
یتیم نوازی
رسول خدا(ص) در ادامهی بیان گهربار خود میفرمایند: "طوبی سهم کسی خواهد بود که یتیمی را سرپرستی نماید".
به کودکی یتیم گفته میشود که قبل از بلوغ از پدر جدا افتاده باشد یا پدرش را از دست داده باشد.[1]
در اسلام به امر یتیم نوازی و سرپرستی از آنها تاکید فراوانی شده است. در آیات سوره ضحی خداوند به پیامبر(ص) میفرماید" همان طور که یتیم بودی و تو را پناه دادیم تو نیز یتیمان را نوازش کن و آنها را از خود دور مکن.[2]
در جای دیگری خداوند متعال به نیکی نسبت به یتیمان تاکید کرده و میفرماید: "به یاد آورید زمانی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را نپرستید و نسبت به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید."[3]
رسول خدا(ص) بهترین خانه را خانهای میداند که در آن یتیمی مورد احسان قرار گیرد و بدترین خانه را را خانهای میداند که در آن به یتیمی بد رفتاری و ستم شود.[4]
مولای متقیان علی(ع) که خود پدر تمام یتیمان عالم بوده است در وصیت خود همگان را به یتیم نوازی توصیه نموده و میفرمایند: "خدا را خدا را در مورد یتیمان! نکند آنها گاهی سیر و گاهی گرسنه بمانند. نکند آنها در حضور شما در اثر عدم رسیدگی از بین بروند".[5]
ترحم بر یتیمان و کشیدن دست محبت بر سر آنها سبب نرمی دلها و برآورده شدن آرزوها میشود[6] و خداوند متعال به عدد هر مویی که دست خود را روی آن میگذارد یک ثواب برای چنین بندهای مینویسد.[7]
رسول خدا(ص) در دستورالعملی برای رهایی از قساوت قلب میفرمایند: "کسی که از قساوت قلب خود ناراضی است یتیمی را مورد ملاطفت قرار دهد، دست نوازش بر سرش بکشد امید است دلش به اذن خدا مهربان شود".[8]
اشک یتیم عرش خدای رحمان را به لرزه در میآورد[9] و باید نسبت به او مانند یک پدر عطوف و مهربان رفتار کرد و به این نکته مهم توجه داشت که امروز هر چه بکاریم فردا آن را درو خواهیم کرد.[10]
خداوند تبارک و تعالی برای کسی که سرپرستی از یتیمان و نگهداری از آنها را تا زمانی که دوران کودکیشان سپری گردد و از سرپرستی بینیاز شوند به عهده بگیرد، بهشت را واجب کرده است.[11]
در روایتی در باب ارزش و پاداش سرپرستی از یتیمان آمده است که پیامبر(ص) انگشت اشاره و میانی خود را نشان دادند و فرمودند: "من و سرپرست یتیم، در بهشت مانند این دو هستیم".[12]
حفظ آبروی مؤمن
با توجه به روایت رسول خدا(ص) یکی دیگر از کسانی که سهمی از درخت طوبی خواهد داشت کسی است که سفیهی را از ضربه زدن به آبرو و عرض مؤمنی باز دارد؛ چرا که مومن سراسر وجودش حرمت است و نباید به هیچ عنوان نسبت به او بیحرمتی شود.[13]
نقل است که روزی حضرت رسول(ص) به کعبه نگاه کردند و فرمودند: "مرحبا به تو ای کعبه! چه اندازه بزرگ هستی و در نزد خداوند ارج و اعتبار داری. به خداوند سوگند حرمت مؤمن از تو بزرگتر است. خداوند تو را از یک چیز حرام کرده در صورتی که از مؤمن سه چیز را حرام نموده: جانش، مالش و سوء ظن نسبت به او.[14] و حرمت حیثیت و آبروی او همانند حرمت جان و مال اوست".[15]
همچنین آن حضرت در بیانی دیگر در وصف حال کسی که نسبت به آبروی مؤمنی بیحرمتی کرده باشد میفرمایند: "در شب معراج بر قومی گذر کردم که با ناخنهای خود صورتهایشان را میخراشیدند. از جبرائیل حال آنها را جویا شدم. گفت: اینان کسانی هستند که غیبت مردم را میکردند و حیثیت و آبروی آنها را لکهدار میساختند".[16]
عیب جویی و آبرو ریزی مؤمن آنچنان مورد نکوهش واقع شده است که هر قدم برای این امر ناپسندیده سبب میشود که روز قیامت اولین قدم فرد، ورود به جهنم باشد و خداوند در آن روز تمام اسرار و عیوب او را نزد همهی خلایق فاش و علنی خواهد ساخت.[17]
اما اگر کسی از حیثیت و آبروی برادر دینی خود دفاع کند برای او هفتاد هزار سپر از آتش جهنم خواهد بود[18] و خداوند از تمام لغزشهای او در روز قیامت گذشت خواهد نمود.[19]
عیادت از بیمار
از جمله کارهایی که سبب نزدیکی به درخت طوبی میشود عیادت از مریض است.
عیادت از بیمار یکی از پسندیدهترین کارهای نیک[20] و از جمله حقوقی است که هر مسلمانی نسبت به مسلمان دیگر بر گردن دارد. [21]
هر گاه مؤمنی، مؤمن دیگر را برای رضای خدا در حال بیماریش عیادت کند، خداوند فرشتهای از عیادت کنندگان را موکل میسازد تا در قبرش او را عیادت کند و تا روز قیامت برای او استغفار نماید.[22]
امام صادق(ع) در همین زمینه میفرمایند: "هر کس بیماری از مسلمانان را عیادت کند خداوند برای همیشه هفتاد هزار فرشته را با او میگمارد که به خانه او در میآیند و در آنجا تا روز قیامت تسبیح و تقدیس خداوند و لا اله الا الله و الله اکبر میگویند و نیمی از نماز آنان برای عیادت کننده بیمار است".[23]
این امر نیکو چنان است که هنگامی که انسان به عیادت برادر مسلمان خود میرود، مثل آن است که در میان میوههای چیده شدهی بهشتی راه میرود و هنگامی که در کنار بیمار نشست رحمت خدا او را فرا میگیرد و هزاران فرشته بر او درود میفرستند.[24]
در روایتی از رسول خدا(ص) آمده است که: "خداى تعالی در روز قیامت مى فرماید: اى پسر آدم! من بیمار شدم اما عیادتم نکردى؟ عرض مى کند: پروردگارا چگونه تو را عیادت کنم حال آنکه تو پروردگار جهانیانى؟ مى فرماید: مگر ندانستى که فلان بنده ام بیمار شد و عیادتش نکردى، مگر نمى دانستى که اگر به عیادتش روى، مرا نزد او مى یابى؟"[25]
تسلی دادن و شرکت در تشییع جنازه
تسلی دادن برادر مؤمن، هنگامی که دچار مصیبتی شده است و شرکت در تشییع جنازهی مؤمنین، از دیگر راههای نزدیک شدن به درخت طوبی است.
در روایات آمده است که برای هر قدمی که شخص برای تشییع جنازهی کسی برمیدارد صد هزار حسنه نوشته خواهد شد و صد هزار گناه از او محو میشود و هزاران درجه نزد خدا بدست میآورد. همچنین اگر بر آن میت نماز بخواند هنگام مرگش صد هزار ملک او را تشییع کرده و برای او استغفار میکنند و اگر در لحظهی دفن او حاضر شود خداوند هزاران فرشته را مأمور میکند برای او تا روز قیامت طلب مغفرت نمایند.[26]
این عمل پسندیده آنچنان موجب خوشحالی میت میشود که اولین هدیه و تحفهی او در قبرش این است که گناهان تشییع کنندگانش آمرزیده میشود.[27]
کسب رضایت و خشنودی والدین
نیکی کردن و احسان به والدین، مهمترین تکلیف الهی تلقی میشود[28] و خداوند در قرآن، سپاسگزاری از آنان را در کنار سپاسگزاری از خود قرار داده و فرموده است: "برای من و برای پدر و مادرت شکر به جا آور."[29
محبت و مهربانی با پدر و مادر، امری است که عقل و شرع به ضرورت آن اقرار میکنند چرا که تشکر و سپاسگزاری از خدمتها و محبتها یک وظیفهی انسانی و طبیعی است و چه خدمتی بالاتر از فداکاریها و زحمات طاقت فرسای والدین برای فرزند.
امام صادق(ع) در بیانی ، مهربانی به والدین را این گونه توصیف میفرمایند که: "این کلام خدا که فرمود: به آنها با افتادگی مهربانی کن؛ یعنی نگاهت را جز به مهر و دلسوزی به آنان ندوز، صدایت را بلند نکن، دستت را بالاتر از دستشان نبر و از آنان در راه رفتن پیش نیفت."[30]
منابع:
[1]. مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص575
[2]. نقطههای آغاز در اخلاق عملی، مهدوی کنی، ص503
[3]. بقره، 83
[4]. مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج1، ص148
[5]. نهج البلاغه، وصیت47
[6]. کنز العمال، متقی هندی، ج3، ح6002
[7]. ثواب الاعمال، ص237
[8]. وسائل الشیعه، ج1، ص157
[9]. لئالی الاخبار، شیخ محمد نبی بن احمد تویسرکانی، ج3، ص181
[10]. بحارالانوار، ج77، ص171
[11]. تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص198
[12]. مستدرک الوسائل، ج2، ص474
[13]. همان، ج9، ص229
[14]. بحارالانوار، ج64، ص71
[15]. لئالی الاخبار، ج5، ص226
[16]. مستدرک الوسائل، ج9، ص119
[17]. لئالیالاخبار، ج 5، ص241
[18]. بحارالانوار، ج75، ص253
[19]. همان، ج75، ص256
[20]. الجعفریات، محمد بن اشعث کوفی، ح 240
[21]. بحارالانوار، ج74، ص236
[22]. اصول کافی، ج3، ص120
[23]. همان
[24]. کنز العمال، ج9، ص99
[25]. نهج الفصاحه ص311 ، ح775
[26]. وسایل الشیعه، ج2، ص143 و144
[27]. المؤمن، حسین بن سعید اهوازی، ص138
[28].میزان الحکمة، محمد محمدی ری شهری، ج13، ص490
[29].لقمان،آیه14
[30].کافی، ج2، ص157