مرگ یک رویا

سرم را میان دستهایم می‌گیرم و خیره می‌شوم به جزوه‌های مقابلم، کلمه‌ها جلوی چشم‌هایم دارند غرق می‌شوند، انگار آن‌ها هم کمک می‌خواهند. شاید آن‌ها هم از بودن با من خسته شده‌اند...
دوشنبه، 10 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: ناهید اسدی
موارد بیشتر برای شما
مرگ یک رویا
-«باز رفتی توی هپروت که؟ ای کاش به جای این بازی بازی‌ها کمی هم به درس هات دل می‌دادی!»

-«بابا به خدا چند لحظه داشتم استراحت می‌کردم، درسهامو...»

صدای در امانم نمی‌دهد تا جمله‌ام را تمام کنم. سرم را میان دست هایم می‌گیرم و خیره می‌شوم به جزوه‌های مقابلم، کلمه‌ها جلوی چشم‌هایم دارند غرق می‌شوند، انگار آن‌ها هم کمک می‌خواهند. شاید آن‌ها هم از بودن با من خسته شده‌اند...

کیفم را می‌اندازم روی مبل راحتی، صدای مامان از توی آشپزخانه می‌آید: «آزمون چطور بود؟»

سرم درد می‌کند. چشم هایم سیاهی می‌رود. چرا مامان نمی‌پرسد حالت چطور است؟ زیر لب می‌گویم: «بد نبود!» و قبل از این‌که مامان بگوید برو سراغ درس‌هایت خودم می‌روم پیش کتاب‌ها، تست‌ها، جزوه‌ها ..
œ
نگاهی به ساعتم می‌کنم، دیر شده! نمی‌رسم، قلبم تندتند می‌زند. اول صبحی عرق از سر و رویم جاری شده، همه انگار مثل من عجله دارند، می‌دوم، می‌ایستم و آدرس را جست وجو می‌کنم. بالاخره پیدایش می‌کنم.

می‌ایستم مقابل ساختمان، هیچکس آنجا نیست، تعجب می‌کنم و بیشتر ترس برم می‌دارد، صداها و جمله‌ها توی گوشم زنگ می‌خورند: «این آزمون برای شما می‌تواند سرنوشت‌ساز باشد! رقابت شدید است. سرعت، دقت، تنها یک اشتباه کوچک می‌تواند شما را پایین بکشد...»

 احساس می‌کنم زمین زیر پایم سست شده، دیر رسیده‌ام، دنیا دور سرم می‌چرخد. دارم سقوط می‌کنم. می‌افتم، جواب بابا را چه بدهم؟ مامان چی که همه‌ی آرزوها و امیدهایش را در من می‌دید؟ مجسمه‌ی دانشمند کله گنده، فایل‌ها و پوشه‌ها، تصویر خانم مشاور جلوی چشم‌هایم کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌شود؛ اما ناگهان دست‌های یخ کرده‌ام گرم می‌شوند. صدایی فرشته‌وار که از دور می‌شنوم مرا به زمین می‌آورد. قلبم مهربان‌تر می‌زند، چشم‌هایم را باز می‌کنم، دست‌هایم را در دست مامان می‌بینم و نگاهش...

هول می‌شوم: «وای ببخشید، اصلا نفهمیدم کی خوابم برد! درسهام... الان دیگه تمومشون می‌کنم...»

 لبخند مامان پررنگ‌تر می‌شود: «اشکالی نداره... خسته‌ای، می‌دونم، اومدم بهت سر بزنم و خسته نباشید بگم، دیروقته، دیگه برو بخواب...»
 
 مامان جمله‌ها را پشت سر هم ردیف می‌کند. خواب آشفته‌ای که دیده‌ام از جلوی چشمهایم محو می‌شود، صدای مامان نوازشم می‌کند: «به خودت فشار نیار! نگرانت شدم،‌ رنگ و روت پریده، باید بیشتر استراحت کنی!»

 دلم می‌خواهد غرق بوسه‌اش کنم و بگویم: «با این حرف‌هایت تمام خستگی‌هایم پرید!» آرام می‌شوم، آرام‌تر از همیشه...

نویسنده: هاجر زمانی


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
واکنش پورتین به قبول آتش‌بس از سوی اوکراین
play_arrow
واکنش پورتین به قبول آتش‌بس از سوی اوکراین
سهمیه سوخت تغییر خواهد کرد؟
play_arrow
سهمیه سوخت تغییر خواهد کرد؟
انتخاب اول مسافران برای اقامت در مشهد
انتخاب اول مسافران برای اقامت در مشهد
یارانه چه کسانی حذف می‌شود؟
play_arrow
یارانه چه کسانی حذف می‌شود؟
رونمایی از نسخهٔ اولیه سکوی ملی هوش مصنوعی
play_arrow
رونمایی از نسخهٔ اولیه سکوی ملی هوش مصنوعی
آیا صرافی تپ بیت معتبر است یا کلاهبرداری | صرافی Tapbit برای ایرانیان تحریم است؟
آیا صرافی تپ بیت معتبر است یا کلاهبرداری | صرافی Tapbit برای ایرانیان تحریم است؟
صحبت‌های دردناک دختر یک جانباز اعصاب و روان: پدرم حتی با دیدن قرمزی هندوانه حالش بد می‌شد
play_arrow
صحبت‌های دردناک دختر یک جانباز اعصاب و روان: پدرم حتی با دیدن قرمزی هندوانه حالش بد می‌شد
میلاد امام حسن/این سفره عریضه/حسین طاهری
music_note
میلاد امام حسن/این سفره عریضه/حسین طاهری
آموزش لیست ارزهای صرافی توبیت Toobit و حداقل واریز و برداشت آنها برای ایرانیان
آموزش لیست ارزهای صرافی توبیت Toobit و حداقل واریز و برداشت آنها برای ایرانیان
ماجرای نماز خواندن شهید رئیسی در هواپیما و کاخ کرملین چه بود؟
play_arrow
ماجرای نماز خواندن شهید رئیسی در هواپیما و کاخ کرملین چه بود؟
میلاد امام حسن/ماه کامل اومد از راه/محمدحسین حدادیان
music_note
میلاد امام حسن/ماه کامل اومد از راه/محمدحسین حدادیان
ماجرای نامه پدر ۲ فرزند مبتلا به ایدز به رهبری که جنجالی‌ترین پرونده تاریخ دستگاه قضایی را گشود
play_arrow
ماجرای نامه پدر ۲ فرزند مبتلا به ایدز به رهبری که جنجالی‌ترین پرونده تاریخ دستگاه قضایی را گشود
میلاد امام حسن/نیمه ماه رمضونه/سیدرضا نریمانی
music_note
میلاد امام حسن/نیمه ماه رمضونه/سیدرضا نریمانی
ادعاهای کارشناس کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل حقوق بشری درباره وضع زنان و خبرنگاران در ایران!
play_arrow
ادعاهای کارشناس کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل حقوق بشری درباره وضع زنان و خبرنگاران در ایران!
میلاد امام حسن/کریم/سیدرضا نریمانی
music_note
میلاد امام حسن/کریم/سیدرضا نریمانی