مورچههای کوچک و دنیای بزرگ، بزرگ، بزرگ
زندگی یک مورچه از یک تخم آغاز میشود. بعد تبدیل به لارو میشود و بعد شفیره، تا اینکه بزرگ میشود و یا ملکه میشود و یا کارگر. ملکه مسئول تخمگذاشتن و حفظ بقای مجموعهی مورچههاست. کارگرها از ملکه و نوزادان مراقبت و در برابر دشمنان از لانه محافظت میکنند. آنها به دنبال غذا میگردند و در بخشهای مختلف لانه ذخیره و نگهداری میکنند.
لانهی مورچهها از عجیبترین و قشنگترین لانههاست. آنها لانههایشان را زیر سنگهای بزرگ یا گیاهان میسازند. هر لانه، اتاقها و راهروهای زیادی دارد و هزاران مورچه در آن زندگی میکنند. همهی مورچهها در زیر خاک و سنگ زندگی نمیکنند، یک نوع مورچه به نام مورچهی بافنده در طبیعت وجود دارد که با دوختن برگها به یکدیگر یک چادر میسازد. به نظر شما آنها برای دوخت و دوز از چه سوزنی استفاده میکنند؟ خوب است که تحقیق و جواب این سوال را پیدا کنید و به دوستانتان هم بگویید.
مورچهها با زبان خاصی با یکدیگر حرف میزنند. آنها برای اینکه بقیهی مورچهها را از جای غذا با خبر کنند، مسیر را بوگذاری میکنند. برای انتقال اطلاعات هم با شاخکهایشان به هم ضربه میزنند.
خانهی شیرین زنبورها
زندگی زنبورها هم مانند مورچهها دارای چندین مرحله است. از تخم شروع، سپس لارو تازه، لارو بالغ، شفیره و بعد تبدیل به یک زنبور کامل میشوند. یک زنبور کامل، یک کارگر، یا زنبور نر و یا ملکه است. بیشتر کارگرها که در کندو کار میکنند زنبور ماده هستند؛ اما کمی زنبور نر هم در کندو پیدا میشود. زنبورها به محض بیرون آمدن از اتاق کودکیشان، که یک سلول کوچک از کندو است، شروع به کار میکنند. کار آنها غذا دادن به ملکه و نگهداری از تخمهاست. کمی بعد باید موم بسازند تا غذای زمستان را تامین کنند و در طول تابستان شهد گل جمع میکنند تا در کندو تبدیل به عسل شود. میدانید زنبورها وقتی یک منبع جدید غذایی پیدا میکنند، چه مراسمی اجرا میکنند و چگونه آدرس محل غذا را به دوستانشان میگویند؟ این مسئله را تحقیق کنید و با دوستانتان دربارهاش بحث کنید.
خانهی زنبور عسل درغارها یا تنهی خالی درختان است. خانه از یک مایع چسبناک ساخته میشود و با تبدیل شدن به موم بسیار محکم و قوی است، آنقدر که تا 50 سال بعد زنبورها نیازی به اسبابکشی ندارند. نوعی زنبور خردههای چوب درختان را میجود و مخلوطی مثل کاغذ میسازد. او با گذاشتن لایههای نازکی از این ماده روی هم یک لانهی کاغذی میسازد. این نوع زنبورها عسل ندارند و کندویشان، یک کندوی شیرین و خوشمزه نیست. زنبورداران به صورت مصنوعی کندوهای بزرگی میسازند و زنبورها این کندوها را شناسایی و در آنها شروع به زندگی، کار و تولید عسل میکنند. زنبوردارها، عسل کندوها را برمیدارند و به شکلهای مختلف به بازار میفروشند. به غیر از آدمها، خرسها هم عاشق عسل و کندوی زنبورها هستند. آنها یک دزد کندوی نیمه حرفهایاند، چون به خاطر پوست کلفتشان از نیش زنبور سالم در میروند؛ اما زنبورها میگردند و دماغ خرس را پیدا میکنند و همانجا را نیش میزنند.
زندگی زنبورها، یک زندگی دسته جمعی است. آنها نماد کار گروهی و همکاری با یکدیگر هستند. با کمک هم کندویشان را میسازند، غذا مییابند و از خانوادهی بزرگشان محافظت میکنند.
میلیونها پروانه، میلیونها رنگ
پروانهها انواع مختلفی دارند. هر جنگلی، هر شهری، هر کشوری، هر آب و هوایی، هر پوشش گیاهیای، اصلا در هر نقطه از جهان، پروانهها با نقطهای دیگر از جهان متفاوتند.
تنوع رنگ، خط، خال و شکل بالهای پروانهها، موضوع جالبی برای تحقیق دانشمندان به حساب میآید. به جز دانشمندان، افرادی هم برای ساخت جواهرات و وسایل تزئینی از پروانهها استفاده میکنند. برخی هم به جمعآوری مجموعههای پروانهها میپردازند و موزههایی از پروانههای خشک شدهی سراسر جهان درست میکنند.
این پروانهها از اول خوش خط و خال و زیبا نبودهاند. پروانهها در اول زندگی، کرمهای کوچکی در یک تخم هستند. نوزدان کرمی، تخم را میخورند و از آن بیرون میآیند. آنها برگ درختان را با اشتها میخورند و بزرگ میشوند، آنقدر که پوست قدیمیشان میترکد و یک پوست جدید در میآورند. حتما اسم کرم ابریشم را شنیدهاید، این کرم روزی پروانهی زیبایی خواهد شد. زمانی میرسد که این کرم یک پوست سخت را مثل صندوق دورشان میسازد و در آن پنهان میشود تا روزی به یک پروانه تبدیل شود.
این صندوق بدن او را وقتی میخواهد از کرم به پروانه تبدیل شود محافظت میکند. پروانه در این مرحله از زندگی شفیره نام دارد. روزها میگذرد و پروانه کمکم از شکل شفیرهای خارج میشود. بعد بدن خیس و مرطوبش باید در برابر آفتاب قرار بگیرد تا خشک شود. حالا ما یک پروانهی کامل و زیبا داریم.
پروانهها به انواع مختلفی تقسیم میشوند. یکی از تقسیمبندیها بر اساس زمانی است که آنها بیدارند و پرواز میکنند. روزپرکها پروانههایی هستند که در روز پرواز میکنند و شبپرکها در شب دیده میشوند. بیشتر شبپرکها رنگ تیره و مایل به قهوهای دارند. بیشتر روزپرکها روشن و رنگارنگ و براقند.
تا به حال فکر کردهاید که پروانهی به این ظریفی و لطافت چطور از خود محافظت میکند؟
حیوانات بسیاری پروانهها را به چشم یک غذای خوشمزه نگاه میکنند. پروانه نیش یا سیستم دفاعی قوی ندارد؛ اما میتواند هم رنگ اشیای محیط خود شود و از چشم دشمن پنهان شود. قدرت پنهان شدن، به پروانهها قدرت زنده ماندن را میدهد. آنها میتوانند شبیه برگ خشک، میوهی نارس و چوب درختان شوند. خوردن برگهای سمی هم به آنها ضرری نمیرساند؛ اما اگر پرندهای یا جانداری این پروانه را شکار کند و بخورد، مسموم میشود. رنگ بعضی از پروانهها نشان دهندهی سمی است که در درونشان است. یعنی با رنگهای مختلفشان میگویند: "ما سمی هستیم! ما را نخورید!"
با هم کمی کتاب بخوانیم
کتابهای مختلفی دربارهی حشرات نوشته شده است. توی این کتابها می توانید علاوه بر زنبور و مورچه و پروانه دربارهی حشرات دیگری مثل عنکبوت، سوسک و سنجاقک هم اطلاعات به دست آورید. انتشارات به نشر یک مجموعه با نام "دنیای شگفت انگیز بندپایان" را با ترجمه و گردآوری خانم میترا قاسمی فراهم کرده است. این انتشارات یک کتاب به نام "دانستنیهایی دربارهی حشرات" هم توسط آقای محمدرضا رستگار مقدم چاپ کرده که نویسندهی اصلی این کتاب کلر لولین است.
اگر بیشتر بخواهید بدانید، مجموعهی "چراهای شگفت انگیز" انتشارات محراب قلم هم یک گزینهی خوب مطالعه است. این مجموعه را خانم رویا خوئی ترجمه کرده و بخش چراهای شگفتانگیز حشرات یک عالمه اطلاعات و شگفتی را از این دنیای کوچک برای شما میآورد.
نویسنده: سیده افروز ارزه گر