کم توجهی به قرآن از مهمترین علل کاهش تأثیر تعلیمات دینی

قرآن مانند اقیانوسی ژرف و عمیق است که هر انسانی به هر اندازه که بخواهد می تواند از آن استفاده نماید. قول مشهور آن است که قرآن برای عموم مردم نازل شده است و لذا همه مردم مخاطب قرآن هستند.
يکشنبه، 12 اسفند 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حمید حنائی نژاد
موارد بیشتر برای شما
کم توجهی به قرآن از مهمترین علل کاهش تأثیر تعلیمات دینی

قرآن مجید اولین منبع احکام و مقررات اسلام است.

قرآن

مسلمین از صدر اسلام براى استنباط احکام اسلامى در درجه اول به قرآن مجید رجوع کرده و مى‏ کنند، ولى تقریباً مقارن با ظهور صفویه در ایران جریانى پیش آمد و فرقه ‏اى ظاهر شدند که حق رجوع مردم عادى را به قرآن مجید ممنوع دانستند، مدعى شدند که تنها پیغمبر و امام حق رجوع به قرآن دارند!.بدون شک قرآن مجید اولین منبع احکام و مقررات اسلام است. البته آیات قرآن منحصر به احکام و مقررات عملى نیست، در قرآن صدها گونه مسئله طرح شده است، ولى قسمتى از آنها که گفته شده در حدود پانصد آیه از مجموع شش هزار و ششصد و شصت آیه قرآن، یعنى در حدود یک سیزدهم به احکام اختصاص یافته است. علماى اسلام کتب متعددى درباره خصوص همین آیات تألیف کرده ‏اند. مسلمین از صدر اسلام براى استنباط احکام اسلامى در درجه اول به قرآن مجید رجوع کرده و مى‏ کنند، ولى تقریباً مقارن با ظهور صفویه در ایران جریانى پیش آمد و فرقه ‏اى ظاهر شدند که حق رجوع مردم عادى را به قرآن مجید ممنوع دانستند، مدعى شدند که تنها پیغمبر و امام حق رجوع به قرآن دارند، دیگران عموماً باید به سنت یعنى اخبار و احادیث رجوع کنند. این گروه همان‏طور که رجوع به قرآن‏ را ممنوع اعلام کردند، رجوع به اجماع و عقل را نیز جایز ندانستند زیرا مدعى شدند که اجماع ساخته و پرداخته اهل تسنن است، عقل هم به دلیل اینکه جایزالخطا است قابل اعتماد نیست، پس تنها منبعى که باید به آن رجوع کرد اخبار و احادیث است. ازاین‏رو این گروه «اخباریّین‏» خوانده شدند. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (اصول فقه - فقه(کلیات علوم اسلامى، ج 3))، 1377ش، ج20، ص 30 با تلخیص).
 

پیدایش اخباریگرى در شیعه‏.

در اینجا یک جریان مهم و خطرناکى را که در عالم تشیع در چهار قرن پیش تقریباً، در موضوع اجتهاد پیدا شد باید ذکر کنم  و آن موضوعِ «اخباریگرى» است. و اگر گروهى از علماى مبرّز و دلیر نبودند و جلوى این جریان نمى‏ ایستادند و آن را نمى‏ کوبیدند معلوم نبود که امروز چه وضعى داشتیم. مؤسس این مکتب مردى است به نام ملا امین استرآبادى که شخصاً مرد باهوشى بوده و اتباع زیادى از علماى شیعه پیدا کرد. خود اخباریّین‏ مدعى هستند که قدماى شیعه تا مکتب اخباریگرى ضد مکتب اجتهاد و تقلید است. آن اهلیت و صلاحیت و تخصص فنى که مجتهدین قائلند او [استرآبادی] منکر است، تقلید غیر معصوم را حرام مى‏کند. به حکم این مکتب چون حجت و سند منحصر به احادیث است و حق اجتهاد و اعمال نظر هم نیست مردم موظفند مستقیماً به متون مراجعه کنند و به آنها عمل نمایند و هیچ عالمى را به عنوان مجتهد و مرجع تقلید واسطه قرار ندهند. زمان «صدوق» همه مسلک اخبارى داشتند. ولى حقیقت این است که اخباریگرى به صورت یک مکتب با یک سلسله اصول معین که منکر حجیت عقل باشد، و همچنین حجیت و سندیت قرآن‏ را به بهانه اینکه فهم قرآن مخصوص اهل بیت پیغمبر است و وظیفه ما رجوع به احادیث اهل بیت است منکر شود، و همچنین بگوید اجماع بدعت اهل تسنن است، پس از ادلّه اربعه یعنى کتاب و سنت و اجماع و عقل، تنها سنت حجت است، و همچنین مدعى شود که همه اخبارى که در کتب اربعه یعنى کافى و من لا یحضره الفقیه و تهذیب و استبصار آمده صحیح و معتبر بلکه قطعى الصدور است، خلاصه مکتبى با این اصول، پیش از چهار قرن پیش وجود نداشته است. شیخ طوسى در کتاب عُدّة الاصول از گروهى از قدما به عنوان «مقلّده» یاد مى‏کند و انتقاد مى‏ نماید، ولى آنها مکتبى از خود نداشته ‏اند. علت اینکه شیخ آنها را مقلّده مى‏ خواند این است که در اصول دین هم به اخبار استدلال کرده ‏اند. به هر حال مکتب اخباریگرى ضد مکتب اجتهاد و تقلید است. آن اهلیت و صلاحیت و تخصص فنى که مجتهدین قائلند او منکر است، تقلید غیر معصوم را حرام مى‏کند. به حکم این مکتب چون حجت و سند منحصر به احادیث است و حق اجتهاد و اعمال نظر هم نیست مردم موظفند مستقیماً به متون مراجعه کنند و به آنها عمل نمایند و هیچ عالمى را به عنوان مجتهد و مرجع تقلید واسطه قرار ندهند. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (اصل اجتهاد در اسلام(ده گفتار))، 1377ش، ج20، صص 168-169 با اندکی تلخیص).
 

آثار منفى حرکت اخبارگرى‌.

1. تفرقه و تشتت فقها. جنبش اخباریون و پدید آمدن جوّ اخبارى‌گرى در فقه امامیّه، سبب انتقاد شدید علماى اخبارى به مجتهدان اصولى شد. عالمان اخبارى معتقد بودند که علماى اصولى از خود چیزى ندارند و سر سفره دیگران نشسته‌اند و از آن سو نیز اصولیین، اخباریون را متهم به جمود و رکود مى‌کردند و همین موجب تفرقه و تشتّت میان فقهاى امامیّه گردید.2. کثرت مجادلات فقهى. حرکت اخباریون، با ظهور برخى از مسائل، زمینه مناظره و درگیرى را ایجاد کرد.با توجّه به اینکه تنها مرجع استنباط نزد اخباریون کتاب و سنّت بود و عقل و اصول عقلى نزد آنان هیچ اعتبارى نداشت، لذا اصول فقه مورد بى‌اعتنایى آنها قرار گرفت. مثلًا استفاده از دخانیات که پیش از آن سابقه نداشت، موضوع جدال و درگیرى میان اخباریها و اصولیین گردید. تا آنجا که مسألۀ تحریم «شرب تتن» (استعمال دخانیات) شعارى براى اخباریون گردید، همان گونه که جوازش، شعار اصولیین شد.3. مخالفت با ادلّۀ عقلى در عرصۀ استنباط مسائل فقهى.4. بى‌توجهى به علم اصول. با توجّه به اینکه تنها مرجع استنباط نزد اخباریون کتاب و سنّت بود و عقل و اصول عقلى نزد آنان هیچ اعتبارى نداشت، لذا اصول فقه مورد بى‌اعتنایى آنها قرار گرفت و در این دوران کتاب مستقلى- جز کتاب وافیه فاضل تونى- در علم اصول نوشته نشد. و بیشتر تألیفات بر محور زبدة الاصول شیخ بهایى دور مى‌زد، که بر آن شرح و تعلیقه‌ها نوشته شد. (شیرازی، ناصر مکارم، دائرة المعارف فقه مقارن، 1427ق، ص121).
 

ملّا امین استرآبادى با وجودى که خودش شیعه بود، به علماى بزرگ شیعه مانند شیخ طوسى و علامۀ حلّى و محقق حلّى و علامۀ حلّى شدیداً حمله کرد.

نغمه [اخباریگری] را اولین بار مردى به نام ملّا امین استرآبادى- که سالها در مکه و مدینه مجاور بود - بلند کرد و با وجودى که خودش شیعه بود، به علماى بزرگ شیعه مانند شیخ طوسى و علامۀ حلّى و محقق حلّى و مخصوصاً به علامۀ حلّى شدیداً حمله کرد. ملا امین گفت علامه با این کار، روایات ما را دسته دسته کرد و عده‌اى از روایات ما را انداخته. هرچه روایت داریم، همه یکجا درست است. اگر بگوییم روایتى ضعیف است، این توهینى است به امام صادق. مگر مى‌شود روایتى از امام صادق باشد و ضعیف باشد خصوصاً روایات کتب اربعه، یعنى روایاتى که در کافى شیخ کلینى و یا تهذیب شیخ طوسى و استبصار شیخ طوسى و من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق آمده است؟! اگر روایتى در این چهار کتاب باشد، دیگر جاى گفتگو نیست!!!.چون علامه مى‌گفت اخبارى که ما الآن داریم همه معتبر نیست و اخبار را از نظر سند تقسیم کرد به اخبار صحیح، اخبار موثّق، اخبار حسن و اخبار ضعیف. اخبار صحیح اخبارى است که تمام رُواتش مردمان موثق و هم شیعه بوده‌اند. [اخبار موثق، اخبارى است که رواتش افراد موثقى بوده‌اند ولى شیعه نبوده‌اند.] اخبار حسن اخبارى است که کسانى که آنها را نقل کرده‌اند اشخاصى راستگو بوده‌اند ولى ثابت نشده است که رواتشان افراد خوب و راستگو باشند. روایات ضعیف یعنى روایاتى که افرادى که آنها را روایت کرده‌اند یا لااقل یک نفر از آنها معلوم است که آدم درستى نیست. تاریخ، احوال روات را کم و بیش نشان داده است. (البته افرادى هم هستند که مجهولند). نتیجه این مى‌شود که اخبارى که ما در دست داریم همه قابل اعتماد نیست. ما باید ببینیم چه کسانى نقل کرده‌اند. ملا امین گفت علامه با این کار، روایات ما را دسته دسته کرد و عده‌اى از روایات ما را انداخته. هرچه روایت داریم، همه یکجا درست است. اگر بگوییم روایتى ضعیف است، این توهینى است به امام صادق. مگر مى‌شود روایتى از امام صادق باشد و ضعیف باشد خصوصاً روایات کتب اربعه، یعنى روایاتى که در کافى شیخ کلینى و یا تهذیب شیخ طوسى و استبصار شیخ طوسى و من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق آمده است؟! اگر روایتى در این چهار کتاب باشد، دیگر جاى گفتگو نیست!!!. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (فقه و حقوق)، 1377ش، ج21، ص 105).
 

بیشتر بخوانید: قرآن معیار و مقیاس روایات و احادیث است‏. 


قرآن معیار و مقیاس روایات و احادیث است‏.

اخباریون مدعى هستند که معنى هر آیه ‏اى را از حدیث باید استفسار کرد، فرضاً ظاهر آیه ‏اى بر مطلبى دلالت کند ولى حدیثى آمده باشد و بر ضد ظاهر آن آیه باشد، ما باید به مقتضاى حدیث عمل کنیم و بگوییم معنى واقعى آیه را ما نمى‏دانیم. على هذا اخبار و احادیث «مقیاس» آیات قرآنیه ‏اند. ولى اصولیون ثابت مى‏کنند که استفاده مسلمین از قرآن به صورت مستقیم است، معنى تفسیر به رأى که نهى شده این نیست که مردم حق ندارند با فکر و نظر خود معنى قرآن را بفهمند، بلکه مقصود این است که قرآن را براساس میل و هواى نفس و مغرضانه نباید تفسیر کرد. اخباریین معتقدند که احدى غیر از معصومین حق رجوع و استفاده و استنباط از آیات قرآن را ندارد، و به عبارت دیگر: همواره استفاده مسلمین از قرآن باید به صورت غیر مستقیم بوده باشد، یعنى به وسیله اخبار و روایات وارده از اهل بیت. اخباریین در این مدعا به اخبارى استناد مى‏کنند که «تفسیر به رأى» را منع کرده است. اخباریون مدعى هستند که معنى هر آیه ‏اى را از حدیث باید استفسار کرد، فرضاً ظاهر آیه ‏اى بر مطلبى دلالت کند ولى حدیثى آمده باشد و بر ضد ظاهر آن آیه باشد، ما باید به مقتضاى حدیث عمل کنیم و بگوییم معنى واقعى آیه را ما نمى‏دانیم. على هذا اخبار و احادیث «مقیاس» آیات قرآنیه ‏اند. ولى اصولیون ثابت مى‏کنند که استفاده مسلمین از قرآن به صورت مستقیم است، معنى تفسیر به رأى که نهى شده این نیست که مردم حق ندارند با فکر و نظر خود معنى قرآن را بفهمند، بلکه مقصود این است که قرآن را براساس میل و هواى نفس و مغرضانه نباید تفسیر کرد. اصولیون مى‏گویند خود قرآن‏ تصریح مى‏کند و فرمان مى‏دهد که مردم در آن «تدبر» کنند و فکر خود را در معانى بلند قرآن به پرواز درآورند، پس مردم حق دارند که مستقیماً معانى آیات قرآنیه را در حدود توانایى به دست آورند و عمل نمایند. بعلاوه در اخبار متواتره وارد شده که پیغمبر اکرم و ائمه اطهار از اینکه اخبار و احادیث مجعوله پیدا شده و به نام آنها شهرت یافته نالیده و رنج برده‏اند و براى جلوگیرى از آنها مسئله «عرضه بر قرآن» را طرح کرده‏ اند. فرموده‏ اند که هر حدیثى که از ما روایت‏ شده بر قرآن عرضه کنید اگر دیدید مخالف قرآن است بدانید که ما نگفته ‏ایم، آن را به دیوار بزنید. پس معلوم مى‏شود برعکس ادعاى اخباریین احادیث معیار و مقیاس قرآن نیستند بلکه قرآن معیار و مقیاس اخبار و روایات و احادیث است. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (اصول فقه - فقه(کلیات علوم اسلامى، ج 3))، 1377ش، ج20، صص 40-41).
 

نقدى بر مکتب اخبارى‏ از دیدگاه مرحوم علامه طهرانی (ره).

أخباریّون نظر به متن خبر نمى‏ کنند؛ با علم متناقض باشد، با واقع متضادّ باشد، با حکم عقلى تباین داشته باشد؛ أبداً به این جهات نظر نمى ‏افکنند، فقط نظر به سند حدیث را آنهم اگر فقط در اصول اربعه باشد کافى میدانند. و این طریق را اصولیّون باطل کرده ‏اند و پنبه آن را زده‏ اند و جسدش را سوخته، خاکسترش را به باد داده ‏اند. آنها مى‏ گویند: بسیارى از اوقات، ما صحّت سَنَد را از صحّت متن مى ‏شناسیم. تمام إشکالاتى که در این سطور مذکوره از قول أخباریّون‏ به اصولیّون حکایت نموده است آنها جواب متین و رشیق داده‏ اند و إثبات صحّت و درستى مذهب خودشان را نموده ‏اند که مذهب اهل البیت همان مذهب اصولیّون مى‏باشد که عقل را داراى ارزش و قیمت میدانند؛ أمّا أخباریّون‏ عقل را اسقاط مى‏ کنند، و به تعبّد به خبرى بدون ملاحظه سند و صحّت آن دل می دهند. این در حقیقت غیر از نَعَم و نُسَلِّمِ أبلهانه چیزى مى‏تواند بوده باشد؟! أخباریّون نظر به متن خبر نمى‏ کنند؛ با علم متناقض باشد، با واقع متضادّ باشد، با حکم عقلى تباین داشته باشد؛ أبداً به این جهات نظر نمى ‏افکنند، فقط نظر به سند حدیث را آنهم اگر فقط در اصول اربعه باشد کافى میدانند. و این طریق را اصولیّون باطل کرده ‏اند و پنبه آن را زده‏ اند و جسدش را سوخته، خاکسترش را به باد داده ‏اند. آنها مى‏ گویند: بسیارى از اوقات، ما صحّت سَنَد را از صحّت متن مى ‏شناسیم. دین اسلام و قرآن که براساس علم و حقّ و أصالت است حکم به باطل و لو تعبّداً نمى‏ کند، و رسول أوّل عقل عالم بود، و أئمّه و پیشوایان تشیّع أوّلین و عالى ‏ترین عقلاى عالم بودند. در این صورت تعبّد کور کورانه و على العمیاء در شریعت نیست؛ آنچه هست نور است، و حقّ و اصالت و واقع. ما به أخبارى که متواتر یا مستفیض یا محفوف به قرائن قطعیّه باشد عمل مى‏کنیم. أخبار آحادى که حجّیّت آنها بالقطع و الیقین ثابت باشد عمل مى ‏نمائیم، نه به هر خبرى که مقطوع و یا مرسل در فلان کتاب ثبت شده باشد، با وجود کثرت أخبار مجعوله موضوعه مدسوسه که در همین کتب توزیع شده است. (علامه طهرانی، سید محمد حسین، امام شناسی، 1418ق، ج14، ص144).
 

نویسنده: حمید حنائی نژاد


منابع:
1- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (اصول فقه - فقه(کلیات علوم اسلامى، ج 3))، ایران، تهران – قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1377ش.
2- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (اصل اجتهاد در اسلام(ده گفتار))، ایران، تهران – قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1377ش.
3- شیرازی، ناصر مکارم، دائرة المعارف فقه مقارن، ایران، قم، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ اول، 1427ق.
4- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (فقه و حقوق)، ایران، تهران – قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1377ش.
5- علامه طهرانی، سید محمد حسین، امام شناسی، ایران، مشهد، انتشارات علامه طباطبائی، چاپ دوم، 1418ق.



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط