پائولو کوئليو چگونه کيمياگر شد ؟

برخي او را کيمياگر واژه ها مي دانند و برخي ديگر ، پديده اي عامه پسند . اما در هر حال ، پائولو کوئليو يکي از تاثيرگذارترين نويسندگان قرن حاضر است . کتاب هاي او به 56 زبان ترجمه شده اند و جداي از آن که همواره در فهرست کتاب هاي پر فروش بوده اند ، در تمام طول دوران ظهور او ، مورد بحث و جدل اجتماعي و فرهنگي قرار داشته اند .
چهارشنبه، 18 شهريور 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پائولو کوئليو چگونه کيمياگر شد ؟
پائولو کوئليو چگونه کيمياگر شد ؟
پائولو کوئليو چگونه کيمياگر شد ؟

نويسنده:مريم پژوهش




برخي او را کيمياگر واژه ها مي دانند و برخي ديگر ، پديده اي عامه پسند . اما در هر حال ، پائولو کوئليو يکي از تاثيرگذارترين نويسندگان قرن حاضر است . کتاب هاي او به 56 زبان ترجمه شده اند و جداي از آن که همواره در فهرست کتاب هاي پر فروش بوده اند ، در تمام طول دوران ظهور او ، مورد بحث و جدل اجتماعي و فرهنگي قرار داشته اند .
افکار ، فلسفه و موضوعات مطرح شده در آثار او ، بر ذهن ميليون ها خواننده اي تاثير گذاشته است که به دنبال يافتن راه خويش، و روش هاي تازه براي درک جهان هستند .

زندگي نامه :

