یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لِأَزْواجِک وَ بَناتِک وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذلِک أَدْنی أَنْ یعْرَفْنَ فَلا یؤْذَینَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً[1]؛ «ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب های خود را بر خویش فرو افکنند. این کار برای این که شناخته نشوند و مورد آزار و اذیت قرار نگیرند بهتر است (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است».
اما برای اظهار نظر پیرامون این مسئله ابتدا لازم است مفهوم واژه «جلباب» مورد بررسی قرار داده سپس تحقیق مناسبی را در این باره ارائه نماییم.[2]
1- مفهوم جلباب
اصل ریشه لغوی جلباب، «جیم»، «لام» و «باء» است که طبق نقل برخی کتاب های لغت مثل معجم مقاییس اللغه دارای دو معناست:معنای اوّل آوردن شی ء از جایی به جایی، و معنای دوم چیزی که شی ء دیگر را می پوشاند.
جلباب از معنای دوم مشتق شده است. واژه جلباب (با کسر جیم) در اصل مصدر فعل رباعی «جلبب» است که از مصدر اسم ذات اراده شده، نام پوشش ویژه ای قرار گرفته است. تعبیر از اسم ذات به وسیله مصدر، باعث شده است که مبالغه در پوشاندن را بفهماند، به گونه ای که دلالت بر معنای پوشش بزرگ و کامل کند.[3]
یکی از واژه های قرآنی که اختلاف در تفسیر معنای آن وجود دارد، واژه جلباب است. چه بسا خاستگاه اختلاف، اختلاف آداب و رسوم و نوع پوشش ها براساس زمان ها و مکان های مختلف باشد. مهم این است که بررسی شود جلباب هنگام نزول آیه به چه معنا و مفهومی بوده است.[4] به رغم وجود اختلاف در تفسیر معنای جلباب حتی کسانی که تصریح کرده اند در معنای آن اختلاف است نیز قبول دارند که در اصل لغت به معنای پوشش گسترده و فراگیر است که ظاهر و روی همه بدن را می پوشاند.
گرچه در اسم گذاری برای بیان پوشش گسترده از واژه ها و تعبیرهای همانند و نزدیک به هم مثل ملائه، عبائه، رداء، ازار و کساء استفاده کرده اند، ولی همه الفاظ مختلف بیان کننده معنای پوشش سرتاسری و کامل است که قسمت های بیرونی و ظاهری بدن را می پوشاند و روی لباس های دیگر پوشیده می شود.[5]
در ادامه ملاحظه خواهید کرد که بسیاری از همین الفاظ و تعابیر در مورد نحوه پوشش زنان اهل بیت به کار رفته است.
در ایران و در زبان فارسی و فرهنگ های لغت عربی به فارسی، پوشش گسترده قرآنی (که برای حجاب و پوشش بانوان مسلمان در برخورد با نامحرم و در بیرون از منزل به کار می رود) با لفظ و اسم «چادر» شناخته می شود.[6]
در دوره اسلامی چادر ((Cador) یا چادَر(Cadar) به عربی: Sader) به شکل تن پوشی رویی، بی آستین، گشاد و چیره بر بدن، توسط زنان در ایران با توجه به ضوابط پوشش اسلامی انتخاب گردید.
چادر (به عنوان یکی از کامل ترین انواع تن پوش های مورد قبول براساس معیارهای اسلامی) شکل یکسانی نداشته است. آثار ادبی این احتمال را می رساند که چادر در اصل روبنده یا تن پوشی بوده که کل بدن و صورت را در بر می گرفته است.[7]
برخی فرهنگ نامه های ویژه لغات قرآن که جلباب را چادر معنا کرده اند:
لسان التنزیل،[8]
فرهنگ نامه قرآنی،[9]
الدّرّ فی الترجمان،[10]
تفسیر مفردات قرآن نسخه کهن،[11]
نثر طوبی،[12]
قاموس قرآن،[13]
واژه های دخیل در قرآن مجید.[14]
برخی تفسیرهای قرآن که جلباب را چادر معنا کرده اند:
تفسیر نسفی،[15]
تفسیر شریف لاهیجی،[16]
تفسیر ابوالفتوح رازی،[17]
مخزن العرفان،[18]
مواهب علّیه (تفسیر حسینی)،[19]
تفسیر سورآبادی،[20]
تفسیر اثنی عشری،[21]
منهج الصادقین فی الزام المخالفین،[22]
اطیب البیان فی تفسیر القرآن.[23]
برخی رساله های علمی درباره حجاب که جلباب را چادر معنا کرده اند:
سدول الجلباب فی وجوب الحجاب (1291 ش) آیت اللّه سیدعبداللّه بلادی بوشهری.
رساله شریفه لزوم حجاب (1293 ش)، مؤلف: چند نفر از مسلمین مشروطه خواه.
رساله ردّ کشف حجاب (1296 ش) سیداسداللّه خرقانی.
صواب الخطا فی اتقان الحجاب (1304) میرمحمدهاشم مرندی خویی.
جوابیه مقاله ضالّه طالبین رفع حجاب (1306 ش) زینب بیگم شیرازی.
وسیلة العفاف یا طومار عفت (1306 ش) شیخ یوسف نجفی گیلانی.
سرادق دوشیزگان و سعادت ایرانیان در وجوب حجاب و لزوم نقاب (1307 ش) سیدمحمدعلی مبارکه ای.
رساله حجابیه (1317 ش) شیخ فیاض الدین زنجانی.
رساله در اثبات وجوب حجاب (1324 ش)، مباحثه مکتوب ابوالفضل حاذقی و سیدعلی اصغر لاری.
حجاب و پرده داری (1324 ش)، مباحثه مکتوب ابوالفضل حاذقی و سیدعلی اصغر لاری.
نویسندگان همه رساله های ذکر شده در ذیل بحث از آیه 59 سوره احزاب تصریح کرده اند که جلباب به معنای چادر است. به عنوان نمونه عبارت رساله حجاب و پرده داری را بیان می کنیم: «جلباب یعنی لباس سرتاسری؛ لباسی که تمام بدن را می پوشاند و به عبارت فارسی یعنی چادر».
2- اندازه جلباب
بسیاری از نگارندگان کتاب های لغت و تفسیر در این که جلباب به معنای پوشش فراگیر است اتفاق نظر دارند ولی درباره اندازه دقیق جلباب دیدگاه های متفاوتی دارند. از مجموع کلمات لغویان و مفسران در مورد اندازه جلباب پنج دیدگاه قابل اشاره است:اوّل: جلباب پوششی فراگیر مثل چادر بوده که از بالای سر تا پا را می پوشانده است. این دیدگاه از کتاب های فراوانی استفاده می گردد.[24]
دوم: جلباب پوششی بزرگ تر از خمار و مقنعه بوده که کمتر از مقدار رداء یعنی تقریباً تا زانوها را می پوشانده است. این دیدگاه از برخی کتاب های لغت استفاده می شود. براساس این قول به نظر می رسد که جلباب روسری های بزرگی بوده که تا روی زانوها را می پوشانده است.
سوم: جلباب همان خمار و مقنعه است، یعنی پوششی که فقط سر و سینه ها را می پوشانده است.
چهارم: جلباب به معنای قمیص و پیراهن بلند و چیره بر انسان است که بدن را می پوشاند.
پنجم: جلباب به معنای مانتو است. این دیدگاه اخیراً مطرح شده است: «جلباب نیز که در قرآن آمده و بر آن در عرف عرب اطلاق جُبّه هم می شود در فارسی به معنای مانتو است».
همانندی سه دیدگاه اوّل این است که جلباب سر را می پوشاند، با این تفاوت که در دیدگاه اوّل، سر و همه بدن پوشانده می شود.
در نگرش دوم، علاوه بر سر، مقدار زیادی از بدن تا روی زانوها پوشانده می شود.
براساس دیدگاه سوم، سر و اطراف گردن و سینه ها فقط پوشانده می شود.
وجه اشتراک دو دیدگاه آخر این است که مربوط به پوشش بدن غیر از سر هستند. شواهد مختلفی وجود دارد که صحت دیدگاه اوّل و مخدوش بودن دیدگاه های دیگر را اثبات می کند که بعضی عبارتند از:
شاهد اوّل
در برخی گزاره های تاریخی تعابیری آمده است که اثبات می کند دیدگاه پنجم و چهارم (که جلباب را به معنای پیراهن بلند و مانتو دانسته اند) درست نیست، مثلًا از عایشه نقل شده است: «خمّرت وجهی بجلبابی»[25]؛ «صورتم را به وسیله جلباب خود پوشاندم».از این گفته به خوبی استفاده می شود که جلباب به معنای پیراهن بلند و یا مانتو نیست چون پوشاندن صورت به وسیله پیراهن و مانتو انجام نمی شود.
همچنین آمده است: «سدلتْ أحدانا جلبابها مِن رأسها علی وجهها»[26]؛ «یکی از ما جلباب خود را از روی سرش به صورتش افکند».
از این تعبیر نیز معلوم می شود که جلباب به معنای پیراهن بلند و مانتو نبوده بلکه پوششی بوده که روی سر قرار می گرفته، ازاین رو قرار دادن آن روی صورت ممکن بوده است؛ برخلاف پیراهن بلند و مانتو که پوشاندن صورت با آن انجام نمی شود.
گواه دوم
از آمدن لفظ «علی» که دلالت بر استعلاء و احاطه می کند[27] در آیه جلباب و همچنین برخی شعرها مثل شعر[28] جنوب دختر عمرو ذی الکلب استفاده می شود که جلباب پوششی بوده محیط بر همه بدن به گونه ای که سر را نیز می پوشانده است.
شاهد سوم
درباره پوشش حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیه) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد برای دفاع از فدک نقل شده است:«لاثتْ خمارَها علی رأسها و اشتملتْ بجلبابها»[29]؛ «مقنعه اش را محکم بر سر بست و جلباب که تمام بدنش را می پوشاند بر تن کرد».
برداشت ها
از نحوه پوشش حضرت چند نکته استفاده می شود:اوّل: پوشش حضرت فاطمه (سلام الله علیه) در بیرون منزل همان دو پوشش قرآنی مستقل از یکدیگر به نام «خمار» و «جلباب» بوده است. بر این اساس نظر طرفداران دیدگاه سوم که جلباب را به خمار (مقنعه) معنی کرده اند، ردّ می گردد.
دوم: از عبارت «اشتملت بجلبابها» استفاده می شود جلباب پوششی سرتاسری مثل چادر بوده که تمام بدن حضرت را فرا می گرفته است، بنابراین نظر طرفداران دیدگاه دوم که معتقد بودند جلباب تقریباً تا زانوها را می پوشاند نیز پذیرفته نمی شود.
شاهد چهارم
زمخشری در تفسیر «کشاف» و آلوسی در تفسیر «روح المعانی» از ابن عباس صحابی پیامبر اکرم (ص) و شاگرد امام علی (علیه السلام) در تفسیر قرآن نقل کرده اند: «جلباب پوششی است که از بالا تا پایین بدن را می پوشاند»[30] که با این شاهد، بطلان دیدگاه دوم اثبات می گردد.
گواه پنجم
احادیثی همچون حدیث نبوی:«لغیر ذی محرم أربعة أثواب: درع، خمار و جلباب و ازار»[31]؛ «حجاب زن در برخورد با نامحرم چهار پوشش است: پیراهن، مقنعه، چادر و شلوار». در این حدیث از جلباب و خمار به عنوان دو پوشش مستقل و در عرض هم نام برده شده است، که بطلان دیدگاه دوم استفاده می شود. همچنین در برخی کتاب های لغت مثل «مصباح المنیر» فیومی آمده است: «الجلباب ثوب أوسع مِن الْخمار؛ جلباب لباس گسترده تر از خمار است» که ناهمگونی و مستقل بودن جلباب و خمار استفاده می شود.
نتیجه این که، با شواهد و قراین ذکر شده اثبات می گردد که از بین دیدگاه های پنج گانه، دیدگاه اوّل که جلباب را پوششی فراگیر مثل چادر می داند صحیح است.
پی نوشت ها:
[1] . احزاب(33)، آیه 59.
[2] . متن پاسخ این سؤال بهطور کامل از کتاب پرسمان حجاب، حسین مهدىزاده، قم، موسسه فرهنگى صهباى یقین، 1385 ش، ص 77- 89 ذکر شده و جهت آگاهى بیشتر خوانندگان برخى از پاورقىها نیز ذکر شده است.
[3] . بنگرید: مصطفوى، التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ریشه جلب، ج 2، ص 95.
[4] . بنگرید: المعجم فى فقه لغه القرآن و سر بلاغته، ج 9، ص 697.
[5] . دکتر محمد فواد البرازى، حجاب المرأة المسلمه بین انتحال المبطلین و تاویل الجاهلین، ص 33؛ محمد غره دروزه، التفسیر ترتیب السور حسب النزول، ج 7، ص 419، دار الغرب الاسلامى، الطبعه الثانیه، 1421 ه-. ق؛ ابن العربى المالکى، احکام القرآن، ج 3، ص 625، طبع بیروت، دار الکتب الاسلامیه، الطبعه الاولى، 1408 ه-. ق؛ على اکب سیفى مازندرانى، دلیل تحریر الوسیله، احکام الستر والنظر، ص 29، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(ره)، الطبعه الاولى، دى ماه 1375؛ حسن مصطفوى، التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج 2، ص 95، ریشه جلب.
