اسامی عربی
عابدعبادت کننده، پرستنده چیزی یا کسی
عابس
عبوس و اخمو، مجازآ به معنای شجاع و بی باک، نام یکی از یاران حضرت امام حسین
عادل
با انصاف
عارف
آن که از راه تهذیب نفس و تفکر، به معرفت خداوند دست مییابد، دانا، آگاه، نام شاعر ایرانی قرن چهاردهم، عارف قزوینی
عارف پاشا
عارف (عربی) + پاشا (فارسی)، پادشاه دانا و آگاه
عاشق
دلباخته، دلداده، نام شاعر ایرانی قرن دوازدهم، عاشق اصفهانی
عاشور
روز دهم از ماه محرم
عاطِف
مهربان؛ برگرداننده
عاصم
نگهدارنده، محافظ
عاکِف
آن که در جایی مقدس برای عبادت اقامت دائم داشته باشد، معتکف؛ حاضر و مقیم.
عالَم
کیهان، پهنه زمین و آنچه در آن است، جهان؛ حالت و وضعیت
عامر
آباد کننده، معمور، آبادان
عاموس
یار، نام شبانی که به نبوت رسید.
عباد
بندگان، نام چندتن از خاندان بنی عباد
عبادالله
بندگان خداوند
عباس
اخمو، عبوس؛ شیری که شیران از او بگریزند؛ بسیار شجاع و دلیر؛ عباسِ بن علی
عباسعلی
نام مرکب از عباس و علی
عبدالامین
بنده پروردگار که مورد اعتماد و امانت دار است.
عبدالباسط
عبد (بنده) + باسط (گستراننده، گسترش دهنده و از نامهای خداوند)، نام قاری بزرگ مصری
عبدالباقی
بنده پروردگار که باقی و پایدار است، نام خطاط معروف ایرانی در زمان شاه عباس صفوی
عبدالجبار
بنده پروردگار که دارای جبروت است.
عبدالجلیل
بنده پروردگار که جلیل و بزرگ است، نام دانشمند شیعه قرن ششم، عبدالجلیل رازی
عبدالجواد
بنده پروردگار که بخشنده است.
عبدالحسن
بنده حسن
عبدالحسین
بنده حسین
عبدالحق
بنده پروردگار
عبدالحلیم
بنده پروردگار که حلیم و بردبار است.
عبدالحمید
بنده پروردگار ستایش شده، نام دو نفر از پادشاهان عثمانی
عبدالحی
بنده پروردگار همیشه زنده
عبدالخالق
بنده پروردگار، نام پدر بیدل شاعر قرن یازدهم
عبدالرحمان
عبد الرحمن
عبدالرحمن
بنده پروردگار بخشاینده، نام نویسنده و شاعر نامدار قرن نهم، عبدالرحمن جامی
عبدالرحیم
بنده پروردگار رحیم و مهربان
عبدالرزاق
بنده پروردگار روزی دهنده
عبدالرسول
بنده پیامبر
عبدالرشید
بنده پروردگار هدایت کننده، نام پسر محمد غزنوی
عبدالرضا
بنده رضا
عبدالرفیع
بنده پروردگار بلندمرتبه
عبدالستار
بنده پروردگار عیب پوشاننده
عبدالصمد
بنده پروردگار بی نیاز
عبدالعزیز
بنده پروردگار گرامی و باعزت
عبدالعظیم
بنده پروردگار بزرگ، نام یکی از بزرگان و نوادگان امام حسن (ع) در قرن دوم که آرامگاه وی در شهر ری است.
عبدالعلی
بنده علی
عبدالغفار
بنده پروردگار بخشاینده گناه
عبدالغفور
عبدالغفار
عبدالغنی
بنده پروردگار بی نیاز
عبدالفتاح
بنده پروردگار گشاینده دشواریها
عبدالقادر
بنده پروردگار توانا
عبدالقاهر
بنده پروردگار چیره و توانا
عبدالکریم
بنده پروردگار بخشنده
عبداللطیف
بنده پروردگار که دارای لطف است، نام یکی از پادشاهان تیموری
عبدالله
بنده پروردگار، نام پدر پیامبر(ص)
عبدالمجید
بنده پروردگار عالی مرتبه و گرامی، نام دو تن از پادشاهان عثمانی
عبدالمحمد
بنده محمد
عبدالمُطلِّب
بنده مطلب، نیای پیامبر اسلام(ص)
عبدالمُعید
بنده خدای بازگشت دهنده، بنده خدای بازگرداننده
عبدالملک
بنده یا پادشاه خداوند، نام دو تن از پادشاهان سامانی
عبدالناصر
بنده پروردگار یاریگر
عبدالنبی
بنده پیامبر
عبدالواحد
بنده پروردگار یکتا
عبدالوهاب
بنده پروردگار بخشنده
عبدالهادی
بنده پروردگار هدایت کننده و راهنما
عَبید
بنده، فرمانبردار، مطیع.
عبیدالله
بنده کوچک خداوند، نام یکی از فرزندان امام جعفرصادق و مؤسس دولت علویان
عَبیر
نوعی ماده خوش بو کننده که از ترکیب مشک، گلاب، زعفران، و بعضی مواد دیگر تهیه میشد و آن را برای خوش بویی همراه داشتند یا در مجالس میسوزاندند.
عثمان
نام خلیفه سوم
عدل
دادگری، داد
عدنان
نام یکی از اجداد پیامبر(ص)
عرشیا
ملکوتی آسمانی، مرکب از عرش + الف نسبت
عرفان
یکی از مراحل سلوک، معرفت، شناخت خداوند
عروج
بالا رفتن، پیشرفت کردن، ترقی
عزالدین
آن که باعث عزت دین است.
عزتالله
عظمت و بزرگی خداوند
عزیز
گرامی، محبوب، گرانمایه، محترم، از نامهای خداوند
عزیزالدین
گرامی در دین
عزیزالله
گرامی نزد خداوند
عِصام
بند، ریسمان، طناب؛ حفظ، نگه داری؛ شرافت و شخصیت اکتسابی.
عضد
بازو، یار و یاور
عضدالدین
یارو یاور دین
عضدالملک
یار و یاور سلطتنت یا مملکت، نام یکی از رجال اواخر دوره قاجاریه
عطاالله
داده و عطای خداوند
عطارد
نام نزدیکترین سیاره به خورشید در منظومه شمسی که نماد نویسندگی و سخن سرایی است.
عظیم
بزرگ، کلان، با اهمیت، بزرگ، فراوان، بسیار، از نامهای خداوند
عفیفالدین
عفیف در دین، پرهیزکار
عقیل
خردمند و بزرگوار، عاقل و گرامی، نام برادر علی (ع) و پسر موسی کاظم (ع)
علا
بزرگی، رفعت
علاءالدین
سبب رفعت و بزرگی دین
علوان
نام دیگر مرداس پدر ضحاک و نام چندتن از شخصیتهای تاریخی
علی
بلند مرتبه، نام امام اول شیعیان
علیاصغر
نام ترکیبی از علی و اصغر به معنی علی کوچکتر، نام پسر حسین (ع)
علیرضا
کسی که علی علیه السلام از او راضی است مرکب از دو اسم علی و رضا
عماد
(تلفظ: emād) ستون، (به مجاز) آن که بتوان بر او تکیه کرد، نگاه دارنده، تکیه گاه
عمرو
نام پسر لیث دومین پادشاه صفاری
عمید
عاشق و بی قرار، همچنین بزرگ قوم، سرور و تکیه گاه طایفه
عمیدالدین
آن که در دین تسلط دارد.
عنایت
لطف، نیکی، احسان، کمک، یاری
عنایتالله
لطف و عنایت خداوند
عندلیب
بلبل
عینالدین
چشم دین، عزیز در دین
عینالزمان
چشم زمان
عینالله
چشم خداوند
عینعلی
چشم علی، نام یکی از امامزادگان که مزار شریفش در تهران است.
اسامی عبری
عادنام قومی که هود (ع) به پیامبری آنان برگزیده شد.
عدن
بهشت زمینی
عزرا
نام کاهن و رهبر عبرانیان در زمان اردشیر پادشاه هخامنشی
عمران
نام پدر موسی پیامبر (ص)، نام سورهای در قرآن کریم
عیسا
عیسی، معرب از عبری، نجات دهنده، نام پیامبر مسیحیت
عیسی
معرب از عبری، نجات دهنده، نام پیامبر مسیحیت
منبع: سایت ستاره