پائولو کوئليو در سال 1947 ، در خانواده اي متوسط به دنيا آمد . پدرش پدرو ، مهندس بود و مادرش ، ليژنا ، خانه دار . در هفت سالگي ، به مدرسه عيسوي هاي سن ايگناسيو در ريودوژانيرو رفت و تعليمات سخت و خشک مذهبي ، تاثير بدي بر او گذاشت . اما اين دوران تاثير مثبتي هم بر او داشت .
در راهروهاي خشک مدرسه مذهبي ، آرزوي زندگي اش را يافت ؛ مي خواست نويسنده شود . در مسابقه ي شعر مدرسه ، اولين جايزه ي ادبي خود را به دست آورد. مدتي بعد ، براي روزنامه ديواري مدرسه خواهرش سونيا ، مقاله اي نوشت که آن مقاله هم جايزه گرفت .
اما والدين پائولو کوئليو براي آينده پسرشان نقشه هاي ديگري داشتند . مي خواستند مهندس شود . پس ، سعي کردند شوق نويسندگي را در او از بين ببرند . اما فشار آنها ، و بعد آشنايي پائولو کوئليو با کتاب مدار راس السرطان اثر هنري ميلر ، روح طغيان را در او برانگيخت و باعث روي آوردن او به شکستن قواعد خانوادگي شد . پدرش رفتار او را ناشي از بحران رواني دانست . همين شد که پائولو تا 17 سالگي ، دوبار در بيمارستان رواني بستري شد و بارها تحت درمان الکتروشوک قرار گرفت .
کمي بعد ، پائولو با گروه تئاتري آشنا شد و همزمان ، به روزنامه نگاري روي آورد . از نظر طبقه ي متوسط راحت طلب آن دوران ، تئاتر سرچشمه فساد اخلاقي بود . پدر و مادرش که ترسيده بودند ، قول خود راشکستند . گفته بودند که ديگر پائولو را به بيمارستان رواني نمي فرستند ، اما براي بار سوم هم او را در بيمارستان بستري کردند . پائولو ، سرگشته تر و آشفته تر از قبل ، از بيمارستان مرخص شد و عميقاً در دنياي دروني خود فرو رفت . خانواده نوميدش ، نظر روان پزشک ديگري را خواستند . روان پزشک به آنها گفت که پائولو ديوانه نيست و نبايد در بيمارستان رواني بماند . فقط بايد ياد بگيرد که چگونه با زندگي رو به رو شود . پائولو کوئليو ، 30 سال پس از اين تجربه ، کتاب ورونيکا تصميم مي گيرد بميرد را نوشت .
پائولو خود مي گويد : ورونيکا تصميم مي گيرد بميرد . در سال 1998 در برزيل منتشر شد . تا ماه سپتامبر ، بيش از 1200 نامه الکترونيکي و پستي دريافت کردم که تجربه هاي مشابهي را بيان مي کردند . در اکتبر ، بعضي از مسايل مورد بحث در اين کتاب ـ افسردگي ، حملات هراس ، خودکشي ـ در کنفرانسي ملي مورد بحث قرار گرفت .
پائولو پس از اين دوران ، دوباره به تحصيل روي آورد و به نظر مي رسيد مي خواهد راهي را ادامه دهد که پدر و مادرش برايش در نظر گرفته اند . اما خيلي زود ، دانشگاه را رها کرد و دوباره به تئاتر روي آورد . اين اتفاق در دهه 1960 روي داد . شوق نوشتن ، او را به انتشار نشريه اي واداشت که تنها دو شماره منتشر شد . در همين هنگام ، رائول سي شاس آهنگساز ، از پائولو دعوت کرد تا شعر ترانه هاي او را بنويسد . اولين صفحه ي موسيقي آنها با موفقيت چشمگيري رو به رو شد و 500 هزار نسخه از آن به فروش رفت . اولين بار بود که پائولو پول زيادي به دست مي آورد . اين همکاري تا سال 1976 ، تا مرگ رائول ادامه يافت . پائولو رائول ، عضو انجمن دگرانديشي شدند که بر عليه ايدئولوژي سرمايه داري تاسيس شده بود . به دفاع از حقوق فردي هر شخص پرداختند .
پائولو در 26 سالگي به اين نتيجه رسيد که به اندازه ي کافي « زندگي » کرده و ديگر مي خواهد « طبيعي » باشد . شغلي در يک شرکت توليد موسيقي به نام پلي گرام يافت و همان جا با زني آشنا شد که بعد با او ازدواج کرد .
در سال 1977 به لندن رفتند . پائولو ماشين تايپي خريد و شروع به نوشتن کرد . اما موفقيت چنداني به دست نياورد . سال بعد به برزيل برگشت و مدير اجرايي شرکت توليد موسيقي ديگري به نام سي بي سي شد . اما اين شغل فقط سه ماه طول کشيد . سه ماه بعد ، همسرش از او جدا شد و از کارش هم اخراجش کردند .
