حاکمیت فضای صمیمی، محبت و دوستی، همراه با احترام دوسویه زن و شوهر در خانواده، فرصت بسیار مناسبی را برای تربیت فرزندان ایجاد می کند. در چنین خانواده ای، فرزندان از نعمت وجود پدر و مادری با ویژگیهای نیکو و رفتارهای بسیار آموزنده برخوردارند. آنها از پدر و مادر میوۂ عشق و محبت می چینند و از سرچشمه اکرام و احترام آنان سیراب می شوند. حاصل چنین فضای تربیتی ای فرزندانی صالح و تربیت یافته خواهد بود.
از سخنان اهل بیت (علیهم السلام) استفاده می شود که خوش رفتاری و نیکی به اهل خانه و زن و فرزندان موجب افزایش عمر انسان می شود. امام صادق (علیه السلام) در این باره می فرمایند: من حسن بره بأهله زاد الله فی عمره؛ «کسی که به بهترین وجه در خدمت عیال و اهل خانه و زن و فرزندانش باشد، خداوند بر عمر او می افزاید». (1)
«بر» به معنای صداقت یا مطیع بودن است.(2) بنابراین، مقصود حضرت علیه السلام آن است که خداوند بر مردی که در زندگی زناشویی با اهل خانه و همسرش و فرزندانش صداقت داشته و در اختیار و خادم آنان باشد، تفضل می کند و بر طول عمرش می افزاید. اکرام و احترام دوسویه زن و شوهر از مصادیق بارز چنین ارتباط دوسویه ای است؛ چراکه چنین رفتار پسندیدهای خود زاییده تکریم و تعظیم مقام اعضای خانواده، به ویژه همسر است.سرمایه وجودی انسان برای وی بسیار محترم است و دوست دارد تا نزد همه عزیز باشد و به این متاع ارزشمند وی لطمه ای وارد نشود. ریشه این خواسته نفسانی انسان نیز نیروی قدرتمند حب ذات و عزت نفس است.نکته مهم و تأمل برانگیز دیگر آنکه از عوامل مؤثر بر کوتاهی عمر، ناراحتیهای روحی و روانی و برخوردهای فیزیکی افراد با یکدیگر است. چنان که اشاره شد، زن و شوهری که عاشق هم و مورد احترام یکدیگر باشند، زندگی آنان با صفا و صمیمیت می آمیزد که نتیجه اش جز آرامش روحی و روانی نیست. اعضای چنین خانواده ای از هرگونه اضطراب و افسردگی و دیگر مشکلات روحی و روانی مصون اند. در نتیجه، به کوتاهی عمر و مرگهای زودرس و ناگهانی دچار نخواهند شد.
بهره مندی اخروی
از این روایت نبوی بهره میبریم که «اگر مردی لقمهای بر دهان همسرش بگذارد، نزد خداوند پاداش خواهد داشت».( إن الرجل لیؤجر فی رفع اللقمة إلى فی إمراته) (3). فضل خداوند بر بندگان نیازمندش بی شمار و جایگاه خانواده نزد پروردگار بسیار عزیز و محترم است. به همین دلیل، هر فعالیتی در جهت تحکیم این بنیاد مقدس و الهی، از فضل الهی بهره مند خواهد شد. اکرام و احترام به همسر، خواه از سوی مرد باشد یا زن، تأثیری عمیق بر استحکام پیوند زناشویی و بنیاد خانواده خواهد داشت. بنابراین، افزون بر برکاتی که خداوند در دنیا به آنان می بخشد، در آخرت نیز به ایشان پاداش خواهد داد. از آنجاکه نمونه های فراوانی از آثار و برکات اخروی اکرام و احترام به همسر، و آنچه در مبحث بعدی با عنوان «آثار و برکات خوش اخلاقی و خوش رفتاری با همسر» خواهد آمد، شبیه اند و مشترکات بسیاری دارند.پرسش پیش می آید که اکرام و بزرگداشت مقام و جایگاه همسر در عمل چگونه ممکن است؟ ما در عمل چگونه و با چه شیوه هایی می توانیم افزون بر تعظیم و تکریم مقام و جایگاه همسر، احترام او را حفظ کنیم؟ در این بخش به اختصار به شیوه های اکرام و احترام به همسر اشاره خواهیم کرد.
شخصیت انسان که با اهمیتترین سرمایه وجودی اوست، رفته رفته شکل می گیرد. این مجموعه، حاصل داشته های پیشین و تلاش های وی طی زندگی فردی و اجتماعی در زمینههای گوناگون اعتقادی، اخلاقی و رفتاری است. پس از شکل گیری شاکله و شخصیت فرد، همه رفتارهای وی به آن منسوب است و از آن تأثیر می پذیرد. به نظر مرحوم علامه طباطبایی ذیل آیه شریف( قل کل یعمل على شاکلته فربکم أعلم بمن هو أهدى سبیلا) (4)، شاکله، همان خلقیات یا ملکات نفسانی و اخلاقی است که رفته رفته و به گونه های مختلف در انسان شکل می گیرد و به فرموده قرآن، عمل و رفتار انسان منسوب به آن است و از آن تأثیر می پذیرد (5).
این سرمایه وجودی انسان برای وی بسیار محترم است و دوست دارد تا نزد همه عزیز باشد و به این متاع ارزشمند وی لطمه ای وارد نشود. ریشه این خواسته نفسانی انسان نیز نیروی قدرتمند حب ذات و عزت نفس است.
البته، خویشتن و نفس انسانی، موجودی بسیار ارزشمند و ذی قیمت است. در دیوان منسوب به حضرت علی ما درباره ارزشمندی و قیمت بالای نفس انسانی چنین آمده است: (وتحسب أنک جرم صغیر/ وفیک انطوى العالم الأکبر )(6). به همین دلیل، اولا، در سخنان حکیمانه رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و اهل بیت (علیهم السلام) با بر شناخت و آگاهی درباره خود و نفس بسیار توصیه شده است.
پینوشتها:
- محمدبن یعقوب الکلینی الرازی، الکافی، ج ۸ ص۲۱۹.
- ابوالفضل جمال الدین محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، واژه «بر»
- مولی محسن فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج۳، ص۷۰
- اسراء، ۸۶
- سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۸۶ سوره اسراء
- دیوان امام علی ، ص۱۷۰