اصطلاح تناسخ
تناسخ به معنی « باطل کردن »، « متداول کردن » و « پی در پی آمدن » است. هم چنینی مفاهیم دیگری هم بر این آموزه دلالت دارد مانند « Metemsychosis» که به معنای گذر روح از جسد مرده به بدن انسان یا حیوانی دیگر، به طوری که بتواند زندگانی های گذشته اش را بیاد آورد، دلالت دارد. عنوان دیگر« Transmigratio» است که اینطور معنا کردند: عبور روح از طریق مرگ به بدنی دیگر. اما « Reincarnation» شاید واژه دقیق تری برای تناسخ باشد به معنای بازگشت روح پس از مرگ به بدنی دیگر.سمساره نیز در زبان سنسکریت به معنای مرگ و تولد دوباره در این جهان است که در ادیان هندو نشان دهنده اعتقاد به تناسخ است.
یکی از آیین های که به تناسخ معتقد بوده، آیین مانویت است که برای تناسخ اصطلاح زادمرد را به کار می بردند.تقمّص نیز واژه ای است که دروزی های لبنان برای تناسخ بکار می برند. هم چنین « دونادون » هم به معنای جامه به جامه شدن، اصطلاح خاصی است که اهل حق بکار می برند.
تناسخ و معاد
بطور کلی درباره سرنوشت انسان و موجودات زنده بعد از مرگ دو دیدگاه وجود داشته است:دیدگاه اول اعتقاد دارد که ادامه زندگی، بر اساس موجودیت امری غیری مادی که آن را نفس، روح، جان، آتمن یا نفش و غیره می نامند صورت می گیرد، و دیدگاه دوم پایان هستی و موجودات زنده از جمله انسان را برابر با پایان یافتن زندگی مادی می داند. در بین ادیان می توان دو جریان اصلی را که به تناسخ معتقدند را اینطور بیان کرد: 1. آیین هندو و ادیان هندی 2. دین یونان باستان و افلاطونیان، دین اُرفه و نوافلاطونیان.
تناسخ هر چند که با معاد نقاط مشترکی می توان یافت اما دو ویژگی تناسخ ،آن را از معاد متمایز می کند:
1. بازگشت روح به این جهان پس از مرگ
2. تعلق روح به بدنی غیر از بدن اول
انواع بازگشت روح بعد از مرگ
ابن سینا اینگونه بیان می دارد که: « اهل تناسخ چند گروه اند: گروهی روا می دارند باز آمدن نفس را به هر جسمی که باشد، اگر حیوان باشد و اگر نبات. و گروهی می گویند که: هر آینه باید حیوان باشد. و گروهی می گویند که : روا نباشد که نفس مردم جز با کالبد مردم آید»اما اگر تناسخ باوران به این معتقد باشند که روح انسان پس از مرگ به جسمی غیر از انسان منتقل شود صورت های مختلفی دارد که هر عبارتند از:
نسخ: معنای لغوی این اصطلاح » زایل شدن یا برطرف گشتن» است، یعنی این واژه وقتی برای روح بکار می رود، مفهوم بازگشت روح به بدن جدید انسانی را می رساند. این دقیقاً همان چیزی است که دروزی های لبنان به آن تقمّص می گویند.
مسخ: به معنای تحول یافتن به صورتی پایین تر از صورت پیشین است. درواقع وقتی روح به بدن حیوانی منتقل می شود، آن را مسخ می گویند.
رسخ: معنای لغوی این واژه کثافت و چرک است، اما در اصطلاح به بازگشت روح به گیاه، یا در برخی مکاتب ، بازگشت به صورت موجودات پست مانند کرم اطلاق می شود.
فسخ: به معنای تجزیه و تفکیک است و آن را برای بازگشت روح به صورت جماد به کار می برند.
بطور کلی درباره سرنوشت انسان و موجودات زنده بعد از مرگ دو دیدگاه وجود داشته است:
دیدگاه اول اعتقاد دارد که ادامه زندگی، بر اساس موجودیت امری غیری مادی که آن را نفس، روح، جان، آتمن یا نفش و غیره می نامند صورت می گیرد، و دیدگاه دوم پایان هستی و موجودات زنده از جمله انسان را برابر با پایان یافتن زندگی مادی می داند.
