نام های فارسی که با حرف ر شروع می شوند

نام های فارسی با حرف «ر»

در این بخش بیش از 3600 نام از ریشه های فارسی ، عربی ، ترکی و عبری وجود دارد که میتوانید بر اساس حرف اول به آنها دسترسی پیدا کنید

نام	معنی	لاتین
رئوف	مهربان، مشفق	rauf
رائده	مونث راید، پیام آور، جوبنده، جوینده	raede
رائین	نام یک سردار ایرانی	rain
رابرت	برنده نهایی، پیروز، فاتح، روبرت	rabert
رابعه	چهارم، آهنگی در موسیقی چهارم	rabee
رابو	نام گل بهاری	rabu
رابین	نام پسر بزرگ یعقوب	rabin
راتا	رادی، دهش، یکی از ایزدان آیین زردشتی	rata
راجان	نام جد زردشت	rajan
راجی	امیدوار	raji
راحل	کوچ کننده، نام مادر یوسف که بصورت راحیل هم نوشته شده	rahel
راحله	راهوار، کوچ کننده، مرکب بارکش	rahele
راحمه	زن بخشنده، مهربان، آمرزنده	raheme
راحیل	گوسفند ماده، نام مادر حضرت یوسف، راشل	rahil
راد	بخشنده، جوانمرد، شجاع، حکیم	rad
رادبانو	بانوی جوانمرد و بخشنده	radbanu
رادبرزین	جوانمرد و بلند مرتبه	radbarzin
رادفر	دارای فر و شکوه جوانمردان	radfar
رادک	جوانمرد کوچک	radak
رادمان	بخشنده، کریم، رادمنش	radman
رئوف	مهربان، مشفق	rauf
رائده	مونث راید، پیام آور، جوبنده، جوینده	raede
رائین	نام یک سردار ایرانی	rain
رابرت	برنده نهایی، پیروز، فاتح، روبرت	rabert
رابعه	چهارم، آهنگی در موسیقی چهارم	rabee
رابو	نام گل بهاری	rabu
رابین	نام پسر بزرگ یعقوب	rabin
راتا	رادی، دهش، یکی از ایزدان آیین زردشتی	rata
راجان	نام جد زردشت	rajan
راجی	امیدوار	raji
راحل	کوچ کننده، نام مادر یوسف که بصورت راحیل هم نوشته شده	rahel
راحله	راهوار، کوچ کننده، مرکب بارکش	rahele
راحمه	زن بخشنده، مهربان، آمرزنده	raheme
راحیل	گوسفند ماده، نام مادر حضرت یوسف، راشل	rahil
راد	بخشنده، جوانمرد، شجاع، حکیم	rad
رادبانو	بانوی جوانمرد و بخشنده	radbanu
رادبرزین	جوانمرد و بلند مرتبه	radbarzin
رادفر	دارای فر و شکوه جوانمردان	radfar
رادک	جوانمرد کوچک	radak
رادمان	بخشنده، کریم، رادمنش	radman
رادمهر	خورشید بخشنده، بخشنده مانند خورشید	radmehr
رادین	آزادوار، آزاده	radin
راسخ	استوار، پابرجا، مقاوم	rasex
راسن	سوسن کوهی، زنجبیل شامی	rasen
راشد	سالک، راهنما، متدین، دیندار	rased
راشل	راحیل=گوسفند، نام مادر حضرت یوسف	rasel
راشن	آرامنده، ثابت، پابرجا	rasen
راشنو	فرشته عدالت در آیین زردشتی	rasno
راشین	شیره و صمغ درخت صنوبر، نام جد افراسیاب، راشینه، رشینه	rasin
راضیه	زن قانع و خشنود و خوشدل، از القاب حضرت فاطمه زهرا	raziye
راعیل	نام دیگر زلیخا	rail
راغب	خواهنده، میل کننده	raqeb
راغبه	مونث راغب	raqebe
رافائل	از فرشتگان مقرب در دین یهود	rafqel
رافت	مهربانی، سفقت	rafat
رافونه	نعناع، از سبزیهای خوشبوی خوردنی، رافونا	rafune
رافی	منسوب به راف به معنای می، شراب	rafi
رام	مطیع، فرمانبردار، از پادشاهان هندی، نام یکی از فرشتگان رحمت دین زردشتی	ram
رام برزین	از آتشکده های قدیم ایران، از اعلام مردان	rambarzin
رام دیس	رام گونه	ramdis
راما	یکی از تجلیات وشنو خدای اساطیری هند	rama
رامایانا	نام حماسه معروف هند	ramayana
رامبانو	بانوی مطیع و آرام	rambanu
رامبد	آرامش دهنده، نگهبان و پاسدار آرامش	rambod
رامپور	فرزند رام، ناحیه ای در اوتارپرداش هند	rampur
رامتین	آرامش بخش، نام شخصی که مخترع چنگ بود	ramtin
رامدخت	دختر رام و مطیع	ramdoxt
رامسین	رامشین	ramsin
رامش	آرامش، آسودگی، فراغت، طرب، سرود، در زبان پهلوی رامیشن	rames
رامشاد	آرام و خرسند	ramsad
رامشگر	خواننده، خنیاگر، مطرب	ramesgar
رامشین	نوازنده و مطرب	ramsin
رامک	تخمی سیاه و خوشبو که ساییده با مشک می آمیزند، مصغر رام به معنی نرم و آرام	ramak
رامن	رامش	raman
رامناد	مطیع، فرمانبردار، فروتن	ramnad
رامونا	نگهبان عاقل	ramuna
رامی	منسوب به رام، دلنشین، صورت برج قوس	rami
رامیاد	مطیع، فرمانبردار	ramyad
رامیار	چوپان، شبان، در اصل رمه یار است	ramyar
رامیان	نام رود و بخشی از شهرستان گنبد کاوس	ramyan
رامیلا	خدای بزرگ	ramila
رامین	منسوب به رام، آرام	ramin
رامین بانو	بانوی آرام و مطیع	ramibanu
رامینا	رامین	ramina
رامینا	بلند، بالا، بلند قامت	ramina
رامینه	رامین، آرام	ramine
راهب	عابد مسیحی، گوشه نشین	raheb
راهبه	مونث راهب	rahebe
راهوی	منسوب به راه، راهی	rahuy
راهی	رونده، مسافر، بنده	rahi
راوش	ستاره مشتری، زاوش	ravas
راوک	صاف و لطیف، پالوده از عیب، جام شراب	ravak
راوند	ریواس، گیاهی از تیره ترشکها	ravand
راویه	زن روایت کننده	raviye
رای	راجه، از القاب امیران هندی	ray
رایا	آسمان	raya
رایا	کسی که خداوند به او نظر و عنایت دارد	raya
رایان	بخش، ناحیه، منطقه	rayan
رایحه	بوی خوش، باران شبانگاهی	rayehe
رایکا	پسر زیبا، معشوق، ریکا	rayka
رایموند	نگهبان عاقل	raymond
رباب	ابر سفید، سازی است شبیه طنبور	robab
ربابه	ابر سفید، جمع رباب	robabe
ربایا	جالب، جذاب، رباینده	robaya
ربکا	ربه کا، راستی، مصلح	rebeka
ربیع	بهار، فصل بهار، نام دو ماه از ماههای قمری	rabi
رجا	امید، آرزو، امیدواری، چشمداشت	raja
رجب	ترسیدن، بزرگ داشتن، شرم نمودن	rajab
رحمان	بخشنده، بخشایشگر	rahman
رحمت	بخشایش، از اسما الهی	rahmat
رحمت الله	بخشایش و مهربانی خدا	rahmatollah
رحیل	عزیمت، راه افتادن	rahil
رحیم	مهربان، صاحب رحمت، دلسوز، دلرحم	rahim
رحیم الله	مورد مهر خداوند	rahimollah
رحیمه	زن مهربان و دلسوز	rahime
رخسار	چهره، رو، سیما	roxsar
رخساره	رخسار، عذار، چهره	roxsare
رخسانه	مانند رخ و چهره زیبا	roxsane
رخشا	تابان، درخشنده، رخشان	raxsa
رخشاد	شادان، خوشرو	roxsad
رخشادخت	دختر زیبای نورانی	raxsadoxt
رخشان	درخشان، نورانی	raxsan
رخشانه	منسوب به رخشان، نورانی	raxsane
رخشنده	فروزان، نورانی	raxsande
رخشید	خورشید چهر، تابان چهر	roxsid
ردگون	نام مادر داریوش و همسر ویشتاسب	rodgun
رزاق	روزی دهنده، از نامهای خداوند	razzaq
رزبانو	بانوی طلا، نام دختر رستم دستان	zarbanu
رزین	استوار، پابرجا، باوقار	razin
رسا	بلند، بالغ، تیزهوش، لایق، قابل	rasa
رسام	رسم کننده، نقاش	rassam
رسانه	حسرت، بلند، اندوه، وسیله رساندن خبر	rasane
رسپینا	پاییز، فصل بهار	raspina
رستا	کامیاب، رهنده	rasta
رستم	کشیده بالا، بزرگ تن، قوی اندام، پسر درشت، نام پهلوان ملی ایران	rostam
رسول	فرستاده، قاصد، پیامبر	rosul
رشاد	رستگاری، از گمراهی رهیدن	rasad
رشتاک	شاخه نورس گیاه	rastak
رشن	عادل، دادگر، روز هجدهم هر ماه شمسی	rasn
رشنواد	راستگوی، نام سپهسالار همای دختر بهمن	rasnvad
رشید	رستگار، دلیر، خوش قدوقامت، راهنما، از نامهای خداوند	rasid
رشیدالدین	صاحب رای و عقیده در دین، رشد یافته در دین	rasidaddin
رشینه	راستین، صمغ درخت صنوبر	rasine
رضا	خشنودی، سرور، لقب امام هشتم شیعیان	raza
رضاقلی	غلام رضا، بنده رضا	razaqoli
رضی	خشنود، راضی	razi
رضیه	مونث رضی، زن راضی، خشنود، پسندیده	razziye
رعنا	خودپسند، متکبر، مجازا زن زیبا و خوش قد و قامت	rana
رفعت	بلندی مرتبه، بزرگواری، ترقی	rafat
رفیع	بلند، بلند پایه، شریف، از اسماء خداوند	rafi
رفیعا	رفیع، بلند پایه	rafia
رقیه	سحر،‌افسون	roqayye
رکسان	رکسانا	roksan
رکسانا	شکل یونانی شده روشنک، طلوع و آغاز روز، نورانی	roksana
رکسانه	رکسانا	roksane
رکن الدین	پایه اساس دین	roknaddin
رمضان	ماه نهم سال قمری، ماه روزه	ramazan
رنگین	رنگارنگ، پرنقش و نگار	rangin
رنگینا	رنگین، میوه ای شبیه به شفتالو، شلیل	rangina
رنگینه	منسوب به رنگ، رنگارنگ، نوعی غذای مقوی فراهم شده از خرما و مغز بادام و روغن	rangine
رها	آزاد، خلاص، گسسته	raha
رهاب	گوشه ای در دستگاه شور	rohab
رهاد	سیاح و جهانگرد، نوایی از موسیقی	rahad
رهام	نام پسر گودرز پهلوان ایرانی	rohham
رهاو	نغمه و آهنگی از موسیقی قدیم، راهوی	rahav
رهبر	پیشوا، راهنما، مرشد، امام	rahbar
رهنورد	راه رونده، تند رونده، پیک	rahnavard
رهی	رونده، روان، غلام، بنده، مسافر	rahi
روان	جان، روح، حیات، زندگی	ravan
روانبخش	روحبخش، روح القدس، از صفات خداوند	ravanbaxs
روانبخش	روحبخش، روح القدس، از صفات خداوند	ravanbaxs
روبیک	از اعلام مردان	rubik
روبینا	یاقوت قرمز	rubina
روت	دوستانه	rot
روح افزا	روانبخش، شادی آفرین	ruhafza
روح الامین	لقب جبرئیل یکی از چهار فرشته مقرب خدا	ruholamin
روح الله	روح و روان خدا، لقب حضرت عیسی	ruhollah
روح انگیز	روح افزا، دل انگیز	ruhangiz
روحبخش	روانبخش، شادی آور	ruhbaxs
روحی	منسوب و وابسته به روح	ruhi
رودا	به معنی گل، از اعلام زنان	roda
رودابه	فرزند تابان و درخشان، دارای رشد خیره کننده، پسرزا، نام مادر رستم	rudabe
رودس	به معنی گل، نام جزیره ای در جنوب غربی آسیای صغیر	rodes
روزبهان	منسوب به روزبه، نیکروزان، بهروزان، نیکبختان	ruzbehan
روزمهر	خورشید روز، تابان	ruzmehr
روسانا	گل سرخ، باشکوه	rosana
روشن	افروخته، تابناک، نورانی، آشکار	rosan
روشن بانو	بانوی تابان و شاد	rosanbanu
روشن چهر	دارای چهره تابناک	rosancehr
روشن مهر	خورشید درخشان	rosanmehr
روشنان	ستارگان آسمان	rosanan
روشندخت	دختر تابنده و شاد	rosandoxt
روشنک	مشعل دار، مصغر روشن، نام دیگر شاتل گیاه طبی	rosanak
رومینا	از اعلام زنان	rumina
روناک	از اعلام زنان	ronak
رونالد	شایسته تحسین و آفرین	ronald
روهینا	شمشیر جواهردار	rohina
رویا	خواب، حالت بیخودی	roya
رویین	محکم، استوار، هر چیزی که از روی ساخته شده باشد	ruyin
ریاض	باغها، فردوس ها	reyaz
ریتا	مروارید	rita
ریجینا	ملکه وار، با شکوه و وقار	rijina
ریحان	هر گیاه خوشبو، نام یکی از سبزیجات خوردنی، رزق و روزی	reyhan
ریحانه	دسته ریحان، از اعلام زنان	reyhane

نام های فارسی که با حرف ر شروع می شوند

نام های فارسی با حرف «ر»

مقالات مرتبط

تازه های مقالات

بیشترین بازدید هفته