اکنون سؤال این است که کدام یک از این دو برای تأمین حجاب واقعی مناسب تراست؟
در روانشناسی رنگ ها، رنگ سیاه نمایانگر (حفظ مرز و حریم اجتماعی است)، خانمی که چادر مشکی به سر می کند و با وقار و متانت تمام، قدم به عرصه اجتماع می گذارد، با این نحو پوشش می خواهد بین خود و مردان نامحرم مرزی عاقلانه ایجاد کند. او با این سیاهی ظاهری اما ریشه دار در درون خود می خواهد، نگاه هوس آلود و هرزگی و ابتذال را بشکند و نگذارد در حریم عفاف و پاکی او نامحرمی وارد شود.
از نظر روانی نیز وقتی انسان پارچه سیاهی را می بیند، دیگر چندان رغبتی به نگاه کردن پیدا نمی کند و خود به خود نگاه را برمی گرداند. نگاه به رنگ های شاد چشم را باز و رغبت مشاهده و تمرکز بر دیدن را چند برابر می کند.
علم روان شناسی می گوید: رنگ سیاه به معنای «نه» بوده و نقطه مقابل آن رنگ های شاد است.
کسی که چادر مشکی می پوشد، می خواهد خود را از نگاه های دیگران دور نگه دارد؛ آن کس که درمقابل نامحرم سیاه می پوشد، در واقع می خواهد به او «نه» بگوید و آن کسی که رنگ های شاد و جذّاب می پوشد، راه نگاه ها را به سوی خود باز می گذارد و در واقع خواسته یا ناخواسته خود را در معرض نگاه های هرزه و آلوده قرار می دهد و وسیله آلودگی و انحراف خود و جامعه را فراهم می سازد. بنابراین زنی که در برابر نامحرم لباس روشن و شاد می پوشد از ایمنی کمتری برخوردار است و در مقابل، زنی که چادر سیاه می پوشد حداکثر ایمنی را برای خود ایجاد کرده است.
قرآن و پوشش مشکی
قرآن به زبان عربی مبین نازل شده است و برای عرب زبانان، قابل فهم بوده است. باید دید زنان صدر اسلام که نخستین مخاطبان آیه «جلباب» بوده اند؛ از واژه جلباب چه برداشتی داشته اند؟در کتاب سنن ابی داود از ام سلمه همسر گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است که وقتی آیه جلباب نازل شد زنان انصار از خانه هایشان خارج شدند در حالی که پوشش مشکی داشتند.[1]
و اساساً در ریشه لغوی جلباب، رنگ مشکی اخذ شده است زیرا یکی از معانی جلباب تیرگی و سیاهی است.[2]
پی نوشت ها:
[1] . سنن ابىداود ج 2 ص 182(خرج نساءِالانصار ..)
[2] . لسان العرب، اقرب الموارد، منتهى الارب، قاموس المحیط.
منبع: حوزه نت