جایگاه خانواده ها در تربیت کودکان

نقش والدین در تربیت فرزند(بخش دوم)

آنچه مشخص است اینکه خصلت تقلید کردن در کودکان مشهود است و هر چه را که می‌بیند و می‌شنود، بر اساس تقلید می‌پذیرد و اعمالش را طبق آن جلو می‌برد و ممکن است حتی لحظه‌ای به خوب یا بد بودن آن فکر نکند.
شنبه، 6 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: کبری خدابخش دهقی
موارد بیشتر برای شما
نقش والدین در تربیت فرزند(بخش دوم)
چکیده:
خانواده، نخستین و حساس‌ترین پایگاه تربیت است.از اولین تماس عاطفی مادر با فرزند که هنگام شیردادن برقرار می‌شود تا، روابط اندیشه‌ای افراد خانواده،همه و همه در نحوه تشکیل ساختار شخصیت کودک موثرند.خانواده پل ارتباط فرد با جامعه است.
تعداد کلمات: 1133/ تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
نقش والدین در تربیت فرزند(بخش دوم)
نویسنده: کبری خدابخش
آنچه مشخص است اینکه خصلت تقلید کردن در کودکان مشهود است و هر چه را که می‌بیند و می‌شنود، بر اساس تقلید می‌پذیرد و اعمالش را طبق آن جلو می‌برد و ممکن است حتی لحظه‌ای به خوب یا بد بودن آن فکر نکند. می‌توان گفت تقریبا تمامی رفتارها از قبیل آداب و رسوم و رفتارهای اخلاقی یک کودک، مثل نحوه غذاخوردن، صحبت کردن، لباس پوشیدن و برخورد با سایر افراد، از پدر و مادر و سایر معاشران به او منتقل می‌شود.(1)

روح و ذهن یک کودک مثل آینه صافی است که تصویر هر چیزی که در آن منعکس شود، ممکن است بر آن اثر گذارد. گاهی اوقات هم به نظر می‌رسد که بچه‌ها مثل دوربین تصویربرداری هستند که همه چیز را به سرعت یاد می‌گیرند و ضبط می‌کنند. مسلما چشم و گوش حساس کودکان، دریچه روح آنها هستند که دیده‌ها و شنیده‌هایشان بر روان و روحشان موثر واقع می‌شود.
بنابراین لازم است که والدین به این موارد دقت داشته باشند و بدانند که بچه‌ها از هیچ کسی به اندازه آنان اثرپذیری ندارند و البته نقش مادر حساس‌تر است. احتمال اینکه یک مادر ترسو بتواند فرزندی شجاع داشته باشد کم است و البته یک پدر بداخلاق نیز نمی‌تواند رابطه موفقی با فرزندش داشته باشد و فرزندی خوش خلق را تربیت کند.(2)

کودکان در دنیای کودکانه خود سیر می‌کنند و آنها از مصلحتها و مشکلات خبر ندارند. آنها نمی‌توانند بفهمند که هدف‌گیری درست در زندگی به چه معناست. به همین دلیل تصور می‌کنند همان چیزی درست است که پدر و مادرشان می‌گویند.
داستانهای والدین و آنچه آنها برای کودکانشان می‌گویند سبک و روش آنها را در زندگی تعیین می‌کند. حال آنکه لازم است، امیدوار بودن را با تعریف کردن مجموعه ‌ای از مثال ‌های خوب به کودکان آموخت. آنها در زندگی بسیاری از موارد را با دیدن و تقلید از پدر و مادر و دیگر بزرگسالان اعم از مادربزرگ وپدربزرگ، برادر و خواهر و هر فرد بالغ که روی آنها نفوذ و تاثیر دارد، می‌آموزند. اگر پدر و مادر او دائما مضطرب باشند و از زندگی روزمره هراس داشته باشند و به آینده امیدوار نباشند، این احتمال وجود دارد که کودک به همان شیوه، رشد و پرورش پیدا کند. بزرگسالان در خانواده باید یاد بگیرند امیدواری را در زندگی تمرین کنند و الگویی برای کودکانشان باشند. والدین باید یادشان نروند آنها قهرمانان ذهن کودکانشان هستند.(3)

پشت هم را خالی کردن مقابل خواسته‌های بچه‌ها، یکی دیگر از خطاهایی است که هر پدر و مادری ممکن است انجام دهند. با شکستن قوانین، شما این فرصت را به کودکتان می‌دهید از شک شما در مورد صحت قوانین خود سوء استفاده کند. او به این ترتیب می‌آموزد آنچه از یک والد نمی‌تواند طلب کند، در غیاب او از دیگری بخواهد.
رفتار درست بچه‌ها را تقویت کنید نه بد رفتاری شان را درخواست‌های مؤدبانه‌ی بچه‌ها را تقویت کنید، نه نالیدن‌ها، فریاد زدن‌ها، کج خلقی‌ها یا قهر کردن‌هایشان را. سعی کنید بحث و گفت‌و‌گوهای آرامی را که در بینتان وجود دارد، چند برابر کنید، نه مجادله کردن، پافشاری و جنگیدن‌هایی که گاه و بیگاه بینتان به وجود می‌آید.

همیشه در حین حرف زدن با فرزندانتان از آنها بپرسید: «منظور تو دقیقاً چیست؟ چقدر راجع به این حرف فکر کرده‌ایی؟» از او بخواهید که همیشه حرف‌هایش را بسنجد بعد آنها را بر زبان بیاورد؛ اگر به این روش عمل کرد، برای ثابت قدم بودنش به او پاداش دهید.(4)

بچه‌ها باید بدانند که شما چه توقعی از آنها دارید و آنها چه توقعی می‌توانند از شما داشته باشند. وقتی بچه‌ها بتوانند پیش‌بینی کنند که عکس‌العمل شما در برابر رفتارشان چگونه خواهد بود، می‌توانند رفتارهای انتخابی خود را بهتر کنند. مطمئن باشید که می‌توانید.
بچه‌هایتان را به شیوه‌ای تربیت کنید که در هر موقعیتی به مقتضای آن موقعیت رفتار کنند. به آنها بیاموزید که تلاش کردن، اساسی‌ترین چیز است. آنها را در موقعیت‌های خوب تشویق کنید. وقتی شما فرزندتان را تشویق می‌کنید، آنها ایمان و اعتماد شما را به خودشان می‌بینید و در نتیجه به خودشان و توانایشان ایمان می‌آورند.(5)

به فرزندتان قوانین رفتاری حاکم بر خانواده‌تان را بگویید؛ دقت کنید که این قوانین باید مشخص، ثابت و عقلانی باشد. از جدول‌های رفتاری و تعهدات استفاده کنید، موقعیت‌ها و رفتارهای خوبشان را پر رنگ کنید؛ از آنها حمایت کنید و تشویق هایتان را هم در این جدول بگنجانید.
دو مهارت فکورانه گوش دادن و توجه کردن به رفتار فرزند و تحسین رفتار فرزند، دو مهارتی هستند که می‌توانید در طول رشد فرزند خود از آنها استفاده کنید. این دو مهارت به فرزند شما می‌فهمانند که به اعمال و افکار او علاقه‌مندید و کاری می‌کنند تا بیش از پیش حرف دلش را با شما در میان گذارد. در ضمن به حرف دل شما نیز اهمیت خواهد داد.
خوش رفتاری شما با کودک به او یاد می‌دهد چگونه باید رفتار کند. چه رفتاری پذیرفتنی است و چه رفتاری در هر شرایطی نادرست است. نکته‌ ای که نباید فراموش کنید رفتار متناوب است. نباید خود تان یک بار راست بگویید و یک بار دروغ بگویید.  اگر توقع دارید همیشه کودک تان با خطاب محترمانه حرف بزند. باید همیشه خودتان با همین شیوه حرف بزنید. بگویید «لطفا» «متشکرم» و همیشه با همین خطاب محترمانه حرف بزنید.(6)

هر چه زن و شوهر با یکدیگر صمیمی‌تر و مهربان‌تر باشند بچه‌ها آرامش فکری و روحیب یشتری پیدا می‌کنند. اختلاف و نـزاع پـدر و مـادر روحـیه کودکان را خراب می‌کند و باعث اضطراب و نگرانی آن‌ها می‌شـود. بنابراین پدرهایی که کوشش می‌کنند در محیط خانه آرامش و توافق برقرار باشد از این طریق نیز محبت خود را نسبت به کودکان خویش نشان می‌دهند.
تربیت کردن بچه‌ها، کار درستی است و اتمام حجت کردن، بعضی وقت‌ها، خیلی هم لازم است، اما قرار نیست همیشه، شما دستور بدهید و او هم گوش به فرمان‌تان باشد.
به کودکان باید نه وعده داد و نه وعده از آنها گرفت. روابط ما با فرزندانمان باید بر اساس اعتماد و اطمینان باشد.وقتی پدر و یا مادر برای تأیید گفته خود مجبور است وعده بدهد، یعنی دارد اقرار می‌کند که "وعده داده نشده‌اش" اعتبار ندارد و قابل اعتماد نیست. وعده‌ها باعث می‌شوند که توقعات غیرواقعی در کودکان به وجود بیاید. وقتی به کودک وعده داده می‌شودکه او رابه باغ وحش ببرند، او آن وعده را یک تعهد به حساب می‌آورد و فکر می‌کند که براساس این تعهد، در روز موعود نه باران خواهد بارید، نه اتومبیل عیب و ایرادی پیداخواهد کرد و نه خود او مریض خواهد شد.(7)

از طرفی نباید از کودکان وعده گرفت که درآینده رفتاری خوب داشته باشند یا رفتار بدشان را اصلاح کنند. وقتی کودک وعده‌ای ناخواسته می‌دهد، وعده‌ای که متعلق به خود او نیست، در واقع چکی بانکی می‌کشد که در آن بانک اصلاً حساب ندارد. ما نباید مشوق و محرک این قبیل اعمال فریب‌آمیز باشیم.
هنگام برخورد با کودکان و بازگویی حقیقت‌ها به آنها به گونه‌ای رفتار کنید که گویا انتظار دارید به سخنان شما عمل شود؛ زیرا کودکان از اطمینانی که در سخن، لحن صدا و کارهای شما وجود دارد، اثر می‌پذیرند.(8-9)
ادامه دارد.....


پی نوشت:
1-     سیرة تربیتی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، سیدعلی حسینی زاده، پژوهشکدة حوزه و دانشگاه، قم، 1380.
2-    سه گفتار دربارة راهنمایی و تربیت فرزندان، شکوه نوابی نژاد،انجمن اولیا و مربیان، تهران، 1380.
3-     سلوک علوی، اسحاقی، سید حسینی، کتابخانۀ دیجیتال
4-    فرزند خوشبخت گلی از گلهای بهشت،  محسن کتابچی، چاپ دوم، هجرت، قم، پاییز 1387
5-     فرزند صالح، ستار پور ابراهیم،چاپ ششم، خرد آذین، قم، 1389    
6-     فرهنگ و تعلیم و تربیت اسلامی، محمدرضا امینی زاده، چاپ اول، در راه حق، قم، زمستان 1377
7-     فرزندان خوب تربیت کنیم،ژانت ووی تیتز، مترجم مهدی قراچه داغی، ناشر: اوحدی،دی، 1384
8-   فنون تربیت کودک، عبدالله شفیع آبادی، تهران، انتشارات چهر،  1379
9-   کلیدهای رویارویی با مشکلات رفتاری کودکان،الینور سیگل، لیندا سیگل، مترجم:مسعود حاجی زاده، ویراستار:سیامک افشارانتشاراتصابرین 11 تیر، 1393
10-     کودک از نظر وراثت و تربیت، محمد تقی فلسفی، ج 2، کتابخانۀ دیجیتال
11-    کودکان آیینۀ رفتار والدین، کلان قلی‌زاده، فرض‌الله، چاپ اول، معصومی، قم، پاییز 1377
12-   کلیدهای گفتن و شنیدن با کودکان و نوجوانان، الین مازلیش، آدل فیبر، مترجم زهرا جعفری، ناشر: موسسه انتشارات صابرین - 13 دی، 1393
 
 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.