زندگینامه‌ی محدّثان و علمای اهل تشیع در قم نشان دهنده‌ی تکوین حوزه‌ی علمیه‌ی شیعی در این شهر از نخستین دهه‌های سده‌ی دوم هجری است

تاریخچه‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی قم

قدمت بسیار زیاد حوزه‌ی علمیه‌ی قم، خود حاصل دیرینگی مذهب شیعه در این شهر است که با مهاجرت افراد قبیله‌ی در اصل یمنی اشعری از کوفه به قم پیوند وثیق دارد.
دوشنبه، 12 آذر 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: ساره سمیع زاده
موارد بیشتر برای شما
تاریخچه‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی قم
قدمت بسیار زیاد حوزه‌ی علمیه‌ی قم، خود حاصل دیرینگی مذهب شیعه در این شهر است که با مهاجرت افراد قبیله‌ی در اصل یمنی اشعری از کوفه به قم پیوند وثیق دارد. گسترش و افزایش مهاجرت اشعریان شیعی در سده‌ی دوم، شهر قم را به زودی به یکی از شهرهای مسلمان نشین شیعه مذهب تبدیل کرد. بررسی زندگینامه‌ی محدّثان و علمای اهل تشیع که در سده‌ی دوم، یا حتی اول، در قم زندگی می‌کرده‌اند، نشان دهنده‌ی تکوین حوزه‌ی علمیه‌ی شیعی در این شهر از نخستین دهه‌های سده‌ی دوم هجری است.

تعداد کلمات: 4773/ تخمین زمان مطالعه: 19 دقیقه

تاریخچه‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی قم
نویسنده: سیّد عباس رضوی
 


الف) از آغاز تا سده‌ی نهم هجری

قدمت بسیار زیاد حوزه‌ی علمیه‌ی قم، خود حاصل دیرینگی مذهب شیعه در این شهر است که با مهاجرت افراد قبیله‌ی در اصل یمنی اشعری از کوفه به قم پیوند وثیق دارد. (1) گسترش و افزایش مهاجرت اشعریان شیعی در سده‌ی دوم، شهر قم را به زودی به یکی از شهرهای مسلمان نشین شیعه مذهب تبدیل کرد. بررسی زندگینامه‌ی محدّثان و علمای اهل تشیع که در سده‌ی دوم، یا حتی اول، در قم زندگی می‌کرده‌اند، نشان دهنده‌ی تکوین حوزه‌ی علمیه‌ی شیعی در این شهر از نخستین دهه‌های سده‌ی دوم هجری است. از فهرست 91 تن از دانشمندان و محدّثان خاندان اشعری در قم در فاصله‌ی سده‌ی اول تا چهارم که جعفر مهاجر (2) گردآوری کرده، 33 تن در سده‌ی دوم می‌زیسته‌اند که این رقم خود نشان می‌دهد که از اواخر قرن اول و در طول سده‌ی دوم حوزه‌ی قم کاملاً فعال بوده است. ابوبکربن عبدالله بن سعد بن مالک بن عامر اشعری (زنده در اواخر قرن اول)، محدّث و صحابی امام صادق (علیه السلام) از جمله‌ی این افراد است که از نسل او دانشمندان بسیاری پدید آمدند. (3) نیای ابوبکر بن عبدالله، سعدبن مالک، سرسلسله‌ی مهاجران خاندان اشعری به قم بوده است. (4) یازده تن دیگر از فرزندان عبدالله بن سعد اشعری نیز از راویان و محدّثان سده‌ی دوم هجری بوده‌اند (5) از جمله: موسی بن عبدالله بن سعد اشعری (زنده در 114)، صحابی امام صادق (علیه السلام) که پیشگام تبلیغ و ترویج مذهب شیعه در قم بود؛ (6) یسع بن عبدالله (زنده در 114) از راویان امام صادق (علیه السلام)؛ (7) یعقوب بن عبدالله (زنده در 114) صحابی امام صادق (علیه السلام) (8) ادریس بن عبدالله (زنده در 183)، صحابی امام صادق (علیه السلام). (9) یکی دیگر از دانشمندان اشعری در قرن دوم عبدالعزیزبن مهتدی بن محمد (زنده در 183) بود. وی از جانب امام رضا (علیه السلام) وکالت داشته و نامش در اسناد دست کم شانزده حدیث در کتب اربعه‌ی حدیثی شیعه آمده است. (10)

شمار علمای شیعه در قرن سوم همچنان روی به افزایش داشته، چنانکه بنابر فهرست پیش گفته، (11) 44 تن در این قرن می‌زیسته‌اند. این رقم اگر در کنار شمار دانشمندان خاندان‌های دیگر از قرن سوم به بعد، مانند خاندان برقی، حِمیری، ابراهیم بن‌هاشم قمی، ابن مَتّیل / مُتَّیل، ابن بابویه و دیگر خاندان‌های دانش پرور نهاده شود، گسترش سریع حوزه‌ی قم را در قرون سوم به بعد به خوبی نشان می‌دهد. سرسلسله و نخستین دانشمند خاندان برقی، ابوعبدالله محمد بن خالد بن عبدالرحمان برقی (زنده قبل از 220) از اصحاب امام کاظم و امام رضا (سلام الله علیهما) راوی و محدّث معروف سده‌ی دوم و اوایل قرن سوم بوده است. (12) فرزند محمدبن خالد برقی، احمد بن محمد نامدارترین دانشمند این خاندان است. (13)

مشهورترین فرد خاندان حمیری، ابوالعباس عبدالله بن جعفر حمیری (متوفی حـ 310)، (14) از راویان امام‌هادی و امام عسکری (علیهماالسلام) بوده که در کتب اربعه‌ی فقهی شیعی بیش از 180 حدیث به نقل از وی آمده است. او کتاب‌های بسیاری نوشته است، مانند قرب الاسناد الی الرضا، و قرب الاسناد الی صاحب الامر. (15) فرزندش، ابوجعفر محمد نیز از راویان سرشناس و موثق و صاحب تألیفاتی بوده و با امام عصر (علیه السلام) مکاتبه کرده است. (16)

ابواسحاق ابراهیم بن‌هاشم قمی (زنده در 247) نیز سرسلسله‌ی خاندانی علمی در حوزه‌ی قم بود. وی اصالتاً کوفی و شاگرد یونس بن عبدالرحمان و از پیشگامان علم حدیث در قم بود. وی را نخستین محدّثی دانسته‌اند که احادیث کوفیان را در قم نشر داده است. (17) فرزندش، علی بن ابراهیم قمی محدث و مفسری بسیار مشهور (18) و از مشایخ کلینی بوده است.

فرزندان مَتّیل / مُتَّیل قمی نیز در شمار محدّثان برجسته بوده‌اند. حسن بن متیل (زنده پس از 300) مصنف و محداث مشهوری در قم بوده و کتابی به نام نوادر داشته است. (19) برادرش علی بن متیل، از مشایخ شیخ صدوق بوده است. (20) احمد بن متیل و فرزندش جعفربن احمد نزد ابوجعفر محمدبن عثمان عمری، دومین نایب خاص امام زمان (علیه السلام) آنچنان قدر و اعتباری داشته‌اند که برخی از علمای شیعه تقریباً مطمئن بودند که پس از محمد بن عثمان، نیابت خاصه به یکی از این دو تن خواهد رسید. (21)

اما بلندآوازه ترین خاندان حوزه‌ی قم و سپس ری، خاندان ابن بابویه است. خاندان ابن بابویه تا اواخر سده‌ی ششم در حوزه‌های قم و ری نامی بلند داشته‌اند. منتجب الدین رازی آخرین دانشمند این خاندان نیز مانند نخستین دانشمند این خاندان، کنیه‌ی ابن بابویه و نام علی داشته است.

ابوالحسن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی (متوفی 329) (22) محدّثی بزرگ بوده و نجاشی (23) وی را شیخ و فقیه قمیان خوانده و کتاب‌های او را که بسیاری از آنها در احکام فقهی است، نام برده است. فرزندش ابوعبدالله حسین بن علی نیز همانند پدر کنیه‌ی ابن بابویه داشت و از پدرش اجازه‌ی نقل حدیث داشته است. (24) او خود گفته که پیش از بیست سالگی مجلس تدریس داشته و حاضرجوابی او در حل احکام فقهی، مستمعان را شگفت زده می‌کرد. (25) فرزند دیگر ابوالحسن علی بن حسین، ابوجعفر محمدبن علی معروف به شیخ صدوق و ابن بابویه، معروف ترین عضو این خاندان علمی است. کتاب من لایحضره الفقیه، یکی از کتب اربعه‌ی حدیثی - فقهی شیعه از نوشته‌های اوست. (26) شیخ صدوق را در واقع می‌توان نماد و برجسته ترین چهره‌ی حوزه‌ی قم و سپس ری - که پس از 339 به آنجا مهاجرت کرد - ، (27) دانست. آوازه و اعتبار صدوق را در حوزه‌ی قم و ری می‌توان با آوازه‌ی شیخ طوسی در حوزه‌ی بغداد هم سنگ دانست.

گذشته از این خاندان‌های دانش پرور، آنچه بر رونق حوزه‌ی قم افزود، حضور پر شمار علویان و سادات در این شهر بود، علویان دست کم به دو طریق به رونق این حوزه یاری رساندند. نخست آنکه از میان آنان دانشمندان زیادی در طول تاریخ حوزه‌ی قم ظهور کردند و دیگر اینکه مزار آنان که سخت مورد احترام مردم بود ضمن تقدس بخشیدن به قم، به کانونی برای تدریس و تعلیم علوم دینی طبق بیان امامان شیعه (علیهم السلام) تبدیل شد. (28) در رأس علویان قم باید از خواهر امام رضا، حضرت فاطمه‌ی معصومه نام برد که در 202 و در پی ولایتعهدی امام هشتم، از مدینه عازم خراسان شد و در قم درگذشت. (29) مزار او امروزه دومین محل بزرگ زیارتی در ایران و یکی از عوامل اصلی رونق حوزه‌ی علمیه‌ی این شهر است.

قمی در تاریخ قم (30) از چند عالم و فقیه علوی که نسلشان از طریق علی بن جعفر عُریضی به امام جعفر صادق (علیه السلام) می‌رسد نام برده است. همچنین در منابع از نسل امام موسی بن جعفر (علیه السلام)، به فاصله‌ی پنج پشت، از محمد بن موسی بن اسحاق با تعبیر فقیه یاد شده است. (31) موسی مبرقع فرزند امام جواد (علیه السلام) از فضلایی بود که به قم مهاجرت کرد. (32) فرزندان او در قم شهرت رضوی یافتند. (33) فرزندش، احمد بن موسی، پسری داشت به نام ابوالحسن موسی بن احمد (زنده در 371). وی دانشمندی فروتن و مردم دار بود و درایت وی سبب شد تا با وجود جوانی، نقابت علویان قم و آوه و کاشان و خورزن به او سپرده شود. در زمان او شمار سادات در قم و اطراف از خرد و کلان، 331 تن بوده است. (34) از نسل موسی مبرقع، به فاصله‌ی سه پشت، عبیدالله بن موسی عالم و محدّثی پرهیزگار بوده و چند کتاب تالیف کرده جمله انساب آل الرسول اولاد البتول و الادیان و الملل. (35)

از دیگر عالمان علوی، حمزة بن محمدبن احمد از نسل زیدبن علی بن الحسین (علیهم السلام) است. وی از علی بن ابراهیم بن‌هاشم در قم حدیث شنید و خود در رجب 339 در قم برای صدوق حدیث نقل کرد. (36)

یکی دیگر از علویان، که نویسنده‌ی تاریخ قم (37) وی را از فقهایی شمرده‌اند که از امام حسن عسکری (علیه السلام) روایت کرده، ابوالفضل حسین بن حسن بن علی بن علی بن الحسین بوده است. (38)

گسترش کمّی حوزه‌ی قم چندان بوده که صاحب تاریخ قم، (39) علمای مشهور شیعه در این شهر را از آغاز تا سده‌ی چهارم 266 و شمار علمای سنی را 14 تن ذکر کرده است. اقبال به علوم دینی، به ویژه علم حدیث، در قم چندان بوده است که محمدتقی مجلسی (40)گفته در کتابی خوانده که در عصر شیخ صدوق (قرن چهارم) بالغ بر دویست هزار محدّث در قم می‌زیسته‌اند.این مزیت‌ها و ویژگی‌های ذکر شده برای حوزه‌ی قم، یعنی قدمت حوزه و کثرت خاندان‌های علمی و حضور گسترده‌ی علویان در آن، البته به هیچ رو با مزیت اصلی و بسیار پر اهمیت و اعتبارآور این حوزه، یعنی ارتباط نزدیک با امامان معصوم قابل قیاس نیست. مجلسی این رقم بسیار بالای محدّثان را اینگونه برای خود قابل باور ساخته است که در قم عوام و خواص همه به حفظ حدیث می‌کوشیده‌اند. این رقم در هر صورت نشانه‌ی اقبال عمومی قمیان به دانش حدیث بوده است.

این مزیت‌ها و ویژگی‌های ذکر شده برای حوزه‌ی قم، یعنی قدمت حوزه و کثرت خاندان‌های علمی و حضور گسترده‌ی علویان در آن، البته به هیچ رو با مزیت اصلی و بسیار پر اهمیت و اعتبارآور این حوزه، یعنی ارتباط نزدیک با امامان معصوم قابل قیاس نیست. این پیوند هم در قالب نامه نگاری صورت می‌گرفته و هم در قالب مسافرتهای علمای قم به عراق و حجاز و خراسان. در فهرست سابق الذکر مهاجر (41) از میان 91 تن از علما و محدّثان اشعری قم، 46 تن با یک یا چند امام معصوم ارتباط و دیدار داشته‌اند. شمار قمیان صحابی امامان با احتساب علمای غیر اشعری از این رقم هم بالاتر می‌رود. (42) این ارتباط مایه‌ی اعتبار روزافزون حوزه‌ی قم شده و آن حوزه را به مرجع و معیاری در حوزه‌ی علوم اسلامی بدل کرده بوده است. به نوشته‌ی شیخ طوسی (43) یک بار حسین بن روح، سومین نایب خاص امام زمان (علیه السلام) کتابی فقهی - کتاب الادیب - را به قم فرستاد تا فقهای آنجا نظر خود را در باب صحت و سقم مطالب آن بازگوکنند.

 

دانش‌ها و کتاب‌ها

بر پایه‌ی منابع گوناگون می‌توان دریافت که در حوزه‌ی قم تقریباً همه‌ی شاخه‌های علوم دینی و مقدمات آنها -البته با توجه به ابتدایی بودن مراحل پاره‌ای از آن علم‌ها- تدریس می‌شد. ابوجعفر برقی (متوفی 274 یا 280) در علوم ادبی و بلاغی تبحر داشت. وی در این حوزه دو کتاب به نام‌های «الشعر و الشعراء» و «النحو» را تألیف کرد. (44) یکی از شاگردان او، ابوعبدالله محمد بن عبیدالله (عبدالله) ملقب به ماجیلویه نیز فقیهی ادیب بود. (45) دیگر استاد برجسته‌ی علوم ادبی در حوزه‌ی قم ابوعلی احمدبن اسماعیل ملقب به سمکه بود. وی چند کتاب داشت که نجاشی (46) آنها را بی مانند خوانده است.

علوم قرآنی نیز محل توجه حوزه‌ی قم بود. ابوطالب عبدالله بن صلت قمی از راویان امام رضا (علیه السلام) کتابی در تفسیر قرآن نوشته بود. (47) ابوعبدالله برقی کتابی در تفسیر با نام کتاب التنزیل و التعبیر، و نیز کتاب دیگری به نام التفسیر داشت. (48) برادرش حسن بن خالد نیز کتاب تفسیری در 120 جلد داشت که امام حسن عسکری (علیه السلام) آن را املا کرده بود. (49) محمدبن حسن صفار (متوفی 290)، از محدّثان ارجمند قم و نویسنده‌ی کتاب‌های فقهی بسیار، کتابی درباره‌ی قرآن با نام فضل القرآن داشت. (50)

ابوالقاسم سعدبن عبدالله اشعری قمی، شیخ و فقیه خاندان اشعری در همین باره کتابی نوشت، با نام ناسخ القرآن و منسوخه و محکمه و متشابهه. (51) در همین دوره تفسیر علی بن ابراهیم بن‌هاشم قمی (زنده در 307) نوشته شد که پایه‌ی بسیاری از تفاسیر مأثور بعدی قرار گرفت. (52)

موضوع دیگر تألیف و تدریس در حوزه‌ی قم قدیم مسائل اعتقادی و کلامی بود و مباحث مربوط به غیبت امام دوازدهم و امامت در نقطه‌ی مرکزی این مباحثات قرار داشت. برای نمونه می‌توان از این کتاب‌ها نام برد: کتاب الجبر و التفویض و کتاب مایفعل الناس حین یَفقُدون الامام، درباره‌ی وظایف مؤمنان در وضع فقدان امام، از ابوجعفر احمد بن ابی زاهر اشعری قمی (زنده قبل از 262)؛ (53)کتاب الغیبة و کتاب الامامة از ابوالعباس عبدالله بن جعفر حمیری قمی (متوفی ح 310)؛ (54) کتاب الامامة و التبصرة من الحیرة از علی بن حسین بن بابویه (متوفی 329). (55) بخش قابل توجهی از فعالیت‌های کلامی حوزه‌ی قم، در چهارچوب مبارزه با اندیشه‌های انحرافی غلات سامان می‌یافت. حسین بن سعید اهوازی (زنده در 220)، (56) محمدبن حسن صفار قمی (متوفی 290) (57) و ابوالقاسم سعدبن عبدالله بن ابی خلف اشعری، شیخ و فقیه برجسته‌ی شیعه (متوفی ح 299 تا 300) (58) هریک کتابی در رد غلات نوشتند.

از دیگر علوم محل توجه در حوزه‌ی قم قدیم، تاریخ و جغرافیا بود. ابوعبدالله برقی به نوشته‌ی نجاشی (59) به اخبار و علوم غرب آگاه بود و چند کتاب، از جمله کتاب مکه و المدینة و کتاب حروب الاوس و الخزرج، نوشت. پسرش ابوجعفر برقی از ادیبان و مورخان حوزه‌ی قم، چندین کتاب با گرایش تاریخ تألیف کرد از جمله: انساب الامم، الاوائل، بنات النبی و ازواجه، کتاب التاریخ، کتاب المغازی، و طبقات الرجال؛ همچنان که کتابی در موضوع جغرافیا با عنوان البلدان و المساحة نوشت که از مآخذ تاریخ قم (60) نیز بود. (61)

شاگرد ابوجعفر برقی، احمدبن اسماعیل، ملقب به سمکه نیز در دانش تاریخ تبحر داشت. از جمله‌ی تألیفات تاریخی او، کتاب العباسی بوده که به گفته‌ی نجاشی (62) ده هزار ورق داشته و نجاشی اخبار امین عباسی را در این کتاب دیده و آن را ستوده است. از این اثر، حسن بن محمد قمی، مؤلف تاریخ قم (63) هم استفاده کرده است. ابوجعفر محمد بن عبدالله بن جعفر حمیری نیز به تاریخ و جغرافیا آگاه بود و کتاب المساحة و البلدان را براساس کتاب ابوجعفر برقی تألیف کرد. (64) ابوالقاسم جعفربن محمدبن جعفر، معروف به ابن قولویه (متوفی 368)، از نامورترین مشایخ فقه و حدیث و استاد شیخ مفید، نیز چند اثر در تاریخ داشت از جمله تاریخ الشهور و الحوادث فیها. (65) علمای قم درباره‌ی تراجم و علم رجال نیز تألیفات قابل ملاحظه‌ای داشتند. ظاهراً ابوجعفر برقی اثری به نام کتاب الرجال داشت. (66) علاوه بر وی، علمای دیگر چون ابوعلی احمدبن اسحاق اشعری (زنده در 260)، ابوجعفر محمدبن یحیی اشعری (متوفی ح 280)، سعدبن عبدالله اشعری (متوفی بین 299 تا 300)، محمدبن حسن بن ولید (متوفی343)، ابن دؤل قمی (متوفی 350)، ابن داوود قمی (متوفی 368)، شیخ صدوق و برادرزاده اش حسین بن حسن بابویه‌ی قمی (قرن چهارم) هر یک کتابی در علم رجال داشته‌اند. (67) نیز ابن بُطّه قمی، و ابن قولویه و شیخ صدوق، هر کدام کتابی در ذکر فهرست کتاب‌های تألیف شده نوشته‌اند. (68)

رواج این علوم متنوع در حوزه‌ی قم قدیم، البته به هیچ رو به گستردگی رواج علم حدیث در آنجا نبوده است. حدیث را باید نه تنها مسلط ترین دانش، بلکه گسترده ترین جنبش علمی شیعه در سده‌ی دوم تا چهارم به شمار آورد. احادیث امامان که نخست در مدینه و کوفه روایت می‌شد، در حوزه‌ی قم تهذیب و تدوین می‌گردید. بررسی در سلسله اسناد کتاب‌هایی چون المحاسن، نوشته‌ی احمدبن محمدبن خالد برقی، شاهدی بر این مدعاست. یکی از بزرگترین محدّثان این حوزه، ابراهیم بن‌هاشم قمی، در کثرت روایت بی مانند بود و نامش در اسناد بیش از 6414 حدیث آمده است. (69)

بخش عظیمی از احادیث کافی از علی بن ابراهیم، از طریق پدرش ابراهیم بن‌هاشم نقل شده است. مطالعه در اسناد احادیث کتاب کافی نشان می‌دهد که بیش از هشتاد درصد از مشایخ حدیثی کلینی قمی‌اند. این خود حاکی از آن است که کلینی زمان نه چندان کوتاهی را از محضر عالمان حوزه‌ی قم استفاده کرده است. (70)

از شاخصه‌های مدرسه‌ی حدیثی قم، توجه به متن حدیث و ساماندهی آنها در موضوعات مختلف دینی بوده است. شیخ صدوق که نماد این مکتب حدیثی به شمار می‌رود، علاوه بر نگارش چند اثر فقهی - حدیثی مهم، آثاری نیز در مباحث کلامی بر مبنای حدیث تألیف کرد، که از مشهورترین آنها کتاب التوحید (71) در مباحث الهیات و کمال الدین و تمام النعمة در استدلال بر امامت حضرت محمدبن الحسن العسکری (علیه السلام) و غیبت و طول عمر ایشان است. در واقع میان محدّثان قمی مکتب کلامی به معنای مصطلح وجود نداشت، آنچه وجود داشت مجموعه‌ای از احادیث کلامی بود که گاه با شرح و توضیح همراه می‌شد. متن گرایی مکتب حدیثی قم با مکتب اهل حدیث نیز تفاوت داشت، زیرا گرایش اهل حدیث - که در میان اهل سنت غالب بود - در میان محدّثان شیعه نیز بی طرفدار نبود. مخالفان از این افراد به مقلده و حشویه نیز تعبیر کرده‌اند. (72) ولی محدّثان قم احادیت را با اصول و قواعد روایت حدیث و معیارهای نقد حدیت می‌سنجیدند و هر روایتی را با هر کیفیتی نمی‌پذیرفتند و به ویژه برای پیشگیری از ورود احادیث مجعول غالیان سختگیری جدی داشتند و با افرادی که از راویان ضعیف و غیرمعتمد روایت می‌کردند، به تندی رفتار می‌کردند؛ چنانکه ابوجعفر احمد بن محمد بن عیسی (زنده در 274)، از محدّثان بزرگ قم و بالاترین شخصیت علمی قم در آن زمان (شیخ القمیّین و فقیههم)، (73) سهل بن زیاد آدمی را - از آن رو که وی را غالی و دروغ پرداز می‌دانست - از قم بیرون کرد و مردم را از سماع حدیث و روایت آن از او بازداشت؛ (74) حتی وی احمد بن محمد بن خالد برقی را به سبب نقل روایات از افراد ضعیف از شهر قم تبعید کرد ولی به زودی او را بازگرداند و از وی پوزش خواست و خود در تشییع جنازه‌ی برقی پابرهنه و بی عمامه شرکت کرد و در مرگ او بسیار متأثر شد. (75)همچنین بنابر برخی شواهد، ابوجعفر از حسن بن محبوب (149-224) (76) روایت نمی‌کرد، زیرا این محدث کوفی در نزد اصحاب متهم بود که بدون واسطه به نقل روایات ابوحمزه‌ی ثمالی (77) می‌پرداخته با اینکه او را ندیده بوده است. (78) اگرچه کشی (79) بر آن است که احمد بن محمدبن عیسی پیش از مرگ پشیمان شد و از این نظر برگشت و از ابن محبوب و محدّثان قدیم تر از او به نقل روایت پرداخت، چنان که از طریق محمدبن قاسم نوفلی حدیت رؤیا را از ابن محبوب نقل کرده است. البته این تغییر روش به معنای عدول از معیارهای علمی نبود، بلکه او مطمئن شده بود که ابن محبوب به نسخه‌ی کتاب ابوحمزه دست یافته و پس از اطمینان از صحت انتساب آن به ابوحمزه، آن را نقل کرده است. (80) این متن گرایی و فاصله گیری از نقد و بررسی حدیث به شیوه‌ی متکلمان، خرده گیری و نقد علمای حوزه‌ی بغداد مانند شیخ مفید و سیدمرتضی را در پی داشت. شیخ مفید در آثاری چون تصحیح الاعتقاد، و المسائل السر ویة، روش صدوق را به نقد کشید. (81) سید مرتضی نیز درباره‌ی اتهام اسلاف امامیه به گرایش به تشبیه از شیخ مفید پرسید و شیخ نادرستی این قول را بیان کرد. (82) بعدها ابوالحسن شریف فتونی عاملی (متوفی 1138) کتابی به نام تنزیه القمیین نوشت که در آن اتهام مذکور را -که قمی‌ها جز صدوق مجیزه و مشبهه بوده‌اند - رد کرده است. (83)

باری، احتمالاً همین توجه و دقت علمای حوزه‌ی قم در گزینش و پذیرش حدیث موجب شده بود که رجال شناسان آنان را فقیه بنامند. آنان به تعبیر محمدتقی مجلسی (84) فقیه محدّثان بودند، چرا که از میان نصوص حدیثی که در اختیار داشتند، روایات صحیح را برمی گزیدند و نیز می‌توانستند احادیث متخالف را باهم سازگار سازند. (85) چنین بود که برخی از محدّثان بزرگ قم، در منابع فقیه خوانده شدند، مانند محمدبن علی بن محبوب (متوفی 224)، (86) احمد بن محمد بن عیسی اشعری (زنده در 274)، (87) ابوعبدالله محمدبن ابی القاسم معروف به ماجیلویه (قرن سوم) (88) سعدبن عبدالله اشعری (متوفی بین 299 تا 301). (89) علی بن حسین ابن بابویه (متوفی 329) (90) و علی بن حسن بن شاذان (قرن چهارم). (91) این علما کتاب‌های فراوانی در احکام فقه نوشته‌اند. برای مثال محمدبن علی بن محبوب چندین کتاب درباره‌ی احکام عبادی مثل نماز، روزه، حج و احکام جزایی و کیفری تألیف کرد. (92) محمدبن حسن صفار افزون بر سی کتاب فقهی داشته است. (93) سعدبن عبدالله اشعری، در بیشتر ابواب فقهی صاحب تألیف بود (94) و احمد بن محمدبن حسین معروف به این دول قمی (متوفی350) دست کم 35 کتاب فقهی نوشته بوده است. (95)

 

روش‌های آموزشی

شیوه‌های آموزش در همه‌ی حوزه‌های دینی کمابیش همسان بود. یک روش بسیار معمول به ویژه در آموزش حدیث این بوده که طالبان دانش، گروهی یا فردی، نزد استاد گرد می‌آمدند و استاد احادیث را از حفظ یا از روی نوشته بر آنان می‌خواند و آنان درس استاد را به حافظه سپرده و می‌نوشتند. کتاب‌های امالی و مجالس حاصل اینگونه از آموزش بوده است. (96) گاه نیز شاگرد کتابی از آن استاد یا دیگری را نزد استادش قرائت می‌کرد و استاد آن را می‌شنید و تأیید می‌کرد. به هر روی، استاد پس از اطمینان از تبحر شاگرد در سماع و فهم حدیث و وثاقت و امانت او به وی اجازه‌ی روایت می‌داد. معمولاً این اجازه‌ها بر کاغذی یا در پایان کتاب اجازه داده شده (97) به نوشته‌ی طوسی (98) ابن ابی جید قمی در سال 356 از احمد بن محمد عطار قمی اجازه‌ی روایت دریافت کرده است. ابن ندیم (99) در پشت کتابی به -خط شیخ صدوق، محمدبن علی ابن بابویه خوانده بود که به فلان فرزند فلان، روایت کتاب‌های دویست گانه‌ی پدرم و کتاب‌های هجده گانه‌ی خودم را اجازه دادم. (100)
 

اقتصاد حوزه

از محتویات منابع قدیم اطلاع چندانی درباره‌ی نظام مالی و اداری حوزه‌ی قدیم قم نصیب محقق نمی‌شود. از این منابع همین برمی آید که معیشت علما عموماً از طریق کسب و کار تأمین می‌شد و استادان و شاگردان در کنار درس و بحث کار می‌کردند. حسن بن علی حجّال، محدّث و صاحب کتاب بزرگ الجامع فی ابواب الشریعة به اتفاق محمدبن حسن بن ولید قمی (متوفی 343) به اشتراک تجارت می‌کردند. (101) به گفته‌ی نجاشی (102) وی را چون در کار فروش حجل (= خلخال) بود، حجّال گفته‌اند؛ یا ابونصر وهب بن محمد قمّی، صاحب کتابی با نام النوادر، بزّاز (103) و محمدبن حسن صفار (متوفی 290)، صاحب بصائر الدرجات رویگر (104) و حسین بن شاذویه (قرن چهارم)، از محدّثان قم و از استادان ابوالقاسم جعفربن محمدبن قولویه، صحّاف بود. (105) در تاریخ قم (106) آمده که اشعری‌های قم، خانه‌ها و آبادی‌ها و زمین‌های کشاورزی فراوانی را وقف امامان معصوم می‌کردند و همچنین خمس اموال خود را از طریق وکلای ائمه که بسیاری از آنها نیز قمی بوده‌اند، نزد امامان می‌فرستادند. می‌توان احتمال داد که یکی از مصارف این اوقاف، تأمین هزینه‌ی طلاب و مراکز علمی بوده است.
 

عرصه‌ی سیاست

در بررسی جامع درباره‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی قم قدیم، نمی‌توان پیوند آن را با حوزه‌ی سیاست و اجتماع در نظر نیاورد. این پیوند دو گونه تجلی داشته است: یکی دخالت علمای حوزه در امور سیاسی و تصدّی مناصب دیوانی شهر؛ دوم -که خود از عامل حضور اجتماعی و سیاسی علما ناشی می‌شده - توجه به تألیف و پژوهش نظری در باب مسائل مبتلا به عملی از منظر دینی. سبب اصلی پیوند حوزه‌ی قم با مسائل اجتماعی و سیاسی، صرف نظر از گونه‌های نمود آن، بافتار جمعیتی قم بود، که شهری یکپارچه شیعه نشین بوده است. از این رو هم والیان و هم قاضیان از میان شیعیان که اکثریت را در اختیار داشته‌اند، برگزیده می‌شدند. (107) برای نمونه،‌هارون الرشید (حکـ: 193-179) حمزة بن یسع بن عبدالله قمی، از راویان امام رضا (علیه السلام) را والی قم کرد و به او اجازه داد تا قم را از اصفهان مستقل و در آنجا نماز جمعه برپا کند. (108) همین خلیفه در سال 192، عامر بن عمران اشعری را به ولایت قم برگزید. (109)

اگر هم حاکم شهر از میان علمای حوزه انتخاب نمی‌شد، وی بر خود لازم می‌دید تا برای موفقیت در اداره‌ی شهر نظر آنان را جلب نماید، چنانکه والی قم به همین منظور با احمدبن محمد بن عیسی اشعری دیدار می‌کرد. (110)در بررسی جامع درباره‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی قم قدیم، نمی‌توان پیوند آن را با حوزه‌ی سیاست و اجتماع در نظر نیاورد. این پیوند دو گونه تجلی داشته است: یکی دخالت علمای حوزه در امور سیاسی و تصدّی مناصب دیوانی شهر؛ دوم -که خود از عامل حضور اجتماعی و سیاسی علما ناشی می‌شده - توجه به تألیف و پژوهش نظری در باب مسائل مبتلا به عملی از منظر دینی.

علاوه بر والی، قاضی نیز بر مذهب مردم شهر بود. آنچنان که از تاریخ قم (111) برمی آید، قاضی را نیز تا اواخر قرن سوم، مردم شهر خود برمی گزیدند، تا این که مکتفی (حک: 289-295) رسم انتصاب قضات را معمول و آنان را از مرکز خلافت به قم گسیل کرد. در این صورت نیز قضات معمولاً از میان علمای شیعه‌ی شهر معین می‌شدند. از بین علمای شهر قم خاندان دعویدار قمی که به گفته‌ی عبدالجلیل قزوینی (112) همه زاهد و عالم و اهل فتوا و تقوا بودند، عمدتاً به کار قضا می‌پرداختند، از جمله: ابوالمناقب ظهیرالدین علی بن هبة الله، علاءالدین محمد بن علی بن هبة الله، رکن الدین محمد بن سعدبن هبة الله. (113) همچنین از عالمان دیگری نیز به عنوان قاضی قم یاد شده است، مانند سدیدالدین ابومحمدبن حسن قمی، (114) قاضی ابوابراهیم پابویی که در سرتاسر نیمه‌ی نخست قرن ششم دست در کار قضا در قم بود. (115) این چنین بود که به گفته‌ی عبدالجلیل قزوینی (116) در قم «همه‌ی فتاوی و حکومت بر مذهب صادق و باقر» و قاضی شهر علوی یا شیعی بود.

علمای حوزه‌ی قم علاوه بر تصدی مناصب دیوانی، به ویژه منصب قضا، در مباحث نظری نیز کمابیش به موضوعات حکومتی مانند خراج، خمس، زکات، قضا، مناسبات مسلمانان با نامسلمانان، دفاع و جهاد توجه نشان می‌دادند؛ از جمله تألیفاتی که در مسیر همین مباحث بوده، اثری است از ابوالقاسم جعفربن محمدبن قولویه (ح 290- 368) با نام القضاء و آداب الحکام. (117) نمونه‌ی دیگر کتابی است با نام الرسالة فی عمل السلطان، تالیف ابوالحسن محمد بن احمد بن داوود (متوفی 368) فقیه و شیخ قمیان در روزگار خود. (118)

 

ب) سده‌ی ششم تا نهم

حوزه‌ی علمیه‌ی قم قدیم که به ویژه در سده‌های سوم و چهارم شکوه فراوان یافته بود، با رونق حوزه‌های مشابه دیگر در ری و سپس بغداد و به ویژه به علت قدرت یافتن سلجوقیان سنی مذهب در سده‌ی پنجم، از شکوه پیشین آن کاسته شد. با این همه، گزارش‌های دو نویسنده‌ی شیعه‌ی اهل ری یعنی منتجب الدین رازی و عبدالجلیل قزوینی رازی از زندگینامه‌ی علما و وضع علمی و آموزش این شهر، نشان می‌دهد که مخصوصاً در قرن ششم، این حوزه به سال‌های رونق پیشین خود نزدیک شده بود. چنان که گذشت، از خاندان دعویدار قمی در سده‌های پنجم تا هفتم عالمان بسیاری برخاستند که چند تن آنان به منصب قضای شهر دست یافتند. بیرون از این خاندان، دانشمندان دیگری نیز این حوزه را رونق بخشیدند. یکی از فقهای مشهور قم در قرن ششم ابومحمد حسن بن حَسّولة بن صالحان قمی خطیب جامع عتیقی قم بود که نزد ابوعبدالله جعفربن محمد دُوریستی (از مردم طرشت) درس خوانده و نیز از شاگردان شاذان بن جبرئیل قمی بود. (119) فقیه صاحب فتوا، قاضی ابوابراهیم بابویی، نیز در نیمه‌ی نخست سده‌ی ششم در قم مطابق مذهب اهل بیت حکم می‌کرد. (120) همچنین ابوجعفر محمدبن نیشابوری، استاد فضل الله بن علی حسنی راوندی (متوفی حـ 550)، در حوزه‌ی قم فعالیت داشت و صاحب چند اثر از جمله الحدود و الموجز فی النحو بود. (121) از خاندان علوی سیدزکی، مرتضی کبیر شرف الدین محمدبن علی - که مدرسه‌ای نیز داشت - در علم و پارسایی شهره بود و برادرانش تاج الدین و امیر شمس الدین ابوالفضل رضوی در سده‌ی ششم در حوزه‌ی قم فعال بودند. (122) زین الدین امیرةبن شرفشاه حسینی نیز از فقهایی بود که به امر قضا و تدریس اشتغال داشت و مدرسه‌ای نیز به نام او در قم دایر بود. (123)

مدرسه‌ی امیرة بن شرف شاه تنها مدرسه‌ی دایر در قم در سده‌ی ششم نبود و به تصریح عبدالجلیل قزوینی (124) در این شهر کتابخانه‌ها انباشته از کتب طوایف مختلف، و کرسیها و حلقه‌های درس دایر بود. وی از ده مدرسه‌ی آباد در قم نام برده است، از جمله: مدرسه‌ی سعد، اثیرالملک، شهید سعید عزالدین مرتضی، ظهیرالدین عبدالعزیز، ابوالحسن کمیج، و مدرسه‌ی شمس الدین مرتضی. همچنین در بارگاه فاطمه معصومه (سلام الله علیها) نیز علوم دینی تدریس می‌شد و این مزار اوقانی داشت که هزینه‌ی طلاب و استادان و مدرّسان از آن تأمین می‌شد. (125)

با حمله‌ی مغولان به قم و کاشان و خون ریزی و ویرانی گسترده در این شهرها در سال 621 ، (126) حوزه‌ی قم نیز روی به زوال نهاد. آقابزرگ طهرانی از عالمانی که نسبت «قمی» داشته‌اند، در قرن ششم 34 نفر، (127) قرن هفتم 3 نفر (128) و در قرن نهم 7 نفر (129) را نام برده است. این رقم - صرف نظر از این فرض که ممکن است همه‌ی آنها اهل و مقیم قم نباشند - در مقایسه با شمار عالمان حلّه در قرن ششم: 16 نفر (130) در قرن هفتم: 34 نفر (131) در قرن هشتم: 38 نفر (132) و در قرن نهم: 10 نفر (133) رکود حوزه‌ی علمیه‌ی قم را در این دوره‌ها به خوبی به تصویر می‌کشد.

در این دوره دیگر از مدارس متعدد و پررونق قم سده‌ی ششم خبری نیست. با این همه فعالیت‌های این حوزه، با افت و خیز بسیار زیاد، کمابیش تداوم یافته است. ابن طاووس (647-693) (134) از مدرسه‌ای به نام رضویه در قم یاد کرده که در روزگار او باقی و دایر بوده است. احتمالاً مدرسه‌ای که امروزه با نام مدرسه‌ی رضویه در منطقه‌ی بازار قدیم قم واقع است یادگاری از همان مدرسه است. ابن عنبه (135) نیز از مدرسه‌ای واقع در محله‌ی سورانیک واقع در بازار قم که ناصرالدین علی بطحانی از نوادگان امام حسن مجتبی (علیه السلام) در آن مدفون بوده، یاد کرده است. خواندمیر در دستورالوزراء (136) در شرح برهان الدین عبدالحمید کرمانی (متوفی حـ 877) از وزرای شاهان گورکانی، از مدرسه‌ای در قم یاد کرده است که وی در آن منزل گزیده بود. مدرسی طباطبائی (137) احتمال داده که این همان مدرسه‌ی غیاثیه بوده که در حدود 730 به دستور خواجه غیاث الدین امیرمحمد پسر رشیدالدین فضل الله بنا شده بود و اکنون نیز سردر و مناره‌های آن باقی است
 

 

 پی نوشت‌ها:
1. ر. ک. قمی، ص 240.
2. مهاجر، ص 192-195.
3. برقی ص 43؛ قمی، ص 241؛ مهاجر، ص 26.
4. نجاشی، ج 1، ص 216.
5. قمی، ص 278.
6. برقی، ص 30؛ قمی، همان جا.
7. قمی، ص 27، 241؛ خویی، ج 20، ص 125.
8. برقی، ص 28؛ یاقوت حموی، ذیل «قم»؛ مهاجر، ص 186-187.
9. نجاشی، ج 1، ص 260؛ طوسی، 1420 الف، ص 163.
10. نجاشی، ج 2، ص 60؛ مهاجر، ص 96.
11. مهاجر، ص 192-195.
12. ر. ک. برقی، ر.ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «ابوعبدالله».
13. برای دیگر دانشمندان این خاندان ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «برقی، ابوجعفر».
14. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «حمیری، عبدا... بن جعفر».
15. نجاشی، ج 2، ص 18-19؛ طوسی، 1420 الف، ص 389، 400؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 4، ص 238.
16. نجاشی، ج 2، ص 253.
17. نجاشی، ج 1، ص 89؛ طوسی، 1420 ب، ص 11-12.
18. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «تفسیر علی بن ابراهیم قمی».
19. نجاشی، ج 1، ص 155؛ منعّل قمی، ص 37.
20. نائینی، 1381 ش ب، ص 495.
21. طوسی، 1417، ص 369.
22. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «بابویه، آل».
23. نجاشی، ج 1، ص 89-90.
24. همان، ج 1، ص 189.
25. طوسی، 1417، ص 321؛ نیز ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «بابویه، آل».
26. طوسی، 1420 ب، ص 442-443.
27. ر. ک. ابن بابویه، مقدمه‌ی عبدالرحیم ربانی شیرازی، ص 18-19.
28. برای ستایش از قم در روایات امامان معصوم ر. ک. قمی، ص 90-100؛ محمدباقر مجلسی، ج 48، ص 317، ج 57، ص 214، 217.
29. قمی، ص 213.
30. همان، ص 224-228.
31. ر. ک. نائینی، 1381 ش الف، ج 1، ص 517.
32. قمی، ص 215.
33. ابن عنبه، ص 230.
34. قمی، ص 220.
35. منتجب‌الدین رازی، ص 78؛ نائینی، 1381 ش الف، ج 3، ص 269.
36. ر. ک. ابن بابویه، ص 301.
37. قمی، ص 228.
38. برای علما و فقهای علوی دیگر در تاریخ قم ر. ک. قمی، ص 225.
39. همان، ص 18.
40. محمدتقی مجلسی، ج 1، ص 477.
41. مهاجر، ص 192-195.
42. ر. ک. طبسی، ص 118-121.
43. شیخ طوسی، 1417، ص 390؛ و به نقل از او محمدباقر مجلسی، ج 51، ص 359.
44. نجاشی، ج 1، ص 204-206.
45. همان، ج 2، ص 251.
46. نجاشی، ج 1، ص 246.
47. ر. ک. همان، ج 2، ص 13-14.
48. همان، ج 2، ص 220-221.
49. ابن شهر آشوب، ص 34؛ شوشتری، ج 3، ص 228.
50. نجاشی، ج 2، ص 252.
51. همان، ج 1، ص 401- 402، 404.
52. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «تفسیر علی بن ابراهیم قمی».
53. نجاشی، ج 1، ص 230-231.
54. طوسی، 1420 ب، ص 294؛ قس نجاشی، ج 2، ص 18-19، که نام کتاب نخست را الغیبة و الحیرة ضبط کرده است.
55 . نجاشی، ج 2، ص 89؛ موسوعة طبقات الفقها، ج 4، ص 284.
56. ر. ک. طوسی، 1420 ب، ص 150-149.
57. نجاشی، ج 2، ص 252.
58. همان، ج 1، ص 401-402.
59. همان، ج 2، ص 221.
60. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «تاریخ قم».
61. همان، ج 1، ص 204-206.
62. ج 1، ص 246-247.
63. حسن بن محمد قمی، ص 237.
64. نجاشی، ج 2، ص 253.
65. همان، ج 1، ص 305-306.
66. در این باره ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «برقی، ابوجعفر».
67. ر. ک. آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 10، ص 83، 85، 94، 112، 118، 142-143.
68. ر. ک. همان، ج 16، ص 374-375.
69. خویی، ج 11، ص 318.
70. جعفریان، ج 1، ص 209.
71. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «التوحید».
72. برنامه نمونه ر. ک. مفید، 1414، ص 74، 100، 121، 125؛ نیز ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «حشویّه».
73. ر. ک. نجاشی، ج 1، ص 196-197.
74. همان، ج 1، ص 417.
75. ابن غضائری، ص 39.
76. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «حسن بن محبوب».
77. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «ثمالی، ابوحمزه».
78. ر. ک. کشی، ص 512؛ معارف، ص 385.
79. کشی، همان جا.
80. معارف، همان جا.
81. در این باره ر. ک. صافی، ص 597؛ طارمی راد، ص 21-52.
82. مفید، 1413، ص 77-78.
83. آقابزرگ طهرانی، الذریعة ، ج 4، ص 457.
84. محمدتقی مجلسی، ج 1، ص 476.
85. همان جا.
86. ر. ک. نجاشی، ج 2، ص 245.
87. اردبیلی، ج 1، ص 69.
88. نجاشی، ج 2، ص 251.
89. همان، ج 1، ص 401.
90. ابن ندیم، ص 246.
91. نجاشی، ج 1، ص 202.
92. ر. ک. همان، ج 2، ص 245.
93. همان، ج 2، ص 252.
94. همان، ج 1، ص 401-403.
95. همان، ج 1، ص 232-233.
96. ر. ک. آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 2، ص 305-306.
97. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «تعلیم و تربیت».
98. طوسی، 1420 الف، ص 410-411.
99. همان جا.
100. برای اطلاعات بیشتر درباره‌ی شیوه‌های آموزش ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «تعلیم و تربیت».
101. ر. ک. نجاشی، ج 1، ص 155.
102. همان جا.
103. ر. ک. همان، ج 2، ص 392.
104. همان، ج 2، ص 252.
105. همان، ج 1، ص 184.
106. قمی، ص 279.
107. ر. ک. عبدالجلیل قزوینی، ص 459.
108. قمی، ص 28.
109. همان، ص 102.
110. ر. ک. نجاشی، ج 1، ص 216-217.
111. قمی، ص 17.
112. عبدالجلیل قزوینی، ص 212.
113. منتخب‌الدین رازی، ص 122.
114. ر. ک. همان، ص 40.
115. عبدالجلیل قزوینی، ص 459.
116. همان جا.
117. نجاشی، ج 1، ص 305-306.
118. همان، ج 2، ص 304-305.
119. محمدباقر مجلسی، ج 106، ص 42.
120. عبدالجلیل قزوینی، ص 459.
121. منتخب‌الدین رازی، ص 102-103؛ عبدالجلیل قزوینی، ص 212؛ امین، ج 8، ص 408.
122. عبدالجلیل قزوینی، ص 195، 224-225.
123. منتخب‌الدین رازی، ص 36؛  عبدالجلیل قزوینی، ص 195، 459؛ قس ابن حجر عسقلانی، ج 2، ص 218 که نامش را امیربن شرف شاه الشریف الحسنی القمی ضبط کرده است.
124. عبدالجلیل قزوینی، ص 195.
125. همان جا.
126. ر. ک. ابن اثیر، ج 12، ص 419.
127. ر. ک. طبقات: الثقات، ص 225-226.
128. همان: الحقائق، ص 165.
129. همان: الضیاء، ص 110.
130. ر. ک. همان: الثقات، ص 85-86.
131. همان: الانوار، ص 55-56.
132. همان: الحقائق، ص 61-62.
133. همان: الضیاء، ص 54.
134. ابن طاووس، ص 131.
135. ابن عنبه، ص 92.
136. خواندمیر، ص 377-380.
137. مدرسی طباطبائی، ص 37-38.
منبع: سیّد عباس رضوی و [دیگران ...]؛  (1390)، حوزه‌‌ی علمیه (تاریخ، ساختار، کارکرد)، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول





 

مطالب مرتبط
سازمان و مدیریت حوزه علمیه
نگاهی تاریخی به حوزه علمیه‌ی قم
گزارشی از چگونگی تاسیس حوزه علمیه قم از سال 1313 شمسی



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.