حوزه‌ی علمیه‌ی حله برخلاف مراکز علمی بسیاری از شهرها که در سده‌ی هفتم در پی هجوم ویرانگر مغول دچار رکود و حتی نیستی شدند، پس از سقوط عباسیان رونق گرفت

تاریخچه‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی حلّه

تأسیس حوزه‌ی علمی شیعی در حلّه نباید از حدود سال 500، زمان تکمیل ساخت شهر حلّه، چندان این سوتر باشد. براساس نشانه‌هایی می‌توان حدس زد که تقریباً دو یا سه دهه پس از بنای شهر، حوزه‌های علمی شیعی نیز در آنجا برپا بوده است.
چهارشنبه، 28 آذر 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: ساره سمیع زاده
موارد بیشتر برای شما
تاریخچه‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی حلّه
تأسیس حوزه‌ی علمی شیعی در حلّه نباید از حدود سال 500، زمان تکمیل ساخت شهر حلّه، چندان این سوتر باشد. براساس نشانه‌هایی می‌توان حدس زد که تقریباً دو یا سه دهه پس از بنای شهر، حوزه‌های علمی شیعی نیز در آنجا برپا بوده است.

تعداد کلمات: 2300 کلمه/ زمان تقریبی مطالعه: 9 دقیقه
تاریخچه‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی حلّه
نویسنده: محمّد صادق مزینانی
 
تأسیس حوزه‌ی علمی شیعی در حلّه نباید از حدود سال 500، زمان تکمیل ساخت شهر حلّه، (1) چندان این سوتر باشد. براساس نشانه‌هایی می‌توان حدس زد که تقریباً دو یا سه دهه پس از بنای شهر، حوزه‌های علمی شیعی نیز در آنجا برپا بوده است. این نشانه‌ها از مطالعه‌ی زندگینامه‌ی شماری از عالمان شیعه‌ی حلّه در سده‌ی ششم به دست آمده است. از جمله‌ی این عالمان، عربی بن مسافر حلّی (متوفی پس از 580) است که به نوشته‌ی ذهبی، (2) بسیاری از شیعیان از مناطق اطراف برای تعلم نزد او می‌رفتند. (3) همچنین ابوعبدالله حسین بن هبة الله بن رُطبه سواری، دانشمند و نویسنده‌ی شیعی (متوفی 579) در حلّه به تدریس اشتغال داشته است. (4) از این دو معروف تر ابوعبدالله محمدبن ادریس، معروف به ابن ادریس حلّی (متوفی 598)، (5) است که به گفته‌ی ذهبی (6) در دوره‌ی خویش در میان علمای شیعه مانند نداشت و یاران و شاگردان زیادی از درس او بهره می‌گرفتند. از این شواهد گویاتر گزارشی است که از سفر سدیدالدین حمّصی، شیخ متکلمان شیعه در سده‌ی ششم، در دست است. سدیدالدین حمّصی که از استادان منتجب الدین رازی، صاحب الفهرست، (7) بوده در مقدمه‌ی کتابش با نام المنقذ من التقلید و المرشد الی التوحید تصریح کرده است که در راه بازگشت از سفر حج، به اصرار علمای شیعه یک چند در حله اقامت گزیده و این کتاب در همان جا در 581 تصنیف کرده و در آن ایام، به تدریس و مذاکره‌ی علمی مشغول بوده است. (8) این چند گزارش نه تنها بر رونق حوزه‌ی علمی شیعه در چند دهه‌ی آخر سده‌ی ششم تصریح دارد، بلکه در عین حال از این واقعیت حکایت می‌کند که با وجود این عالمان در حله، چه در مسند تدریس و استادی و چه در حلقه‌ی شاگردان، سابقه‌ی رونق حوزه‌ی علمیه‌ی حله به پیش از اواسط قرن ششم می‌رسد. گزارشی هم از محمد بن جعفر مشهدی، مشهور به ابن مشهدی (متوفی 605)، (9) در دست است که هم به صراحت، زمان تشکیل جلسات درسی حوزه‌ی علمیه حله را تا دهه‌ی ششم سده‌ی ششم به عقب می‌برد و هم محلّ مشخص تدریس را ذکر می‌کند. به گفته‌ی ابن مشهدی، (10) که خود نیز در این حلقه‌های درسی شرکت داشته است، مجالس تدریس حدیث در خانه‌ی ابوالبقاء هبة الله بن نما در شهر حلّه در 569 و نیز مجلس مشابه دیگری در خانه‌ی عربی بن مسافر عبادی در 573 در حلّه دایر بوده است. (11) البته تدریس به خانه‌های علما منحصر نبوده، چنانکه چند دهه بعدتر، از مدرسه ای جنب مشهد صاحب الزمان یاد شده است که نوه‌ی هبة الله بن نما، نجیبالدین محمدبن جعفر، معروف به ابن نمای حلی که خود از استادان برجسته‌ی این شهر بود، اتاق‌های آن را در 633 بازسازی کرد و گروهی از فقیهان را در آنجا اسکان داد. (12)

حوزه‌ی علمیه‌ی حله برخلاف مراکز علمی بسیاری از شهرها که در سده‌ی هفتم در پی هجوم ویرانگر مغول دچار رکود و حتی نیستی شدند، پس از سقوط عباسیان رونق گرفت. به نوشته‌ی وصّاف الحضره، (13) پس از غلبه‌ی هولاکو بر بغداد (656)، سدیدالدین یوسف بن مطهر، پدر علامه حلّی (متوفی 726)، و مجدالدین محمدبن حسن بن طاووس حلّی و شمس الدین محمدبن العز به نمایندگی از مردم حلّه با مکتوبی به درگاه هولاکو رفتند و ضمن اعلام فرمان برداری به وی گفتند که خبر پیروزی مغولان را از طریق اخبار اجداد خویش، امامان معصوم شیعه به ویژه امیرمؤمنان (علیه السلام)، شنیده‌اند. هولاکو نیز آنان را نواخت و تکلّه و علاءالدین عجمی را به شحنگی آنجا فرستاد. ظاهراً در نتیجه‌ی این تدبیر علمای حله و آرامش و امنیت متعاقب آن، این شهر پناهگاه و مجمع علما به ویژه علمای امامی شد؛ چندان که به نوشته‌ی افندی اصفهانی (14) در روزگار علامه حلی، 440 مجتهد و فقیه در حله می‌زیستند. بدین ترتیب، حوزه‌ی علمیه‌ی حله که سال‌ها پیش از حمله‌ی مغول پایه گذاری شده بود، بعد از فتح بغداد و امان نامه گرفتن مردم شهر از ایلخان مغول، اصلی ترین حوزه‌ی علمی شیعه شد. دیدار خواجه نصیرالدین طوسی، در مقام صدراعظم هولاکو، از این حوزه‌ی علمی و حضور احترام آمیز او در مجلس درس محقق حلی، که به یک پرسش و پاسخ فقهی و مکاتبه‌ی علمی این دو با یکدیگر و نیز پرسش از آینده‌ی علمی این حوزه انجامید، نشانه‌ی جایگاه معتبر این حوزه است. (15)

حیات علمی حوزه‌ی حله و رونق آن، به ویژه در قرن ششم تا هشتم، با بررسی عواملی چون کثرت طلاب و مدرّسان و مشاهیر علمی این حوزه و اعتبار مدرّسان و دانش آموختگان و کتاب‌های مهمی که به ویژه در حوزه‌ی فقه و اصول تألیف کرده بودند و نیز از طریق گام‌هایی که در پیشبرد دانش‌های اسلامی برداشته شده بود مشخص می‌شود. مهم ترین ویژگی‌ها و دستاوردهای حوزه‌ی حلّه - البته با نظر به تاریخی و زمانمند بودن آنها – عبارت‌اند از:

 

 الف) مواجهه با رکود علمی و احیای روح تحقیق:

شیوه‌ی فقهی شیخ طوسی، که به ویژه در کتاب المبسوط بیان شده است، به علت شخصیت و سیادت علمی شیخ و روش اعتدالی او، تا یک سده شیوه‌ی مسلط میان فقیهان امامی بوده و فقیهان پس از او تا مدت‌ها شارح و ناقل آرا و فتاوی او بودند و درصدد نقد آرای او برنمی آمدند. (16) این سنّت طولانی تقلید از شیخ طوسی? مشهور به شیخ الطائفه، را ابن ادریس حلّی، یکی از بزرگترین علمای حوزه‌ی علمیه‌ی حلّه، درهم شکست. ابن ادریس نزد استادانی چون عمادالدین محمدبن ابی القاسم طبری، عربی بن مسافر، حسین بن هبة الله بن رطبه درس خواند. (17) او شاگردان زیادی را در حلّه پرورش داد که از میان آنها فخار بن مَعد موسوی، (18) محمدبن جعفربن هبةالله بن نمای حلّی، شیوه‌ی فقهی شیخ طوسی، که به ویژه در کتاب المبسوط بیان شده است، به علت شخصیت و سیادت علمی شیخ و روش اعتدالی او، تا یک سده شیوه‌ی مسلط میان فقیهان امامی بوده و فقیهان پس از او تا مدت‌ها شارح و ناقل آرا و فتاوی او بودند و درصدد نقد آرای او برنمی آمدند.(19) علی بن یحیی بر خیاط (20) و احمدبن مسعود اسدی (21) در خور ذکرند. او به ویژه با تألیف کتاب فقهی بدیع خود، السرائر، راه نقد اسلاف را پیش گرفت و رخوت حاکم بر فقه امامی را با شیوه‌ی اجتهادی خویش از میان برد.

شهرت ابن ادریس بیشتر به سبب انتقادهای صریح او از شیخ طوسی است. مخالفت ابن ادریس با حجیت خبر واحد از موارد صریح مخالفت او با شیخ طوسی بود. (22) در واقع اصرار او بر آزاد‌اندیشی و لزوم خروج از تقلید از بزرگان و اهتمام در نقد آرای فقهای بزرگ مایه‌های پیشرفت و تکامل دانش فقه را فراهم کرد. (23) از این رو احیای روح تحقیق و انتقاد از آرای فقهی بزرگان یکی از کارکردهای بسیار مثبت حوزه‌ی علمی حلّه به شمار می‌رود.

 

 ب) دسته بندی احادیث به اعتبار سند و تدوین آثار رجالی

در حوزه‌ی حلّه، علم حدیث و رجال نیز وارد مرحله‌ی جدیدی شد. در واقع، دور شدن از عصر حضور و وقوع رویدادهایی مانند از بین رفتن کتابخانه‌های مهم شیعیان در بغداد و نیز پراکندگی‌های شیعیان در شهرهای مختلف و گاه مهاجرت آنان به نقاط دوردست موجب ناکارآمدی روش‌ها و قرائنی شد که محدّثان متقدم درگذشته برای تشخیص روایات درست از نادرست به کار می‌گرفتند. از این رو، فقیه و رجالی حوزه‌ی حلّه، سید جمال الدین احمد بن موسی بن طاووس (متوفی 673)، طرح تقسیم بندی احادیث از نظر سند را -که پیش تر در میان محدثان متقدم اهل سنّت صورت گرفته بود در چهار قسم صحیح و موثق و خشن و ضعیف ارائه کرد. این تقسیم بندی را علامه حلی تحکیم کرد و در استدلال‌های خود به کار گرفت. (24) پس از او تا زمان معاصر، این روش، با ملاحظات تکمیلی و اصلاحی، مورد توجه و استناد فقها بوده است. به علاوه، در همین حوزه، سه کتاب مهم رجال توسط همین ابن طاووس و علامه حلی و ابن داوود حلّی تدوین شد.
 

ج) ارائه‌ی سبک نوین «حدیثی - فتوایی» در تدوین و تدریس فقه

در عصر حضور امامان تا نخستین دهه‌های دوران غیبت، کتاب‌های فقهی شیعه مانند آثار کلینی، محمدبن علی بن بابویه و پدرش علی بن حسین بن بابویه بیشتر حاوی احادیث بود و تدوین کنندگان این کتاب‌ها که اصحاب حدیث خوانده می‌شوند - متن احادیث را به عنوان فتوای فقهی خود عرضه می‌کردند؛ در مقابل اینان، فقیهانی چون ابن جنید اسکافی (قرن چهارم)، شیخ مفید (متوفی 413)، سید مرتضی (متوفی 436) و شیخ طوسی (متوفی 461) کتاب‌هایی مختص فتوا در موضوعات مختلف نوشتند. (25) اما محقق حلّی (26) (متوفی 676) با درآمیختن احادیث و فتوا، این دو را در کنار هم و به سبک تلفیقی ارائه کرد. (27) محقق حلّی در حلّه نزد بزرگانی چون ابن نما حلّی و فخّار بن معد موسوی تلمذ کرد (28) و در حوزه‌ی درسی او شاگردان بسیاری چون علامه حلّی، عبدالکریم بن احمد بن طاووس نویسنده‌ی فرحة الغری، محمدبن علی بن طاووس، ابن داوود حلی، عزالدین حسن بن ابیطالب یوسفی آبی صاحب کشف الرموز در شرح مختصر نافع، پرورش یافتند. (29) مهم ترین اثر او، شرایع الاسلام است که از همان آغاز کتاب درسی بود و همچنان یکی از کتب درسی و متون فتوایی در فقه امامیه است و شروح و حواشی بسیاری بر آن نوشته‌اند. (30)
 

 د) نوگرایی در باب بندی موضوعات فقهی

عدم نظم و انسجام موضوعی مناسب در کتاب المبسوط شیخ طوسی، محقق حلّی را به‌اندیشه‌ی تقسیم بندی دقیق مباحث فقهی رهنمون شد. او همه‌ی باب‌های فقه را در چهار بخش عبادات، احکام، عقود و ایقاعات دسته بندی کرد. فقهای معاصر نیز این تقسیم بندی را ضمن افزودن برخی نکات پذیرفته‌اند. (31)

بخش در خور توجهی از نوآوری‌ها و دستاوردهای حوزه‌ی علمیه‌ی حلّه ، حاصل کوشش‌های پیگیرانه و دقت‌های ژرف محقق حلی بوده که پس از او به دست مؤثرترین و مشهورترین عالم حوزه‌ی علمی حلّه، جمال الدین حسن بن یوسف بن مطهر معروف به علامه حلّی (32) تداوم یافته است. او علاوه بر پدرش، نزد محقق حلّی، خواجه نصیرالدین طوسی، ابن میثم بحرانی و سیدعلی بن طاووس و احمدبن طاووس فقه و اصول و حدیث و کلام و فلسفه و منطق و ریاضیات خواند. علامه حلّى خود نیز شاگردان بسیاری در حوزه‌ی علمیه‌ی حلّه تربیت کرد که مشهورترین آنان فرزندش فخرالمحققین (متوفی 771)، خواهرزادگانش، عمیدالدین عبدالمطلب و ضیاءالدین عبدالله و تاج الدین حسنی و قطب الدین محمد رازی معروف به قطب تحتانی بودند. (33)کتاب‌های ارشاد الاذهان، تبصرة المتعلمین، قواعد الاحکام، مختلف الشیعة و تذکرة الفقهاء در فقه، تهذیب الوصول در دانش اصول، الجوهر النضید در منطق، خلاصة الاقوال در مباحث رجالی، کشف المراد و الباب الحادی عشر درکلام از جمله‌ی تألیفات متعدد اوست. (34) بیشتر این کتاب‌ها متون درسی حوزه‌های علمیه بوده‌اند و بر آنها شرح و حاشیه نوشته شده است.

