آموزش خلاقیت

آنچه امروز مهم است نوع سؤالاتی است که معلم‌ها از دانش آموزان می پرسند و البته پاسخهای دانش آموزان هم مهم است. اما نباید فراموش کنیم که الزاما بچه ها در هزاره سوم پاسخهای مورد نظر ما را نمی دهند.
يکشنبه، 16 تير 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آموزش خلاقیت
شاید به نظر شما این موضوع کمی خنده دار بیاید؛ اما بسیاری از متخصصین خلاقیت بر این باورند که اگر بچه‌ها قلم را خوب بشناسند و بتوانند با آن بازی کنند و یا کارگروه های مختلف در این مورد تشکیل دهند به نتایج مطلوبی خواهند رسید. بیایید یک بازی ساده با قلم انجام دهیم. این بازی است که باید در کلاس یا خانه انجام شود. به نظر شما با قلم چه کارهایی می توان انجام داد؟ نوشتن، فکر کردن، باز هم نوشتن، حرفهای خوب نوشتن، تصویر کشیدن، خط خطی کردن. ما هم قبول داریم همه این کارها را می شود انجام داد. اما قلم شما را به فراتر از آنچه که فکر می کنید پیش می برد.
 
قلم می تواند زندگی شما را تغییر دهد می تواند باعث مرگ شما شود، می تواند باعث زندگی دوباره شما شود.  این داستان واقعی را بشنوید، در خلال جنگ جهانی دوم زمانی که هنوز اینترنت و موبایل و رسانه ها به این گستردگی در اختیار بشر نبودند دو نفر به دلیل فعالیتهای سیاسی به زندان می افتند. حکم آنان این بود: یک سال زندان انفرادی وقتی آن دو را به سلول های خود می برند، این دو که دوست های قدیمی بودند و هر دو با زبان مرس آشنایی داشتند، از این طریق با یکدیگر حرف میزدند و از آنجایی که سلول های آنان در مجاور هم قرار گرفته بود، این امکان برایشان وجود داشت که با مرس با یکدیگر دردودل کنندا اما شاید بپرسید که مرس نیاز به دستگاه مخصوصی دارد و آنان قطعا در زندان این وسیله را در اختیار نداشتند. بله درست است. اگر به کودکان اجازه تفکر واگرا بدهیم و اگر آنان را دعوت به اندیشیدن کنیم، مطمئنا نتایج مطلوبی به دست خواهد آمد. آنچه امروز مهم است نوع سؤالاتی است که معلم ها از دانش آموزان می پرسند و البته پاسخهای دانش آموزان هم مهم است.اما آنان با استفاده از دو قلمی که در اختیار داشتند و زدن آن به دیوار و تولید صدا با هم ارتباط برقرار می کردند. این دو دوست قدیمی که یکی از آنان ایرانی و دیگر ترک استانبول بود توانستند در این مدت با کمک قلم با یکدیگر حرف بزنند و تنها نمانند.
 
یک روز مرد ایرانی به مرد ترک پیشنهاد داد حالا که قرار است من و تو یک سال در این جا بمانیم پس چه بهتر که تو به من زبان ترکی یاد بدهی و من به تو فارسی یاد بدهم و آنان بعد از آن روز شروع به آموزش زبان از طریق مرس و قلم به یکدیگر کردند. بعد از پایان دوره زندان، مرد ایرانی که فرد باهوش و زیرکی بود به خوبی به ترکی استانبولی تکلم می کرد در حالی که مرد ترک فقط چند جمله فارسی آن هم دست و پا شکسته یاد گرفته بود. این داستان به ما نشان میدهد که قلم کاربردهای اساسی دیگری هم غیر از نوشتن دارد آن هم یعنی مرس زدن و یادگیری زبان دوم.
 
می توان با یک خودکار به آسمان پرواز کرد. ، می توان از روی خودکارها گذشت و به کره ماه رسید. و می توان با بالا رفتن از خود کارها به فرشته ها رسید. ، می توان با خودکار ستاره ای در یک شب بی ستاره ساخت. و میتوان با خودکار به اعماق اقیانوس ها رفت. ، می توان خودکار را با عشق در آمیخت و به مادران جهان هدیه داد. ، می توان خودکار را به هر وسیله ای نزدیک کرد تا طلا از آن به دست آید. ، می توان خودکار را دوست داشت مثل کتاب که دوست انسان است.
 
می توان خودکار را به دست یک فرشته داد تا با زدن آن به دریا، رنگش طلایی شود. ، می توان با هدیه خودکار ساعت‌ها خندید. ، میتوان به یک خودکار فکر کرد و مراقبه کرد. و می توان خودکار را شکست و عصبانیت خود را بر سر آن خالی کرد. ، می توان فردا از آن عذرخواهی کرد. ، می توان با خودکار درد و دل کرد.
 
حال بیایید برای خودکار کاربردهای دیگر در نظر بگیریم، کاربردهایی که اگر به کاربرد اصلی خودکار یعنی نوشتن افزوده شود، بیشتر به یک معجزه شبیه است. در نظر داشته باشید همه این مواردی که اشاره شد بخش کوچکی از عظمت خودکار است که در اختیار ما قرار دارد. چرا تا کنون به این همه کاربردها و یا تغییراتی که میتوان توسط خودکار انجام داد توجه نکرده ایم؟! چون ما عادت به فکر کردن بر اساس تفکر همگرا و خطی کرده ایم. اما تفکر واگرا یعنی پر و بال دادن به فکر و اندیشه و احساس کودکان. معلم ها و والدین عزیز می توانند این تمرین را در موارد مشابه دیگر مثل دکمه، چوب، کاغذ، لوبیا و ... انجام دهند.
 
اعتقاد نگارنده این است که اگر به کودکان اجازه تفکر واگرا بدهیم و اگر آنان را دعوت به اندیشیدن کنیم، مطمئنا نتایج مطلوبی به دست خواهد آمد. آنچه امروز مهم است نوع سؤالاتی است که معلم ها از دانش آموزان می پرسند و البته پاسخهای دانش آموزان هم مهم است. اما نباید فراموش کنیم که الزاما بچه ها در هزاره سوم پاسخهای مورد نظر ما را نمی دهند. آنان می خواهند دنیا را براساس مواد خام ذهنی خود بسازند، موادی که از جنسی متفاوت است.
 
وقتی جوان بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم. دریافتم که تغییر کاری است بسیار مشکل، از این رو سعی کردم کشورم را تغییر دهم. وقتی فهمیدم که نمی توانم کشورم را تغییر دهم، توجوم به شهرم جلب شد، نتوانستم شهرم را تغییر دهم، توجوم به خانوادهام جلب شد ولی نتوانستم حتى خانواده ام را تغییر دهم و حالا که سنی از من گذشته فهمیدم تنها چیزی که می توانم تغییر رهم فورم است و ناگهان دریافتم که اگر مدتها قبل فورم را تغییر داده بودم می توانستم خانواده ام را تحت تأثیر قرار دهم. من و خانواده ام می توانستیم شهرمان را تحت تأثیر قرار دهیم و آنها می توانستند کشور را تحت تأثیر قرار دهند و به درستی که می توانستیم دنیا را تغییر دهیم (نعمت الهی، ۱۳۸۷، ۲۹).
 
منبع: جامعه‌شناسی نخبه‌پروری، مهرداد ناظری، چاپ دوم، نشر علم، تهران 1396


مقالات مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما