بچه ها! دنیای ما گهواره است گر چه دارد کوه ودریا ونسیم
دائم این گهواره می لرزد به خود ما همه مهمان این گهواره ایم
بچه ها! دنیای ما یک دفتر است ما همان گلواژه های دفتریم
باد، آن را می زند گاهی ورق ما هم از این سو به آن سو می رویم
این همه فریاد باد و مرگ برگ لرزش کوه و چمنزار و درخت
گریه های گاه گاه آسمان ناله های ابر و توفان های سخت
پیکر بی جان ماهی روی خاک گریه تنگ بلور و بغض آب
دیو پیر ترس، پشت پنجره جیغ مادر، عکس شهری توی قاب
خنده های غنچه در آغوش باغ رقص باران، بازی پروانه ها
خنده خورشید در فنجان صبح بوی گل در کوچه ها، در خانه ها
حرف هایی را که گفتم قصه نیست تکه هایی از کتاب زندگی است
غصه و شادی دو راز ساده است روزگار هیچکس، بی راز نیست...
بچه ها! دنیای ما چون قایقی است روز و شب، بردوش اقیانوس ها
ما سوار موج های خسته ایم بهترین همراه ما، فانوس ها...
این که می لرزد زمین، خشم و عذاب یا که نفرین خدای خوب نیست
باید اسم دیگر آن را نوشت حتما اسم دیگر آن، زندگی است...
حمید هنرجو