چه مکاتبی به تناسخ باور دارند؟
در اینجا تنها به مکاتبی اشاره خواهیم کرد که با قاطعیت دانشمندان معتقدند تناسخ می تواند یکی از آموزه های اصلی آنان باشد، از جمله این مکاتب آیین های هندو، بودا و برخی مذاهب و جریانات دینی و عرفانی اشاره کرد.
فیثاغورثیان
یکی از ویژگی های مهم فیثاغورثیان این است که آنها در مقابل فیلسوفانی که اصل اشیا را آب و هوا، و آتش و ... می دانستند اصل اشیا را به اعداد برمی گردانند؛ یعنی از دیدگاه آنها عدد، اصل یا جوهر همه چیز است.( عدد نه حسی است و نه فکر خالص، بلکه موضوع غیر حسی حواس است.»مطابق دیدگاه های هستی شناسی و انسان شناختی فیثاغوری، هنگامی که انسان می میرد روح یا نفس او با فاصله یا بدون فاصله به یک موجود دیگر تعلق می گیرد و از طریق آن موجود دیگر دوباره به دنیا برمی گردد و سال ها در دنیا زندگی می کند و با از بین رفتن آن موجود ، دوباره به بدن دیگری تعلق می گیرد.
آیین هندو و تناسخ
در آیین هندو، تناسخ زیر بنای اخلاقیات، نجات شناسی و آخرت شناسی هندویی را تشکیل می دهد. در سنت هندویی دو گونه تناسخ باوری داریم: 1. یکی از نوع منفصل که از زندگی اخروی در بین دو زندگی فاصله هایی وجود دارد و دیگری 2. از نوع متصل است به این معنا که روح بلافاصله بعد از مرگ در قالب جدید متولد می شود.آیین بودا
طبق عقیده کرمه در آیین بودا ، یک شخص ممکن است به طور متوالی به هر یک از رده های پنج گانه حیات متولد گردد: خدایان، انسان ها، حیوانات، ارواح یا اشباح سرگردان و ساکنان دوزخ . درنتیجه متولد شدن به صورت انسان، مرحله پیش از آخر روشن شدگی است. یعنی همه انسان ها تولد در هر یک از رده های چهارگانه حیات را پیش از این چرخه تحمل کرده اند، بنابراین از موقعیت برتری برای رسیدن به هدف نهایی برخوردارند.تناسخ در مانویت
مانی یکبار زندگی را برای رهایی روح کافی نمی داند. به عقیده مانی روح بعد از مرگ دو سرنوشت می تواند داشته باشد . یکی اینکه ارواح پس از مرگ به دادگاه عدالت رفته و درباره آنان یکی از سه حکم می شود: یا باید به حیات برخواهد گشت که به آن بهشت جدید گویند. یا دچار آمیختگی می شود که آن را بازگشت به این جهان تعبیر کرده اند. و یا اینکه دچار مرگ می شود که همان دوزخ است. سرنوشت دیگر این است که روح نیکوکاران از بدن رهایی می یابند و درنهایت به بهشت نو می رود.تناسخ در فرقه دروزی های اسماعیلیه
در نگاه آنان تناسخ ارواح را پایانی است. اما برخلاف هندو ها که به سیر فردی تناسخ اعتقاد دارند، دروزی ها فرآیند تناسخ را جمعی می دانند و پایان آن را دست کشیدن انسان از غفلت و جهالت مشروط دیده اند. روح در دوران های مختلف تناسخ، همه شرایط و گونه های متنوع زندگی، شامل فقر و ثروت و بیماری و سلامت و ... را تجربه می کند. بنابراین می توانند به کمال برسند و معتقدند به این ترتیب عدل الهی هم تحقق می یابد.منبع
موحدیان عطار، علی، تناسخ گذشته و امروز، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، 1393