![الهی گرفتار آن دردم که... الهی گرفتار آن دردم که...](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/3485-compressed.jpg)
قطرهام؛ قطرهای دور از دریا. برگم؛ برگی جداشده از درختی تنومند. ذرهام؛ ذرهای سرگردان. دورم از خودم، از تو، از رودخانهای که قطره را به دریا میرساند. گاهی به نظر میرسد همه چیز خوب است؛ اما خوب نیست. هرچیز غیر از تو فقط میتواند برای مدت کوتاهی آرامم کند. «الهی گرفتار آن دردم که تو داروی آنی.»[1]
نویسنده: اکرم کشایی
منبع:
1. خواجه عبدالله انصاری