بعد با دوستي قديمي به نام کريستينا اويتيسيکاآشنا شد . اين آشنايي منجر به ازدواج آنها شد و هنوز با هم زندگي مي کنند . اين زوج براي ماه عسل به اروپا رفتند .
پائولو ، در سال 1987 ، اولين کتابش خاطرات يک مغ را نوشت . اين کتاب به تجربيات پائولو در طول اين سفر مي پردازد و به اتفاقات خارق العاده زيادي اشاره مي کند که در زندگي انسان هاي عادي رخ مي دهد . يک ناشر کوچک برزيلي اين کتاب را چاپ کرد و فروش نسبتاً خوبي داشت ، اما با اقبال کمي از سوي منتقدان رو به رو شد .
پائولو در سال 1988 ، کتاب کاملاً متفاوتي نوشت : کيمياگر . اين کتاب کاملاً نمادين بود و کليه ي مطالعات 11 ساله پائولو را درباره ي کيمياگري ، در قالب داستاني استعاري خلاصه مي کرد . اول فقط 900 نسخه از اين کتاب فروش رفت و ناشر ، امتياز کتاب را به پائولو برگرداند .
پائولو دست از تعقيب رويايش نکشيد . فرصت دوباره اي دست داد : با ناشر بزرگ تري به نام روکو آشنا شد که از کار او خوشش آمده بود . درسال 1990 ، کتاب بريدا را منتشر کرد که در آن ، درباره ي عطاياي هر انسان صحبت مي کرد . اين کتاب با استقبال زيادي مواجه شد و باعث شد کيمياگر و خاطرات يک مغ نيز دوباره مورد توجه قرار بگيرند . در مدت کوتاهي ، هر سه کتاب در صد فهرست کتاب هاي پرفروش برزيل قرار گرفت . کيمياگر ، رکورد فروش تمام کتاب هاي تاريخ نشر برزيل را شکست و حتي نامش در کتاب رکوردهاي گينس نيز ثبت شد . در سال 2002 معتبرترين نشريه ادبي پرتغالي به نام ژورنال د لتراس ، اعلام کرد که فروش کيمياگر ، از هر کتاب ديگري در تاريخ زبان پرتغالي بيشتر بوده است .
در ماه مه 1993 ، انتشارات هارپر کالينز ، کيمياگر را با تيراژ اوليه ي 50000 نسخه منتشر کرد . در روزافتتاح اين کتاب ، مدير اجرايي انتشارات هارپر کالينز گفت : «پيدا کردن اين کتاب ، مثل آن بود که آدم صبح زود ، وقتي همه خوابند ، برخيزد و طلوع خورشيد را نگاه کند . کمي ديگر ، ديگران هم خورشيد را خواهند ديد » .
ده سال بعد ، در سال 2002 ، مدير اجرايي هارپر کالينز به پائولو نوشت : « کيمياگر به يکي از مهمترين کتاب هاي تاريخ نشر ما تبديل شده است . »
موفقيت کيمياگر در ايالات متحده ، آغاز فعاليت بين المللي پائولو بود . تهيه کنندگان متعددي از هاليوود ، علاقه زيادي به خريد امتياز ساخت فيلم از روي اين کتاب نشان دادند و سرانجام ، شرکت برادران وارنر درسال 1993 ، اين امتياز را خريد .
انتشار کنار رود پيدرا نشستم و گريستم در سال 1994 ، موفقيت بين المللي پائولو را تثبيت کرد . در اين کتاب ، پائولو درباره ي بخش مادينه وجودش صحبت کرده است . در سال 1995، کيمياگر در ايتاليا منتشر شد و فروش بي نظيري داشت . سال بعد ، پائولو دو جايزه مهم ادبي ايتاليا ، بهترين کتاب سوپر گرينزا کاور ، و جايزه ي بين المللي فلايانو را دريافت کرد .
در سال 1996 ، انتشارات ابژتيواي برزيل ، حق امتياز کتاب کوه پنجم را خريد و يک ميليون دلار پيش پرداخت داد . اين رقم ، بالاترين مبلغ پيش پرداختي است که تاکنون به يک نويسنده برزيلي پرداخت شده است . همان سال ، پائولو نشان شواليه هنر و ادب را از دست فيليپ دوس بلازي ، وزير فرهنگ فرانسه دريافت کرد . دوس بلازي در اين مراسم گفت : « تو کيمياگر هزاران خواننده اي . کتاب هاي تو مفيدند ، زيرا توانايي ما را براي رويا ديدن ، و شوق ما را براي جستجو تحريک مي کنند » .
پائولو در سال 1998 ، تور مسافرتي موفقي را پشت سر گذاشت . در بهار به ديدار کشورهاي آسيايي رفت و در پاييز ، از کشورهاي اروپاي شرقي ديدن کرد . اين سفر از استانبول آغاز و به لاتويا ختم شد .