علامه با پیروی از روش فقهی اسلاف خود، شیخ طوسی و محقق حلّی، فقه تفریعی را با توجه به موضوع بندی محقق حلّی و با بهره گیری از تسلط خود بر قواعد فقهی کمال بخشید. او با نگارش دو کتاب تذکرة الفقها، در بررسی و نقد ارای مذاهب مختلف اسلامی، و مختلف الشیعة، در بررسی اختلافات فتوایی فقهای امامی، هم کار شیخ طوسی را به کمال رساند و هم در واقع فقه تطبیقی مذهب امامی را بنیان گذارد. کتاب‌های اصولی او چون تهذیب الوصول و کتاب نهج الوصول الی علم الاصول نیز در کمال بخشی فقه امامیه تأثیر جدّی داشت.

پس از علامه، نامبردارترین دانشمند حوزه‌ی حلّه فخرالمحققین بود. او بر چند کتاب فقهی و کلامی پدرش شرح نوشت که از همه مشهورتر ایضاح الفوائد (شرح قواعد) است. (35) مطالب استدلالی او در این شرح به سبب دقت و موشکافی مؤلف همواره محل توجه افرادی چون شیخ مرتضی انصاری بوده است. (36) شاگردان بسیاری از محضر درس این استاد حوزه‌ی حلّه بهره بردند که از جمله‌ی آنان محمدبن مکّی عاملی معروف به شهید اول (متوفی 786)، فخرالدین احمد بن عبدالله معروف به ابن متوّج بحرانی و فیروزآبادی صاحب القاموس المحیط است. (37)

در میان این شاگردان، شهید اول شهرت بسیار پیدا کرد. او که برای تکمیل مراحل تحصیل خود از قریه‌ی جزّین جبل عامل به حلّه سفر کرده بود، علاوه بر فخرالمحققین، نزد سیدضیاءالدین حسینی و برادرش سید عمیدالدین و سیدتاج الدین ابن معیه حسنی و دیگران درس خواند و حکمت و علوم عقلی را در شام نزد قطب الدین محمد بن محمد رازی - که خود از پرورش یافتگان حوزه‌ی علمی حلّه بود – فرا گرفت. پس از علامه، نامبردارترین دانشمند حوزه‌ی حلّه فخرالمحققین بود. او بر چند کتاب فقهی و کلامی پدرش شرح نوشت که از همه مشهورتر ایضاح الفوائد (شرح قواعد) است.(38) تأسیس و شکوفایی حوزه‌ی علمیه‌ی جبل عامل مرهون فعالیت‌های علمی و تدریسی او بوده است.

حوزه‌ی علمیه‌ی حله که از اواسط قرن ششم و سرتاسر قرن هفتم و هشتم معتبرترین و پرکارترین حوزه‌ی شیعی بود، عمدتاً به علت درگیری‌های مکرری که در دوره‌ی ملوک الطوایفی پس از سقوط ایلخانان (حکـ: 654-750) بر سر تصرف حلّه روی داد، رفته رفته رونق خود را از دست داد. در واقع صرف نظر از دوره‌ی شیخ حسن بزرگ جلایری که در 739 حله را فتح کرد، به سبب درگیری‌های مکرر جلایریان با تیموریان از 795 تا دهه‌ی نخست قرن نهم و سپس تداوم این درگیری‌ها تا 850 میان جلایریان و قره قوینلوها، این شهر سخت ناامن شد. (39) این ناامنی‌ها در رکود حوزه‌ی حلّه مؤثر افتاد، چنانکه فقیه و متکلم حوزه‌ی حله، فاضل مقداد سیوری حلّی، شاگرد شهید اول و فخرالمحققین و استاد ابن فهد حلّی، به همراه بسیاری از علمای بزرگ حله، این شهر را به قصد نجف ترک کرد و در 826 در این شهر درگذشت. (40) با این همه در طی این حادثه‌ها فعالیت حوزه‌ی حله متوقف نشد. چنانکه مدرسه‌ی علمی موسوم به زعیه / زعبه/ زعینه / زعنیه / رعیه در حلّه دایر بود و جمال الدین احمد بن شمس الدین محمد، مشهور به ابن فهد حلّی، در این مدرسه به تدریس اشتغال داشت. (41) سرانجام در پی ادعای مهدویت سیدمحمدبن فلاح مشعشع، درس خوانده‌ی حوزه‌ی حلّه و شاگرد ابن فهد حلّی، و تسلط او بر حلّه و سپس جنگ‌های ویرانگر اخلاف او با آق قوینلوها، امنیت به کلی از شهر حلّه رخت بربست. (42) بدین گونه به مرور حوزه‌ی علمیه‌ی جبل عامل، که در سال‌های پایانی دهه‌ی هشتاد قرن هشتم پایه گذاری شده بود، و سپس حوزه‌ی نجف، که به سبب برخی اقدامات رفاهی و امنیتی حاکمان شهر دوباره رو به رونق گرفتن داشت، جانشین حوزه‌ی علمیه‌ی حله شدند. با آنکه این حوزه کاملاً از حرکت بازنایستاد، دیگر هیچ گاه به دوران طلایی و درخشان خود بازنگشت.


 

پی‌نوشت‌ها:
1. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «حلّه».
2. حوادث و وفیات 581-590 هـ.، ص 400-401.
3. البته ذهبی یا کاتبان نسخه‌های کتاب او نام عربی را به اشتباه علی ضبط کرده اند؛ قس منتجب‌الدین رازی، ص 91؛ ابن مشهدی، ص 566؛ افندی اصفهانی، ج 3، ص 310؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 6، ص 178 که همه نام او را «عربی» ضبط کرده اند.
4. ذهبی، حوادث و وفیات 571-580 هـ. ص 286.
5. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «حلّی، ابن ادریس».
6. حوادث و وفیات 591-600 هـ.، ص 314.
7. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «حمّصی، سدیدالدین».
8. ر. ک. منتجب‌الدین رازی، ص 107.
9. ر. ک. حمصی رازی، ج 1، ص 1817، ج 2، ص 402.
10. ر. ک. ابن مشهدی، ص 434-435، 566-567.
11. همان جاها.
12. برای تاریخ 565 نیز ر. ک. آقابزرگ طهرانی، طبقات: الثقات، ص 334-335.
13. صدر، ج 4، ص 425.
14. وصّاف الحضره، ص 36.
15. افندی اصفهانی، ج 1، ص 361.
16. ر. ک. بحرانی، ص 230-231.
17. بحرالعلوم، ص 48-50.
18. شهید اول، ص 22، 35؛ حرّ عاملی، قسم 2، ص 80؛ مجلسی، ج 106، ص 38-39، ج 107، ص 65، 70.
19. ر. ک. شهید اول، ص 81؛ مجلسی، ج 104، ص 79.
20. ابن داوود حلّی، ستون 5 و 6.
21. مجلسی، ج 104، ص 135.
22. شهید اول، ص 21-22، 35.
23. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «حلّی، ابن ادریس».
24. ر. ک. ابن ادریس حلّی، ج 8، مقدمه‌ی موسوی خرسان، ص 73، نیز ر. ک. ص 109، 114-116.
25. استرآبادی، ص 87-88.
26. برای نمونه ای از این فتاوی ر. ک. ابن جنید اسکافی، 1416.
27. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «محقق حلّی».
28. ر. ک. محقق حلّی، 1318، ص 7.
29. حرّ عاملی، قسم 2، ص 253؛ خوانساری، ج 5، ص 347.
30. ابن داوود حلّی، ستون 83؛ حرّ عاملی، قسم 2، ص 49، 81؛ خوانساری، ج 2، ص 183.
31. ر. ک. محقق حلّی، 1362 ش، پیشگفتار دانش پژوه، ص بیست و سه- بیست و چهار.
32. ر. ک. همو، 1389، ج 1، مقدمه‌ی بقال، ص ن.
33. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «حلّی، علامه».
34. حرّ عاملی، قسم 2، ص 81؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: الحقائق، ص 52-53؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 8، ص 79.
35. حرّ عاملی، قسم 2، ص 82-85؛ برای گزارش تفصیلی آثار او ر. ک. اشمیتکه، ص 50-114.
36. افندی اصفهانی، ج 5، ص 77.
37. ر. ک. ج 1، ص 128، ج 2، ص 238، ج 3، ص 63، 68، 76.
38. آقابزرگ طهرانی، طبقات: الحقائق، ص 185.
39. امین، ج 10، ص 59، 61-62.
40. ر. ک. حلّی، قسم 1، ص 100-108؛ نیز ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «حلّه».
41. افندی اصفهانی، ج 5، ص 216؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 9، ص 284-286.
42. خوانساری، ج 1، ص 72.

منابع تحقیق
محمد محسن آقا بزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: الثقات العیون فی سادس القرون، چاپ علی نقی منزوی، بیروت 1972/1392.
ـــــ، الحقائق الراهنة فی المائة الثامنة، چاپ علی نقی منزوی، بیروت 1975.
ابن ادریس حلّی، موسوعة ابن ادریس الحلّی، ج 8-13: کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، چاپ محمدمهدی موسوی خرسان، قم 1387 ش.
ابن جنید اسکافی، مجموعة فتاوی ابن الجنید، تألیف علی پناه اشتهاردی، قم 1416.
ابن داوود حلّی، کتاب الرجال، چاپ جلال‌الدین محدث ارموی، تهران 1342 ش.
ابن مشهدی، المزار الکبیر، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم 1419.
حمدامین بن محمدشریف استرآبادی، الفوائد المدنیة، چاپ سنگی تبریز 1321، چاپ افست [قم ؟ 1405].
زابینه اشمیتکه، اندیشه‌های کلامی علامه حّلی، ترجمه‌ی احمد نمایی، مشهد 1378 ش.
عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم 1401-.
محسن امین، اعیان الشیعة، چاپ حسن امین، بیروت 1983/1403، 11 ج.
مرتضی بن محمد امین انصاری، کتاب المکاسب، قم 1411.
محمد بحرالعلوم، «الدراسة و تاریخها فی النجف»، در موسوعة العتبات المقدسة، تألیف جعفر خلیلی، ج 7، جزء 2، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1987/1407.
یوسف بن احمد بحرانی، لؤلؤة البحرین، چاپ محمدصادق بحر العلوم، قم [بی تا.].
محمدبن حسن حرّ عاملی، امل الآمل، چاپ احمدحسینی، بغداد [1965]، چاپ افست قم 1362 ش.
یوسف حلّی، تاریخ الحلة، نجف 1965/1385، چاپ افست قم 1372 ش.
محمودبن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، قم 1412-1414.
محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم 1390-1392، 8 ج.
دانشنامه‌ی جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران: بنیاد دایرة المعارف اسلامی، 1375 ش-.
محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، حوادث و وفیات 571-580 هـ. 581-590 هـ.، 591-600 هـ.، 1417.
محمدبن مکی شهید اول، الاربعون حدیثاً، قم 1407.
حسن صدر، تکملة امل الآمل، چاپ حسین علی محفوظ، عبدالکریم دباغ، و عدنان دباغ، بیروت 2008/1429.
محمدباقربن محمد تقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت 1403، 110 ج.
جعفربن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، نجف 1969/1389.
ـــــ، مختصر نافع [ترجمه‌ی فارسی]، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران 1362 ش.
ـــــ، المعتبر فی شرح المختصر، چاپ سنگی [تهران] 1318.
علی بن عبید الله منتجب‌الدین رازی، الفهرست، چاپ جلال‌الدین محدث ارموی، قم 1366 ش.
موسوعة طبقات الفقهاء، اشراف جعفر سبحانی، قم: مؤسسة الامام الصادق، 1418-1424.
عبدالله بن فضل الله وصّاف الحضره، تاریخ وصّاف، چاپ سنگی بمبئی 1269.
منبع: عباس رضوی و [دیگران ...]؛ (1390)، حوزه‌‌ی علمیه (تاریخ، ساختار، کارکرد)، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.






 

مطالب مرتبط
تاریخچه‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی قم
تاریخچه‌ی دانش در حوزه‌ی علمیه‌ی بغداد
مروری بر زندگی بنیانگذار حوزه‌ی علمیه‌ی قم



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط