مواضع و عملکرد علامه محمد باقر مجلسی (ره)
نویسنده : سید حسن قریشی کرین
مرحوم مجلسی که در دستگاه صفویه بود، صفویه را آخوند کرد؛ نه خودش را صفویه کرد. آن ها را کشاند توی مدرسه و توی علم و توی دانش؛ تا آن اندازه ای که البته توانست.( امام خمینی ره)
این دسته اخیر پرسش ها و شبهاتی در ذهن خوانندگان به وجود آورده اند؛ از جمله اینکه علامه مجلسی عالمی درباری بود که با خدمات خود به درباریان و سلاطین در برقراری و استمرار استبداد نقش داشته است. بنابراین قول او با پذیرش مناصب دولتی، ظلم پادشاهان را توجیه و حتی تایید می کرد و با مبارزه با صوفیان، اقلیت های مذهبی و اهل سنت نه تنها اوضاع اجتماعی را متشنج می ساخت بلکه تسلط بیگانه را نیز فراهم می نمود.
در این مقال برآنیم که به این پرسش ها و شبهات تا حد توان پاسخ دهیم: موضع علامه در قبال حکومت صفوی چه بود و چرا او برخی مناصب را پذیرفت؟ ورود او به دربار به نفع ملت و دین بود یا به زیان آنها؟ علامه چه نوع برخوردی با صوفیان، اهل سنت، فلاسفه و اخباریان داشت و وجود او موجب بقای صفویان بود یا عامل زوال این سلسله؟
علامه محمد باقر مجلسی(1037-1110 ه.ق) یکی از سرشناس ترین علمای شیعه در عصر صفوی است. او و پدر بزرگش در قریه مجلس اصفهان می زیستند و از همین رو به مجلسی ملقب شدند. خدمات علامه مجلسی در زمینه فقه، حدیث و سیاست بسیار است. بحارالانوار به عنوان بزرگترین دایره المعارف حدیث شیعه از جمله آثار فرهنگی اوست.
1. مواضع علامه مجلسی در مورد همکاری با حکومت چه بود و چرا او برخی مناصب دولتی را پذیرفت؟
2. علامه در مورد اهل سنت، اقلیت های مذهبی، فلاسفه، اخباریان و صوفیان چه موضعی داشت؟
شیخ صدوق، سید مرتضی و خواجه نصیر از جمله این افراد می باشند. برخی علمای شیعه معتقدند حکومت فقط مخصوص امام معصوم یا نایب اوست و غیر از آن ها هر کس مقام سلطنت را اشغال کند جابر و تبعیت از سلطان، حرام است.( شیخ اسدالله مامقانی، دین و شئوون و طرز حکومت در مذهب شیعه،ص43)
گروه دیگری از علما معتقدند که در صورت ضرورت و مصلحت و برای حفظ جان و مال و جلوگیری از خونریزی می توان با حاکم همکاری نمود.( جعفریان، رسول، دین و سیاست در دوره صفوی،ص22) عصر علامه مجلسی دوران استقرار حاکمیت شیعه بر ایران در برابر عثمانیان سنی مذهب متعصب است. شکست صفویان در برابر عثمانیان به منزله شکست تلاش و اقدامات علمای شیعه در طول زمان بود؛ چرا که در صورت تسلط بر ایران، عثمانیان تمام ذخایر مادی و معنوی شیعه را به یغما می بردند و تاراج می کردند. گرچه علامه حکومت صفویه را حکومتی مطلوب نمی دانست ولی همکاری با آن را نوعی دفع افسد به فاسد قلمداد می نمود. و در سایه تسلط صفویان شیعی مذهب بر ایران، از شرایط موجود برای پر بار کردن فرهنگ اسلام و نیز حفظ این فرهنگ از نابودی و زوال، بهترین استفاده را نمود.
او از استراتژهای مختلفی بهره می برد: گاهی با تمجید از پادشاه یا درباریان و گاهی با تحریک عرق ملی و مذهبی آن ها و برخی مواقع از جمله هنگام جلوس شاه سلطان حسین و نیز در مقدمه کتاب زادالعماد از او و پدرش تمجید کرده است. به نظر می رسد علت این تمجیدها اولا جلب توجه پادشاه به گسترش و تبلیغ آیین تشیع و جلوگیری از به بیراهه کشاندن مکتب تشیع بود. مثلا شاه سلطان حسین به علت ارتباط با علامه مجلسی، بخشی از املاک خویش را وقف تالیف بحارالانوار و هزینه طلاب علوم دینی کرد.( محمد باقر مجلسی: مهدی موعود، ترجمه جلد 13، بحارالانوار،صص62 و63)
ثانیا، هدف علامه جلو گیری از نفوذ بیگانگان و مبلغان مذهبی مسیحی و انجام عمل امر به معروف و نهی از منکر و جلوگیری از گسترش مفاسد اجتماعی بود. ثالثا، با توجه به اینکه آخرین سلاطین صفوی به علت ساده لوحی و کم تجربگی تحت تاثیر اطرافیان و خواجه سرایان قرار داشتند و این افراد با تمجید و تقدیر ، شاه را وادار به باده خواری و عشرت طلبی می نمودند. علامه با تمجید خود توجه شاه را به خود جلب می نمود و سپس با موافقت او اهداف خود را دنبال می نمود.
به طور یقین، هدف علامه از برقراری این گونه روابط با شاه و تمجید از او، حفظ دین بود، به نحوی که حتی مستشرقین از جمله لکهارت اقدام مجلسی را بنا به انگیزه دینی می دانند، نه از روی حرص و آز.( لارنس لکهارت، انقراض سلسله صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران، ص38)
علامه مجلسی بارها با عشرت طلبی شاهان به مخالفت برخاست و آن ها را از عواقب این مفاسد بر حذر داشت تا جایی که شاه سلطان حسین فرمان به منع باده نوشی، کبوتربازی و... می دهد.( نوائی، عبدالحسین: شاه تهماسب صفوی،صص512 و513)
مهم ترین علل پذیرش مناصب دولتی توسط علامه به طور خلاصه عبارتند از:
1. انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر، رسیدگی به امور جامعه و جلوگیری از مفاسد و مناهی به ویژه دربار. اصفهانی می نویسد:
مولانا محمد باقر مجلسی در اواخر شاه سلمیان و اویل شاه سلطان حسین بود. شاه کمال متابعت در مطالب دینی از آن جناب داشته و در هر کار همراهی می نمود. مواعظ او شاه را سودمند آمد، از جمع مناهی توبه نمود.( محمدرضا الاصفهانی، نصف جهان فی تعریف اصفهان،صص182 و 183) 2. رواج تعالیم فقه جعفری، پاسخگویی به شبهات و جلوگیری از انحرافات دینی و اعوجاج های ناشی از فعالیت های مبلغان مذهبی مسیحی، متصوفان متظاهر و مدعیان پاسدار دین.
مهم ترین علل پذیرش مناصب دولتی توسط علامه به طور خلاصه عبارتند از:
1. انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر، رسیدگی به امور جامعه و جلوگیری از مفاسد و مناهی به ویژه دربار. اصفهانی می نویسد:
مولانا محمد باقر مجلسی در اواخر شاه سلمیان و اویل شاه سلطان حسین بود. شاه کمال متابعت در مطالب دینی از آن جناب داشته و در هر کار همراهی می نمود. مواعظ او شاه را سودمند آمد، از جمع مناهی توبه نمود.( محمدرضا الاصفهانی، نصف جهان فی تعریف اصفهان،صص182 و 183) 2. رواج تعالیم فقه جعفری، پاسخگویی به شبهات و جلوگیری از انحرافات دینی و اعوجاج های ناشی از فعالیت های مبلغان مذهبی مسیحی، متصوفان متظاهر و مدعیان پاسدار دین.
3. پادشاهان صوفی از مذهب تشیع در مقابل تسنن عثمانیان حمایت می نمودند و برای تبیین فقه شیعه به وجود علما نیاز داشتند و آن ها را برای همکاری دعوت می کردند. علامه مجلسی با استفاده از موقعیت پیش آمده، به جمع آوری میراث گرانبهای ائمه اطهار پرداخت تا این میراث در یک مجموعه جمع آوری گردد و بر اثر گذشت زمان پراکنده نشود و از بین نرود.
او با این اقدام نتایج زحمات علمای سلف را به نسل بعد از خود منتقل کرد و شاید اگر از علامه مجلسی چنیناقدامی صورت نمی گرفت بعد از سقوط صفویه و در زمان تسلط افاغنه بر ایران و سپس افشاریان و زندیان به علت عدم ثبات سیاسی، آثار و زحمات علما به هدر می رفت.
4. علامه مجلسی با دخالت در امور کشوری، علاوه بر اینکه از رواج فساد و تباهی و باده گساری ممانعت می کرد، تا دی توانست از اختلافات مذهبی بکاهد و بدین وسیله سقوط دولت صفوی را به تعویق بیندازد. چنانکه بعد از علامه، اختلافات مذهبی موجب قدرت یابی میرویس افغانی و تسلط افاغنه شد. علامه فرمان منع جنگ طوائف و دستجات را از شاه گرفت و بدین وسیله از سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن و جنگ قبائل ممانعت به عمل آورد.( لارنس لکهارت، انقراض سلسله صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران،ص45)
مواضع علامه مجلسی در قبال اهل سنت، با توجه به عملکرد دولت عثمانی در قتل شیعیان و انتشار کتب ضاله و ایجاد شک و تردید، بسیار عالمانه و منطقی بود. او دفاع از مذهب شیعه را بزرگترین وظیفه خود می دانست و این امر را در قالبی علمی و فرهنگی اجرا می نمود. او بیشتر از طریق تدوین کتب، تدریس علوم دینی، جواب دادن به شبهات و ریاست بر امور دینی انجام وظیفه می نمود. گرچه در کتاب حق الیقین او از مطاعن ابوبکر و عمر سخن به میان می آورد( مجلسی، محمد باقر، حق الیقین، ص288.) ولی به رغم فتوای برخی از علمای اهل سنت بر کفر شیعیان و سپس قتل آنها، علامه مجلسی هیچ وقت فتوایی بر ضد سنیان صادر نکرد و سنی کشی برخی پادشاهان صفوی و شیعه کشی امرای عثمانی جدای از عملکرد عالمان دین بود و ربطی به تفکر اصیل تشیع و تسنن نداشت.( سید علوی، سید ابراهیم، مجلسی از دیدگاه مستشرقان و ایران شناسان، کیهان اندیشه، مرداد و شهریور 1369، ش21،ص83.)
درباره موضع علامه نسبت به اقلیت های مذهبی باید خاطر نشان کرد که در آن زمان حضور جماعتی از گرجیان مسیحی در دربار صفوی که به مناصب سیاسی و نظامی رسیده بودند و سکونت ارامنه در اصفهان و به دست گرفتن نبض اقتصاد صفوی توسط ایشان، موجب شد که علما خطر گرایش به مسیحیت را جدی تلقی کنند و عملا خود، شبهات ایجاد شده توسط مسیحیان را پاسخ گویند. گاهی نیز ایشان با ذکر حقانیت دین، از گرایش های ظاهری و باطنی مردم به ادیان دیگر جلو گیری می کردند و بدین طریق فعالیت های مذهبی مبلغان مذهبی را نقش بر آب می نمودند. در مورد زرتشتیان و یهودیان گرچه به نقل از برخی محققان، علامه اخراج یا گرایش اجباری آنها به اسلام را وجهه همت خود ساخته بود و این امر موجب زرتشتیان و حمایت آنها از افاغنه شد.( لکهارت، لارنس،انقراض سلسله صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران،ص84) ولی ایذاء و اذیت های آنها به حدی نبوده که مستشرقین بیان می کنند. حتی علامه در یکی از رساله های فقهی خود به نام صواعق الیهود به بیان احکام جزیه گرفتن از اهل کتاب می پردازد و به مسلمانان تاکید می کند به عبث اهانت به ایشان نرسانند.( مجلسی، محمد باقر: رساله صواعق الیهود، صص515-522)
در مورد هندیان با توجه به اعتقادات علامه در رابطه با مظاهر شرک به توصیه وی و به دستور سلیمان صفوی بت هندیان در یکی از محله های اصفهان شکسته شد. علاوه بر بعد اعتقادی، فایده این کار از نظر اقتصادی این بود که تا حدودی از نفوذ خارجیان به ویژه هندیان که با دادن وام های با بهره سنگین زمینه های استثمار را فراهم می کردند، جلوگیری کرد و از پیشرفت اقتصادی و تجاری هندیان در ایران ممانعت به عمل آورد.( مهدوی، سید مصلح الدین، زندگی نامه علامه مجلسی،ص245)
منبع:http://www.kanoonandisheh.com
/س
مقدمه
این دسته اخیر پرسش ها و شبهاتی در ذهن خوانندگان به وجود آورده اند؛ از جمله اینکه علامه مجلسی عالمی درباری بود که با خدمات خود به درباریان و سلاطین در برقراری و استمرار استبداد نقش داشته است. بنابراین قول او با پذیرش مناصب دولتی، ظلم پادشاهان را توجیه و حتی تایید می کرد و با مبارزه با صوفیان، اقلیت های مذهبی و اهل سنت نه تنها اوضاع اجتماعی را متشنج می ساخت بلکه تسلط بیگانه را نیز فراهم می نمود.
در این مقال برآنیم که به این پرسش ها و شبهات تا حد توان پاسخ دهیم: موضع علامه در قبال حکومت صفوی چه بود و چرا او برخی مناصب را پذیرفت؟ ورود او به دربار به نفع ملت و دین بود یا به زیان آنها؟ علامه چه نوع برخوردی با صوفیان، اهل سنت، فلاسفه و اخباریان داشت و وجود او موجب بقای صفویان بود یا عامل زوال این سلسله؟
علامه محمد باقر مجلسی(1037-1110 ه.ق) یکی از سرشناس ترین علمای شیعه در عصر صفوی است. او و پدر بزرگش در قریه مجلس اصفهان می زیستند و از همین رو به مجلسی ملقب شدند. خدمات علامه مجلسی در زمینه فقه، حدیث و سیاست بسیار است. بحارالانوار به عنوان بزرگترین دایره المعارف حدیث شیعه از جمله آثار فرهنگی اوست.
1. مواضع علامه مجلسی در مورد همکاری با حکومت چه بود و چرا او برخی مناصب دولتی را پذیرفت؟
2. علامه در مورد اهل سنت، اقلیت های مذهبی، فلاسفه، اخباریان و صوفیان چه موضعی داشت؟
فصل یکم: مواضع علامه مجلسی
شیخ صدوق، سید مرتضی و خواجه نصیر از جمله این افراد می باشند. برخی علمای شیعه معتقدند حکومت فقط مخصوص امام معصوم یا نایب اوست و غیر از آن ها هر کس مقام سلطنت را اشغال کند جابر و تبعیت از سلطان، حرام است.( شیخ اسدالله مامقانی، دین و شئوون و طرز حکومت در مذهب شیعه،ص43)
گروه دیگری از علما معتقدند که در صورت ضرورت و مصلحت و برای حفظ جان و مال و جلوگیری از خونریزی می توان با حاکم همکاری نمود.( جعفریان، رسول، دین و سیاست در دوره صفوی،ص22) عصر علامه مجلسی دوران استقرار حاکمیت شیعه بر ایران در برابر عثمانیان سنی مذهب متعصب است. شکست صفویان در برابر عثمانیان به منزله شکست تلاش و اقدامات علمای شیعه در طول زمان بود؛ چرا که در صورت تسلط بر ایران، عثمانیان تمام ذخایر مادی و معنوی شیعه را به یغما می بردند و تاراج می کردند. گرچه علامه حکومت صفویه را حکومتی مطلوب نمی دانست ولی همکاری با آن را نوعی دفع افسد به فاسد قلمداد می نمود. و در سایه تسلط صفویان شیعی مذهب بر ایران، از شرایط موجود برای پر بار کردن فرهنگ اسلام و نیز حفظ این فرهنگ از نابودی و زوال، بهترین استفاده را نمود.
او از استراتژهای مختلفی بهره می برد: گاهی با تمجید از پادشاه یا درباریان و گاهی با تحریک عرق ملی و مذهبی آن ها و برخی مواقع از جمله هنگام جلوس شاه سلطان حسین و نیز در مقدمه کتاب زادالعماد از او و پدرش تمجید کرده است. به نظر می رسد علت این تمجیدها اولا جلب توجه پادشاه به گسترش و تبلیغ آیین تشیع و جلوگیری از به بیراهه کشاندن مکتب تشیع بود. مثلا شاه سلطان حسین به علت ارتباط با علامه مجلسی، بخشی از املاک خویش را وقف تالیف بحارالانوار و هزینه طلاب علوم دینی کرد.( محمد باقر مجلسی: مهدی موعود، ترجمه جلد 13، بحارالانوار،صص62 و63)
ثانیا، هدف علامه جلو گیری از نفوذ بیگانگان و مبلغان مذهبی مسیحی و انجام عمل امر به معروف و نهی از منکر و جلوگیری از گسترش مفاسد اجتماعی بود. ثالثا، با توجه به اینکه آخرین سلاطین صفوی به علت ساده لوحی و کم تجربگی تحت تاثیر اطرافیان و خواجه سرایان قرار داشتند و این افراد با تمجید و تقدیر ، شاه را وادار به باده خواری و عشرت طلبی می نمودند. علامه با تمجید خود توجه شاه را به خود جلب می نمود و سپس با موافقت او اهداف خود را دنبال می نمود.
به طور یقین، هدف علامه از برقراری این گونه روابط با شاه و تمجید از او، حفظ دین بود، به نحوی که حتی مستشرقین از جمله لکهارت اقدام مجلسی را بنا به انگیزه دینی می دانند، نه از روی حرص و آز.( لارنس لکهارت، انقراض سلسله صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران، ص38)
علامه مجلسی بارها با عشرت طلبی شاهان به مخالفت برخاست و آن ها را از عواقب این مفاسد بر حذر داشت تا جایی که شاه سلطان حسین فرمان به منع باده نوشی، کبوتربازی و... می دهد.( نوائی، عبدالحسین: شاه تهماسب صفوی،صص512 و513)
مهم ترین علل پذیرش مناصب دولتی توسط علامه به طور خلاصه عبارتند از:
1. انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر، رسیدگی به امور جامعه و جلوگیری از مفاسد و مناهی به ویژه دربار. اصفهانی می نویسد:
مولانا محمد باقر مجلسی در اواخر شاه سلمیان و اویل شاه سلطان حسین بود. شاه کمال متابعت در مطالب دینی از آن جناب داشته و در هر کار همراهی می نمود. مواعظ او شاه را سودمند آمد، از جمع مناهی توبه نمود.( محمدرضا الاصفهانی، نصف جهان فی تعریف اصفهان،صص182 و 183) 2. رواج تعالیم فقه جعفری، پاسخگویی به شبهات و جلوگیری از انحرافات دینی و اعوجاج های ناشی از فعالیت های مبلغان مذهبی مسیحی، متصوفان متظاهر و مدعیان پاسدار دین.
مهم ترین علل پذیرش مناصب دولتی توسط علامه به طور خلاصه عبارتند از:
1. انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر، رسیدگی به امور جامعه و جلوگیری از مفاسد و مناهی به ویژه دربار. اصفهانی می نویسد:
مولانا محمد باقر مجلسی در اواخر شاه سلمیان و اویل شاه سلطان حسین بود. شاه کمال متابعت در مطالب دینی از آن جناب داشته و در هر کار همراهی می نمود. مواعظ او شاه را سودمند آمد، از جمع مناهی توبه نمود.( محمدرضا الاصفهانی، نصف جهان فی تعریف اصفهان،صص182 و 183) 2. رواج تعالیم فقه جعفری، پاسخگویی به شبهات و جلوگیری از انحرافات دینی و اعوجاج های ناشی از فعالیت های مبلغان مذهبی مسیحی، متصوفان متظاهر و مدعیان پاسدار دین.
3. پادشاهان صوفی از مذهب تشیع در مقابل تسنن عثمانیان حمایت می نمودند و برای تبیین فقه شیعه به وجود علما نیاز داشتند و آن ها را برای همکاری دعوت می کردند. علامه مجلسی با استفاده از موقعیت پیش آمده، به جمع آوری میراث گرانبهای ائمه اطهار پرداخت تا این میراث در یک مجموعه جمع آوری گردد و بر اثر گذشت زمان پراکنده نشود و از بین نرود.
او با این اقدام نتایج زحمات علمای سلف را به نسل بعد از خود منتقل کرد و شاید اگر از علامه مجلسی چنیناقدامی صورت نمی گرفت بعد از سقوط صفویه و در زمان تسلط افاغنه بر ایران و سپس افشاریان و زندیان به علت عدم ثبات سیاسی، آثار و زحمات علما به هدر می رفت.
4. علامه مجلسی با دخالت در امور کشوری، علاوه بر اینکه از رواج فساد و تباهی و باده گساری ممانعت می کرد، تا دی توانست از اختلافات مذهبی بکاهد و بدین وسیله سقوط دولت صفوی را به تعویق بیندازد. چنانکه بعد از علامه، اختلافات مذهبی موجب قدرت یابی میرویس افغانی و تسلط افاغنه شد. علامه فرمان منع جنگ طوائف و دستجات را از شاه گرفت و بدین وسیله از سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن و جنگ قبائل ممانعت به عمل آورد.( لارنس لکهارت، انقراض سلسله صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران،ص45)
مواضع علامه مجلسی در قبال اهل سنت، با توجه به عملکرد دولت عثمانی در قتل شیعیان و انتشار کتب ضاله و ایجاد شک و تردید، بسیار عالمانه و منطقی بود. او دفاع از مذهب شیعه را بزرگترین وظیفه خود می دانست و این امر را در قالبی علمی و فرهنگی اجرا می نمود. او بیشتر از طریق تدوین کتب، تدریس علوم دینی، جواب دادن به شبهات و ریاست بر امور دینی انجام وظیفه می نمود. گرچه در کتاب حق الیقین او از مطاعن ابوبکر و عمر سخن به میان می آورد( مجلسی، محمد باقر، حق الیقین، ص288.) ولی به رغم فتوای برخی از علمای اهل سنت بر کفر شیعیان و سپس قتل آنها، علامه مجلسی هیچ وقت فتوایی بر ضد سنیان صادر نکرد و سنی کشی برخی پادشاهان صفوی و شیعه کشی امرای عثمانی جدای از عملکرد عالمان دین بود و ربطی به تفکر اصیل تشیع و تسنن نداشت.( سید علوی، سید ابراهیم، مجلسی از دیدگاه مستشرقان و ایران شناسان، کیهان اندیشه، مرداد و شهریور 1369، ش21،ص83.)
درباره موضع علامه نسبت به اقلیت های مذهبی باید خاطر نشان کرد که در آن زمان حضور جماعتی از گرجیان مسیحی در دربار صفوی که به مناصب سیاسی و نظامی رسیده بودند و سکونت ارامنه در اصفهان و به دست گرفتن نبض اقتصاد صفوی توسط ایشان، موجب شد که علما خطر گرایش به مسیحیت را جدی تلقی کنند و عملا خود، شبهات ایجاد شده توسط مسیحیان را پاسخ گویند. گاهی نیز ایشان با ذکر حقانیت دین، از گرایش های ظاهری و باطنی مردم به ادیان دیگر جلو گیری می کردند و بدین طریق فعالیت های مذهبی مبلغان مذهبی را نقش بر آب می نمودند. در مورد زرتشتیان و یهودیان گرچه به نقل از برخی محققان، علامه اخراج یا گرایش اجباری آنها به اسلام را وجهه همت خود ساخته بود و این امر موجب زرتشتیان و حمایت آنها از افاغنه شد.( لکهارت، لارنس،انقراض سلسله صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران،ص84) ولی ایذاء و اذیت های آنها به حدی نبوده که مستشرقین بیان می کنند. حتی علامه در یکی از رساله های فقهی خود به نام صواعق الیهود به بیان احکام جزیه گرفتن از اهل کتاب می پردازد و به مسلمانان تاکید می کند به عبث اهانت به ایشان نرسانند.( مجلسی، محمد باقر: رساله صواعق الیهود، صص515-522)
در مورد هندیان با توجه به اعتقادات علامه در رابطه با مظاهر شرک به توصیه وی و به دستور سلیمان صفوی بت هندیان در یکی از محله های اصفهان شکسته شد. علاوه بر بعد اعتقادی، فایده این کار از نظر اقتصادی این بود که تا حدودی از نفوذ خارجیان به ویژه هندیان که با دادن وام های با بهره سنگین زمینه های استثمار را فراهم می کردند، جلوگیری کرد و از پیشرفت اقتصادی و تجاری هندیان در ایران ممانعت به عمل آورد.( مهدوی، سید مصلح الدین، زندگی نامه علامه مجلسی،ص245)
منبع:http://www.kanoonandisheh.com
/س