درآمدی بر تربیت فرزند در خانواده
استمرار و بقای هر جامعه ای مستلزم آن است که مجموعه ی باورها، ارزش ها، رفتارها، نگرش ها، دانش ها و مهارت های آن به نسل های جدید منتقل شود[1] و رشد و پیشرفت هر انسانی در گرو چگونگی تربیت او می باشد. این که والدین با چه کم و کیفی به تربیت کودک می پردازند، مهم ترین نقش را در تربیت وی دخیل است و اگر بگوییم که تربیت کودک، نوجوان و جوان بسیار مشکل است و بگوییم که از مو باریکتر، از آتش سوزنده تر و از شمشیر برنده تر می باشد اشتباه نکرده ایم[2]. تربیت ابعاد و جنبه های گوناگونی دارد، از تربیت جسمانی، دینی، جنسی، اجتماعی گرفته تا تربیت ذهنی، فکری و.. که در هر یک از ایعاد تربیت، جنبه ی خاصی از شخصیت فرد را تشکیل می دهد. این پژوهش در صدد است جنبه ها و رویکردهایی مغفول تربیت را مورد واکاوی و تبیین قرار دهد.تربیت عملی فرزندان
هر چند برخی در تعریف تربیت، مولفه ی عمدی بودن را دخیل می دانن و تربیت را اینگونه تعریف می کنند که «تربیت عمل عمدی فرد رشی است که ..»[3] ولی در حقیقت باید بیان کرد که تربیت در یک تقسیم بر دو نوع است، گاهی با تربیت با گفتن است و برخی موارد با عمل[4]. با این توضیح که در اکثر موارد والدین در صدد هستند که گفتن، نصیحت کردن و بیان نکات منفی و مثبت فرزندان خود، به امر تربیت ایشان مبادرت بورزند؛ در این الگوی تربیتی، آن چه که فرزند و کودک بدان نیاز دارد و باید به او تذکر داده شود، به صورت مستقیم به او تذکر و انتقال داده می شود و لازم به ذکر است که عمده ی اهتمام والدین نیز، این روش تربیتی است که در بهترین وضعیت، با مطالعه ی کتب و مطالب آموزشی و تربیتی، نکات، تذکرات و راهنمایی های لازم به فرزندان انتقال داده می شود.در مقابل، الگوی دیگری از تربیت وجود دارد که اگر مهمتر و کاربردی تر از الگوی اول نباشد، کم اهمیت تر نمی باشد. بدین ترتیب که والدین، نه با گفتار و تذکرات مستقیم خود، بلکه با رفتار و اعمال خود است که کودک و فرزند خود را تربیت می کنند. فرزندان بیش از آن که تحت تاثیر تذکرات و نصایح والدین خود باشند، از رفتار ها و الگوهای شخصیتی والدین خود تبعیت می کنند.
با این توصیفات، ضروری است که در الگو های تربیتی، اهتمام والدین بیشتر به همین الگوی اخیر تربیتی باشند و با اطلاع و التفات از این که پیوسته کودکان از رفتارهای ایشان است که تبعیت می کنند، در صدد تکمیل و اصلاح شخصیت فرزندان خود باشند. مهمترین ثمره ی این الگو التزام والدین به اصلاح رفتار های خود می باشد. چرا که والدین زمانی که به این نکته التفات داشته باشند که کودکان تمام رفتارهای ایشان را تحت نظر دارند، تلاش ایشان نیز به این امر معطوف می شود که رفتارهای خود را کنترل و اصلاح کنند.
