الف) جایگاه زیربنایی
امر به معروف اگرچه از فروعات دینی بشمار می آید، اما در منابع دینی از چنان جایگاهی برخوردار است که به وسیله این فریضه بزرگ، دیگر فرائض و واجبات برپا می شوند؛ چنانچه در روایتی امام باقر (علیهالسلام) می فرماید: «إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ سَبِیلُ الْأَنْبِیَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِیضَةٌ عَظِیمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَکَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ یَسْتَقِیمُ الْأَمْر.»[1] امر به معروف و نهى از منکر راه و روش پیامبران و شیوه صالحان است و واجب بزرگى است که واجبات دیگر با آن بر پا مىشوند، راه ها امن مى گردد و درآمدها حلال مىشود و حقوق پایمال شده، به صاحبانش برمىگردد، زمین آباد مىشود و (بدون ظلم) حق از دشمنان گرفته مىشود و کارها سامان مىپذیرد.در این حدیث، سه مقام بزرگ برای این فریضه قرار داده شده است:
۱. راه انبیا
در قرآن کریم از هدف انبیا با تعبیرات مختلفی یاد شده است؛ چنانچه می فرماید: «وَلَقَد بَعَثنا فی کُلِّ أُمَّةٍ رَسولًا أَنِ اعبُدُوا اللَّهَ وَاجتَنِبُوا الطّاغوتَ...»[2] در هر امتی، پیامبری مبعوث کردیم [تا اعلام کند] که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت پرهیز کنید.بارزترین معروفی که از سوی همه پیامبران برای مردم بیان گردیده، عبادت خداوند که البته در پرتو عدم تبعیت از طاغوت و شیطان است.
راه انبیا، اقامه عبودیت و بندگی خداوند است که بدون مخالفت با طاغوت امکان ندارد؛ چرا که در آیات دیگر خداوند می فرماید: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ» عبادت نکردن شیطان، عهدی است که خداوند از بندگان خود گرفته است.
بنابراین اگر کسی بخواهد جا پای انبیا بگذارد، او نیز دیگران را توصیه به عبادت خدا و مخالفت با شیطان کند؛ و در حقیقت اساس و درون مایه ی تمامی معروف ها، عبادت خدا و درون مایه اصلی تمام منکرات، پیروی از شیطان و ایادی وی است.
حال باید دید در جامعه اسلامی اگر از خداوند متعال تبعیت می شود، راه انبیا هموار شده و مردم از انبیا تبعیت می کنند و اگر خلاف آن عمل می شود، یعنی از شیطان و ایادی وی تبعیت می کنند و عاقبت پیروی از منکرات و شیطان دور شدن انسان از خداوند و مورد نفرین خداوند واقع شدن است؛ همچنانکه خود شیطان مورد لعنت خدا قرار گرفت.
۲. شیوه صالحان
یکی از وظایف مهم صالحان، اقامه فریضه امر به معروف و نهی از منکر است.در قرآن کریم یکی از ویژگیهای مومنین امر به معروف و نهی از منکر است که اگر به این وظیفه خطیر عمل کنند مورد رحمت الهی واقع می شوند؛ آنجایی که می فرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَیُطِیعُونَ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ أُولَـئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّـهُ إِنَّ اللَّـهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ»[3] مردان و زنان باایمان، ولیّ (و یار و یاور) یکدیگرند؛ امر به معروف، و نهی از منکر میکنند؛ نماز را برپا میدارند؛ و زکات را میپردازند؛ و خدا و رسولش را اطاعت میکنند؛ بزودی خدا آنان را مورد رحمت خویش قرارمیدهد؛ خداوند توانا و حکیم است!
در این آیه زنان و مردان مومن با وجود پنج ویژگی مورد رحمت الهی واقع می شوند:
اول: یار و یاور یکدیگرند. دوم: امر به معروف و نهی از منکر می کنند. سوم: نماز اقامه می کنند. چهارم: زکات می پردازند. پنجم: خدا و رسولش را اطاعت می کنند.
پس امر به معروف و نهی از منکر شیوه صالحان و مومنین است.
۳. واجب زیربنایی
در برخی از احادیث، این فریضه از اساسی ترین فریضه های دین شمرده شده بگونه ای که دیگر فرائض در مقابل آن قطره ای از دریاست؛ چنانچه امیرمومنان می فرماید: «وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنْ الْمُنْکَرِ إِلَّا کَنَفْثَةٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ»[4] تمامی اعمال و کارهای نیک، حتی جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهی از منکر، مانند قطره ای در مقابل یک دریای بزرگ و پهناور است.علت آنکه این فریضه از چنین جایگاهی برخوردار است در حدیثی که اول مقاله بیان گردیده می تواند باشد؛ فرمود: «... فَرِیضَةٌ عَظِیمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَکَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ یَسْتَقِیمُ الْأَمْر.»[5]
بوسیله این فریضه شش کار انجام می پذیرد؛ در حقیقت شش نتیجه ی اساسی اتفاق می افتد که همگی جزء ریشه ای ترین و اساسی ترین مسائل اجتماعی بشمار می آید؛ یعنی:
۱. راه ها امن مى گردد. ۲. درآمدها حلال مىشود. 3. حقوق پایمال شده، به صاحبانش برمىگردد. 4. زمین آباد مىشود. 5. (بدون ظلم) حق از دشمنان گرفته مىشود. 6. کارها سامان مىپذیرد.
ب) جایگاه رتبه ای:
در برخی از روایات، مراتب و درجاتی برای این فریضه بیان گردیده است؛ مرتبه قلبی، مرتبه زبانی و مرتبه عملی، سه مرتبه ای است که در مورد آن روایات متعددی بیان شده که نشانگر اهمیت هر یک از آنهاست. چنانچه امیرمومنان می فرماید: «أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ إِنَّهُ مَنْ رَأَی عُدْوَاناً یُعْمَلُ بِهِ وَ مُنْکَراً یُدْعَی إِلَیْهِ فَأَنْکَرَهُ بِقَلْبِهِ فَقَدْ سَلِمَ وَ بَرِئَ وَ مَنْ أَنْکَرَهُ بِلِسَانِهِ فَقَدْ أُجِرَ وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْ صَاحِبِهِ وَ مَنْ أَنْکَرَهُ بِالسَّیْفِ لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَ کَلِمَةُ الظَّالِمِینَ هِیَ السُّفْلَی فَذَلِکَ الَّذِی أَصَابَ سَبِیلَ الْهُدَی وَ قَامَ عَلَی الطَّرِیقِ وَ نَوَّرَ فِی قَلْبِهِ الْیَقِینُ.»[6]ای مؤمنان! هر کس تجاوز را از سوی کسی دید، یا دعوت به زشتکاری و خلافی را مشاهده کرد و در دل خویش به آن اعتراض نمود، به سلامت رهد و وظیفه اش را انجام داده باش و هر که با زبانش به آن اعتراض کند، پاداش بیند و از آن اولی برتر است و هر کس با شمشیر به مبارزه با آن برخیزد تا کلمه حق رو آید و کلمه ستمگران و باطل پست گردد، هموست که به راه راست رسیده و بر طریق حق شتافته و نور یقین را در دل خویش روشن کرده است.
در این روایت هر سه مرتبه فریضه بیان گردیده است؛ نکته قابل توجه در مراتب آن است که اگر یک مرتبه تاثیر گذار بود، دیگر نیازی به عمل به مرتبه بالاتر نیست.
همچنین در این روایت، نتیجه هر سه مرتبه نیز بیان گشته است:
. نتیجه مرتبه قلبی، سلامتی و انجام دهی وظیفه است.
. نتیجه مرتبه لسانی، پاداش گرفتن و افضلیت آن از مرتبه ی قلبی است.
. نتیجهی مرتبه عملی، رسیدن به راه راست، راه رفتن بر راه درست و نورانیت قلب وی توسط یقین است.
پی نوشت: