نگاهی به زندگانی ائوسبیوس
چکیده:
ائوسبیوس قبل از هر چیز به عنوان یک مورخ شناخته شده است و او را پدر تاریخ کلیسا می دانند. او یک وقایعنامه در مورد تاریخ جهان و نیز تاریخچه ای در مورد شهیدان فلسطین در دوران جفای عظیم به نگارش در آورده است.
تعداد کلمات: 1066 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
ائوسبیوس قبل از هر چیز به عنوان یک مورخ شناخته شده است و او را پدر تاریخ کلیسا می دانند. او یک وقایعنامه در مورد تاریخ جهان و نیز تاریخچه ای در مورد شهیدان فلسطین در دوران جفای عظیم به نگارش در آورده است.
تعداد کلمات: 1066 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
نویسنده: تونی لِین
ترجمه: روبرت آسریان
ترجمه: روبرت آسریان
ائوسبیوس در حدود ۲۶۰ میلادی در فلسطین به دنیا آمد. او تحت نظر پامفیلوس که مسئول کتابخانه اوریجن در قیصریه بود و در سال ۳۰۹ یا ۳۱۰ میلادی شهید شد، سرگرم مطالعه و تحقیق بود. ائوسبیوس برای سپاس و قدردانی از پامفیلوس، نام او را بر خود نهاده و ائوسبیوس پامفیلی لقب گرفت؛ و این عمل به منزله این بود که گویی وی فرزند پامفیلوس یا برده وی بوده است. ائوسبیوس همچون پامفیلوس از تحسین کنندگان و طرفداران پرشور اوریجن بود، و آن دو به اتفاق یکدیگر دفاعیه ای در مورد اوریجن نوشتند. ائوسبیوس در وهله اول یک محقق بود اما در سال ۳۱۳ یا ۳۱۴ میلادی او به مقام اسقفی قیصریه رسید و در سال ۳۳۹ یا ۳۴۰ میلادی در همانجا درگذشت.
ائوسبیوس قبل از هر چیز به عنوان یک مورخ شناخته شده است و او را پدر تاریخ کلیسا می دانند. او یک وقایعنامه در مورد تاریخ جهان و نیز تاریخچه ای در مورد شهیدان فلسطین در دوران جفای عظیم (۳۰۳-۳۱۳) به نگارش در آورده است. اما مهم ترین اثر او تاریخ کلیساست که رشد و توسعه کلیسا را از ابتدای پیدایش تا سال ۳۲۴، یعنی زمانی که قسطنطین امپراتور بلامنازع روم شرقی و غربی شد، تشریح می کند. این اثر وی بدین جهت بسیار ارزشمند تلقی می شود، چون شواهد و اطلاعات بسیاری در آن وجود دارد که در صورت عدم نگارش، این شواهد و اطلاعات به هیچ وجه به دست ما نمی رسید. نگارش تاریخ کلیسا بدون مراجعه به نگارشهای ائوسبیوس، بدین می ماند که بخواهیم تاریخ کلیسای دوران رسولان را بدون مراجعه به کتاب اعمال رسولان به نگارش درآوریم. ائوسبیوس در مرگ کسانی که به مسیحیان جفا می رساندند و در پیروزی مسیحیت، عنایت و مشیت الاهی را در زندگی کلیسا میدید.
بیشتر بخوانید : دیدگاه واتیکان و پاپ فرانسیس به مسئله همجنسبازی
ائوسبیوس همچنین کتابی تحت عنوان زندگی قسطنطین و نیز در اثر کوتاه دیگر در مورد او به نگارش درآورده است. او از طرفداران پرشور امپراتور بود. از نظر ائوسبیوس، مسیحی شدن قسطنطین و به وجود آمدن یک امپراتوری مسیحی، پیامد منطقی تأثیر ایمان مسیحی و نتیجه ای مطلوب برای مسیحیت بود. او از پیوند دادن مسیحیت با امپراتوری، تردیدی به خود راه نمی داد. او عمیق به تک سالاری و حکومت مطلقه اعتقاد داشت و مخصوصا برای قسطنطین، به عنوان یک امپراتور مسیحی، ارج و منزلت بسیاری قائل بود و او را نماینده خدا روی زمین می دانست. ائوسبیوس را متهم ساخته اند که مفهوم شرقی تک سالاری مطلق الاهی» را توجیه و تقدیس کرده است. به نظر می رسد که امپراتوران مسیحی بیزانس در شرق، از پذیرش این تبیین و تعبیر از مقامشان خشنود بودند.
(کلمه)، نگهدارنده جهان، آسمان و زمین و پادشاهی آسمان را بر طبق اراده پدرش اداره می کند. به همین شکل، امپراتور ما، که خداوند او را دوست می دارد، اتباع زمینی خود را به حضور یگانه کلمه و نجات دهنده می آورد و آنان را مطیعان شایسته ملکوت او می گرداند... کلمة ازلی، نگهدارنده همه موجودات، بذرهای حکمت و رستگاری حقیقی را به پیروان خود عطا می کند. او پیروان خود را منور ساخته و به آنان در جهت شناخت ملکوت پدر خود، درک و معرفت عطا می کند. امپراتور ما، چون تفسیر کننده کلام خدا عمل میکند و هدف او این است که کل نژاد انسانی را به سوی معرفت خدا رهنمون کند. او به روشنی اصول حقیقت و دینداری را به همگان اعلام می کند و با صدایی نیرومند این اصول را به گوش همه ساکنین ربع مسکون میرساند... او حکمت خود را از منبع عظیم حکمت می گیرد. او به واسطه مشارکت با حکمت، نیکویی و عدالت مطلق است که به شخصی حکیم، نیکو، و عادل تبدیل شده است. او به واسطه پیروی از الگوی فضیلت مطلق، شخصی بافضیلت و به جهت بهره گیری از قدرت آسمانی، شخصی شجاع و نیرومند است. (خطابه در مدح امپراتور قسطنطین ۲ : ۲، ۴، 1 : 5)
ائوسبیوس در حدود ۲۶۰ میلادی در فلسطین به دنیا آمد. او تحت نظر پامفیلوس که مسئول کتابخانه اوریجن در قیصریه بود و در سال ۳۰۹ یا ۳۱۰ میلادی شهید شد، سرگرم مطالعه و تحقیق بود. ائوسبیوس برای سپاس و قدردانی از پامفیلوس، نام او را بر خود نهاده و ائوسبیوس پامفیلی لقب گرفت؛ و این عمل به منزله این بود که گویی وی فرزند پامفیلوس یا برده وی بوده است. ائوسبیوس همچون پامفیلوس از تحسین کنندگان و طرفداران پرشور اوریجن بود، و آن دو به اتفاق یکدیگر دفاعیه ای در مورد اوریجن نوشتند. ائوسبیوس در وهله اول یک محقق بود اما در سال ۳۱۳ یا ۳۱۴ میلادی او به مقام اسقفی قیصریه رسید و در سال ۳۳۹ یا ۳۴۰ میلادی در همانجا درگذشت.
ائوسبیوس همچنین آثاری دفاعیاتی و نیز آثاری مربوط به کتاب مقدس و اصول اعتقاد مسیحی به نگارش درآورده است. او به همان معنای دقیقی که یک مورخ است، عالم الاهی نیست. وی از آریوس بدعتکار پشتیبانی کرد و در اوایل سال ۳۲۵ میلادی به واسطه همین امر موقتا از شورای انطاکیه اخراج شد. در شورای نیقیه ۱۴ در همان سال، او این فرصت را یافت تا از موضع قبلی خود بازگشت نماید و مجددا در چارچوب مسیحیت راست دینانه قرار گیرد. اما تأیید و امضای اعتقادنامه نیقیه از سوی او با اکراه و تلخکامی و حتی تزویر انجام شد. نامه وی به کلیسایش در قیصریه که به دست ما رسیده است، نشان میدهد که او سعی می کند اعمال خود را برای اعضای کلیسایش توضیح دهد تا مبادا در مورد او شایعاتی پخش شود. او در توجیه اینکه چرا اعتقادنامه نیقیه را امضا کرده است، تفسیرهایی از این اعتقادنامه ارائه میدهد که محتوای واقعی اعتقادنامه را از اساس تحریف می کند. اما اشتباهات الاهیاتی ائوسبیوس نباید باعث شود که اهمیت و موفقیت او به عنوان یک مورخ نادیده گرفته شود. تاریخ کلیسای او، اگرچه بسیار خوب و عالی نگاشته نشده است، در مورد تاریخ کلیسای اولیه بنیانی را بنا نهاده است که دیگران بر مبنای آن توانستند به کار خود ادامه دهند. در قرن بعدی سقراط، سوزومن، و تئودورت دنباله تاریخ کلیسای ائوسبیوس را به نگارش در آورند.
اسقفان باید در اتحاد و هماهنگی با یکدیگر باقی بمانند، در عین حال، هر یک از آنان در کلیسای خودش استقلال رأی و عمل دارد. اینجا در اندیشه سیپریان نطفه تنشی دیده می شود که در مناظره ها و مباحثه های آینده به روشنی مطرح می شود. اگر کسی توسط کلیسای نواتیان مسیحی می شد و آنگاه می خواست که به کلیسای کاتولیک بپیوندد، آیا باید مجددا تعمید میگرفت؟ پاسخ کلیسای روم به این سؤال منفی بود. سیپریان، با پیروی از رویه سنتی معمول در کلیسای افریقا، بر این باور بود که نظر خود را به دیگران تحمیل کند و این امر باعث مناظره و جدل شد. سیپریان بر این عقیده بود که هر اسقفی در مورد این موضوع باید خودش تصمیم بگیرد و «اسقف اسقفان» چه در روم و چه در کارتاژ نمی تواند وجود داشته باشد. به واسطه این عدم توافق، مدت زمانی رابطه بین کلیسای افریقا و روم قطع شد. گروهی از اسقفان شرق به طرفداری از سیپریان پرداخته و استفان را به سبب غرور و تکبرش در جهت تحمیل نظرش بر دیگران مورد مؤاخذه قرار دادند.
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1393)
(کلمه)، نگهدارنده جهان، آسمان و زمین و پادشاهی آسمان را بر طبق اراده پدرش اداره می کند. به همین شکل، امپراتور ما، که خداوند او را دوست می دارد، اتباع زمینی خود را به حضور یگانه کلمه و نجات دهنده می آورد و آنان را مطیعان شایسته ملکوت او می گرداند... کلمة ازلی، نگهدارنده همه موجودات، بذرهای حکمت و رستگاری حقیقی را به پیروان خود عطا می کند. او پیروان خود را منور ساخته و به آنان در جهت شناخت ملکوت پدر خود، درک و معرفت عطا می کند. امپراتور ما، چون تفسیر کننده کلام خدا عمل میکند و هدف او این است که کل نژاد انسانی را به سوی معرفت خدا رهنمون کند. او به روشنی اصول حقیقت و دینداری را به همگان اعلام می کند و با صدایی نیرومند این اصول را به گوش همه ساکنین ربع مسکون میرساند... او حکمت خود را از منبع عظیم حکمت می گیرد. او به واسطه مشارکت با حکمت، نیکویی و عدالت مطلق است که به شخصی حکیم، نیکو، و عادل تبدیل شده است. او به واسطه پیروی از الگوی فضیلت مطلق، شخصی بافضیلت و به جهت بهره گیری از قدرت آسمانی، شخصی شجاع و نیرومند است. (خطابه در مدح امپراتور قسطنطین ۲ : ۲، ۴، 1 : 5)
ائوسبیوس در حدود ۲۶۰ میلادی در فلسطین به دنیا آمد. او تحت نظر پامفیلوس که مسئول کتابخانه اوریجن در قیصریه بود و در سال ۳۰۹ یا ۳۱۰ میلادی شهید شد، سرگرم مطالعه و تحقیق بود. ائوسبیوس برای سپاس و قدردانی از پامفیلوس، نام او را بر خود نهاده و ائوسبیوس پامفیلی لقب گرفت؛ و این عمل به منزله این بود که گویی وی فرزند پامفیلوس یا برده وی بوده است. ائوسبیوس همچون پامفیلوس از تحسین کنندگان و طرفداران پرشور اوریجن بود، و آن دو به اتفاق یکدیگر دفاعیه ای در مورد اوریجن نوشتند. ائوسبیوس در وهله اول یک محقق بود اما در سال ۳۱۳ یا ۳۱۴ میلادی او به مقام اسقفی قیصریه رسید و در سال ۳۳۹ یا ۳۴۰ میلادی در همانجا درگذشت.
ائوسبیوس همچنین آثاری دفاعیاتی و نیز آثاری مربوط به کتاب مقدس و اصول اعتقاد مسیحی به نگارش درآورده است. او به همان معنای دقیقی که یک مورخ است، عالم الاهی نیست. وی از آریوس بدعتکار پشتیبانی کرد و در اوایل سال ۳۲۵ میلادی به واسطه همین امر موقتا از شورای انطاکیه اخراج شد. در شورای نیقیه ۱۴ در همان سال، او این فرصت را یافت تا از موضع قبلی خود بازگشت نماید و مجددا در چارچوب مسیحیت راست دینانه قرار گیرد. اما تأیید و امضای اعتقادنامه نیقیه از سوی او با اکراه و تلخکامی و حتی تزویر انجام شد. نامه وی به کلیسایش در قیصریه که به دست ما رسیده است، نشان میدهد که او سعی می کند اعمال خود را برای اعضای کلیسایش توضیح دهد تا مبادا در مورد او شایعاتی پخش شود. او در توجیه اینکه چرا اعتقادنامه نیقیه را امضا کرده است، تفسیرهایی از این اعتقادنامه ارائه میدهد که محتوای واقعی اعتقادنامه را از اساس تحریف می کند. اما اشتباهات الاهیاتی ائوسبیوس نباید باعث شود که اهمیت و موفقیت او به عنوان یک مورخ نادیده گرفته شود. تاریخ کلیسای او، اگرچه بسیار خوب و عالی نگاشته نشده است، در مورد تاریخ کلیسای اولیه بنیانی را بنا نهاده است که دیگران بر مبنای آن توانستند به کار خود ادامه دهند. در قرن بعدی سقراط، سوزومن، و تئودورت دنباله تاریخ کلیسای ائوسبیوس را به نگارش در آورند.
اسقفان باید در اتحاد و هماهنگی با یکدیگر باقی بمانند، در عین حال، هر یک از آنان در کلیسای خودش استقلال رأی و عمل دارد. اینجا در اندیشه سیپریان نطفه تنشی دیده می شود که در مناظره ها و مباحثه های آینده به روشنی مطرح می شود. اگر کسی توسط کلیسای نواتیان مسیحی می شد و آنگاه می خواست که به کلیسای کاتولیک بپیوندد، آیا باید مجددا تعمید میگرفت؟ پاسخ کلیسای روم به این سؤال منفی بود. سیپریان، با پیروی از رویه سنتی معمول در کلیسای افریقا، بر این باور بود که نظر خود را به دیگران تحمیل کند و این امر باعث مناظره و جدل شد. سیپریان بر این عقیده بود که هر اسقفی در مورد این موضوع باید خودش تصمیم بگیرد و «اسقف اسقفان» چه در روم و چه در کارتاژ نمی تواند وجود داشته باشد. به واسطه این عدم توافق، مدت زمانی رابطه بین کلیسای افریقا و روم قطع شد. گروهی از اسقفان شرق به طرفداری از سیپریان پرداخته و استفان را به سبب غرور و تکبرش در جهت تحمیل نظرش بر دیگران مورد مؤاخذه قرار دادند.
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1393)
بیشتر بخوانید :
آموزه رستاخیر مسیح در مسیحیت
الهیات مسیحی و مسئله رنج
آشنایی با الهیات مسیحی معاصر