مدير موفق از عذرخواهي نميترسد
نويسندگان: آلن لويز، آلن رزنر
ترجمه : الهام مؤدب
ترجمه : الهام مؤدب
برخي از مديران معتقدند كه معذرتخواهي نشانه ضعف است و آنان را از چشم كارمندان مياندازد.
در حقيقت عكس اين امر صادق است. جسمامين ويست، نويسنده ميگويند: «بخشش اشتباهات ديگران راحت است، اگر آنان شاهد اشتباه شما باشند تحمل آن برايتان مشكل است.»
مديراني كه مرتكب اشتباه ميشوند و معذرتخواهي نميكنند، از ارزششان نزد كارمندان كاسته ميشود. كارمندان ميدانند كه هيچكس كامل نيست و براي مديراني كه اين امر را نميپذيرند، احترامي قائل نميشوند. مديري كه اشتباه ميكند و آن را نميپذيرد، نادان است يا ترسو؟ كارمندي در پاسخ به اين سؤال ميگويد: «شك دارم، مدير اشتباهش را بپذيرد، براي كسي كه براي شما ارزش قائل نيست، خيلي سخت است احترام قائل شويد.» البته منظورم اين نيست كه به گناهان خود اعتراف كنيد، بلكه اشتباه خود را بپذيريد و صادقانه معذرتخواهي كنيد.
اگر نسبت به چنين مسائلي حساس باشيد، كارمندان احساس ميكنند شما از آنان در موارد ضروري حمايت ميكنيد.
شايد شما مقصر نبوديد. اين امر تمرين خوبي است تا با خود صادق باشيد. در صورت بروز اشتباه آن را بپذيريد.
مثال 1:كارمندان 2 ساعت قبل از بازشدن فروشگاه، كار را آغاز و فروشگاه را تميز و جنسها را جابجا كردند و بر آن برچسب قيمت زدند.
يك روز صبح، اجناس جديد آمد و مرتب كردن آن بسيار وقتگير بود. كار وقتي سختتر شد كه مدير از آنان درخواست كرد تا در همان زمان در جلسه شركت كنند. يكي از كارمندان وضعيت را توضيح داد و گفت اگر در جلسه حاضر شوند، نميتوانند فروشگاه را به موقع باز كنند. چند دقيقه پس از پايان جلسه مدير آمد و پرسيد فروشگاه كي باز ميشود؟
كارمندان به او اطمينان دادند كه حداكثر تلاش خود را ميكنند تا فروشگاه زودتر باز شود. او دوباره چند دقيقه بعد بازگشت و سؤال خود را مجددا مطرح كرد. بار سوم جنسها را از سر راه برداشت و فروشگاه را باز كرد. سپس يكي از كارمندان نزد او رفت و گفت ما قبلا در مورد ساعت باز شدن فروشگاه با هم صحبت كرديم و قرار شد آن را ديرتر باز كنيم. اگر اينجا بايستيد و كاري انجام ندهيد و مرتب بگوييد فروشگاه چه ساعتي باز ميشود، هيچ كمكي به ما نميشود. من پيشنهاد ميكنم كه به ما كمك كنيد يا حداقل كسي را براي كمك به ما بفرستيد. او به كارمند نگاه كرد و پيشنهاد او را پذيرفت. او گفت كارمان آنقدر سازمانيافته و مرتب بود كه فكر نميكرد به كمك او نيازي باشد. سپس معذرتخواهي كرد. عذرخواهي او ما را آرام كرد. در غير اين صورت تمام روز همه ناراحت و عصبي بوديم.
مثال 2:جلسه ماهانه مديران كارخانه بود. مطابق معمول دستورجلسه طولاني بود. در زمان طرح مشاغل جديد، مدير جديدي نظراتش را براي ارتقايكارمندان مطرح كرد. او هرگز انتظار واكنش شديد را نداشت، مدير جلسه عصباني شد و بر سر او فرياد زد و بر ميز كوبيد و گفت: « او به خوبي ميداند كه چگونه مديران ارتقا يابند و نيازي نيست كه اين مدير تازهوارد آن را گوشزد كند.» مدير جوان به آرامي گفت: «البته منظورم تحميل عقايد نيست.» اما مدير فرياد بلندتري بر سر او كشيد. همه مديران جلسه متعجب و ناراحت شدند. مدير جوان گفت: رفتار مدير جلسه خيلي بد بود و به من بياحترامي كرد. او طرح مرا براي ارتقاي كارمندان اجرا كرد، ولي اصلا از من معذرتخواهي نكرد. احساس كردم او براي ما ارزش قائل نيست. او و مدير ديگري آن جلسه را نقطه عطفي در تصميمگيري خود براي ترك آن كارخانه ميدانند.نتيجه؛ اگر اشتباه ميكنيد، به آن توجه كنيد و معذرتخواهي كنيد.
منبع: همشهری انلاین /س
در حقيقت عكس اين امر صادق است. جسمامين ويست، نويسنده ميگويند: «بخشش اشتباهات ديگران راحت است، اگر آنان شاهد اشتباه شما باشند تحمل آن برايتان مشكل است.»
مديراني كه مرتكب اشتباه ميشوند و معذرتخواهي نميكنند، از ارزششان نزد كارمندان كاسته ميشود. كارمندان ميدانند كه هيچكس كامل نيست و براي مديراني كه اين امر را نميپذيرند، احترامي قائل نميشوند. مديري كه اشتباه ميكند و آن را نميپذيرد، نادان است يا ترسو؟ كارمندي در پاسخ به اين سؤال ميگويد: «شك دارم، مدير اشتباهش را بپذيرد، براي كسي كه براي شما ارزش قائل نيست، خيلي سخت است احترام قائل شويد.» البته منظورم اين نيست كه به گناهان خود اعتراف كنيد، بلكه اشتباه خود را بپذيريد و صادقانه معذرتخواهي كنيد.
بپذيريد كامل نيستيد
اشتباهتان را بپذيريد
منتظر نباشيد از شما بخواهند معذرتخواهي كنيد.
واقعبين باشيد
اگر نسبت به چنين مسائلي حساس باشيد، كارمندان احساس ميكنند شما از آنان در موارد ضروري حمايت ميكنيد.
سرزنش نكنيد
با خود صادق باشيد
شايد شما مقصر نبوديد. اين امر تمرين خوبي است تا با خود صادق باشيد. در صورت بروز اشتباه آن را بپذيريد.
خود را به دردسر نيندازيد.
مثال 1:كارمندان 2 ساعت قبل از بازشدن فروشگاه، كار را آغاز و فروشگاه را تميز و جنسها را جابجا كردند و بر آن برچسب قيمت زدند.
يك روز صبح، اجناس جديد آمد و مرتب كردن آن بسيار وقتگير بود. كار وقتي سختتر شد كه مدير از آنان درخواست كرد تا در همان زمان در جلسه شركت كنند. يكي از كارمندان وضعيت را توضيح داد و گفت اگر در جلسه حاضر شوند، نميتوانند فروشگاه را به موقع باز كنند. چند دقيقه پس از پايان جلسه مدير آمد و پرسيد فروشگاه كي باز ميشود؟
كارمندان به او اطمينان دادند كه حداكثر تلاش خود را ميكنند تا فروشگاه زودتر باز شود. او دوباره چند دقيقه بعد بازگشت و سؤال خود را مجددا مطرح كرد. بار سوم جنسها را از سر راه برداشت و فروشگاه را باز كرد. سپس يكي از كارمندان نزد او رفت و گفت ما قبلا در مورد ساعت باز شدن فروشگاه با هم صحبت كرديم و قرار شد آن را ديرتر باز كنيم. اگر اينجا بايستيد و كاري انجام ندهيد و مرتب بگوييد فروشگاه چه ساعتي باز ميشود، هيچ كمكي به ما نميشود. من پيشنهاد ميكنم كه به ما كمك كنيد يا حداقل كسي را براي كمك به ما بفرستيد. او به كارمند نگاه كرد و پيشنهاد او را پذيرفت. او گفت كارمان آنقدر سازمانيافته و مرتب بود كه فكر نميكرد به كمك او نيازي باشد. سپس معذرتخواهي كرد. عذرخواهي او ما را آرام كرد. در غير اين صورت تمام روز همه ناراحت و عصبي بوديم.
مثال 2:جلسه ماهانه مديران كارخانه بود. مطابق معمول دستورجلسه طولاني بود. در زمان طرح مشاغل جديد، مدير جديدي نظراتش را براي ارتقايكارمندان مطرح كرد. او هرگز انتظار واكنش شديد را نداشت، مدير جلسه عصباني شد و بر سر او فرياد زد و بر ميز كوبيد و گفت: « او به خوبي ميداند كه چگونه مديران ارتقا يابند و نيازي نيست كه اين مدير تازهوارد آن را گوشزد كند.» مدير جوان به آرامي گفت: «البته منظورم تحميل عقايد نيست.» اما مدير فرياد بلندتري بر سر او كشيد. همه مديران جلسه متعجب و ناراحت شدند. مدير جوان گفت: رفتار مدير جلسه خيلي بد بود و به من بياحترامي كرد. او طرح مرا براي ارتقاي كارمندان اجرا كرد، ولي اصلا از من معذرتخواهي نكرد. احساس كردم او براي ما ارزش قائل نيست. او و مدير ديگري آن جلسه را نقطه عطفي در تصميمگيري خود براي ترك آن كارخانه ميدانند.نتيجه؛ اگر اشتباه ميكنيد، به آن توجه كنيد و معذرتخواهي كنيد.
منبع: همشهری انلاین /س