نقش خانواده در تربیت فرزندان

نقش والدین در تربیت فرزند(بخش چهارم)

اگر احساس می‌کنید کودکتان واکنش درستی به درخواست‌ها و حرف‌هایتان نشان نمی‌دهد و گیج شده است. پرسش و درخواستتان را دوباره تکرار کنید تا متوجه شوید او موضوع را به خوبی فهمیده است. از او بخواهید آنچه به او گفته‌اید را تکرار کند.
شنبه، 13 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: کبری خدابخش دهقی
موارد بیشتر برای شما
نقش والدین در تربیت فرزند(بخش چهارم)
چکیده:
خانواده، نخستین و حساس‌ترین پایگاه تربیت است.از اولین تماس عاطفی مادر با فرزند که هنگام شیردادن برقرار می‌شود تا، روابط اندیشه‌ای افراد خانواده،همه و همه در نحوه تشکیل ساختار شخصیت کودک موثرند.خانواده پل ارتباط فرد با جامعه است.
تعداد کلمات: 1291/ تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
نقش والدین در تربیت فرزند(بخش چهارم)
نویسنده: کبری خدابخش
آیا کودک منظور و هدف شما را فهمیده است؟
اگر احساس می‌کنید کودکتان واکنش درستی به درخواست‌ها و حرف‌هایتان نشان نمی‌دهد و گیج شده است. پرسش و درخواستتان را دوباره تکرار کنید تا متوجه شوید او موضوع را به خوبی فهمیده است. از او بخواهید آنچه به او گفته‌اید را تکرار کند.
کودکان بسیار باهوش‌تر از آن هستند که تصور می‌کنید. لازم نیست صدای خود را کودکانه کنید یا با کلمات خیلی بچه‌گانه با او حرف بزنید تا به حرف‌هایتان گوشک نند. کودکان مکالمات مردم با یکدیگر را می‌شنوند و کودکانه حرف زدن را نوعی اهانت به خود می‌دانند.(1)
اگر کودک برایتان ماجرایی را تعـریف می‌کند تا انتهای داستان را گوش بدهید و حرفش را قطع نکنید. اگـر مدام وسط حرف کودک بپرید یا اظهار نظرهای بی‌مورد بکنید او علاقه‌اش را برای مطرح کردن دیدگاه‌هایش را از دست می‌دهد. مثلا اگر کودکتان اتفاقاتی کـه در مدرسه می‌افتـد را برایتان تعریف می‌کند با پرسش‌های بی‌مورد او را سردرگم نکنید یا از ماجرا منحرف نشوید. سکوت کنید و احساسات‌تان را با لبخند یا تعجب نشان بدهید.
نیاز کودک به احساس امنیت نیازی بسیار جدی و مهم است. مهمتر از نیاز به آهن و کلسیم و شیر و ...اما بسیاری از والدین بـرای بـرآوردن ساده‌ترین نیازهای جسمانی کودکان می‌کوشند در حالی که چندان توجهی بـه مهمترین نیازهای روانی آنها ندارند. گاهی با آن که کودکی خودمان را به خاطر می‌آوریم و ترس و اضطراب خودمان را از" تنهایی دستشویی رفتن" به یاد می‌آوریم،کودک مان را مجبور می‌کنیم تنهایی مشکلات خودش را حل کند یا در حضور مهمان‌های غریبه به صراحت حرف بزند و... (2)
به جای این که توقع داشته باشید کودک حرف های شمـا را بفهمد، شمـا احساس کودک را درک کنید. فعلا طبق خواست خودش امنیت را بـرای او ایجاد کنید بعدا با تقویت احساس امنیت مشکل را بـه صورت اساسی حل کنید. اگر می‌خواهد کنار شما بخوابد یا حتی انتظار دارد عروسکش را هم کنار شما بخواباند، فعلا باید بپذیرید به هر حال باید ترس او را با احساس امنیت تدبیر کنید نه با اجبار و فشار.

کودک از رفتار والدین خود یاد می‌گیرد که چگونه احساسات منفی خود را ابراز کند و آن‌ها را تحت کنترل خود درآورد. والدینی که خود با کوچکترین مسئله پیش آمده داد و فریاد راه می‌اندازند و اگر در این بین کودکشانسوالی هم از آن ها بپرسد او را تحویل نگرفته و او را از خود می‌رانند، الگوی خوبی برای آموختن درک متقابل نیستند. اگر عصبانی هستید و کودک تان در همان لحظه می‌خواهد با شما صحبت کند به او بگویید دخترم یا پسرم! من الان کمی عصبی‌ام، بهتره چند دقیقه بعد که حالم بهتر شد با هم صحبت کنیم. گاهی ما والدین از کنار هیجان و احساس فرزندمان به راحتی می‌گذریم بی آنکه کمی بر روی آن مکث کرده و با فرزندمان راه حل مناسبی پیدا کنیم. مثلا اگر کودک تان بغض کرده و حوصله کتاب خواندن ندارد، نگوییم اشکال نداره پاشو صورتت را بشور تا برایت میوه بیاورم. در عوض با درک حال او بگوییم "این طور که می‌بینم خراب شدن ماشین کنترلی‌ات تو رو ناراحت کرده، فکر می‌کنی چرا خراب شده؟ می‌تونیم با هم دیگه درستش کنیم."(3)


یکی دیگر از معضلاتی که در خانواده‌ها دیده می‌شود برچسب زدن به کودکان است. مثلا به او لقب خپل، شکمو، تنبل، بی دست و پا و نازنازی را می‌دهند. کودکانی که در محدوده سنی 2 تا 5 سال قرار دارند، نمی‌توانند تمایزی بین شوخی و جدی بودن قائل شوند. بنابراین آنچه که از سوی والدین به آن‌ها نسبت داده می‌شود را واقعیت می‌پندارند بنابراین آن صفت در ناخودآگاه کودک نهادینه می‌شود. پس با الفاظی زیبا کودک را مورد خطاب قرار دهید و احساسات او را به راحتی خدشه دار نکنید.(8)
گاهی کودکان به هنگام مواجه با یک مشکل، برآشفته و عصبی می‌شوند و احساسشان را با برخوردهای کلامی و فیزیکی نامناسبی بروز می‌دهند. در چنین شرایطی به فرزندتان یاد بدهید که با آرامش و بدون فریاد زدن و با استفاده از بیان و رفتار مناسب‌تری نیزمی‌تواند احساسش را بروز دهد. برای کسب نتیجه بهتر، توصیه می‌کنیم آزادی عمل و حق انتخاب به او بدهید، وقتی برای رسیدن به خواسته‌اش صبر و حوصله نشان داد، با مهربانی تشویقش کنید و بگوئید قدردان این رفتار خوب او هستید ولی اگر جیغ و فریاد کرد، به او توجه نکنید و بگوئید این رفتار او را ارزشمند نمی‌دانید و هرگز پاسخش نخواهید داد.(7)

همچنین کودکان باید یاد بگیرند به دیگران احترام بگذارند و طوری رفتار کنند که دوست دارند با خودشان همه مـان رفتـار شود. وقتی فضیلتی مثل احتـرام در کودک پرورش می‌یـابد، از بسیاری از آسیب‌ها مانند خشونت و بی‌عدالتی پیشگیری می‌شود. ثابت شده است کـه علت افزایش خشونت در روابـط زوج بـاور نداشتن بـه اصل احترام متقابل در زندگی مشتـرک است. کودکی که یاد می‌گیرد به دیگران احترام بگذارد و طوری رفتار کند که دوست دارد با او رفتار کنند هرگز پا را از دایره اخلاق بیرون نمی‌گذارد. در مهربانی توجه به رفاه و آسایش دیگران اهمیت اساسی دارد و نقطه مقابل خودخواهی است. این فضیلت به فرد اجازه می‌دهد که دلسوز و غمخوار دیگران باشد و برای آنها وقت بگذارد. در بردباری فرد می‌تواند با توانایی و درک عقاید و نظر دیگران و بدون قضاوت ارزشی نسبت به آن‌ها، بردباری به خرج دهد و در تعامل صحیح با دیگران به سر ببرد.

کودکان دوست دارند برای آنها ارزش قایل شوید. به همین دلیل بسیار مهم است واقعا برای آنها ارزش قایل شوید. به کودکتان نشان بدهید که همه توجه و دقت شما به شنیدن حرف‌های اوست. روزنامه خواندن، تلوزیون تماشا کـردن و کـار کردن حواس‌تان را پرت می‌کند. اگر نمی‌توانید بـه حرف‌های کودک گوش بدهید تظاهر نکنید. بهـتر است هنگام صحبت بـا فرزند خـود،گوشی موبایل را کنار بگذارید و بـا همه حواس بـه حرف‌هـای او گوش فرا دهید.(4)
این باعث می‌شود تا اعتماد به نفس پیدا کنند و آن حس ارزشمندی که دنبالش هستند را از شما بگیرند.
یکی از تله‌های تربیتی که والدین در آن می‌افتند، دروغ گفتن برای ترساندن بچه‌هاست. شاید شما هم برای این‌که فرزندتان، کاری را که از آن سرپیچی کرده، انجام دهد، به دروغ، محلی ترسناک را برایش توصیف کنید که همه بچه‌های بد و حرف‌گوش‌نکن به آن‌جا می‌روند. بعد، تهدید کنید که اگر آن کار را انجام ندهد، او را به آن مکان می‌فرستید. این موضوع، ذهن کودکشما را پر از ترس می‌کند و باعث می‌شود تا مدت‌های طولانی، از نزدیک شدن به بعضی مکان‌ها یا آدم‌های خاص، واهمه داشته باشد. مادری را در نظر بگیرید که مجبور است سر کار برود و چون نمی‌خواهد دختر خواب‌آلودش، صبح زود و قبل از رسیدن به خانه مادربزرگ، یک گریه و زاری درست و حسابی راه بیندازد، به او می‌گوید: «اگر همین حالا ساکت نشی، می‌گم آقاپلیسه بیاد و ببردت زندان»! واضح است که از آن به بعد، دختر او، از تمام پلیس‌های شهر می‌ترسد.(5-6)
 

پی نوشت:
1- سیرة تربیتی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، سیدعلی حسینی زاده، پژوهشکدة حوزه و دانشگاه، قم، 1380.
2- سه گفتار دربارة راهنمایی و تربیت فرزندان، شکوه نوابی نژاد،انجمن اولیا و مربیان، تهران، 1380.
3- سلوک علوی، اسحاقی، سید حسینی، کتابخانۀ دیجیتال
4- فرزند خوشبخت گلی از گلهای بهشت،  محسن کتابچی، چاپ دوم، هجرت، قم، پاییز 1387
5- فرزند صالح، ستار پور ابراهیم،چاپ ششم، خرد آذین، قم، 1389    
6- فرهنگ و تعلیم و تربیت اسلامی، محمدرضا امینی زاده، چاپ اول، در راه حق، قم، زمستان 1377
7- فرزندان خوب تربیت کنیم،ژانت ووی تیتز، مترجم مهدی قراچه داغی، ناشر: اوحدی،دی، 1384
8- فنون تربیت کودک، عبدالله شفیع آبادی، تهران، انتشارات چهر،  1379




مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.