چکیده:
همان طور که در روایات مختلف ذکر شده است، در روز قیامت در پیشگاه خداوند، وقتی فرد حسنات خود را در نامه اعمالش نمى بیند، به او گفته مى شود؛ پروردگار تو عملی را فراموش نمى کند و جا نمى گذارد، اعمال تو با غیبت کردن از بین رفته است. به بیان دیگر غیبت، حسنات را مى خورد همانطور که آتش هیزم را مى خورد. از سوی دیگر بدگمانی فعلی است که کارها را فاسد میکند و انسان را به بدیها بر میانگیزاند.
تعداد کلمات: 600 کلمه / زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
همان طور که در روایات مختلف ذکر شده است، در روز قیامت در پیشگاه خداوند، وقتی فرد حسنات خود را در نامه اعمالش نمى بیند، به او گفته مى شود؛ پروردگار تو عملی را فراموش نمى کند و جا نمى گذارد، اعمال تو با غیبت کردن از بین رفته است. به بیان دیگر غیبت، حسنات را مى خورد همانطور که آتش هیزم را مى خورد. از سوی دیگر بدگمانی فعلی است که کارها را فاسد میکند و انسان را به بدیها بر میانگیزاند.
تعداد کلمات: 600 کلمه / زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
حدیثه اسفندیار
مجلس اول: عینک بدبینی
همین که وارد مجلس شدند، همه نگاهها به سمت او و دخترش برگشت. الله اکبر...، لبش را برچید و در حالی که حاج خانم داشت درباره حرمت سوءظن به دیگران سخنرانی میکرد، رویش را برگرداند:
- آخر این که نشد آدم تا جایی روضه باشد، چادر چاقچول کند، اما تو کوی و برزن، یه ریخت دیگر بگردد...
- همین را بگو والّا، اصلاً روضه حرمت دارد، جای هرکس و ناکسی نیست.
- این زنه صبح علی الطلوع می زند از خانه بیرون تا نصفه شب، معلوم نیست کجاها سیر می کند!
- همسایه شان که میگفت سرکار می رود.
- واه واه واه به حق چیزای ندیده و نشنیده... کدام کار کدام بار! از قدیم گفتن زنی که بالای سرش شوهر نباشد...
- ازمن نشنیده بگیرین ها؛ اون بالا مالاها میره و میاد....
- باید یک فکر اساسی کنیم، ببینیم کجا میره، کجا میاد، با کی می گردد!
- من می دانم باید چیکار کنم، بسپارینش به من.
- یعنی می خواهی چیکار کنی؟
- چنان آشی برایش بپزم که رویش یک وجب روغن باشد!
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:
«مَن اَساءَ بِاَخیهِ الظَّنَّ فَقَد اَساءَ بِرَبِّهِ، اِنَّ اللهَ تَعالی یَقولُ: اِجتَنِبُوا کثیراً مِنَ الظَّنِّ».
هر که به برادر خود گمان بد برد، به پروردگارش گمان بد برده است، زیرا خدای تعالی میفرماید: از بسیاری از گمانها بپرمجلس دوم: سرک کشیدن
همین که وارد مجلس شدند، همه نگاهها به سمت او و دخترش برگشت. لا اله الا الله...، لبش را برچید و در حالی که حاج خانم داشت درباره حرمت تجسس در امور دیگران سخنرانی میکرد، رویش را برگرداند:
- حالا بلاخره نگفتی می خواهی چیکار کنی؟
- فعلاً دارم یک سر و گوشی آب می دهم.
- به نتیجهای هم رسیدی؟
- نه بابا، زنه بدجوری سرش تو لاک خودش است، آهسته میاد آهسته میره که گربه شاخش نزند!
- صاحب خونشون چی میگفت؟
- هرچی براش یاسین خوندم، اون مثل کبک سرش را کرده بود زیر برف!
- پس حتماً سبیل صاحب خونه اش را هم چرب کرده!
- چندباری هم دخترش را که داشت مدرسه میرفت به حرف گرفتم، اما نم پس نداد.
- پس دخترش هم شیشه خرده دارد.
- ولی بلاخره آفتاب پشت ابر پنهان نمی ماند!
ادامه دارد...
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) میفرمایند:
درباره لغزشهای مؤمنین تجسس نکنید، چون که هرکس لغزشهای برادران مؤمن خود را پی جویی کند، خداوند نیز لغزشهای خود او را پی جویی خواهد کرد و او را بی آبرو و رسوا خواهد کرد، هرچند که در درون خانهاش باشد.
(اصول کافی/ ج 2 / 3355)بیشتر بخوانید: