دوستام مسخره ام می کنن، می گن: «دختر! چرا این قدر ساده میایی میری؟ حالا مگه چه اشکالی داره یه خورده آرایش کنی، لباسای خوشگل تر بپوشی، با پسرا راحت تر برخورد کنی؟! بابا! این چیزا دیگه عادّی شده. کی دیگه به یه خورده رنگ و روغن تو نیگا می کنه؟»
خدایا! من دوست ندارم مسخره بشم؛ نمی خوام فکر کنن چون مثل اونا لباسای رنگارنگ نمی پوشم بی سلیقه ام؛ دوست ندارم بهم بگن بی کلاس.
وقتی پیامبر تو رو - که بهترین خلقت بود- مسخره می کردن، دیوانه خطابش می کردن و پُشت سرش حرفای جورواجور می زدن، پیامبرصلی الله علیه و آله در برابر اونا صبر می کرد و براشون دعا می کرد ؛ چون می دونست اونا جاهلن.
مگه من نباید از پیامبرصلی الله علیه و آله یاد بگیرم؟! مگه من از فاطمه سلام الله علیها و علی علیه السلام بالاترم که این قدر بد و بیراه شنیدن؟! من که با اعتقاد و اراده ی خودم این حجاب رو انتخاب کردم، فاطمه وار هم ازش دفاع می کنم.
خداجونم! من چادرم رو دوست دارم.
خدایا! من دوست ندارم مسخره بشم؛ نمی خوام فکر کنن چون مثل اونا لباسای رنگارنگ نمی پوشم بی سلیقه ام؛ دوست ندارم بهم بگن بی کلاس.
وقتی پیامبر تو رو - که بهترین خلقت بود- مسخره می کردن، دیوانه خطابش می کردن و پُشت سرش حرفای جورواجور می زدن، پیامبرصلی الله علیه و آله در برابر اونا صبر می کرد و براشون دعا می کرد ؛ چون می دونست اونا جاهلن.
مگه من نباید از پیامبرصلی الله علیه و آله یاد بگیرم؟! مگه من از فاطمه سلام الله علیها و علی علیه السلام بالاترم که این قدر بد و بیراه شنیدن؟! من که با اعتقاد و اراده ی خودم این حجاب رو انتخاب کردم، فاطمه وار هم ازش دفاع می کنم.
خداجونم! من چادرم رو دوست دارم.