[6] . براى مثال بنگرید به: قاسم بن على، فرهنگ مقامات حریرى، واژه جلباب، ص 35؛ دکتر سید محمد حسینى، فرهنگ لغات و اصطلاحات فقهى، واژه جلباب، ص 165.
[7] . بنگرید به ادبیات فردوسى و اسدى در لغت نامه دهخدا، ذیل واژهى چادر.
[8] . تالیف قرن چهارم یا پنجم هجرى به اهتمام مهدى محقق، تهران، مرکز انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ دوم، 1362، ص 268.
[9] . فرهنگ برابرهاى فارسى قرآن، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، اول، 1372، ج 2، ص 619.
[10] . محمد بن منصور المروزى، تهران، مرکز انتشارات علمى و فرهنگى، 1361، ص 127.
[11] . تصحیح عزیز الله جوینى، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، چاپ دوم، 1387، بخش مفردات سوره احزاب، ص 190.
[12] . میرزا ابوالحسن شعرانى، تهران، انتشارات کتابفروشى اسلامیه، چاپ دوم، 1398 ق، ج 1، ص 133.
[13] . سید على اکبر قرشى، دارالکتب الاسلامیه، هشتم، 1378 ش، ج 1 و 2، ص 42.
[14] . آرتور جفرى، ترجمه دکتر فریدون بدره اى، انتشارات توس، چاپ اول، 1372، ص 169.
[15] . ابوحفص نجم الدین عمربن محمد نسفى، تهران، انتشارات سروش، اول، 1376، ج، ص 802.
[16] . بهاء الدین محمد بن شیخ على الشریف الاهیجى، تصحیح دکتر محمد ابراهیم آیتى، موسسه مطبوعاتى علمى، 1340، ج 3، ص 66.
[17] . حسین بن على بن محمد بن احمد الخزاعى النیشابورى، تهران، چاپخانه محمد حسن علمى، دوم، 1325 ش، ج 8، ص 191.
[18] . بانوى اصفهانى، نهضت زنان مسلمان، 1361 ش، ج 8، ص 254.
[19] . شمال الدین حسینى کاشفى، کتابفروشى و چاپخانه اقبال، ج 3 و 4، ص 491.
[20] . ابوبکر عتیق نیشابورى، تهران، فرهنگ نشر نو، اول، 1381 ش، ج 3، ص 1995.
[21] . حسین بن احمد الحسینى الشاه عبدالعظیمى، انتشارات میقات، اول، 1364، ج 10، ص 489.
[22] . ملافتح الله کاشانى، چاپخانه محمد حسن علمى، 1330، ج 7، ص 332.
[23] . سید عبدالحسین طیب، انتشارات اسلامى، سوم، تابستان 1366 ش، ج 10، ص 527.
[24] . به عنوان نمونه ذیل آیه جلباب(59 سوره احزاب) بنگرید به: تفسیر المیزان، تفسیر الکاشف، تفسیر انوار التنزیل و اسرار التاویل، الجدول فى اعراب القرآن.
[25] . صحیح مسلم، ج 4، ح 2131.
[26] . محمد بن فارس الجمیل، حولیات کلیه الآداب، الرسالة الحادیه و التسعون اللباس فى عصر الرسول(ص)، ص 74.
[27] . عباس حسن، النحو الوافى، ج 2، ص 470، طهران، انتشارات ناصر خسرو، الطبعه الثالثه.
[28] . «تمشى النسور الیه و هى لاهیة مشى العذارى علیهن الجلابیب»؛« کرکسان با آرامس و اطمینان به سوى جسد او روان هستند همانند راه رفتن دوشیزگان که بر تن خود جلباب دارند.(دیوان هذلیین، قسمت سوم، ص 125).
[29] . الإحتجاج على أهل اللجاج، ج 1، ص 98.
[30] . «عن ابن عباس: الرداء الذى یستر من فوق الى اسفل»، زمخشرى، تفسیر کشاف و آلوسى تفسیر روح المعانى، ذیل آیه 59 سوره احزاب(آیه جلباب).
[31] . طبرسى، مجمع البیان، ج 7، ص 204.
منبع: حوزه نت