بن یحیی، تاریخ بیروت و امراء بنی الغرب، بیروت 1990.
حسن صدر، تکملة امل الآمل، چاپ حسین علی محفوظ، عبدالکریم دباغ، و عدنان دباغ، بیروت 2008/1429.
خلیل بن ایبک صفدی، اعیان العصر و اعوان النصر، چاپ علی ابوزید و دیگران، دمشق 1998/1418.
ـــــ، کتاب الوافی بالوفیات، ویسبادن 1962-.
حسین بن حسن ظهیری عیناثی، المسائل الظهیریة، در محمدامین بن محمد شریف استرآبادی، الفوائد المدنیة، چاپ رحمة الله رحمتی اراکی، قم 1424.
حمدبن علی عودی جزینی، رسالة بغیة المرید فی الکشف عن احوال الشهید، در علی بن محمد عاملی، الدر المنثور من المأثور و غیر المأثور، ج 2، قم 1398.
احمدبن علی قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشا، قاهره 1331-1913/1338-1920، چاپ افست 1963/1383، 14 ج.
محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحار الانوار، بیروت 1403، 110 ج.
رضا مختاری، الشهید الاوّل: حیاته و آثاره، قم 1384 ش.
احمدبن علی مَقریزی، کتاب السلوک لمعرفة دول الملوک، ج 2، قسم 1، چاپ محمد مصطفی زیاده، قاهره 1941.
احمدبن حسین منشی قمی، خلاصة التواریخ، چاپ احسان اشراقی، تهران 1383 ش.
جعفر مهاجر، جبل عامل بین الشهیدین: الحرکة الفکریة فی جبل عامل فی قرنین من اواسط القرن الثامن للهجرة/ الرابع عشر للمیلاد حتی اواسط القرن العاشر/ السادس عشر، دمشق 2005.
ـــــ، الشهید الاول: عصره، سیرته، اعماله و مابقی منها (زیر چاپ).
منبع: عباس رضوی و [دیگران ...]؛ (1390)، حوزهی علمیه (تاریخ، ساختار، کارکرد)، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.
مطالب مرتبط
نگاهی به تاریخچه و دروس حوزهی علمیهی شیعه
تاریخچهی حوزهی علمیهی حلّه
ضوابط و نظامات تدریس در حوزهی علمیهی نجف