و امروز آخرین لباس های دنیا کثیف شد...
لباس چرک ها را به موزه سپردند تا آیندگان یادشان نرود که روزی و روزگاری، لباس چرکی هم وجود داشت. آخرین ماشین لباسشویی ساخته شده و آخرین پودر لباسشویی هم به موزه ی زمان سپری شد. دَرِ آخرین خُشکشوئی تخته شد و مجسمه ی زنی هنگام لباس شستن ساخته شد تا مادرهای آینده به خود ببالند به خاطر این همه پیشرفت. مجسمه ی زنی که لباس ها را از ماشین لباسشویی خودکارش بیرون می کشید به عنوان نشانه، جلوی در ورودی قرار گرفت. آری! اینجا موزه ی رخت چرک های سمبولیک است.
امروز پسر کوچکی به عنوان نمونه لباس های گلی اش را به موزه سپرد تا مایه ی عبرت آیندگان باشد و مردی، دو دستی و با تقدیم احترام آخرین جوراب های کثیف و بدبویش را به موزه سپرد تا از آنها در کمال دقت نگهداری شود. «بوی پیراهن یوسف» به عنوان کلاسیک ترین داستان در این موزه قرار خواهد گرفت.
از فردا، همه لباس هایی می پوشیم که هیچگاه کثیف نمی شوند، لکه نمی گیرند و بدبو هم نمی شوند. از فردا هیچ کس با لباس اتو نکشیده و کثیف به مدرسه یا محل کارش نخواهد رفت. از فردا لباس هیچ کس بوی بدی نخواهد داد. آه که چه روز با شکوهی است فردا!
لباس چرک ها را به موزه سپردند تا آیندگان یادشان نرود که روزی و روزگاری، لباس چرکی هم وجود داشت. آخرین ماشین لباسشویی ساخته شده و آخرین پودر لباسشویی هم به موزه ی زمان سپری شد. دَرِ آخرین خُشکشوئی تخته شد و مجسمه ی زنی هنگام لباس شستن ساخته شد تا مادرهای آینده به خود ببالند به خاطر این همه پیشرفت. مجسمه ی زنی که لباس ها را از ماشین لباسشویی خودکارش بیرون می کشید به عنوان نشانه، جلوی در ورودی قرار گرفت. آری! اینجا موزه ی رخت چرک های سمبولیک است.
امروز پسر کوچکی به عنوان نمونه لباس های گلی اش را به موزه سپرد تا مایه ی عبرت آیندگان باشد و مردی، دو دستی و با تقدیم احترام آخرین جوراب های کثیف و بدبویش را به موزه سپرد تا از آنها در کمال دقت نگهداری شود. «بوی پیراهن یوسف» به عنوان کلاسیک ترین داستان در این موزه قرار خواهد گرفت.
از فردا، همه لباس هایی می پوشیم که هیچگاه کثیف نمی شوند، لکه نمی گیرند و بدبو هم نمی شوند. از فردا هیچ کس با لباس اتو نکشیده و کثیف به مدرسه یا محل کارش نخواهد رفت. از فردا لباس هیچ کس بوی بدی نخواهد داد. آه که چه روز با شکوهی است فردا!
نویسنده: هاجر زمانی