در سال 1999 ، جايزه معتبر کريستال را از انجمن جهان اقتصاد دريافت کرد و داوران اعلام کردند : « پائولو کوئليو ، با استفاده از کلام ، پيوندي ميان فرهنگ هاي متفاوت برقرار کرده ، که او را سزاوار اين جايزه مي سازد » .
در ماه مه 2000 پائولو به ايران سفر کرد . او از سوي مرکز بين المللي گفتگوي تمدن ها ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ، و ناشر ايراني اش ( کاروان ) دعوت شده بود . پائولو با انتشارات کاروان قرار داد همکاري بست و با توجه به اينکه ايران معاهده بين المللي کپي رايت را امضا نکرده است . او اولين نويسنده اي بود که رسماً از ايران حق التاليف دريافت مي کرد . پائولو هرگز تصورش را نمي کرد که در ايران ، با چنين استقبال گرمي روبه رو شود . فرهنگ ايران کاملاً با فرهنگ غرب متفاوت بود . هزاران خواننده ايراني در کنفرانس ها و مراسم امضاي کتاب پائولو کوئليو در دو شهر تهران و شيراز شرکت کردند .
در ماه سپتامبر همان سال ، رمان شيطان و دوشيزه پريم ، همزمان در ايتاليا ، پرتغال ، برزيل و ايران منتشر شد . در همان زمان ، پائولو اعلام کرد که از سال 1996 ، به همراه همسرش ، کريستينا اويتيسيکا ، موسسه پائولو کوئليو را به منظور حمايت از کودکان بي سرپرست و سالمندان بي خانمان برزيلي ، تاسيس کرده است .
کتاب شيطان و دوشيزه پريم ، در سال 2001 در بسياري از کشورهاي جهان منتشر شد و در 30 کشور در صدر کتاب هاي پرفروش قرار گرفت . درسال 2001 ، پائولو ، جايزه ي بامبي ، يکي از معتبرترين و قديمي ترين جوايز ادبي آلمان را دريافت کرد . از نظر هيئت داوران ، ايمان پائولو به اينکه سرنوشت و سرانجام هر انسان ، اين است که سرانجام در اين دنياي تاريک ، به يک رزم آور نور تبديل شود ، پيامي بسيار عميق و انساني است .
روز چهارشنبه 15 اکتبر سال 2008 ، پائولو کوئليو ديپلم رکورد جهاني گينس را به عنوان نويسنده زنده اي که يک اثر او به بيشترين تعداد زبان ها منتشر شده است ، دريافت کرد .
کيمياگر پائولو کوئليو تاکنون به 67 زبان و در 160 کشور منتشر شده است .
کوئليو درسال 2003 نيز يک رکورد جهاني ديگر را به نام خود رقم زد : او در يک نشست ، کتاب هايش را به 53 زبان براي خوانندگانش از سراسر جهان امضاء کرد .
پديده « پائولو کوئليو » به همين جا ختم نمي شود . وي همواره مورد توجه مطبوعات است و از مصاحبه دريغ ندارد . همچنين ، به طور هفتگي ، ستون هايي در روزنامه هاي سراسر جهان مي نويسد که بخشي از اين ستون ها ، در کتاب مکتوب گرد آمده اند .
يکي از ترانه هايي که پائولو کوئليو سروده است :
من ده هزار سال پيش به دنيا آمدم .
روزي ، در خيابان ، در شهر ،
پيرمردي را ديدم ، نشسته بر زمين ،
کاسه گدايي در پيش ، ويولوني در دست ،
رهگذران باز مي ماندند تا بشنوند ،
پيرمرد سکه ها را مي پذيرفت ، سپاس مي گفت ،
و آهنگي سر مي داد ،
و داستاني مي سرود ،
که کما بيش چنين بود :
من ده هزار سال پيش به دنيا آمدم
و در اين دنيا هيچ چيز نيست
که قبلاً نشناخته باشم .

فهرست آثار پائولو کوئليو :

( 1987 ) خاطرات يک مغ
( 1988 ) کيمياگر
(1990 ) بريدا
( 1991 ) عطيه برتر
( 1992 ) والکيري ها
( 1994 ) کنار رود پيدرا نشستم و گريستم
( 1994 ) مکتوب
( 1996 ) کوه پنجم
( 1997 ) کتاب راهنماي رزم آور نور
( 1997 ) نامه هاي عاشقانه يک پيامبر
( 1997) دومين مکتوب
( 1998 ) ورونيکا تصميم مي گيرد بميرد
( 2000 ) شيطان و دوشيزه پريم
( 2002 ) قصه هايي براي پدران ، فرزندان و نوه ها
( 2003 ) يازده دقيقه
( 2004 ) زهير
( 2005 ) چون رود جاري باش
( 2006 ) ساحره پورتوبلو
( 2009) برنده تنهاست ( در دست انتشار )
منبع:مجله راه کمال، شماره ي 24




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط