نگاهی به قدیمی ترین مؤسسات «بنیاد فرهنگ ایران»
چکیده:
پژوهشگاه علوم انسانی و تحقیقات فرهنگی از این افتخار برخوردار است که مرهون دستان سبز بهار باشد و از آن قدرت و توان سهل و ممتنع، که وی در ساختن بنیانی استوار از امکاناتی ناچیز داشت، نشانهای بسیار بر خود بیابد خصائصی که بهار خود اگر آنها را در نزد دیگری می دید، میگفت «شگفت انگیز است، بی نظیر است»
تعداد کلمات: 1146کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
پژوهشگاه علوم انسانی و تحقیقات فرهنگی از این افتخار برخوردار است که مرهون دستان سبز بهار باشد و از آن قدرت و توان سهل و ممتنع، که وی در ساختن بنیانی استوار از امکاناتی ناچیز داشت، نشانهای بسیار بر خود بیابد خصائصی که بهار خود اگر آنها را در نزد دیگری می دید، میگفت «شگفت انگیز است، بی نظیر است»
تعداد کلمات: 1146کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
نویسنده: کتایون مزداپور
دست بهار سبز بود مثل باغبانی که چون نهالی را می نشاند یا بذر میکارد، سبز و خرم می شود و بیشتر به بر و بار می نشیند و شادابی و برومندی فزونتر می یابد، استاد ملک مهرداد بهار هم نوعی برکت بخشی و توان رویاندن و سبز کردن داشت؛ همانند آن اساطیری که بر آنان عاشق بود: سیاوش و نرسی سرگردان.
پژوهشگاه علوم انسانی و تحقیقات فرهنگی از این افتخار برخوردار است که مرهون دستان سبز بهار باشد و از آن قدرت و توان سهل و ممتنع، که وی در ساختن بنیانی استوار از امکاناتی ناچیز داشت، نشانهای بسیار بر خود بیابد؛ خصائصی که بهار خود اگر آنها را در نزد دیگری می دید، میگفت: «شگفت انگیز است، بی نظیر است» مساعدت بخت اما جای گله دارد و نشد که این بهره کامل شود و نقصان یافت؛ دانشمندی برجسته و متصف به خلق و خوی و شرافتی کمیاب چون دکتر بهار، به دلائلی بیهوده و نامنطقی و خشم آور، فقط مدتی کوتاه از عمر کوتاه خود را صرف پژوهش و پروردن پژوهشگر در مؤسساتی کرد که بعد از مجموعه آنها «مؤسسات مطالعات و تحقیقات فرهنگی» سابق و «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» کنونی پدید آمد.
این ادغام، که به سال ۱۳۶۱ انجام یافت، چندین مرکز و گروه پژوهشی را بصورت مجموعة واحدی درآورد. هر چند هدف اصلی و دستور کار همه این مؤسسات در نهایت پژوهش در رشته های و علوم انسانی بود، شیوه و موضوع تحقیق، تعداد کارکنان، طرز تشکیل و سابقه هر یک و مسائلی از این قبیل در آنها تفاوت داشت. حتی نوع اموال و شکل استخدام شاغلان آنها هم یکسان نبود. بهار در سه تای آنها، اگر نه بیشتر کار کرده و نشان و تأثیر خود را در آنها بر جای نهاده است. قدیمی ترین این مؤسسات «بنیاد فرهنگ ایران» است. بهار احتمالا از سالهای ۱۳۴۴ - ۱۳۴۳ همکاری خود را با آن آغاز کرد و واژه نامه بندهش (بنیاد فرهنگ ایران ۱۳۴۵، ش ۱۷) نخستین کار وی است که با شماره یک، در رشته کتابهای موسوم به واژه نامه های پهلوی انتشار یافت. واژه نامه گزیده های زادسپرم دارای شماره هشت از این رشته است (بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۱، ش ۱۳۱). در همین ایام، کتابخانه پاکیزه «بنیاد فرهنگ ایران» در حال شکل گرفتن بود. در محیط دوستانه و فاضلانه آن، بهار هم با کتابداران خبره و دلسوز آن دادوستد علمی و فرهنگی داشت و هم آن که دانشجویان خود را برای استفاده از این کتابخانه ترغیب و کمک می کرد. این کتابخانه بعدأ بخش مهمی از کتابخانه بزرگ «پژوهشگاه» را تشکیل داده است. با آن که استاد همیشه اکراه داشت که کتابها را «خراب» کند، گاهی یادداشتی سودمند را با خط ایشان می توان دید که اغلب نکته دقیقی را بیان می دارد و پیدا است که ضمن کار سریع، در حاشیه ناچار چیزی را نوشته و به یادگار نهاده است.
بیشتر بخوانید : تأملی در نوروز
هرچند بهار در «بنیاد فرهنگ ایران» به پژوهشی انفرادی و تنها می پرداخت، اما در آن جا شاگردان و دوستان وی امکان آموزش و بحث و تبادل نظر با وی داشتند و حتی گاهی کلاس درسی هم در آن جا تشکیل می داد. این دادوستد فکری بعدا در «فرهنگستان زبان ایران» جدی تر شد و شکل رسمی به خود گرفت. پیش از آن که به سال ۱۳۵۲، ایشان همکاری خود را بعنوان استاد پژوهش با فرهنگستان زبان آغاز کند و گروه زبان فارسی میانه را پدید آورد، در آن جا از استادان مشاور بود که در دعوت دانشجویان به کار پژوهشگری، از او نظرپرسی می شد. به همین روال نیز ابعاد کار جمعی و تحقیقات گروهی زیر نظر بهار فزونی گرفت و با شروع کار گروه فارسی میانه فارغ التحصیلان و دانشجویان زبانهای باستانی همکاری خود را با بهار آغاز کردند و در پژوهش از راهنمایی و سرپرستی وی برخوردار می گشتند. از این پس دیگر بهار نه تنها بعنوان استادی که چند واحد را، بطور پراکنده و نیمه وقت، در دانشکده ادبیات و پژوهشکده بنیاد فرهنگ تدریس می کرد، بلکه بعنوان دوست و حامی دانشجویانی که استعدادی در پژوهش با اشتیاقی به آن داشتند، مرکز و محوری شد برای علاقمندان به کار علمی و حتی هنری، و از این روی مورد رجوع روزافزون مردم بود. نیز اغلب واقع می شد که این و آن از او در رشته هایی نظر پرسی و مشورت می کردند با خود به راهگشایی برای دوستان در مواردی می پرداخت که فقط ارتباطی دور و بواسطه با کار علمی و پژوهشی استاد داشت.
پژوهشگاه علوم انسانی و تحقیقات فرهنگی از این افتخار برخوردار است که مرهون دستان سبز بهار باشد و از آن قدرت و توان سهل و ممتنع، که وی در ساختن بنیانی استوار از امکاناتی ناچیز داشت، نشانهای بسیار بر خود بیابد؛ خصائصی که بهار خود اگر آنها را در نزد دیگری می دید، میگفت: «شگفت انگیز است، بی نظیر است» مساعدت بخت اما جای گله دارد و نشد که این بهره کامل شود و نقصان یافت؛ دانشمندی برجسته و متصف به خلق و خوی و شرافتی کمیاب چون دکتر بهار، به دلائلی بیهوده و نامنطقی و خشم آور، فقط مدتی کوتاه از عمر کوتاه خود را صرف پژوهش و پروردن پژوهشگر در مؤسساتی کرد که بعد از مجموعه آنها «مؤسسات مطالعات و تحقیقات فرهنگی» سابق و «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» کنونی پدید آمد.
از همین راه بود که بسیاری از همکاران پژوهشگاه از پشت میز مدرسه و دانشکده یا از ادارات دیگر به فرهنگستان آمدند و زیر دست استاد به تحقیق پرداختند و آموزش دیدند؛ مورد پشتیبانی و تشویق قرار گرفتند تا توانستند خود در سمت استادی پایه و نقش رهبری بیابند. سعه صدر و بزرگواری استاد در اینجا نمایان میگشت: نه تنها ابایی نداشت که کار پژوهشی خویش را کنار بگذارد و وقت عزیز خود را صرف هدایت و تصحیح و ویرایش کار دانشجویان و همکاران خود کند، بلکه اغلب انجام دادن کاری را بر عهده آنان می گذاشت که شخصا علاقه داشت به آن بپردازد. درست به دلیل همت گماشتن به راهبری پژوهش دیگران است که تعداد کتابهایی که استاد در این دوران تألیف کرده، کمتر از دوران پیشین و پس از آن است.
به محاذات فرهنگستان زبان ایران، گروه اساطیر نیز در «فرهنگستان ادب و هنر ایران» به سال ۱۳۵۱ - ۱۳۵۲ تشکیل شد. در این مورد دوستان به یاد دارند که شادروان استاد خانلری به بهار گفته بود: «برایت گروه اساطیر درست کردم؛ بیا!» در گروه اساطیر، دکتر بهار به کاری می پرداخت که قلبا و همیشه به آن علاقه جدی و عمیق داشت و آن را کار اصلی خود می شمرد. طرحی سنگین و همه جانبه را با گامهای استوار و کوتاه آغاز کرد. هدف او نوشتن دائرة المعارفی برای اساطیر ایران بود که در ) آن هرگونه اطلاع و آگاهی، بنا بر طرحی درست و گویا، فراهم آمده و تنظیم شده باشد. مبنای پژوهشی نخستین آن، بازبینی قدیمی ترین کتابهای عربی و فارسی دری بود که درباره تاریخ اساطیری ایران و اساطیر ایران اخباری در بر داشتند. قریب سی و پنج کتاب در این زمینه گردآوری شد که تاریخ تألیف آنها تا به قرن ششم هجری می رسید. این آغاز به آن امید بود که در پی این گردآوری برای منابع ایرانی میانه و باستانی و به دنبال آنها دیگر مآخذ نیز ترجمه دقیقی به فارسی پدید آید، تا بشود آنها را هم بر اساس طرح مورد نظر تنظیم کرد و کاری جامع پدید آورد. پیوندی که استاد میان پژوهش همکاران خود در دو فرهنگستان میدید، نماینده طرز تفکر او بود که کارها و اهداف آنها را پیوسته منظور می داشت و نه تعلق هر کار و تحقیقی را به فردی خاص. این نظرگاه همیشگی و اصولی دکتر بهار بود.
ادامه دارد..
منبع:
چند سخن ، کتایون مزداپور، به کوشش ویدا نداف ، تهران: فروهر (1389)
پژوهشگاه علوم انسانی و تحقیقات فرهنگی از این افتخار برخوردار است که مرهون دستان سبز بهار باشد و از آن قدرت و توان سهل و ممتنع، که وی در ساختن بنیانی استوار از امکاناتی ناچیز داشت، نشانهای بسیار بر خود بیابد؛ خصائصی که بهار خود اگر آنها را در نزد دیگری می دید، میگفت: «شگفت انگیز است، بی نظیر است» مساعدت بخت اما جای گله دارد و نشد که این بهره کامل شود و نقصان یافت؛ دانشمندی برجسته و متصف به خلق و خوی و شرافتی کمیاب چون دکتر بهار، به دلائلی بیهوده و نامنطقی و خشم آور، فقط مدتی کوتاه از عمر کوتاه خود را صرف پژوهش و پروردن پژوهشگر در مؤسساتی کرد که بعد از مجموعه آنها «مؤسسات مطالعات و تحقیقات فرهنگی» سابق و «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» کنونی پدید آمد.
از همین راه بود که بسیاری از همکاران پژوهشگاه از پشت میز مدرسه و دانشکده یا از ادارات دیگر به فرهنگستان آمدند و زیر دست استاد به تحقیق پرداختند و آموزش دیدند؛ مورد پشتیبانی و تشویق قرار گرفتند تا توانستند خود در سمت استادی پایه و نقش رهبری بیابند. سعه صدر و بزرگواری استاد در اینجا نمایان میگشت: نه تنها ابایی نداشت که کار پژوهشی خویش را کنار بگذارد و وقت عزیز خود را صرف هدایت و تصحیح و ویرایش کار دانشجویان و همکاران خود کند، بلکه اغلب انجام دادن کاری را بر عهده آنان می گذاشت که شخصا علاقه داشت به آن بپردازد. درست به دلیل همت گماشتن به راهبری پژوهش دیگران است که تعداد کتابهایی که استاد در این دوران تألیف کرده، کمتر از دوران پیشین و پس از آن است.
به محاذات فرهنگستان زبان ایران، گروه اساطیر نیز در «فرهنگستان ادب و هنر ایران» به سال ۱۳۵۱ - ۱۳۵۲ تشکیل شد. در این مورد دوستان به یاد دارند که شادروان استاد خانلری به بهار گفته بود: «برایت گروه اساطیر درست کردم؛ بیا!» در گروه اساطیر، دکتر بهار به کاری می پرداخت که قلبا و همیشه به آن علاقه جدی و عمیق داشت و آن را کار اصلی خود می شمرد. طرحی سنگین و همه جانبه را با گامهای استوار و کوتاه آغاز کرد. هدف او نوشتن دائرة المعارفی برای اساطیر ایران بود که در ) آن هرگونه اطلاع و آگاهی، بنا بر طرحی درست و گویا، فراهم آمده و تنظیم شده باشد. مبنای پژوهشی نخستین آن، بازبینی قدیمی ترین کتابهای عربی و فارسی دری بود که درباره تاریخ اساطیری ایران و اساطیر ایران اخباری در بر داشتند. قریب سی و پنج کتاب در این زمینه گردآوری شد که تاریخ تألیف آنها تا به قرن ششم هجری می رسید. این آغاز به آن امید بود که در پی این گردآوری برای منابع ایرانی میانه و باستانی و به دنبال آنها دیگر مآخذ نیز ترجمه دقیقی به فارسی پدید آید، تا بشود آنها را هم بر اساس طرح مورد نظر تنظیم کرد و کاری جامع پدید آورد. پیوندی که استاد میان پژوهش همکاران خود در دو فرهنگستان میدید، نماینده طرز تفکر او بود که کارها و اهداف آنها را پیوسته منظور می داشت و نه تعلق هر کار و تحقیقی را به فردی خاص. این نظرگاه همیشگی و اصولی دکتر بهار بود.
ادامه دارد..
منبع:
چند سخن ، کتایون مزداپور، به کوشش ویدا نداف ، تهران: فروهر (1389)
بیشتر بخوانید :
انسان شناسی در ایران
نوروز در کتب فقهى و استدلالى
نوروز در فرهنگ شیعه