توجه به مراسم‌های غربی در جامعه و تاثیر آن بر تربیت فرزندان

متاسفانه این روزها غرب با حرکتی آهسته و تدریجی و در قالب برپایی مراسم‌هایی شاد و بیگانه با فرهنگ ما به داخل برخی خانواده‌ها و مهد کودکها نفوذ پیدا کرده و تربیت ایرانی اسلامی فرزندانمان را تحت الشعاع قرار داده است. در این مقاله سعی به بررسی این موضوع مهم و اساسی داریم.
شنبه، 8 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسنیه صالحان
موارد بیشتر برای شما
توجه به مراسم‌های غربی در جامعه و تاثیر آن بر تربیت فرزندان
چکیده:
متاسفانه این روزها غرب با حرکتی آهسته و تدریجی و در قالب برپایی مراسم‌هایی شاد و بیگانه با فرهنگ ما به داخل برخی خانواده‌ها و مهد کودکها نفوذ پیدا کرده و تربیت ایرانی اسلامی فرزندانمان را تحت الشعاع قرار داده است. در این مقاله سعی به بررسی این موضوع مهم و اساسی داریم.

تعداد کلمات: 1485 کلمه/ تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
کریسمس
نام نویسنده: حسنیه صالحان

یکی از راه‌های اثرگذاری در تغییر سبک زندگی یک جامعه، نفوذ فرهنگی در لایه‌های زیرین آن است که وقتی مورد تهاجم قرار بگیرد در حقیقت آینده‌ی آن کشور مورد هدف قرار گرفته است.

مطالعه در اخلاق، آداب، ارزش‌ها، اهداف، آرمان‌ها و رسوم و سنن یک جامعه و سنجش اصالت و سابقه و قدمت و ارزش اجتماعی آنها، اطلاعات دقیقی را به متهاجم فرهنگی می‌دهد چرا که فرهنگ، شناسنامه و هویت یک ملت است و شخصیت جهانی و اعتبار یک ملت بسته به فرهنگ مختص آن ملت است.

آنچه در سیاست نظم نوین جهانی که توسط ایالات متحده آمریکا مطرح می‌شود( سیاستی که هدف آن ایجاد یک جهان با الگوی واحد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است) مساله همرنگ سازی فرهنگ‌هاست. بدین صورت که آمریکایی‌ها با استفاده از ابزار مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، تبلیغی و حتی نظامی، فرهنگ بی‌هویت آمریکایی را برای الگو قرار دادن در جهان  تحمیل کرده تا جهانی یک شکل از لحاظ فرهنگی پدید آورند.[1]

در اهمیت بحث درباره موضوع تهاجم فرهنگی همین بس که امام راحل(ره) در بیانی گوهر بار می فرمایند: "بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساسا فرهنگ هر جامعه، هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می‌دهد و با انحراف فرهنگ، هرچند جامعه در بُعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میان تهی است. اگر فرهنگ جامعه‌ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می‌کند و بالاخره در آن مستهلک می‌شود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می‌دهد. استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت می‌گیرد و ساده‌اندیشی است که گمان شود یا وابستگی فرهنگی، استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آنها امکان‌پذیر است."[2]

رهبر معظم انقلاب نیز در یکی از بیانات خود به این امر مهم اشاره کرده و می‌فرمایند: "دشمن از راه اشاعه‌ی فرهنگ غلط سعی می‌کند جوانهای ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی می‌کند یک تهاجم فرهنگی بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی و یک قتل عام و غارت فرهنگی است."[3]

تهاجم فرهنگی از آنجایی نشات می‌گیرد که این روزها، غرب نتوانسته است به اهداف خود از طریق نظامی و اقتصادی دست یابد و سعی دارد از این طریق آن هم علیه قشری که آسیب‌پذیرترین افراد در جامعه هستند و هنوز به تکامل شخصیت دست نیافته‌اند به آن اهداف نائل آید و برای تحقق این هدف معمولا مراحلی را طی می‌نماید:

الف) ابتدا سنت‌های اجتماعی ایستا و پویا، هدف این هجوم قرار می‌گیرند. زیرا حمله به این سنت‌ها و تغییر آن حساسیت چندانی در جامعه ایجاد نمی‌کند و به نحوی حضور می‌یابند. به عنوان مثال تغییراتی که در نحوه و آداب غذا خوردن( روی میز غذا خوردن به جای پهن کردن سفره روی زمین)، پر کردن اوقات فراغت( سینماها، تئاترها، باشگاهها و ... به جای محافل خانوادگی و دوستانه) و یا حتی نحوه لباس پوشیدن به وجود می‌آید از جمله تغییراتی است که درسنت‌های اجتماعیِ جزئی در فرهنگ ما حاصل شده و حساسیت چندانی ایجاد ننموده است.

ب) بعد از مرحله اول که فرهنگ مهاجم به نحوی در فرهنگ مورد نظر حضور می‌یابد و حضور آن امری عادی تلقی می‌گردد، مرحله بعدی تهاجم آغاز می‌شود. در این جاست که مهاجم سنت‌های اجتماعی پویا را مورد حمله قرار می‌دهد. سنت‌هایی که هویت فرهنگی جامعه به وجود آنها وابسته است.[4]

در برهه‌ی کنونی، تهاجم فرهنگی مخصوصا بر علیه کشور ما که بنیان‌گذار فکر و فرهنگی نو در جامعه جهانی است و نقش آن در گسترش فرهنگ اسلامی در جهان بی‌نظیر است شدت بیشتری داشته و هزاران ابزار خارجی و داخلی در جهت تحقق این هدف به فرهنگ ملی و اسلامی هجوم آورده‌اند.یکی از مظاهر بارز فرهنگ که دشمنان متهاجم فرهنگی با استفاده از آن قصد دارند جامعه‌ی ملی و اسلامی ما را با فرهنگ بیگانه‌ی خود همرنگ سازند گسترش اعتقادات و رسوم غربی است.



یکی از مظاهر بارز فرهنگ که دشمنان متهاجم فرهنگی با استفاده از آن قصد دارند جامعه‌ی ملی و اسلامی ما را با فرهنگ بیگانه‌ی خود همرنگ سازند گسترش اعتقادات و رسوم غربی است.

کشور ما کشوری اسلامی است که در میان مردم آن عشق و ارادت بسیاری به اسلام، قرآن و اهل بیت(ع) موج می‌زند، با این وجود می‌بینیم که به علل متعدد، از جمله هجوم فرهنگ غرب، برخی از سنت‌ها و آموزه‌های دینی کمرنگ و دستخوش تغییرات بسیاری شده است و گرچه اسم جامعه اسلامی را یدک می‌کشیم اما به واقع بسیاری از مولفه‌های تمدن غرب را در زندگی خود به صورت عملی پذیرفته‌ایم.

تلاش برای اجرای سبک زندگی اسلامی در میان خانواده‌ها به خصوص در میان کودکان و نوجوانان از جمله موارد آرمانی در کشور بوده است که نیازمند نظارت دقیق می‌باشد.

این روزها آنچه مایه‌ی لبخند و شادی کودکانه است چیزی نیست جز نقش و نگارهایی از فرهنگ آمریکایی که نه بوی اسلامیت می‌دهند و نه بوی فرهنگ ایرانی.
متاسفانه برگزاری برنامه‌هایی چون جشن هالووین، کریسمس، سرودهای دارای محتوای نامناسب، الگو قرار دادن چهره‌های غیر بومی و غیر ملی که هیچ سازگاری با فرهنگ ما ندارند و اقداماتی از این دست در برخی مهد کودکها و خانواده‌ها رواج پیدا کرده، غافل از اینکه این مقطع سنی از حساسیت بالایی برخوردار است.

به طور مثال کریسمس برای همه‌ی ما تداعی‌گر انیمیشن‌ها و فیلم‌های خارجی دوران کودکی بوده اما گویا این مناسبت این روزها پا را فراتر گذاشته و آهسته آهسته به فرهنگ ما ایرانی‌ها رسوخ پیدا کرده است.
متاسفانه برگزاری برنامه‌هایی چون جشن هالووین، کریسمس، سرودهای دارای محتوای نامناسب، الگو قرار دادن چهره‌های غیر بومی و غیر ملی که هیچ سازگاری با فرهنگ ما ندارند و اقداماتی از این دست در برخی مهد کودکها و خانواده‌ها رواج پیدا کرده، غافل از اینکه این مقطع سنی از حساسیت بالایی برخوردار است.

امیر المومنین علی(ع) در نامه‌ای به فرزند خود امام حسن مجتبی(ع) به اهمیت تربیت سن کودکی و نوجوانی اشاره کرده و می‌فرمایند:" قلب آنها  همچون زمینی خالی است و هر بذری در آن پاشیده شود آن را می‌پذیرد". سپس ایشان می‌فرمایند: "از این رو در تربیت تو شتاب کردم پیش از آنکه دل تو سخت شود و اندیشه‌ات به چیز  دیگری مشغول گردد تا به استقبال کارهایی بروی که صاحبان تجربه زحمت آزمون آن را کشیده‌اند و تو را از تلاش و یافتن بی‌نیاز ساخته‌اند."[5]

کشورهای غربی برای اثرگذاری بر تربیت و تعلیم کودکان در سایر کشورها اقدام به برنامه‌ریزی و صرف هزینه‌های هنگفت بر اساس روحیات و علایق کودکان نموده‌اند.

غرب از لحظه تولد برای تک تک ما برنامه‌ریزی کرده به طوری که می‌توان گفت که کودکان ما در برخی از مهد کودک‌ها و خانواده‌ها طبق فرهنگ غربی تربیت می‌شوند و در میان آنها خبری از فرهنگ غنی ایرانی اسلامی نیست. این خودباختگی فرهنگی نشان از عدم فرهنگ سازی و باور مردمی است و از آنجایی که فرهنگ سازی و انتقال میراث فرهنگی یکی از رسالت‌های خانواده و نظام آموزشی است باید همه‌ی برنامه‌ها در راستای غنی سازی فرهنگ ایرانی اسلامی باشد نه در جهت گسترش فرهنگ غرب. چرا که اگر در تربیت کودکان برنامه‌هایی خارج از این چهارچوب اجرا ‌شود، اگر جشن کریسمس یا هالووین یا ولنتاین برگزار شود و شخصیت‌هایی چون بابانوئل برای کودکان ساخته شود، در حقیقت با این کار به جای آنکه نسل آینده را برای جامعه ایرانی تربیت کنیم و آنها را شهروندی متعهد و وطن‌پرست بار بیاوریم آنها را برای فرهنگ کشورهای دیگر تربیت کرده‌ایم.

در دنیای پر هیاهویی که غربی‌ها می‌خواهند برایمان بسازند و فرهنگ خود را بر کودکان ما غالب سازند تنها خانواده می‌تواند با آگاهی بخشیدن به کودک خود، ذهن او را از آنچه غرب برایش در نظر دارد پاک سازد.
این حقیقت بسیار قابل توجه است که در پروژه‌ی نفوذ دشمنان، کودکان و نوجوانان جای مهمی داشته و آنان سعی دارند تا با برنامه‌ریزی و آهسته آهسته و به صورت نرم، آنها را از فرهنگ ایرانی اسلامی دور ساخته و فرهنگ غرب را جایگزین آن سازند.

کریسمس، هالووین، ولنتاین و امثال آن نوعی مدگرایی است که عموما به وسیله ماهواره و صفحات مجازی به شیوه‌ی چشم و هم چشمی تسریع پیدا کرده است و عمدتا توسط دو قشر مرفه و کسانی که تمایل دارند شبیه به آنها باشند وسعت می‌یابد و متاسفانه کسانی که به بیماری فرهنگ زدگی دچار می‌شوند همواره فرهنگهای بیگانه را پدیده‌ای نیرومند، والا و برتر از فرهنگ آبا و اجدادی خود دانسته و فرهنگی را که خودشان در آن زندگی کرده‌اند خوار، بی‌بها و ناشایست برای زندگی امروز می‌دانند.

با توجه به مطالب گفته شده باید برای مقابله با این هجمه‌ی وسیع به تبیین سبک زندگی حیات بخش اسلام پرداخته ودر جهت جبران غفلت‌هایی که منجر به جاری شدن سبک زندگی غربی در جامعه‌مان شده حرکت کرده و بیش از پیش به اهمیت مصون نگه داشتن کودکان و نوجوانان از تهاجم فرهنگی توجه نماییم و برای مقاوم سازی نسل آینده کشورمان در برابر دسیسه‌ها و قطع زمینه‌های تهاجم پذیری در درون خانواده تلاش نماییم زیرا آنها آینده سازان مملکت اسلامی هستند و باید پایبند به اصول فرهنگی و اخلاقی باشند.
_____________________________________________ 

پی نوشت:
[1]. برای مطالعه‌ی بیشتر رجوع شود به کتاب تهاجم فرهنگی، راههای نفوذ و شیوه مقابله با آنان، محمد رضا حسینیه

[2]. بخشی از پیام امام خمینی(ره) به مناسبت بازگشایی مدارس در اول مهر1360

[3]. دیدار با فرماندهان گردان عاشورا، 22/4/1371

[4]. برای مطالعه بیشتر رجوع شود به مقاله تهاجم فرهنگی و سنت‌های اجتماعی، عزیز حزباوی، نشریه دانشگاه اسلامی، شماره3، ص29

[5]. نهج البلاغه، نامه 31 به فرزندش امام حسن(ع)



منابع:

1.نهج البلاغه

2.محمد رضا حسینیه، تهاجم فرهنگی، راههای نفوذ و شیوه مقابله با آنان، انتشارات عروج

3.عزیز حزباوی، تهاجم فرهنگی و سنت‌های اجتماعی، نشریه دانشگاه آزاد اسلامی، ش 3



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط