نام های فارسی که با حرف خ شروع می شوند

نام های فارسی که با حرف خ شروع می شوند
چهارشنبه، 25 شهريور 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نام های فارسی که با حرف خ شروع می شوند

آ
 

نام های فارسی که با حرف خ شروع می شوند



در این بخش بیش از 3600 نام از ریشه های فارسی ، عربی ، ترکی و عبری وجود دارد که میتوانید بر اساس حرف اول به آنها دسترسی پیدا کنید

 
نام معنی لاتین
خاتم انگشتری، نگین انگشتری، کنایه از دهان معشوق xatam
خاتون کدبانو، زن اصیل و بزرگ منش xatun
خاچیک صلیب کوچک، از اعلام مردان xacik
خادم پرستار، خدمتگزار xadem
خادم پیر کنایه از سیاره کیوان، خدمتگزاری پیر و مرشد xadem-pir
خاش کسی که دارای مهر و محبت زیاد است، نام برادر افشین سپهسالار ایرانی xas
خاطره اندیشه، یادبود، ضمیر، یادگار xatere
خاقان پادشاه بزرگ، لقب پادشاهان ترک و چین xaqan
خاکسار فروتن، بی تکبر، نام فرقه ای از دراویش xaksar
خالد جاودان، همیشه، پاینده xaled
خالده مونث خالد xalede
خالق خلق کننده، صانع xaleq
خاموش ساکت، بی صدا، آرام xamus
خان ترکان شهبانوی بزرگ، ملکه بزرگ xantarkan
خان سلطان ملکه بزرگ، پادشاه بزرگ، از اعلام زنان xan-soltan
خان ملک پادشاه بزرگ xanmalek
خانیش شاهزاده خانم، نام یکی از دختران شاه اسماعیل xanis
خاور در قدیم به معنی باختر و مشرق، از اعلام زنان xavar
خاوران منسوب به خاور، ولایتی در مرز شمالی خراسان xavaran
خاوند مخفف خداوند، صاحب اختیار، بزرگتر xavand
خاتم انگشتری، نگین انگشتری، کنایه از دهان معشوق xatam
خاتون کدبانو، زن اصیل و بزرگ منش xatun
خاچیک صلیب کوچک، از اعلام مردان xacik
خادم پرستار، خدمتگزار xadem
خادم پیر کنایه از سیاره کیوان، خدمتگزاری پیر و مرشد xadem-pir
خاش کسی که دارای مهر و محبت زیاد است، نام برادر افشین سپهسالار ایرانی xas
خاطره اندیشه، یادبود، ضمیر، یادگار xatere
خاقان پادشاه بزرگ، لقب پادشاهان ترک و چین xaqan
خاکسار فروتن، بی تکبر، نام فرقه ای از دراویش xaksar
خالد جاودان، همیشه، پاینده xaled
خالده مونث خالد xalede
خالق خلق کننده، صانع xaleq
خاموش ساکت، بی صدا، آرام xamus
خان ترکان شهبانوی بزرگ، ملکه بزرگ xantarkan
خان سلطان ملکه بزرگ، پادشاه بزرگ، از اعلام زنان xan-soltan
خان ملک پادشاه بزرگ xanmalek
خانیش شاهزاده خانم، نام یکی از دختران شاه اسماعیل xanis
خاور در قدیم به معنی باختر و مشرق، از اعلام زنان xavar
خاوران منسوب به خاور، ولایتی در مرز شمالی خراسان xavaran
خاوند مخفف خداوند، صاحب اختیار، بزرگتر xavand
خبیر آگاه، باخبر، از صفات خداوند xabir
خجسته فرخنده، مبارک، گل همیشه بهار xojaste
خدابخش خداداد، بخشش و هدیه خداوند xodabaxs
خدابنده بنده خدا xodabande
خداداد عطیه و بخشش خداوند xodadad
خدامراد مراد و آرزویی که خداوند داده است xodamorad
خدایار آنکه خدا یار و مددکار اوست xodayar
خدر ناز پرورده، سست، کرخ، از اعلام مردان xader
خدیجه مونث خدیج، شتری که پیش از موعد زاییده شده، کودک، نام همسر پیامبر اکرم xadije
خدیو خداوند، امیر، پادشاه، لقب امرای مصر در زمان عثمانی xadiv
خرام راه رفتن از روی عشوه و ناز، مژدگانی، نوید xeram
خرداد کمال، رسایی، روز ششم هر ماه شمسی، ایزد نگهبان آب xordad
خرسند قانع، راضی، خوش و شادمان xorsand
خرم شاد، شادان، شاداب، در پهلوی خورام xorram
خرم بانو بانوی دلشاد و خرم و خوشدل xorram-banu
خرم بهار بهار پرطراوت و شادی بخش، کنایه از سرسبزی x-bahar
خرم چهر شادان، گشاده رو x-cehr
خرمداد بخشنده شادی و نشاط x-dad
خرمدخت دختر شاد و بانشاط x-doxt
خرمدل خوشدل. شادان x-del
خرمشاد مسرور، خوشحال x-sad
خرمناز آنکه دارای نازو سرور و خوشحالی است x-naz
خروش فریاد، غریو، بانگ xoros
خزروان دریای خزر، نام سردار بهرام چوبینه xezervan
خزعل کسیکه در راه رفتن می لنگد، کفتار xazal
خسرو نیک شهرت، خوشنام، هر فرمانروای صاحب شوکت، در پهلوی هوسرو xosro
خشنود راضی، قانع، خوشحال xosnud
خضر به معنی سرسبزی، نام پیامبری افسانه که می گویند آب حیات را نوشیده است xezr
خطیب سخنران، ناطق xatib
خطیر ارجمند، شریف، بلندمرتبه، صاحب قدر و منزلت xatir
خلج نام قبیله ای ترک در افغانستان، نامی دهی در ارومیه و قزوین xalaj
خلف جانشین، فرزند شایسته، نیکوکار xalaf
خلیفه جانشین، قائم مقام xalife
خلیل دوست مخلص و یکدل و مهربان، از القاب ابراهیم xalil
خلیل الله دوست مخلص پروردگار، لقب حضرت ابراهیم xalilolah
خموش ساکت، خاموش، بی صدا xamos
خندان متبسم، شکوفا، در حال خندیدن xandan
خندان چهر گشاده رو، خندان رو xandancehr
خندانه منسوب به خندان، از اعلام زنان xandane
خنشا مبارک، خجسته، فرخنده xonsa
خواجو مصغر خواجه، آقا، سرور، کوچک xaju
خوبچهر زیبا، خوبرو xubcehr
خورچهر چهره درخشان و نورانی xorcehr
خوردیس مانند خورشید، تابان xordis
خورشید آفتاب تابان، نام یکی از ثوابت، نوعی اسب، روز یازدهم هر ماه شمسی xorsid
خورشید بانو بانوی همچون خورشید نورانی xorsid-banu
خورشید چهر تابان رو، گشاده رو، زیبا xorsid-cehr
خورشیدفر شکوهمند، دارای شکوه و جلال خورشید xorsid-far
خورمهر دارای مهر و محبت خورشید xormehr
خوروش تابناک، خورشید رو، تابنده xorvas
خوش آفرید شادمان، شادمان آفریده شده xosafarid
خوش نواز موسیقیدان، نیکونواز xosnavaz
خوشاب ناب، خالص، هر چیزآبدار را گویند، خوش آب و رنگ xusab
خوشکام کامروا، به کام رسیده xoskam
خوشنوا خوش آواز، خوش صدا xosnava
خوشنود شاد، خوشحال، قانع xosnud
خیرالله لطف و مرحمت الهی xayrollah
خیرالنساء بهترین زنان، لقب حضرت زهرا xayrolnasa
خیراندیش خیرخواه، طالب خوبی xarandis
خیری گل همیشه بهار، نوعی از گیاه خطمی که سرخ و سفید است xeyri


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط