باید ها و نبایدهای شوخی

در این مقاله شرایط و آداب شوخی کردن بررسی خواهد شد، همراه ما باشید.
يکشنبه، 3 شهريور 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
باید ها و نبایدهای شوخی
گرچه «مزاح و شوخی» در جای خود مطلوب، پسندیده و لازم است، اما عزّت نفس و ارزش انسان ایجاب می کند که شوخی، شرایط و آداب و بایدها و نبایدهایی داشته باشد تا در سایه آن، ارزش و احترام انسان ها محفوظ بماند. و اگر این حدود و شرایط، رعایت نشود، نه تنها شوخی مطلوب نیست، بلکه پیامدهای نامطلوبی دارد. در اینجا به گوشه ای از این بایدها و نبایدها اشاره می شود:


1- شوخی باید به حق و منطقی باشد

در اسلام، مزاح وجود دارد، اما مزاح جهت دار، مفید و سازنده. شوخی در اسلام هرگز به معنای بی ادبی، حرف لغو و بیهوده، سخن بیجا و نیش دار نیست بلکه شوخی و مزاحی که باعث آبروریزی دیگران شود، یا اسرار دیگران فاش شود، گناه است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

انّی لَأمْزَحُ وَلا اقُولُ الّا حَقّا[1]

من شوخی و مزاح می کنم امّا هرگز از جاده حق خارج نمی شوم و حرف باطل و بیهوده نمی گویم.

در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گروهی نشسته بودند پیرمردی از اصحاب برخاست تا از مسجد بیرون رود، ولی کفش های خود را فراموش کرد ببرد. چون به در مسجد رسید متوجه شد بازگشت تا کفش های خود را بردارد، فردی از اصحاب کفش های او را مخفی نمود. پیرمرد برگشت و گفت: کفش های من کجاست؟

برخی گفتند: ما کفش های تو را ندیدیم. حضرت متوجّه آنان شده و فرمود: چگونه مؤمنی را ناراحت می کنید و می ترسانید؟ عرض کردند: شوخی می کنیم حضرت دو یا سه بار سخن خود را تکرار فرمود: آیا شوخی با ناراحتی و ترساندن مؤمن؟

یکی از یاران امام علی علیه السلام رو به حضرت نموده، عرض کرد: آقا جان! شخصی با گروهی نشسته است؛ بین آنان سخنانی گفته می شود و با هم مزاح و شوخی کرده، می خندند آیا اشکالی دارد؟

امام فرمود: «اشکالی ندارد مادامی که حرف زشت و ناپسند گفته نشود.»[2]

با این حساب، طبیعی است که بسیاری از شوخی های مرسوم بین مردم که با توهین و مسخره کردن یکدیگر یا مسخره کردن یک قوم و یا مردم یک شهری همچون عرب، ترک، فارس و... انجام می شود، صحیح نمی باشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

آیا می دانید چه بسا فردی از شما کلمه ای را بر زبان جاری می سازد تا دوستان خود را بخنداند، امّا خداوند بر او غضب می نماید و از او راضی نمی گردد مگر اینکه او را در آتش افکند. [3]


2- شرایط زمان و مکان و روحیات شخص

از جمله نکاتی که باید در شوخی ها مورد توجه قرار گیرد، این است که باید شرایط روحی، سنّی و موقعیت زمانی و ظرفیت فردی که مورد شوخی قرار می گیرد، رعایت شود. گاهی شخص مقابل، از نظر روحی آمادگی شوخی را ندارد؛ مانند شوخی با شخص بیمار یا در حال خواب و مطالعه و... در این موارد نباید با او شوخی کرد. و اگر این نکته رعایت نشود، شوخی نقش صحیح خود را از دست خواهد داد و به جای نشاط، جنگ و نزاع ایجاد می شود، بسیاری از کینه ها و برخوردها ابتدا از یک شوخی بی جا سرچشمه گرفته و کم کم به جاهای خطرناکی رسیده است.
 
ز شوخی بپرهیز تو ای با خرد
که شوخی تو را آبرو می برد
                                                                          

3- شوخی باید به اندازه باشد

یکی از نکاتی که در شوخی ها باید رعایت شود، رعایت اعتدال و میانه روی است همچون نمک غذا که اگر زیاد باشد، از شوری آن نمی توان آن طعام را خورد و اگر به اندازه باشد، غذا قابل استفاده است.
 
اندازه نگهدار که اندازه نکو است
هم لایق دشمن است و هم لایق دوست
                                                                          
امام علی علیه السلام فرمود:

الْکامِلُ مَنْ غَلَبَ جِدُّهُ هَزْلَه[4]

انسان کامل کسی است که حرف های جدّی او بیش از حرف های شوخی اش باشد.

چرا که شوخی زیاد، آثار و عواقب نامطلوبی دارد که لذت شوخی را از بین می برد. در اینجا به چند نمونه از زیان های شوخی زیاد، اشاره می شود:


الف) از بین رفتن شخصیت و اعتبار انسان

یکی از نیازهای انسان در جامعه، نیاز به اعتبار اجتماعی است و شوخی زیاد این اعتبار و ارزش را از بین می برد. امام علی علیه السلام فرمود:

کثْرَةُ الْمِزَاحِ تُذْهِبُ الْبَهَاء[5]

شوخی زیاد، شخصیت انسان را از بین می برد.

همچنین فرمود:

شوخی زیاد موجب می شود که انسان، نادان و جاهل شمرده شود. [6]

و نیز فرمود:

مَنْ کثُرَ مِزَاحُهُ اسْتُحْمِق[7]

کسی که زیاد شوخی می کند، موجبات حماقت خود را فراهم می کند (و موجب می شود که مردم او را به عنوان یک دلقک بشناسند).

بزرگان دین با افرادی که بسیار شوخی می کردند. برخورد می کردند. در عصر امام سجاد علیه السلام مرد یاوه گویی بود که مردم را با حرکات خنده آور خود، می خنداند، همه او را به عنوان یک «دلقلک» می شناختند.
روزی از کنار امام سجاد علیه السلام رد شد؛ گفت: «این مرد مرا خسته کرده است، هرکاری می کنم نمی خندند». و برای اینکه بتواند حضرت را بخنداند، عبای آن حضرت را از دوشش برداشت و فرار کرد. حضرت به او اعتنایی نکرد. دیگران او را دنبال کرده و عبا را از او گرفتند و به حضور امام علیه السلام آمدند. امام علیه السلام فرمود: «این چه کسی بود؟» گفتند: «این مرد دلقک و یاوه سر است که مردم مدینه را با کارهای خود می خنداند. »

امام زین العابدین علیه السلام فرمود: به او بگویید:

انَّ لِلّهِ یوماً یخْسَرُ فیهِ الْمُبْطِلُونَ[8]

برای خداوند روزی است که در آن روز، باطل گویان زیان می بینند.


ب) جرأت و جسارت پیدا کردن مردم

اثر سوء دیگر شوخی زیاد، این است که مردم به انسان جری شده و برای انسان، ارزش و احترامی قایل نمی شوند.

امام صادق علیه السلام فرمود:

لا تُمازِحْ فَیجْتَرء عَلَیک[9]

شوخی مکن که روی مردم به تو باز می شود.


ج) عداوت و دشمنی

شوخی زیاد و بی مورد، موجب کینه و عداوت و دشمنی می شود.

امام علی علیه السلام فرمود:

برای هر چیز بذری است و بذر دشمنی، مزاح و شوخی است. [10]


4- تناسب سنی، جنسی، شخصیتی

از جمله شرایطی که در شوخی ها باید رعایت شود، تناسب سنّی، شخصیتی و جنسی است؛ مثلًا یک کودک یا نوجوان نباید با یک پیرمرد شوخی کنند و یا مرد نامحرم نباید با زن نامحرم شوخی کند. «ابوبصیر» می گوید: در کوفه بودم، به یکی از بانوان، درس قرآن می آموختم؛ روزی در یک موردی با او شوخی کردم. مدتی گذشت؛ روزی در مدینه خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم، آن حضرت مرا مورد سرزنش قرار داد و فرمود:

«کسی که در جای خلوت گناه کند، خداوند نظر لطفش را از او برمی گرداند، این چه سخنی بود که به آن زن گفتی؟

من از شدت شرم سر در گریبان کرده و توبه کردم.

امام علیه السلام فرمود: «مواظب باش که دیگر تکرار نشود و با نامحرم شوخی ننمایی». [11]

امام علی علیه السلام فرمود:

لَا تُمَازِحِ الشَّرِیفَ فَیحْقِدَ عَلَیک[12]

با افراد باشخصیت شوخی نکن که کینه تو را بر دل بگیرد.



پی نوشت ها:

[1] . بحارالانوار، ج 16، ص 298. ابن الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 230.
[2] . اصول کافى، ج 2، ص 3- 66. المیزان، ج 6، ص 314.
[3] . میزان الحکمه، ج 8، ص 438.
[4] . غررالحکم، حدیث 2197.
[5] . بحارالانوار، ج 69، ص 394.
[6] . غررالحکم، حدیث 11 و 10. میزان الحکمه، ج 9، ص 144.
[7] . بحارالانوار، ج 69، ص 394؛ تصنیف غررالحکم، ص 222.
[8] . تفسیر نمونه، ج 20، ص 182. نورالثقلین، ج 4، ص 537.
[9] . وسائل الشیعه، ج 8، ص 481.
[10] . میزان الحکمه، ج 9، ص 142.
[11] . اصول کافى، ج 2، ص 68، ح 6.
[12] . تصنیف غررالحکم، ص 223.

منبع: حوزه نت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.