عصر غیبت (29) عصر غیبت کبری
فصل 8 : مرورى بر برخى از مهمترين مسائل عصر غيبت كبرى
در فصل پيشين ،از اين ((توقيع )) و تحليل آن سخن گفتيم . در اين فصل به عنوان مهم ترين مباحث اين دوره ، مرورى خلاصه خواهيم داشت به چهار بحث ذيل :
الف - تاريخ شيعه ،نهضت ها و دولت هاى شيعى در عصر غيبت كبرى .
ب - مبارزات فكرى و سياسى علماى شيعه در اين عصر.
ج - دوره هاى مرجعيت دينى و سياسى در اين عصر.
د - مدعيان مهدويت در عصر غيبت صغرى و كبرى .
الف - تاريخ شيعه ، نهضت ها و دولت هاى شيعى در عصر غيبت كبرى
1 - شيعه قبل از غيبت كبرى (از قرن 1 تا 4 ه -)
على عليه السلام و ياران او پس از اعتراض ، به منظور رعايت مصلحت اسلام و مسلمين و نداشتن نيروى كافى ، دست به قيام خونين نزدند، ولى تسليم عقيده اكثريت نشدند.
اعتقاد شيعه بر آن بود كه آنچه براى جامعه در درجه اول اهميت دارد روشن شدن تعاليم اصيل اسلام ، و در درجه دوم جريان كامل آن تعاليم در جامعه مى باشد. و فقط يك رهبر معصوم ، توانائى تحقق اين دو هدف را دارد. در غير اين صورت ((حكومت ))به يك ((سلطنت استبدادى )) تبديل گشته و معارف پاك دينى دستخوش تحريف مى گردد.
تاريخ اسلام صحت اين اعتقاد را به اثبات رساند، و شيعه نيز در عقيده خود استوارتر گشت ، هرچند كه براى پيشرفت و حفظ قدرت اسلام مخالفت علنى نمى كردند، بلكه دوش به دوش اكثريت ، به جهاد مى رفتند و در امور عامه دخالت مى كردند.(813)
در اواخر سال (35 ه -) و پس از 25 سال انحرفات پى در پى ، حكومت انقلابى على عليه السلام درگير مبارزه با مخالفان مصلحت پرست و منحرف شد و پس از 4 سال و 5 ماه ، اميرمومنان على عليه السلام به دست ((خوارج ))به شهادت رسيد و ((معاويه ))با دسيسه هاى گوناگون بر خلافت چيره گشت و آن را به سلطنتى موروثى تبديل نمود و سخت ترين روزگار براى شيعه در زمان حكومت بيست ساله اش فراهم نمود.
شهادت امام حسن مجتبى عليه السلام و ياران صديق على عليه السلام ، تراژدى فجيع كربلا، بيدادگرى و بى بندوبارى بنى اميه ، در برابر مظلوميت و طهارت اهل بيت عصمت عليه السلام ، شيعه را روز به روز در عقيده استوارتر مى ساخت . شهادت اباعبدالله الحسين عليه السلام در توسعه يافتن ((تشيع ))به ويژه در مناطق دور از مركز حكومت بنى اميه ، چون ((عراق )) ، ((يمن ))و ((ايران ))كمك به سزائى كرد.(814)
لذا در پايان قرن اول ، حكومت بنى اميه رو به ضعف گراييده و شيعه از اطراف كشور اسلامى چون سيل به دور امام باقر عليه السلام گرد آمده و معارف اسلامى را از خرمن او چيد. شهر ((قم ))بنيان نهاده و شيعه نشين شد، ولى شيعه در حال تقيه بود. بر اثر فشارهاى حكومت بنى اميه ، سادات علوى قيامهاى مكرر داشته ، هرچند كه با شكست روبه رو شده و جان هاى خود را در اين راه مقدس گذاشتند.
خونخواهى شهداى اهل بيت عليهم السلام و تبليغات عميق شيعه ، عاملى بود كه به وسيله آن ((بنى عباس ))خلافت را ربودند و در آغاز، چند روزى روى خوش نشان دادند و ((بنى اميه ))را قتل عام كردند، ولى ديرى نگذشت كه شيوه ظالمانه ((بنى اميه ))را در پيش گرفتند و در بيدادگرى و بى بندو بارى از آنان نيز گذشتند. لذا وضع شيعه با آمدن ((بنى عباس )) كوچكترين تغييرى پيدا نكرد.
به دليل روى آوردن مردم به علوم عقلى ، و آزادى دادن ((مامون )) عباسى معتزلى مذهب (195 - 218)، علماى شيعه نفس تازه اى كشيده و از تبليغ مذهب خود دريغ نكردند.
واگذارى ولايتعهدى به امام هشتم ، ((علويان ))را تا حدودى از تعرض دستنشاندگان دولت به آنان مصون نمود، ولى ((متوكل ))عباسى دم برنده شمشير را به سوى شيعه برگرداند و حتى مزار حسين بن على عليه السلام از دست او در امان نماند.
2 - شيعه در عصر غيبت كبرى
در قرن چهارم هجرى ، قسمت عمده شبه ((جزيرة العرب ))به استثناى شهرهاى بزرگ ، شيعه بودند. در ((بصره ))نيز كه مركز ((اهل سنت )) بود عده اى قابل توجه شيعه بودند. در ((طرابلس )) ، ((نابلس )) ، ((طبريه )) ، (( حلب ))و ((هرات ))شيعه بسيار بود، و ((اهواز)) و سواحل ((خليج فارس ))جايگاه شيعيان بود.
بسيار اتفاق مى افتاد كه در شهرهاى بزرگى ، چون ((بغداد))((بصره )) و ((نيشابور))زد و خورد ميان شيعه و سنى در مى گرفت و در برخى از آنها شيعه غلبه پيدا مى كرد.
در مدت 5 قرن (از پنجم تا نهم ) شيعه به گسترش خود ادامه داده و دولت هايى شيعى نيز بر سر كار آمد. ((اسماعيليه ))در حدود يك قرن و نيم در اواسط ((ايران ))در حال استقلال كامل مى زيستند.(815)
سادات مرعشى در ((مازندران ))تا ((قزوين )) ، از نيمه قرن هشتم تا بعد از نيمه قرن نهم سلطنت كردند.(816) ((سلطان محمد خدابنده ))از سلاطين ((مغول ))مذهب شيعه را اختيار كرد (703 - 716 ه -) و در پى او پادشاهانى ، ((تشيع ))را ترويج كردند. نفوذ ((علامه حلى ))و فرزندش در دربار او تحولات چشم گيرى را در زمينه گسترش دامنه ((تشيع ))و پايه ريزى علمى و فرهنگى مكتب انقلابى اهل بيت عليهم السلام به وجود آورد.(817)
سلاطين ((قره قويونلو))و ((آق قويونلو))در ((تبريز))حكومت كرده و دامنه حكمرانى شان تا((فارس ))و ((كرمان ))كشيده شد.(818)
با آمدن سلاطين ((آل ايوب ))شيعه ((مصر))و ((شامات ))آزادى مذهبى را به كلى از دست داده و جمع كثيرى از شيعيان از دم شمشير گذشتند و ((شهيد اول ))(محمد بن مكى عاملى ) كه يكى از نوابغ فقهاى شيعه بود در سال (786 ه -) در دمشق به جرم ((تشيع ))كشته شد و ((شيخ اشراق ))(شهاب الدين سهروردى ) در ((حلب ))به جرم تبيين ((فلسفه ))به قتل رسيد.
شيعه در اين پنج قرن از لحاظ جمعيت در افزايش ، و از لحاظ قدرت و آزادى مذهبى تابع مذهب و قدرت سلاطين وقت بودند. و در اين برهه در هيچ يك از مناطق اسلامى مذهب شيعه ، مذهب رسمى اعلام نشد.(819)
در آغاز قرن دهم ، ((اسماعيل صفوى ))(شيعه مذهب ) قيام خود را از ((اردبيل ))شروع كرد. او با برانداختن ((ملوك الطوايفى ))در ((ايران ))و جنگ با((عثمانيان )) ، ((ايران ))قطعه قطعه شده را به شكل يك كشور درآورده و مذهب شيعه را در قلمرو حكومت خود رسميت داد، و تا اواسط قرن دوازدهم ، حكومت ((صفويه ))با به رسميت شمردن مذهب شيعه به سلطنت خود ادامه دادند.
((شاه عباس كبير))توانست وسعت كشور و جمعيت را به بيش از دو برابر ((ايران ))كنونى برساند و تا قرن چهاردهم هجرى ، ((تشيع )) مذهب رسمى ((ايران ))ماند. همچنين در ((يمن ))و ((عراق )) ، شيعه اكثريت جمعيت را تشكيل مى دهد و در همه كشورهاى مسلمان نشين جهان ، كم و بيش شيعه وجود دارد و در جهان بالغ بر 000/000/100 شيعه زندگى مى كنند.(820)
در طليعه قرن پانزدهم هجرى و پس از مبارزه طولانى با استبداد داخلى و استعمار فرهنگى ، سياسى و اقتصادى خارجى يك حكومت اسلامى تمام عيار بر اساس نظريه مترقى ((ولايت فقيه ))- با تدارك كليه نقاط ضعف انقلاب هاى گذشته در مبارزه بى امان با استبداد و استعمار - در ((ايران )) شيعه نشين به وجود آمد و آثار و بركات معنوى و مادى اين انقلاب به شرق و غرب جهان اسلام گسترش پيدا كرد، و چون خارى در چشم دشمنان از تمام نهضتهاى اسلامى در جهان ، حمايت نموده و مايه اميدوارى و عاملى بزرگ در پيروزى اين نهضت ها به شمار مى رود و جهان را به عصرى جديد وارد نموده و همه ابرقدرتها نيز براى مبارزه با مذهب شيعه نشين اثنا عشرى بسيج شده اند، در حالى كه مبانى و نظريات شيعه به سرعت در تمام جهان اسلام و در شرق و غرب جهان ، رو به گسترش است .
3 - نهضت ها و دولتهاى شيعى در عصر غيبت كبرى
به عقيده شيعه هر حكومتى غاصب و ظالم است به هر شكل و در هر قالبى كه باشد، مگر آن كه امام معصوم عليه السلام يا نائب آن ، حكومت را در دست گيرد. به همين دليل شيعه در تاريخ به طور مداوم در يك جريان انقلابى مستمر به سر مى بردند؛ نه آرام مى گرفتند و نه آن را رها مى كردند.(821)
مبارزان و رهبران شيعه هرگز بيم از قدرت حاكم به دل راه ندادند و با شيوه رازدارى (و تقيه ) سخت ترين شرايط را تحمل نمودند و در برابر طوفانهاى بنيان كن ، با شهادت و رشادت ، همواره قد براشرافته و به عنوان نيرومندترين سازمان انقلابى در اسلام در جهت استقرار ارزش هاى والاى اسلامى و عدالت خواهى جلوه گر شده است .
مبارزات سياسى شيعه به صورت زيرزمينى و تشكيلاتى به رهبرى ياران ائمه عليهم السلام استمرار داشت ، و ((دعاة )) (822) شيعه در جذب نيرو و آگاه نمودن مردم نقش فعال بر عهده داشتند. اسامى (دعاة ) در دفاتر خاصى نزد برخى از اصحاب ائمه عليهم السلام نگهدارى مى شد و حتى از ديوار نويسى براى احياى شعارهاى انقلابى استفاده مى كردند.(823)
((قيامهاى شكوهمند شيعه از حمايت مردمى توده ها و شخصيت هاى نام آور اسلامى برخوردار بوده و فقها و محدثان و قضات از جمله كسانى بودند كه در صف مقدم جبهه ، هوادار و پشتيبان نهضت هاى شيعى بودند.
نهضت هاى شيعى از همان آغاز پيدايش انحراف در سطح زمامدارى و رهبرى دولت اسلامى پس از وفات پيامبر صلى الله عليه و آله ، تلاش انقلابى خود را آغاز نموده و با حركتى بى امان در مركز جهان اسلام و ساير مراكز كليدى و در سراسر دوران ائمه اطهار عليه السلام ، با راهنمايى آن بزرگواران پرچم مبارزه را بر عليه طاغوت و طاغوتيان برداشته و يك سلسله متصل و پيوسته از نهضت ها را تا دوران غيبت كبرى و تا عصر حاضر با گذشتن از فراز و نشيب هاى گوناگون مبارزه و انقلاب ، به راه خود ادامه داده و گاهى اين نهضت ها شكست خورده و گاهى نيز به ثمر نشسته و دولت هاى انقلابى در گوشه و كنار جهان اسلام و گاهى نيز در مراكز مهم حياتى به وجود آورده و در اين 6 قرن اخير، شيعه همواره در مركز ((تشيع ))و در ((ايران ))اسلامى از قدرت مذهبى و سياسى خوبى برخوردار بوده و پيام خود را به جهانيان ابلاغ نموده است .
بسيارى از نهضت هاى شيعى ، در ((عراق )) (824) و ((حجاز)) (825) بوده است . شيعه در برابر قدرت خلفا نيز دولتهايى در شرق و غرب مركز خلافت به پاداشته و هيچ گاه سنگر مبارزه را رها ننموده و همواره شعار ((عدالت ))و ((امامت ))را به عنوان اصيل ترين پيام وحى به دوش كشيده است و تا تحقق نهايى اين دو اصل ، مبارزه با تمام قدرت هاى ظالم را بر خود واجب ديده و بخش اجتناب ناپذير ايمان مى داند.
در اكثر قيام ها، شيعه پيشتاز بود و شيعيان در صفوف مقدم ، ولى اين نهضتها هرگز جنبه گروهى و مذهبى نداشت و به آن معنا نبود كه پيروان اهل بيت عليهم السلام جدا از مردم به اين حركت ها به دست مى يازيدند و با آنها همكارى مى كردند؛ زيرا مخالفت شيعه با اساس حكومت ((امويان ))و ((عباسيان ))از اعماق قلوب توده هاى وسيع مردم مسلمان سرچشمه مى گرفت ، ولى ستيزه گرى مسلحانه و خونبار شيعه ، به كمك افكار عمومى جوامع ستمديده ، ريشه در دفاع مقدس به منظور حفظ هويت اسلامى خود و پاسدارى از حريم اسلام و ((تشيع ))داشت .
چهره انقلابى و تابناك پيروان اهل بيت عليهم السلام را نبايد فقط در ميدانهاى شهادت جستجو كرد، بلكه اين چهره ها را مى توان در قالب انقلاب فرهنگى در شكل آرام تبليغ نيز مشاهده كرد. ((ادريس بن حسن مثنى )) ، كشور ((مغرب ))را با تبليغ فتح نمود و همچنين ((اندونزى )) و شرق دور جهان اسلام با تبليغ گشوده شد، در قرن پنجم هجرى انبوهى از مردم ((هند))توسط دو نفر شيعى مسلمان شدند، در حاليكه ((عباسيان ))300 سال بود كه به زور شمشير زير شعار دروغين دعوت به اسلام ، كشورگشائى مى كردند.
نهضت هاى انقلابى شيعى در سراسر جهان روح حماسه و انقلاب را زنده نگه داشت ، و على رغم شكست هاى پى در پى در قرن هاى اول تا سوم هجرى ، توانست نيمه قرن سوم تا قرن چهارم ، و پس از آن به نتايج قابل توجهى دست يابد و به شكل گيرى يك سلسله دولتهاى انقلابى در سرتاسر جهان اسلام بينجامد و بارقه اميدى بر دلهاى يأس گرفته بتاباند و عاملى براى كاهش ستمگرى ها و طغيان هاى بيشتر حاكمان ستمگر باشد.
دولت انقلابى ((ادريسيان ))در ((مغرب ))از اواخر قرن دوم تا پس از نيمه دوم قرن چهارم هجرى در حدود دو قرن ، و دولت ((علويان ))از نيمه قرن سوم تا دهه دوم قرن چهارم در ((طبرستان ))و ((ديلم )) ، بيش از نيم قرن ، و دولت ((آل بويه ))در ((عراق ))و ((ايران ))از نيمه اول قرن چهارم تا نيمه دوم قرن پنجم ، بيش از يك قرن ، و دولت ((فاطميان )) در ((مصر))و ((شمال آفريقا))از اواخر قرن سوم تا نيمه دوم قرن ششم در حدود سه قرن ، تشكيل گرديد. همچنين در ((سوريه )) ، ((حلب )) و ((طرابلس )) ، ((حمدانيان )) ، ((بنى مرداس ))و ((بنى عمار)) از نيمه اول قرن چهارم تا اوائل قرن ششم در حدود يك قرن و نيم در منطقه ((شامات ))حكومت كرده و ((تشيع )) و آرمانهاى شيعى را تبليغ و گسترش داده اند.
اين دولت ها گرچه از نظر تئورى و عمل در مقايسه با نظام ايده آل توحيدى ، بسيارى از معايب و انحراف هاى دولت هاى ((اموى ))و ((عباسى ))را داشتند و يا در عمل به آنها آلوده شدند، ولى اين نكته در تحول دولت در اسلام حائز اهميت است كه دولتهاى انقلابى در مقايسه با رژيم هاى حاكمى ؛ چون ((اموى ))و ((عباسى ))حركتى در جهت پيشبرد اهداف نظام مطلوب اسلامى محسوب مى گردد. اين دولت هاى انقلابى شيعى - عموما - خدمات ارزنده اى در ترويج علم و ادب داشته دانشمندان را مورد حمايت و تشويق فراوان قرار مى دادند.
((آل بويه ))فرهنگ اسلام و تعاليم اهل بيت عليهم السلام را زيربناى حكومت خويش قرار دادند، و با وجود اين كه شيعى مذهب بودند درباره پيروان مذاهب ديگر و علماى آنان رفتارى نيكو و بردبارانه داشتند و از تكريم و انعام فروگذار نبودند. اين ويژگى براى تمام دولت هاى انقلابى شيعى ياد شده است ، در حالى كه شيعه عموما در دولتهاى اسلامى غيرشيعى در فشار و تقيه بوده و گاهى نيز از دم شمشير گذرانده مى شدند.
به همين جهت قرن چهارم هجرى - كه قرن دولتهاى انقلابى شيعه در سراسر جهان اسلام به شمار مى رود(826) - اوج تمدن اسلامى و اعتلاى فرهنگ جهان اسلام دانسته شده (827) و هيچ عاملى براى آن ، جز آزادى فكر و عقيده كه در پرتو دولتهاى شيعى همراه با تشويق و تكريم علم و دانشمندان بود نمى يابيم . آرمانى بودن اين دولتها با انگيزه هاى والاى موسسان آن ، بزرگترين عامل اين ترقى و تمدن بوده است ، و به فساد آلوده شدن گام به گام حاكمان و دور شدن از آرمانهاى اصلى ، خود عامل تباهى و اضمحلال اين دولتها گرديد.
با فروپاشى دولتهاى انقلابى در نتيجه اختلاف ميان رهبران ، و آلوده شدن كارگزاران به فساد قدرت و دورى از آرمانهاى انقلابى و اصيل ، جهان اسلام در قرن ششم و هفتم هجرى شاهد سقوط دولت ((عباسى )) ، تجزيه قدرت سياسى ، شكل گيرى دولتهاى كوچك ، كشمكش ها، برادر كشى ها و رقابت هاى ابلهانه بر سر تصاحب قدرت بود.
در سال (489 ه -) اولين دوره جنگ هاى صليبى به صورت سازمان يافته آغاز گرديد، در حاليكه در مركز خلافت ، انديشه اى جز خوشگذرانى و جمع آورى اموال خبرى نبود. در چنين شرايطى تهاجم بنيان كن ((مغول ))بر جهان اسلام آغاز شد و حكومت اسلامى پيش پاى مغولان فرو ريخت و نابود گرديد.
و اگر اسلام توانست همچنان سرفراز بماند، به خاطر حركت انديشمندانه جمعى پيشتاز گمنام و به دور از قدرت سياسى بود كه توانستند ((مغول )) هاى پيروزمند را در برابر اسلام خاضع گردانند و دلهاى آنان را به روى اسلام بگشايند و آن را فتح كنند.(828) و اگر ((هلاكو خان ))پس از قتل عام 900 هزار تن بى گناه از اهالى ((بغداد))قبل از بازگشت از آنجا دستور مى دهد كه مسجد خليفه و ضريح و مرقد حضرت كاظم عليه السلام را تجديد بنا كنند،(829) به خاطر حركت شجاعانه و بازدارنده اى بود كه ((مويد الدين ابن علقمه ))و ((خواجه نصير الدين طوسى ))(دو شخصيت ممتاز شيعى ) افتخار آن را از آنِ خود كردند، هرچند آماج تهمت ها و بدنامى هاى بسيار قرار گرفتند.
هدف خواجه جلوگيرى از خونريزى و خسارتهاى معنوى بود و او توانست با نفوذ در تشكيلات ((مغول )) ها باعث نجات جان بسيارى از علماى جهان اسلام از تيغ خونريز ((تاتار))شود و توانست متجاوز از 60 كتاب ارزنده در علوم و فنون مختلف به رشته تحرير درآورد، و شهرهائى را از نابودى نجات دهد و سخت ترين دشمنان اسلام در برابر اسلام و شعائر مذهب ((تشيع ))مجبور به ايمان و تعظيم نمايد(830) و اسلام در برابر همه خرابى ها و مصائب كمر راست كند و سرافراز گردد و بر فاتحان اسلام در برابر همه خرابى ها و مصائب كمر راست كند و سرافراز گردد و بر فاتحان وحشى پيروز شود و منزلت علم ، و حافظان دين تا آن حد ارتقا يابد كه بالاترين مناصب دولتى و سياسى را اشغال نمايند و با تدبير و كياست ، ويرانگران مساجد و كتابخانه ها را، بانيان جديد مساجد و كتابخانه ها كند.
روابط به ظاهر حسنه علماى ((تشيع ))با شاهان صفوى از اين واقعيات نشأت مى گرفت كه آنان ، وجود يك قدرت سياسى و دولت با كفايتى را براى حفظ ميراث ((تشيع ))و پاسدارى از ((ايران شيعه ))و جلوگيرى از تهاجم ((تسننى ))كه ثواب شيعه كشتن را برتر از هر عبادت مى شمرد، ضرورتى اجتناب ناپذير مى دانستند.(831)
دولت ((صفويه ))با تمام ضعف هايش ، ترويج كننده شعائر مذهبى بود و اهل تسنن نيز عموما تحت فشار نبودند و نسبت به ((مسيحيان )) ، ((يهوديان ))و ((زردشتيان ))نيز روش مدارا اعمال مى شد، در حالى كه اكثر كشورهاى غربى حتى با آزادى نسبى اديان ، بيگانه بودند.(832)
رونق كشاورزى ، رشد اقتصادى و رفاه نسبى عمومى ، رضايت طبقه متوسط را نسبت به سياست اقتصادى دولت ((صفويه ))جلب نمود و بيشتر شاهان صفوى را از حمايت مردمى برخوردار كرده بود.
توسعه فرهنگى و گسترش مراكز علمى و حمايت همه جانبه از علما و مولفان ، از برجسته ترين امتيازات دوران ((صفويه ))است و ابتكار بهره گيرى از هنر، صنعت و معمارى در خدمت فرهنگ و معارف اسلامى از خصوصيات ديگر اين دوره است .
ايجاد تحول در سيستم سياسى و ادارى حكومت و وجود زمينه براى ايفاى نقش بيشترى براى علما در امور سياسى ، قضائى و فرهنگى را مى توان از ديگر ويژگيهاى اين دوره برشمرد. بازگرداندن استقلال و هويت شيعى و رهائى از بيگانه ترسى و حمايت كامل از موجوديت دين ، موجب گرديد كه علماى شيعه بر مشروعيت قدرت سياسى پادشاهان ((صفويه ))صحه بگذارند.
با غلطيدن دولت ((صفويه ))به ورطه تجمل پرستى و اشرافيت و گرفتار شدن در دام جنگ هاى خانگى و همسايگان شرقى و غربى ، زمينه هاى فروپاشى خود را فراهم نمود و پس از دو قرن و نيم ، مركز دولت صفوى (اصفهان ) به دست ((افغان )) هاى مهاجم و متعصب سقوط كرد. در چنين شرايطى شكل گيرى نهضت هاى اسلامى اجتناب ناپذير بود، بسيارى از شهرها و روستاهاى ((ايران ))سر به شورش و مقاومت نهاده ، و دليرانه ايستادگى نمودند و باوجود اين كه بزرگان ((صفويه )) ، روحيه خود را باخته بودند، مردم با استفاده از جنگ هاى چريكى توانستند پيروزيها را در كام فاتحان خود تلخ سازند.(833)
حكومت ((زنديان ))پس از ترور ((نادر شاه ))- كه كليه زمينه هاى به وجود آمده براى نهضت در اواخر دوران صفويه را از ميان برده بود - با پيروزى ((كريم خان زند))در سال (1164 ه -) شروع شد و مايه هاى مذهبى و مردمى روبه افزايش نهاد و روحانيون از حكومت ((كريم خان )) حمايت كردند، ولى طولى نكشيد كه رقابت بين دو ايل مقتدر ((زنديه )) و ((قاجاريه ))بر سر قدرت يك بار ديگر ((ايران ))را به صحنه نبرد و خشونت مبدل ساخت و در اثر بى توجهى به اعتقادات و خواسته هاى مردم و طمع دشمنان ديرين صليبى ، ((ايران ))را در حد يك مستعمره براى غرب به سقوط كشاند.
هجوم استعمار سياسى ، اقتصادى ، فرهنگى و نظامى غرب به جهان اسلام در بيدارى مشرق زمين نقش آگاه كننده داشت و به نهضت هاى سلامى سرعت و عمق بيشترى بخشيد و استبداد داخلى نيز در كشورهاى اسلامى نقش قابل توجهى در ملموس تر شدن دردها و رو آمدن مشكلات و مردمى شدن مبارزات داشت .
با پيوندى كه بين نهضت هاى اسلامى در سراسر جهان اسلام در يك قرن اخير به وجود آمد،(834) سرانجام همه آنها به يك حركت انقلابى در نيمه دوم قرن سيزدهم هجرى تبديل شده و مناطق وسيعى از جهان اسلام زير پوشش اين موج عظيم بيدارى و مبارزه قرار گرفت ، و كشورهائى چون ((مصر)) ، ((سوريه )) ، ((لبنان )) ، ((عراق )) ، ((تركيه )) ، ((افغانستان )) ، ((پاكستان )) ، ((الجزاير)) ، ((تونس )) ، ((مراكش )) ، ((حجاز)) ، ((اندونزى )) ، ((هندوستان ))و ((ايران ))را در بر گرفت و مفهوم جديدى از انديشه هاى سياسى و مبانى عدالت اجتماعى اسلام را به دنبال چند قرن ركود، ستم و تسليم مطرح نمود.(835)
در بيشتر كشورهاى اسلامى خصلت تاريخى - مردمى بودن روحانيت ، رسالت رهبرى حركت ها و جنبش ها را در يكصد سال اخير بر دوش رهبران دينى نهاد. و نهضت اسلامى امام خمينى رحمة الله عليه اوج تمام جنبش هاى اسلامى تاريخ اسلام و ((تشيع ))به شمار مى رود و همه آرمان هاى انقلابى نهضت هاى اسلامى در سراسر جهان در اين نهضت تبلور يافت .(836)
... ادامه دارد.
پي نوشت :
812- ر. ك : شيعه در اسلام ، علامه طباطبايى ، ص 28.
813- همان : ص 28 - 30.
814- همان : ص 46 - 48.
815- همان ، ص 56.
816- انقلاب اسلامى و ريشه هاى آن ، عباسعلى عميد زنجانى ، ص 208 - 215.
817- همان : ص 195.
818- شيعه در اسلام ، ص 56.
819- همان ، ص 57.
820- اين آمار در سال تأليف كتاب . (1346 ه -. ش ) مى باشد.
821- وعاظ السلاطين مورخ معروف اهل تسنن ، على الوردى ، ص 293.
822- جمع داعى ، لقبى بود كه به رهبران هر كدام از تشكيلات گروه زيرزمينى شيعه داده بودند.
823- انقلاب اسلامى و ريشه هاى آن ، ص 122 - 124.
824- در قرن هاى اول و دوم هجرى قيامهاى توابين ، مختار، زيدبن على ، فرزند امام سجاد عليه السلام ، ابراهيم بن عبدالله بن حسن ، عيسى ، فرزند زيد بن على ، و محمد بن ابراهيم حسنى ، در مناطق مختلف عراق بود.
825- قيام سرور آزادگان حسين بن على عليه السلام و قيام اهل مدينه پس از شهادت امام حسين عليه السلام ، قيام محمد بن عبدالله بن حسن مثنى و قيام حسين بن على صاحب فخ ، در حجاز بود. قيام يحيى فرزند زيد بن على نيز در گرگان و قيام محمد بن قاسم در خراسان شكل گرفت . ابوالفرج اصفهانى مورخ مشهور جهان اسلام تا سال (313 ه -) شهادت تعداد 218 نفر از فرزندان على عليه السلام را به ثبت رسانده و گفته است كه در اطراف يمن و محدوده طبرستان گروهى از اين تبار دست به قيامهاى پيروزمند و يا شكست خورده اى زده اند كه از آن ماجرا اطلاعى در دست نيست .
ر. ك : انقلاب اسلامى و ريشه هاى آن ، ص 145.
826- ادريسيان در مغرب ، علويان در طبرستان ، آل بويه در عراق و ايران ، فاطميان در مصر و شمال آفريقا، حمدانيان و بين مرداس و بنى عمار در شامات .
827- ر. ك : تمدن اسلامى در قرن چهارم هجرى ، آدم متز، جلد 1 و 2.
828- انقلاب اسلامى و ريشه هاى آن ، ص 186.
829- البداية و النهاية ، ابن كثير، ج 13، ص 202؛ تاريخ الاسلام السياسى ، ج 4، ص 161.
830- همان ، ص 192 - 193.
831- همان ، ص 227 (به نقل از: اسناد و نامه هاى تاريخى و اجتماعى دوران صفوى ، ثابتيان ، ص 231؛ تاريخ ايران ترجمه كريم كشاورز، ص 511.)
832- ر. ك : تاريخ ايران ، ترجمه كريم كشاورز، ص 522.
833- همان ، ص 584 - 585.
834- اين پيوند را بسيارى از مورخان به سيد جمال الدين اسدآبادى نسبت داده ، هرچند كه غير از او از دانشمندان بزرگوار شيعه مواضع بسيار ارزنده اى در اين زمينه داشته اند. ر. ك : انقلاب اسلامى و ريشه هاى آن ، ص 238 - 243.
835- انقلاب اسلامى و ريشه هاى آن ، ص 241.
836- با يك نگاه سريع به وصيت نامه سياسى - الهى امام خمينى و قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران ، تاريخ پرفروغ اين انقلاب تا تشكيل دولت و رهائى از توطئه هاى پى در پى اين تبلور را به خوبى مى توانيم لمس كنيم .