اختیار و اراده انسان

تعلیم و تربیت که از مهم‌ترین اهداف ارسال رسل و نازل کردن کتب به حساب می آید و وجود مکاتب تربیتی در صورتی معنا پیدا می کند که آدمی مختار و آزاد باشد.
پنجشنبه، 9 خرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اختیار و اراده انسان
گاهی عوامل طبیعی خارج از نفس، توجه انسان را به چیزی منعطف می کنند. مخصوصا در دوران کودکی و شیرخوارگی، عوامل طبیعی توجه کودک را جلب می کنند و تقریبا بعضی از مراتب این توجه غیراختیاری است؛ مثلا، وقتی معده کودک خالی شود، توجهش به غذا جلب می گردد. همین انسان در مسیر رشد خود، به مرحله ای می رسد که خودش می تواند در توجه یا بی توجهی به اشیای مختلف، نقش تعیین کننده ای داشته باشد. بنابراین، در انسان دو نوع توجه وجود دارد: توجه جبری و توجه اختیاری. آنچه در بحث تربیت اخلاقی مطرح است، قسم دوم توجه است.
 
با توجه به آنچه بیان شد، می توان گفت یکی از ویژگی های برجسته و بارز انسان اختیار و آزادی است. اساسا مسئول و پاسخگو بودن و ثواب و عقاب، همه بر پایه اختیار و آزادی استوار است. در واقع، آمدن انبیا ونزول کتب آسمانی، در صورتی که انسان موجودی مختار نباشد، کاری بیهوده است. بنابراین همین امر دلالت می کند بر اینکه خدا و پیامبران، آدمی را مختار می دانند. با نگاهی به آیات قرآن کریم، می بینیم که مفاد بسیاری از آیات مستلزم وجود اختیار در انسان است؛ از جمله آیاتی که اعمال انسانها را به خود آنها نسبت می دهد، آیات دوم و سوم سوره دهر است. خداوند می فرماید: إنا خلقنا الإنسان من نطفة أمشاج نبتلیه فجعلناه سمیعا بصیرا؛ إنا هدیناه السبیل إما شاکرا وإما کفورا: «ما انسان را از نطفه مختلطی آفریدیم و او را می آزماییم بدین جهت او را شنوا و بینا قرار دادیم. ما راه را به او نشان دادیم؛ خواه شاکر باشد [و پذیرا گردد] یا ناسپاس».
 وجود «قابلیت تربیت پذیری» در نهاد آدمی که وجه ممیز او از سایر حیوانات و گیاهان است؛ وجود استعدادهای گوناگون» در انسان؛ «کمال جویی» انسان که با فطرت او در آمیخته است؛ «کرامت انسانی» که مقوم حقیقت و حیات معنوی اوست؛ و در آخر، جهت داری خلقت آدمی» که هماهنگ با نظام آفرینش است.
اساسا تعلیم و تربیت که از مهم‌ترین اهداف ارسال رسل و نازل کردن کتب به حساب می آید و وجود مکاتب تربیتی در صورتی معنا پیدا می کند که آدمی مختار و آزاد باشد. اگر شکلی از جبرگرایی در وجود انسان حضور پیدا کند و معتقد باشد که در کارهایش اختیاری از خود ندارد، این طرز تفکر، پیامدهای منفی ای در پی خواهد داشت: اول اینکه انسان در تلاش کردن سست می گردد و احساس مسئولیت از وی سلب می شود؛ و دوم اینکه انسان ها تمام تنبلی ها، جنایات، شکست ها و ناموفقیت ها را به عوامل بیرونی نسبت می دهند و تربیت آگاهانه، مفهوم خود را از دست می دهد. بنابراین، آنچه در مباحث تربیت اخلاقی مد نظر قرار می گیرد، عبارت است از اینکه فاعل مکلف که در خودش وجود قدرت اختیار را احساس می کند، توجهش، تحت تسلط او و به اختیار خودش برانگیخته می شود و متعلق توجهش را خود انتخاب می کند.
 
در یک جمله می توان گفت اساسا خودسازی و تربیت اخلاقی زمانی برای فرد میسر است که به توانایی خود برای به دست آوردن کمالات، معتقد باشد. اساسا تکاملی که برای روح حاصل می شود، در اثر افعال اختیاری آن است؛ چراکه اگر انسان احساس کند در کارهایش مجبور است و اختیاری در سرنوشت خویش ندارد، دیگر امرونهی و باید و نباید، برای او بی معنا خواهد بود و علاوه بر این، در کارهایش احساس مسئولیت نمی کند.
 
البته در اینجا چند پرسش در خصوص علم خداوند به افعال اختیاری انسانی نقش قضاوقدر در افعال اختیاری، و مفهوم اختیار انسان مطرح می شود که پاسخ گفتن به آنها مجال فراخ تری می طلبد.
 

مسئولیت پذیری

اگرچه انسان شخصیتی مستقل و آزاد دارد، امانت دار خداوند است. اساس برتری انسان بر سایر حیوانات، و امانت داری وی، به خاطر توانایی او در درک پدیدههای جهان هستی و تأثیرپذیری از آنهاست. خداوند به سبب این برتری عقلی و روحی، انسان را جانشین خود در زمین قرار داده و در سوره احزاب، آیه ۷۲، فرموده است: (إنا عرضنا الأمانة على السموات والأرض والجبال فأبین أن یحملنها وأشفقن منها و حملها الإنسان إنه کان ظلوما جهولا): «ما امانت تکلیف و ولایت الهی را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم. آنها از حمل آن سر باز زدند و از آن، هراسناک شدند، ولی انسان آن را برداشت. او بسیار ظالم و جاهل بود».
 
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعۂ فال به نام من دیوانه زدند انسانها بدون هدف خلق نشدهاند و برای استکمال و صعود به مراتب عالی کمال، باید از مایه های وجودی خود بهره بگیرند. به همین جهت، خداوند انسان را مکلف و مسئول آفریده است.
 
انسان با توجه به ساختار فطری خود، قابلیت هایی دارد که به مدد آنها می تواند تا مقام ملائکه صعود، یا تا حد حیوانیت سقوط کند. خداوند می فرماید: (لقد خلقنا الإنسان فی أحسن تقویم * ثم رددناه أسفل سافلین * إلا الذین آمنوا وعملوا الصالحات فلهم أجر غیر ممنون)(1) «به راستی انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم؛ سپس او را به پست ترین مراتب  پستی بازگرداندیم؛ مگر کسانی را که گرویده و کارهای شایسته کرده اند که پاداش بی منت خواهند داشت». در واقع، جایگاه انسان به نسبت تلاشی که در جهت به اعتلا رساندن نفس یا به حضیض کشاندن آن می کند، متفاوت است و پیوندهایی که در مسیر تحقق اهداف وجودی خود، با دیگران و جهان هستی برقرار می کند، همواره میان این دو مرز تغییر می یابد.
 
برخی دیگر از مبانی تربیت اخلاقی عبارت اند از: وجود «قابلیت تربیت پذیری» در نهاد آدمی که وجه ممیز او از سایر حیوانات و گیاهان است؛ وجود استعدادهای گوناگون» در انسان؛ «کمال جویی» انسان که با فطرت او در آمیخته است؛ «کرامت انسانی» که مقوم حقیقت و حیات معنوی اوست؛ و در آخر، جهت داری خلقت آدمی» که هماهنگ با نظام آفرینش است.
 
پی‌نوشت:
1. تین (۹۰)، 14
 
منبع: برنامه درسی وتربیت اخلاقی، حمیدرضا کاظمی، چاپ اول، انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی(قدس سره)، قم 1393


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.