محیط تربیتی
یکی از مولفه های بسیار مهم در امر تربیت، فراهم آوردن محایط های تربیتی مناسب می باشد. چرا که یکی از عوامل اساسی در تکوین و تغییر شخصیت و تربیت انسان ها، شرایط مختلف محیطی اعم از زمان، مکان و محیط اجتماعی است[5]. شاید بتوان قاطعانه بیان کرد که گسترده ترین مولفه در تربیت، تاثیر مولفه های محیطی می باشد و والدین علاوه بر این که در صدد اند کودکان و فرزندان را با آموزش های کلامی، نصایح کارگشا و.. تربیت کنند، باید به این مهم نیز التفات داشته باشند که مولفه های محیطی تاثیر قابل توجهی بر تربیت فرزندان دارد.مولفه های محیطی ابعاد مختلف و گسترده ای دارد که اهم آن ها از این قرار است: شرایط فرهنگی، روابط اجتماعی، سنت، آداب و رسوم محل زندگی و خانواده، گروه دوستان و اقوام و.. . با توجه به گستردگی این مولفه، قاعدتا والدین قدرت کنترل و مدیریت فراوانی بر مولفه های مذکور ندارند و در عین حال نباید فرزند و کودک را رها کرد. بهترین الگویی که می توان برای مدیریت مولفه های محیطی می توان ارائه کرد، هدایت و کنترل والدین می باشد. با این توضیح که والدین در تعامل های خانوادگی خود با دوستان و آشنایان به ملاحظات فرهنگی و تربیتی خانواده مقابل التفات داشته باشند و در مواردی که احساس این می رود که کودک و فرزند، تحت تاثیر عادات بد اخلاقی خانواده مقابل قرار بگیرد، برقراری رابطه با ایشان کنترل شده و هدایت شده باشد.
در مورد گروه دوستان نیز وضعیت مشابه وجود دارد، والدین نمی توانند به صورت گسترده، تمام گروه دوستان فرزندان خود را تحت نظر داشته باشند، بلکه می توانند دورا دور، این گروه را مدیریت کرده و در مواردی که احساس خطر یا آسیب می کنند، به اعمال نظر، کنترل و اصلاح بپردازند. نکته ی مهمی که در این زمینه باید مد نظر داشت این است که صحبت با فرزندان نیز می تواند در این فرآیند تاثیر مثبت داشته باشد، چرا که گوش دادن به خاطراتی که فرزندان از دوستان خود تعریف می کنند، نشان دهنده کم و کیف گروه دوستی ایشان می باشد که این امر کمک می کند که در موارد مقتضی، والدین به تصمیم گیری و کنترل بپردازند و حتی وجود جو دوستانه بین والدین و فرزندان، کمک می کند که در صورت وجود چالش و بحران، درخواست والدین مبنی بر فاصله گرفتن از برخی دوستان، مفید و مقبول واقع شود؛ مضاف بر این که چنین روابط صمیمی کمک می کند که والدین، به درک صحیح و جامعی از برداشت ها و ذهنیت فرزندخود برسند که به جبران کاستی ها و نقص های موجود کمک شایان می کند[6].
منابع:
[1] علی علاقهبند، جامعه شناسی آموزش و پرورش، ویراست 7 (تهران: نشر روان، ۱۳۹۲)، ص1.
[2] حسین مظاهری، تربیت فرزند از نظر اسلام، سازمان تبلیغات اسلامی (تهران: سازمان تبلیغات اسلامی،شرکت چاپ و نشر بینالملل، ۱۳۹۲)، ص323.
[3] محمدعلی حاجیدهآبادی، درآمدی بر نظام تربیتی اسلام (قم: مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، ۱۳۹۴).
[4] مظاهری، تربیت فرزند از نظر اسلام، ص323.
[5] احمد دیلمی و مسعود آذربایجانی، اخلاق اسلامی، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها و نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، ویراست 2. (قم: : نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۲)، ص162.
[6] شانتی فلدهان، فقط والدین بخوانند: والدین چه چیزهای را باید از دنیای درونی فرزندان بدانند، ترجمهی شانتی فلدهان ؛ مترجم آزاده سخایی منش (قم: ارمغان گیلار ، [... و دیگران]، ۱۳۸۹)، ص10.